به گزارش بولتن نیوز؛این روزها تیم محبوب والیبالمان با چالشی بزرگ روبهرو شده. مردم انگار انتظار باخت از تیم همیشه پیروزشان را نداشتند. کار به جایی رسیده که دیگر ستارههای محبوب تیم، انتقاد را تجربه کردهاند. دیگر معروف، آن معروف محبوب نیست، موسوی را دیگر عاشقانه دوستش ندارند و از شهرام محمودی هم گلایه میکنند اما چه اتفاقی افتاده است؟ این بهانهای بود برای دعوت از بهنام محمودی و بهروز عطایی دو کارشناس سرشناس والیبال ملی ایران و به چالش کشیدن ضعفهای محبوبترین تیمملی این روزهایمان.
از اول بدانيم كه قرار است بحث كارشناسي كنيم. الان بحثمان انتقاد نيست و ميخواهيم نتایج تيمملي واليبال را به چالش بكشيم.
بهنام محمودي: اصلاً اسم كاري كه ميكنيم را نبايد بگذاريم انتقاد. ما اينجاييم تا نكاتي را از سر دلسوزي براي بهتر شدن وضعيت واليبال كشور بگوييم. قطعاً دل ما خيلي بيشتر از گروهي از اين آقايان به واليبال چسبيده، براي تيمملي كشورمان ميسوزد. نه فقط من كه بهروز عطايي هم سالها عضو تيمملي كشورمان بوده و اصلاً اينطور نيست كه بخواهد تيمملي كشورش را در كوران يكسري مسابقه تخريب كند. روي بورس بودن واليبال براي خود ما هم هست. وقتي واليبال ديده شود، براي من واليباليست بازنشسته هم خوب است. در مجموع عملكرد واليبال ما در سالهاي اخير، در ميان ورزشهايمان بهترين بوده است. مردم هم رضايت دارند. پتانسيل واليبال ما همين است كه اين روزها ميبينيم. شايد حالا 10درصد هم بهتر شود. ما بهترين تيم آسيا هستيم اما هنوز يكي از بهترين تيمهاي دنيا نيستيم كه انتظار قرار گرفتن روی سكوي دوم جهان و رفتن به المپيك را از آن داشته باشيم. ما يكي از 8 تيم برتر دنيا هستيم اما بايد فعلاً اين را تثبيت كنيم، بعد به رسيدن به جمع 4 تيم برتر دنيا فكر كنيم. الان همين ليگ جهاني فرصتي است كه بايد از آنها استفاده كنيم براي آمادگي بيشتر. ولي جامجهاني يك فرصت بزرگ است. بايد در ليگ جهاني براي اين بازيها آماده شويم. بايد بتوانيم به سطحي از آمادگي برسيم كه بردهايش برابر قدرتهاي دنيا اتفاقي نيست. ما هنوز تا رسيدن به آن مرحله فاصله داريم.
بهروز عطايي: ببينيد كلاً ما دو مدل نگرش داريم، كارشناسي و عمومي. بايد اين دو را از هم تفكيك كنيم. بحث كارشناسي را بايد در اولويت قرار دهيم. مردم خواسته باطني و حسشان را ميگويند. ما واليبال خوبي در دنيا داريم اما ساختار واليبالمان شكل نگرفته است. مثلاً در يك بازي مثل آب خوردن و خيلي هيجاني، 3 بر صفر ميبريم اما يك بار ديگر اين قدر جلوي آنها بد بازي ميكنيم كه انتظارش را نداريم. چرا؟ چون واليبالمان مبتني بر احساسات است و منطق در آن جاري نشده. روزي كه بازيكنان ما حس داشته باشند، حال داشته باشند، ميبريم. ما هيچ نگراني براي بازي برابر بزرگان نداريم. تيمهاي ما هميشه جلوي تيمهاي قوي، خوب است و انگيزه دارد. ما با آلمان و فرانسه و آرژانتين بد ميبازيم ولي جلوي روسيه و آمريكا و برزيل بهتريم. جلوي تيمهاي متوسط چون انگيزش لازم را نداريم و از نظر فكري براي بردن آماده نشديم، ميرويم و ميبازيم. ما سيستماتيك، يكي از تيمهاي بزرگ دنيا نيستيم اما يك تيم خوب كلاس جهاني داريم. سعيد معروف يكي از بهترينهاي اين روزهاي دنياست. محمد موسوي يكي از 3 تاي دنياست، شهرام و غفور يكي از 5 تاي دنيا هستند. ليبرويمان بهترين ليبروي دنيا شد، عباديپور امتيازآورترين ميشود اما چرا با اين همه داشته، ما تيم چهارم دنيا نميشويم؟ وقتي اين همه مهره خوب داريم، براي اين در جمع برترينهاي تيمي قرار نميگيريم که موردي هستيم نه سيستماتيك. اگر سعيد معروف حالش خوب باشد، اگر موسوي روي فرم باشد، تيم جان ميگيرد اما اگر خوب نباشند يا توي زمين نباشند، تيم از هم ميپاشد. البته در ماههاي اخير، كادرفني ما همسو با بازيكنان نبوده و قدرت همراهي نداشت. بازيكنان شايد حس خوبي با كادر ندارند. اطاعتپذيري بازيكن كم ميشود، وقتي بازيكن از مربي قطع اميد كند، رو به بازي شخصي ميآورد و ضريب اشتباهش بالا ميرود. من نميگويم شخص سرمربي، منظورم گروه مربيان است و به نظرم مجموعه كادرفني ما تكميل نيست. روند در تيمهاي ديگر روي خط مشي مربيگري پيش ميرود.
بالاخره يا بايد قائل به سيستم باشيم، يا نقش مربي. اگر ولاسكو روي نيمكت باشد، همين 6 بازيكن هستند كه كار را درميآورند؟ الان همين ايتاليا كه مربياش خيلي سرشناس نيست، روي چه منطقي دارد كار ميكند؟
بهروز عطايي: گاس هيدينك به عنوان يك مربي صاحب سبك در دنيا ميگويد وقتي ابزار و امكانات در اختيار باشد، مهمترين نقش را سرمربي دارد. يعني تيمي كه خودش ميتواند قهرمان شود، نياز به مربي بزرگ دارد. آقاي عليفر وقتي بارسلوناي گوارديولا را ميديد، ميگفت اين تيم بدون سرمربي هم قهرمان ميشود اما ديديم با رفتن پپ از اين تيم چه بلايي سرش آمد. ولي در تيمي كه ابزار ندارد، نقش ستارهها به چشم ميآيد. البته به نظر من در زمان ولاسكو تيم ما 20 بازيكن داشت اما كواچ دايره انتخابهايش محدود به 7 يا 8 نفر است. شما در دوره ولاسكو يادتان هست كه از بازيكناني مثل داودي، مباشري و تشكري استفاده ميكرد. زريني به زمين ميآمد، اين تيم هم بازيكنانش بودند و مدام اين چرخه حضور بازيكنان ادامه داشت ولي الان يك تيم ثابت 7 يا 8 نفره داريم كه مشكلساز ميشود. در تيم ولاسكو 3 نفر حاشيه امنيت داشتند. حتي شهرام و غفور هم حاشيه امنيت نداشتند. همه ميچرخيدند، فياضي بازي ميكرد. مگر عباديپور را كواچ ساخت؟ اگر اينطور است، چرا از معنوينژاد نميتواند بازي بگيرد؟ ببينيد ما ابزار را داريم، بايد بتوانيم از آن استفاده كنيم. مثل دادههاي آناليز است. الان آناليزورها، با هم لينك هستند اما راهكارهاي مربيان از اين اطلاعات است كه تفاوت ايجاد ميكند. متأسفانه ضعف بزرگ ما فعلاً كادر فنيمان است. ما بايد بتوانيم مسابقهاي كه بد شروع ميكنيم را عوض كنيم. كادرفني ولاسكو خيلي قويتر از اين كادر بود. فدراسيون بايد از نيروهاي بالقوه ايراني و خارجي براي كمك به اين كادر استفاده كند. اگر يك سيچلو كنار اين تيم بود، اين كادر خيلي قويتر ميشد. اگر دو تا مربي خوب داخلي كمك بچههايمان بود، خيلي كمككننده ميشد. (گفتوگو در حين بازي ايران و ايتاليا انجام ميشود و ناگهان عطايي ميگويد) همين الان در وقت استراحت به كادر تيمملي نگاه كنيد، همه تماشاگر هستند. اين فرق تيم روي نيمكت ولاسكو و كواچ است.
يكي از ايرادهاي دوره ولاسكو اين بود كه اسمش بزرگتر از فدراسيون و تيم بود. چيزي كه باعث ميشد ستارهها و فدراسيون به چشم نيايند و از رفتن ولاسكو استقبال كنند.
بهنام محمودي: ما وقتي ولاسكو را آورديم، همه سيستم كاريمان را به او داديم و او چون بحث مديريتي داشته و با تيمهاي فوتبال بزرگ مثل لازيو و اينترميلان كار كرده بود، نشاندهنده توان بالاي مديريتياش بود و توانست واليبال ايران را تكان دهد. او خط مشي فني به تيمهاي پايهاي ما داد، چيزي كه ما خودمان نداشتيم و از بهترين آدم ممكن در آن مقطع استفاده كرديم ولي از او بهترين استفاده را نكرديم، چون در كنار او مربي خوب نساختيم. من 7 سال قبل و بعد از گائيچ گفته بودم كه ولاسكو را ميخواهيم. ما بايد يك مربي مدير ميآورديم كه با برنامهريزي بتواند كمك كند. او تيم را از نو ساخت و حس رقابت ايجاد كرد و ساختارهايمان را ساخت. الان واليبالمان به جايي رسيده كه فقط ستارههايمان مطرح هستند اما مربيهايمان در آن كلاس نيستند. چرا در كنار ولاسكو، 5 تا از مليپوشان خوبمان را تبديل به مربي نكرديم؟ بايد اين كار را به اجبار ميخواستيم كه او انجام بدهد. مثلاً از كارلوس كروش يك منصوريان توليد شده اما همان جا هم كم است.
بهروز عطايي: آقاي بائرمن سرمربي بسكتبال، يكي از مربيان بزرگ دنياست. او دو تيم به المپيك برده است. اين مربي كه آمده، حقوق 3 ماهش را گرفته و فكر كنم دو برابر كواچ هم ميگيرد. اين مربي را كه بسكتبال ايران آورد، كنارش از مربي ايراني استفاده كرده و الان يكي مثل شاهينطبع روي نيمكت است و چيز ياد ميگيرد. به سرمربي هم كمك ميكند. ميدانيد چرا يكي مثل آناستازي به ايران نيامد؟ او براي آمدن به ايران شرط گذاشته بود كه 4 دستيار ميآورد اما فدراسيون ميگفت زير بار 4 دستيار اين مربي نرفت. فدراسيون ما گفت مربيها بايد ايراني باشند ولي الان كواچ 4 دستيار دارد. به كواچ ياد دادند كه برو و دستيار بخواه. بحث قيمت هم براي فدراسيون خيلي مهم نبود. آنها ميگويند ما از نظر درآمد خودكفا هستيم و بحثشان اين بود كه آناستازي را نخواستند چون تعداد دستيارانش زياد است و مشكلي سر مبلغ قرارداد نبود. درباره كواچ هم قرار بود او يك دستيار خارجي داشته باشد اما عملاً الان همان 4 نفر را دارد. من مطمئن هستم آقاي داورزني شخصاً دوست دارند دو دستيار خوب ايراني كنار كواچ باشد اما به كواچ ميگويند اين كار را نكن و راه را يادش ميدهند.
اصلاً چه تضميني بود كه اگر آناستازي ميآمد، تيم نتيجه بهتري ميگرفت؟
بهروز عطايي: هيچ تضميني نبود.
راستش به نظر ما بخشي از مشكل واليبالمان فني نيست و بيشتر فرهنگي است. الان ما با يكسري ستاره مواجه شدهايم كه خيلي در قالب تيم نيستند و به يك سري پديده اجتماعي جريانساز در جامعه بدل شدند. يعني رشد حبابي محبوبيتشان بزرگتر از توان فنيشان شده. انتظارات از آنها هم چند برابر تواناييشان شده است.
بهروز عطايي: من با شما موافقم. وقتي آدمي مثل بهنام محمودي يا بهروز عطايي چيزي ميگويند، مليپوشان به انتقادهاي فني ما پاسخ ميدهند و جواب ما را ميدهند، يعني ما مشكل داريم. الان بچههاي ما دارند ميگردند كدام مربي حرفي را زده تا جوابش را بدهند. اين فضاي دشمني را بايد بشكنيم. الان اين بچهها فكر ميكنند واليبال فقط براي همين نسل است. من هم بازي ملي دارم، بهنام چند برابر من دارد. من يك مثال برايتان بزنم. آمريكا را ببينيد، 12 تا بچه محصل در زمينش دارد. بچههاي تيم آمريكا آموزش ديدند براي اينكه بدانند سرباز هستند.
بهنام محمودي: ببينيد من كمي كليتر حرف ميزنم. ما تا حرف فرهنگ ميزنيم، ميگوييم فرهنگ 2500 ساله ولي در جامعه خلأ فرهنگي داريم. اين معضلات ترافيك تهران اگر در كرج بود، ميدانيد چه اتفاقي ميافتاد؟ الان 10 دقيقه يك چراغ قرمز را خاموش كن و ببين چه اتفاقي ميافتد. ما چرخه و تكامل فرهنگيمان در جامعه ناقص است. الان اين مشكلات فرهنگي دامن خيلي از بخشها و اتفاقات كشور ما را گرفته. حتماً بايد يك نيرو بالاي سرمان باشد تا جامعهپذيري داشته باشيم. الان واليبال ما با يك جرقه رشد كرده است، ولي ابزار برقراري نظم نقششان كمرنگ شده است. در سيستم امنيتي كشور يك خط قرمز داريم كه آلارم ميدهد ولي در واليبال اين اتفاق نيفتاده است.
شهرام ما را بياييد آناليز كنيد، خيلي از رفتارهايش را نميشود در جامعه نمايش داد. در پخش مستقيم دستش در جيبش است وقتي حرف ميزند. اين را من از برادرم مثال ميزنم كه اگر شاكي شد در خانه با هم بحث كنيم و دعواي رسانهاي نشود. شهرام برادر من است و بهتر از هر كسي ميدانم يكي از بهترينهاي واليبال ايران از همه نظر است اما وقتي او در پخش زنده دستش را ميكند توي جيبش و مينشيند آيا غرور اين موفقيتهاي اخير او را گرفته است؟ اين چيزي است كه بايد آسيبشناسي شود. ببينيد وقتي در جمع واليباليستهاي تيمملي حرف ميزنيم و از آنها ميپرسيم تحصيلاتتان چقدر است، همينطور ميمانيم كه واقعاً اينها اين قدر كم تحصيل كردهاند؟ ميگوييم چرا درس نخوانديد، ميگويند اين قدر پول درميآوريم كه نياز به درس خواندن نداريم. اين درد اصلي واليبال ماست. ببين ميگويند آذريها آدمهاي اقتصادي دارند و اين ريشهدار است اما همه تبريزيها مقتصد نيستند اما الان يك آمار بگير ببين چند مليپوش ما در ورزش دانشگاهي واليبال، تحصيلات دانشگاهي دارند؟ اينجا چه اتفاقي ميافتد؟ اينجا گپ فرهنگي ايجاد ميشود. ولاسكو كه بود اين تيم را كنترل كرد. هر كس سركشي كرد را فرستاد خانه. در ليگ هم مربيهاي سازنده داريم. در ليگ سطح مربي ما كوچكتر از بازيكنان ستاره شده. يكسري از مردم هم ليلي به لالاي اين بچهها ميگذارند و اينها را ستايش ميكنند. خدابيامرز محمود عدل به ما ميگفت زندگيتان را روي يك ستون بنا نكنيد كه اگر يك ستونتان خراب شد بتوانيد سر پا بمانيد اما الان بچههاي ما با نداشتن تحصيلات آكادميك، روابط عمومي سازنده، شم اقتصادي و خيلي چيزهاي ديگر زندگيشان را روي همين شهرت واليبال بنا كردهاند و خيلي به اين محبت مردم اميد بستهاند و نميدانند اين دوره شهرت خيلي زودگذر است. فدراسيون، سرمربي و سرپرست تيم كه با اين بچهها زندگي ميكنند بايد اين نكات را به بچهها بگويند. خداوند يك پتانسيلي به اين بچهها داده كه يكباره 10 طبقه بالا رفتند. بايد لباس پوشيدن را يادشان بدهيم، حتي با اخم و تخم ياد اين بچهها بدهيم كه بايد آتيهشان را بسازند. اين كار براي آتيه بچهها مؤثر است. اين اصلاً بد نيست كه بچهها اين قدر محبوب باشند ولي نبايد اسير اين شهرت 14 تا 16 سالهها شوند. من يك روز به بچهها گفتم ميآييد برويم يك جايي اما خواستهاي داشتند كه خيلي به من برخورد. نبايد مثل فلان قهرمان شوند كه براي اين ماديگرايياش وقتی نامش را ميآوري، همه گارد ميگيرند. سعيد معروف چرا سعيد معروف شد؟ ولاسكو يكسال خطش زد، رفت و وقتي برگشت شد سعيد معروف. براي همين ميگويم بايد اين بچهها را كنترل كنند. بايد مسير درست را يادشان بدهند.
وقتي مردم ميبينند مليپوشان جلوي معاون رئيسجمهور ميايستند و فرياد ميزنند پولمان را نميدهيد، اين بازخورد منفي ندارد؟
بهروز عطايي: واليبال يك پروسه زمانبر است. بايد رفتار فرهنگي را به مرور به اين واليبالمان تزريق كنيم.
بهنام محمودي: ما بالانس نيستيم. رشد شهر تهران 7/4 است. ولي آيا اين مقدار رشد داشتيم؟ بچههاي ما الان معروف هستند اما بايد محبوب و محجوب هم بشوند.
بهروز عطايي: حرف ما اين نيست كه خداي ناكرده بچهها بيادب باشند. به نظرم آنها عالي هستند اما وقتي از نظر فني فوقالعاده هستند بايد از نظر فرهنگي و اخلاقي هم بينظير باشند. اين خواسته مردم از آنهاست. اين بچهها واقعاً توان الگو بودن براي جامعه را دارند چون تكبهتك و در زندگيشان و فارغ از اين فشار، بيمانند هستند. يكي از روزنامههاي سياسي بعد از نتايج اخير كشتي و واليبال، عكس بنا و ولاسكو را گذاشته بود و تيتر زده بود، جاي عاليجنابان خالي است؛ ولاسكو شاگردان معروفش را ادب كرد. اين بچههاي ما شايد يادشان رفت كه ولاسكو برايشان چه كرده و اين ناشي از سيستم برخورد ما از ابتدا با ولاسكو بود. ما ابتدا از او يك بت ساختيم و بعد ديديم زير سايهاش مانديم و تا خواست برود، خواستيم نشان دهيم از او بزرگتريم. ما ابتدا فدراسيون را زير سايه ولاسكو برديم و بعد كه او رفت، بايد طوري خودمان را از زير سايهاش درميآورديم. ولاسكو اثرش را گذاشت و رفت و توانست به واليبال ما كمك كند. الان ميگويند او تيم را در همين جام نهم كرد، اين حرف خوبي نيست.
بهنام محمودي: الان بعد از اين بازيها ممكن است بگويند آنجا تيم نهم دنيا شديم و اين بار پنجم يا ششم دنيا ميشويم اما اين آمار گولزننده است چون آن جام و آن تيمها اصلاً قابل مقايسه با اين مربي نيست. اين مثل آماري است كه در اين سالها بعضي از دولتمردانمان زياد داده بودند. من ميگويم ولاسكو براي ايران زحمت كشيده، همانطور كه ايوان بوگانيكف نقشي بيمانند در واليبالمان داشته يا پارك و گائيچ. ما بايد يك سيستمي در واليبالمان بسازيم كه فرد در آن محور نباشد. الان واليبال رونق دارد و نميدانيد چه سودي در آن حاصل ميشود.
بهروز عطايي: يكي از مليپوشان تاريخساز ما داشت تلويزيوني به من ميگفت الان در يك استان دور از تهران 300 تا شاگرد در ماه دارد كه اگر فقط ماهي 100 هزار تومان از آنها بگيرد، ميشود ماهي 60 ميليون تومان.
بهنام محمودي: باز كاش واليباليها اين پول را بخورند. باورتان نميشود، در كرج گروهي راه افتادند بدون اينكه باشگاهداري كنند، از اين بچهها تعهدهاي 5 ساله ميگيرند و به شكلي بردهداري ميكنند. آنها ميخواهند اداي بايرنمونيخ را دربياورند اما هيچ امكاناتي هم نميدهند. ما در كرج از طريق شورا با اين مدعيان برخورد كرديم. ما بايد مراقب اين شور باشيم. اگر سوءاستفاده شود، چه اتفاقي ميافتد؟ مردم از واليبال زده ميشوند. ببينيد براي همين است كه ميگويم ما بايد سيستم داشته باشيم و همه سيستمي پيش برويم. الان بايد به تيمهاي پايه بها بدهيم و اين استعدادها را جذب كنيم. الان تيم دوم ما آيا ميتواند جاي تيم اصلي را بگيرد؟ تيم ب ما در بازيهاي تهران آيا تيم آينده واليبالمان بود كه اسير شيميزوي ژاپن شد؟ بايد طوري باشيم كه اگر مثل ايتاليا 4 بازيكنمان را گذاشتيم كنار، تيم بتواند با كمي تلورانس به بازيها برود و نابود نشود. الان همه بچههاي ما خيلي خوبند. سيد و عادل و سعيد شايد بهتر از شهرام خودمان باشند. خود من هم در دوره واليبالم اين شهرت سراغم آمد، شكر خدا توانستم كنترلش كنم ولي الان اين شكاف خيلي زياد شده و ضربهزننده است. الان مجتبي ميرزاجانپور، نبايد اين قدر براي شادياش انرژي بگذارد. من مجتبي را خيلي دوست دارم و به او گفتم پسر خوب اين قدر كنترل نشده شادي نكن. الان خوان تارانو در بازي با ايتاليا، تنها ايران را برد ولي كدام خوشحالياش به اين شكل بود.
بهروز عطايي: تيم ما اگر با همين روند ادامه دهد مثل هلند ميشود كه با يك نسل طلايي تا قهرماني المپيك هم پيش رفت و حالا محو شده است. ما بايد يك جريان بازيكنسازي پويا داشته باشيم. در كاله ما يك مربي آرژانتيني براي پايههايمان آورديم كه ولاسكو معرفي كرده بود. در طول مدتي كه او ايران بود اصلاً هيچ يك از اعضاي كميته جوانان يا آموزش فدراسيون نيامدند ببينند او چه ميكند.
الان براي آينده چه بايد كرد؟ شما ميگوييد از يك دوره ديسيپلين محض به دوره آزادي مطلق رسيديم. آيا دوباره با سختگيري به جايي ميرسيم؟
بهنام محمودي: ما با فشار هيتلري نميتوانيم نتيجه بگيريم. بايد يك شكل نظاممند بگيريم.
بهروز عطايي: من اعتقاد دارم مربي بايد كسي باشد كه تيم را جمع كند. اين بچهها نخبهاند و دورت ميزنند. بايد مربي كسي باشد كه بتواند اينها را كنترل كنند. ورزشكار هوشيار است. وقتي با يك مربي خوب كار كند با او كنار ميآيد. در ژاپن از 8 ساعت، 7 ساعت كار ميكنند اما در ايران اين تايم 45 دقيقه است. در ايران ما عادت داريم كه كنترل نامحسوس شويم.
بهنام محمودي: براي جمعبندي بگويم، ما در ليگ جهاني و خارج از ايران بايد از جوانها استفاده ميكرديم و تيم را آماده ميكرديم. اين تيم بايد با تمام توان به اين بازيها ميآمد. ما در اين بازيها نميتوانستيم به المپيك برويم اما قطعاً از تورنمنت بعدي در ژاپن ميتوانيم سهميه المپيك بگيريم. اين تيم احتمالاً بازيهاي بعدياش را ميبرد و يكي از 5 تيم برتر دنيا ميشود اما اين نتيجه نبايد گولمان بزند. ما بايد از جامجهاني درس بگيريم. بايد هزينه پرداخت كنيم و از اين پرداخت هزينه درس بگيريم. بايد تيمي بسازيم كه در قواره المپيك باشد. ما بايد از الان طوري كار كنيم كه به المپيك برسيم و پيك آمادگيمان آن بازيها باشد. الان واليبال ما خيلي خوب است و براي بهتر شدن بايد چه كنيم؟ بايد پشتوانهسازي كنيم، مربي پرورش بدهيم، ليگ پايه را بسازيم. بايد تيمهاي متعدد ملي داشته باشيم. بايد تيم را جمع كنيم. با چند برد، ضعفها فراموش نشود و با چند باخت هم نقاط قوتمان را نابود نكنيم. اين درسي است كه بايد از اين بازيها بگيريم. براي ما حضور در المپيك الان خيلي مهم است و آنجا رفتن هم خيلي سخت است. بايد 3 يا 4 سعيد معروف و موسوي داشته باشيم كه بتوانيم در المپيك نتيجه بگيريم. الان بايد از تيمملي حمايت كنيم و براي تيم در برگشت از مسابقات كميتهاي بگذاريم و بررسي كنيم مشكلات را.
بهروز عطايي: ما بايد از تيم حمايت كنيم. بايد ما نكات را به فدراسيون بگوييم، آنها هم ببينند و چيزي كه به درد بخور است را بگيرند و باقياش هم بماند كنار. المپيكي شدن اين تيم به نفع همه ما در خانواده واليبال است. ما دشمن تيم نيستيم. اين ذهنيت غلطي است. البته گاهي شايد ادبياتمان تند باشد اما دل همه ما براي واليبال ميسوزد. البته همه ما داريم درباره واليبالي حرف ميزنيم كه همين حالا هم موفقترين فدراسيون كشور است و بايد از مجموعه مديريتياش كمال تشكر را داشت اما نبايد ضعفها را هم فراموش كرد.
منبع:خبرورزشی