کد خبر: ۲۹۴۴۰۵
تاریخ انتشار:

مورینیو؛ فرمانروای تاریکی

فوتبال مدرن در بارسلونا و در میانه‌ دهه‌ نود متولد شد.

به گزارش بولتن نیوز؛از بین 8 تیم نهایی لیگ قهرمانان فصل گذشته، مربی 4 تیم بازیکنان همین دورانِ بارسلونا بودند: خولن لوپتگی، لوران بلان، لوییس انریکه و پپ گواردیولا. چند سال بعد فیلیپ کوکو و فرانک دی‌بوئر به عنوان بازیکن و لوییس فان‌خال و رونالد کومان به عنوان سرمربی و دستیار اول به این جمع اضافه شدند. این 8 نفر را، با وجود تفاوت‌های ریزی که باهم دارند، باید پیروان مکتب بارسا، یا به بیان درست‌تر و با نظر گرفتن تاثیر آژاکس بر آن‌ها، "بارساژاکس" بدانیم، اما یک نفر دیگر هم این وسط بود. کسی که کارش را به عنوان مترجم آغاز کرد و بعد به درجه مربیگری رسید. در بهشت بارسا یک فرشته سقوط کرده حضور داشت.

 


در جهان فوتبال مدرن ژوزه مورینیو تک و تنها ایستاده. مورینیو شانس حضور در بزرگترین سمینار تاریخ فوتبال را داشت، جایی که فوتبالی که حالا می‌شناسیم شکل گرفت، اما درسی که او از این مکتب گرفت با بقیه فرق داشت. در حالیکه 8 نفر مذکور همه باور به فلسفه فوتبال پرواکتیو و با مالکیت توپ بالا داشتند - فوتبالی که ویک باکینگهام پایه‌گذارش بود، رینوس میشل بزرگش کرد و یوهان کرایف به سطحی عالی رساند - مورینیو راه دیگری رفت و رو به فوتبال ری‌اکتیو آورد. برای همین است که او نقش یک بیگانه را در این مکتب بازی می‌کند، یک وصله‌ ناجور، یک فرمانروای تاریکی.



فلسفه مورینیو را می‌توان در چند بند خلاصه کرد:


1- تیمی بازی را می‌برد که کمتر اشتباه کند.
2- بازی همیشه به نفع تیمی است که بیشتر حریف را وادار به اشتباه می‌کند.
3- خارج از خانه به جای اینکه دست بالا باشی بهتر است حریف را به اشتباه کردن تحریک کنی.
4- هر تیمی توپ را دارد احتمال اینکه اشتباه کند بیشتر است.
5- هر تیمی مالکیت توپ را کمتر کند، درصد اشتباهاتش هم کمتر می‌شود.
6- ترس همیشه با تیمی است که توپ دارد.
7- در نتیجه تیمی که توپ ندارد قوی‌تر است.
 


مورینیو اینطور بازی می‌کند و از این روش لذت می‌برد. در واقع او را باید سمبل آنتی-بارسلونا بدانیم، طغیانگری که چون بارسا گواردیولا را به او ترجیح داد و دستکم‌اش گرفت، بدل به فرشته‌ سقوط کرده‌ "بهشت گم شده‌" میلتون شد و جنگی ابدی علیه کاتالان راه انداخت. هر پیروزی 1-0، هر موفقیت با کمترین میزان مالکیت توپ، ضربه‌ای است به بارسلونا. برای همین است مورینیو از هیچ بازی‌ای به اندازه نیمه نهایی 2010 با اینتر، مقابل بارسا در نوکمپ لذت نبرده، جایی که تیمش 1 ساعت ده نفره بازی کرد، 19 درصد مالکیت توپ داشت و 1-0 باخت، اما در مجموع 3-2 برنده شد و به فینال رفت.

 


اما پارادوکس جالب درباره‌ مورینیو این است که او اجازه داده فلسفه‌اش به عنوان آنتی تز بارسلونا تعریف شود یعنی؛ او چیزی‌ است که بارسا نیست. 

 


در نهایت مورینیو خودش دلیلی است برای نشان دادن بزرگی و اهمیت بارسلونا در فوتبال مدرن. انگار راهی برای فرار از این گذشته نیست. حتی وقتی طغیان می‌کند، این بارسلوناست که علیه‌اش طغیان کرده.


منبع:بانک ورزش

برای مشاهده مطالب ورزشی ما را در کانال بولتن ورزشی دنبال کنیدbultanvarzeshi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین