گروه فرهنگی - امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
*****
آرمان/فرصتطلب سياسي نيستم
پرواز هماي در نشست خبري رونمايي از آلبوم رسمياش در ايران، ضمن توضيح جزئيات آلبوم «در شب گيسوان تو» به حاشيههاي چند ماهه اخير پيرامون خود نيز پاسخ گفت. به گزارش مهر، نشست و مراسم رونمايي از آلبوم «در شب گيسوان تو» با صداي سعيد جعفرزاده مشهور به «پرواز هماي» روز شنبه ۲۸ شهريورماه در حالي در فرهنگسراي ارسباران تهران برگزار شد كه اين خواننده ضمن تشريح تازهترين فعاليتهاي موسيقايي خود، از حاشيههاي چند ماهه حضور در ايران و ماجراي لغو كنسرتش توضيحاتي ارائه داد. پرواز هماي درباره لغو كنسرت اخير خود كه قرار بود در تالار بزرگ وزارت كشور برگزار شود، بيان كرد: كنسرت قبلي به جهت سوءتفاهمهايي كه به وجود آمد، به دستور مقامات قضائي لغو شد و ما نيز به اين دستور احترام گذاشتيم. البته در همين اثنا تصميم گرفتيم كه آلبوم «در شب گيسوان تو» را منتشر كنيم تا اگر خدا بخواهد هم فضا آرامتر شود و هم آن نگاه منفي كه بعد از ۸ سال پيرامون من رخ داده، كمتر شود. حال طبق برنامهريزيهايي كه انجام گرفته اگر برنامهها به همان ترتيبي كه پيشبيني كرديم جلو برود، در هفته دوم مهرماه تازهترين كنسرت خود را بعد از اخذ مجوزهاي لازم برگزار ميكنم و اميدوارم اين برنامه بتواند شروع خوبي براي فعاليتهايم باشد. اين خواننده موسيقي ايراني درباره نحوه ضبط و توليد آلبوم «در شب گيسوان تو» نيز گفت: تمامي مراحل مربوط به توليد و ضبط اين آلبوم در ايران انجام گرفته، البته ما چند قطعه موسيقايي نيز از قديم داشتيم كه بعد از ماجراي لغو كنسرت آنها را بازخواني كرديم و در آلبوم جديد قرار داديم. در اين آلبوم پنج قطعه شعر از كارهاي خودم، يك قطعه شعر از اخوان ثالث، يك قطعه از فاضل نظري و يك قطعه از اشعار هوشنگ ابتهاج براي علاقهمندان عرضه شده، ضمن اينكه آهنگسازي و تنظيم تمامي آثار بر عهده خودم است. پرواز هماي گفت: اگر كارهاي من را شنيده باشيد، شايد بتوان گفت ۲۰ درصد از آنها داراي فضاي حساسي بوده است. ضمن اينكه من بر اين باورم در جامعهاي كه بوي سياست ميدهد، ممكن است از هر شعري برداشت سياسي شود كه كارهاي من نيز از اين قاعده مستثني نبودند. البته من بايد به اين نكته هم اشاره كنم، كارهاي عاشقانه زيادي را خواندهام كه نميدانم چرا بسياري از مخاطبان روي كارهايي تاكيد ميكنند كه كمتر از آثار عاشقانهام است. ذكر اين نكته هم در اين جا ضروري است كه نگاه من به «مي و مستي» در آثارم پيرو سبك ادبي بزرگان است و به هيچ عنوان نشانه ديگري ندارد. من پيرو سبك خيام، فردوسي، سعدي و حافظ هستم. من در اين مملكت زندگي ميكنم و ميدانم كه چه چيزهايي را نبايد بخوانم و بسيار تعجب ميكنم كه اين روزها حرفهايي ميزنند و به من ميگويند حالا كه ميخواهي در ايران بماني، فضاي كارت را عوض كردي؟ در حالي كه اصلا اينطور نيست، من در فضايي كار ميكنم كه با تمام وجود به آن ايمان دارم. اين خواننده موسيقي ايراني درباره حاشيههاي چند ساله حضورش در اروپا، توضيح داد: اينكه ميبينيد آثار و كارهاي من در اجراهاي خارجي خيلي زود به دست مخاطبان ايراني رسيده، دست من نيست چرا كه اين كار غيرمجاز برخي از كمپانيهايي است كه سيديها را پخش كردند و در اختيار علاقهمندان گذاشتند. البته خودم هم ميدانم در اين فضا شيطنتهايي را انجام دادم، اما بايد اعتراف كنم يك خواننده وقتي كه به اروپا و آمريكا ميرود، نميتواند آن موسيقي را كه در اينجا اجرا ميكند، در آن سوي مرزها نيز همان را به همان شكل اجرا كند. متاسفانه فضا در آنجا به گونهاي است كه بايد پياز داغ ماجرا را زياد ميكرديم. وي افزود: من در نوع خوانشم همواره تلاش كردم تا از آوازههاي ساده استفاده كنم و باوري هم روي استفادهاي از تحريرها ندارم و همين موضوع در اجراهاي خارج از كشور باعث شد كه تا حد زيادي توجه مخاطبان جلب شود. من اعتقاد دارم يك اثر موسيقايي بايد روي مردم اثر بگذارد و لازمهاش هم اين است كه طوري طراحي شود كه در آن ايده و طراحي جديدي وجود داشته باشد. از سوي ديگر من درباره بسياري از افرادي كه من را به ماجراهاي سياسي ربط ميدهند، بايد بگويم كه خيلي از خوانندههايي كه من آنها را ميشناسم، در همين ايران خودمان كارهاي تندتري را اجرا كردند كه هيچ حساسيتي هم روي آنها نيست و من نميدانم چرا تا اين حد طي اين مدت در حاشيه قرار گرفتهام.
اهالي موسيقي مرا نميخواهند
هماي تصريح كرد: معاونت هنري وزارت ارشاد و زيرمجموعه اين نهاد تمام تلاش خود را انجام دادند كه من روي صحنه برگردم اما جامعه موسيقي از كارشناسان هنري وزارت ارشاد تا برخي از بزرگان نخواستند كه من روي صحنه بيايم و اصلا نميدانم چرا جامعه موسيقايي علاقهاي ندارد كه پرواز هماي در ايران كنسرتي را برگزار كند. به نظر من برخي از آدمهايي كه پيرامون لغو كنسرت من اظهارنظر كردند، افرادي بودند كه بيشتر به فكر خودنمايي خودشان بودند و همين صحبتها و ايجاد حاشيهها بود كه حساسيت كار را بالا برد و به من آسيب وارد كرد. من به دستور مقامات قضائي با تمام وجود احترام گذاشتم خواننده آلبوم «در شب گيسوان تو» گفت: من قبول دارم كه در برخي از كارهايم شيطنتهايي داشتم اما فضا به گونهاي بود كه من بيشتر در معرض ديد بودم و چون اين فضا به وجود آمده بود، با استنباطهاي غلطي مواجه شدم كه كار را براي من سخت كرد؛ بنابراين لازم است از اين پس بيشتر احتياط كنم. ضمن اينكه باز هم به اين نكته تاكيد دارم كه از وقتي باند مافيايي در فضاي موسيقي كشورمان به وجود آمده، موضعگيريها نيز درباره كارهايمان بيشتر شده است و اين باند مافيايي دائم بر اين نكته تاكيد ميكند كه چرا من بايد روي صحنه بروم و كار به جايي رسيده كه بايد بگويم تا وقتي همديگر را داريم، ديگر دشمن نميخواهيم. وي تصريح كرد: متاسفانه من قرباني داستانهايي شدم كه اصلا پيرامون من به اين شدت وجود نداشت. به اعتقاد من، شايعات طوري رخنه كرد كه گويي من در ايران نيستم. من صراحتا اعلام ميكنم كه با سياستها و تغيير رويكرد سياسي دولتها، تغيير موضع نميدهم. من بر اين باورم به غير از يك يا چند كاري كه در گذشته خواندم، كه نبايد آنها را ميخواندم، اما در ساير زمينهها آثاري را خواندهام كه داراي اصالت است؛ پس از همه شما اهالي رسانه و منتقدان ميخواهم تغيير موضع را به يك هنرمند نسبت ندهيد. پرواز هماي با يك قلب روستايي و با يك صداي روستايي با رنج خود به اينجا رسيده است. من با سياست كار نميكنم كه حواسم جمع باشد چه ميخوانم و چه نميخوانم. پس اگر قرار بود با سياست وارد كار شوم، كارم به اينجا نميرسيد و اين همه هم اصرار نميكردم كه بخواهم روي صحنه برنامه اجرا كنم. پرواز هماي در پاسخ به انتقاد برخي از هنرمندان پيشكسوت موسيقي گيلان درباره نحوه آثاري كه اجرا ميكند، توضيح داد: من يك خواننده گيلاني هستم و بر اين باورم تنها كسي هستم كه ميتواند موسيقي محلي گيلان را به گوش مخاطبان ديگر برساند. اگر برخي از پيشكسوتان موسيقي گيلان به من انتقادي دارند، به نظر من گيلاني نبودن خود را اثبات كردند چرا كه گيلانيها همواره مردمان همدلي هستند و اين همدلي باعث شده كه من همواره در آثارم بيشتر از ۳۰ درصد كارها را با فضاي گيلاني بخوانم. اتفاقاً من بر اين باورم كساني كه در ايران كار من را نميشنوند، همين موزيسينها هستند و بسياري از آنها دوست ندارند من در ايران باشم. اين خواننده در بخش ديگري از صحبتهاي خود به ماجراي استفاده از اشعار برخي از شاعران از جمله فاضل نظري اشاره كرد و گفت: استفاده از شعر فاضل نظري هيچ دليل ديگري جز زيبايي آن قطعه ادبي نداشته و ندارد. اتفاقا من شعرهايي را اجرا ميكنم كه هيچكس نميخواند و اين به نوعي بلاي جان من شده است. فاضل نظري هم از جمله شاعراني است كه بهشدت روي خوانش اشعارش حساس است و معمولا كمتر كسي پيدا ميشود كه كارهاي او را اجرا كند اما من وقتي با او تماس گرفتم و از او خواستم تا شعرش را در اختيارم بگذارد، كاملا ميدانستم كه چه حساسيتهايي روي اين قطعه دارد. با اين حال كار را انجام دادم و بسيار هم از اين تجربه راضي هستم و صراحتا اعلام ميكنم كه سمت دولتي اين شاعر هيچ نقشي در انتخاب آن براي آلبوم نداشته است.
ميدانم در مقطعي اشتباه كردم
پرواز هماي ادامه داد: ما بايد بدانيم كه موسيقي سنتي در سراشيبي قرار گرفته است و خيلي از موزيسينها قرباني بازيهاي سياسي شدند كه حتي مجبور شدند در بسياري از موارد واكنشهايي را نيز از خود نشان بدهند. ما امروز بسياري از هنرمندان را داريم كه با استادي كامل نميتوانند روي صحنه باشند پس از همه شما ميخواهم فارغ از همه حاشيههايي كه پيرامون ما قرار گرفته، كاري كنيد تا من روي صحنه باشم. من ميدانم در مقطعي اشتباه كردهام اما در حال حاضر تمام تلاش خودم را ميكنم تا با اجراي آثاري در راستاي موسيقي سنتي ايران به سهم خود تلاشهايي داشته باشند. وي تاكيد كرد: موسيقي سنتي اسطورههايي چون عليرضا افتخاري را دارد كه بيش از ۲۰ سال براي اين مملكت آواز خواند اما چرا حس صداي زيباي اين استاد موسيقي خاموش شده است؟ چرا صداي استادان ديگر اينچنين بايد خاموش شود؟ موسيقي سنتي در سراشيبي قرار گرفته اما حالا يك نفر آمده و در عرض سه ساعت فضايي را فراهم كرده كه ۱۶ هزار بليت به فروش ميرسد. من آمدهام كه موسيقي سنتي را با مردم آشتي دهم و اميدوارم در تحقق اين كار بتوانم به نتايج مثبتي برسم. وي به حاشيههاي پيش آمده درباره توليد قطعه «شهداي گمنام» اشاره كرد و گفت: تا روزي كه زندهام براي اين آدمهاي ارزشمند احترام قائلم و يقيناً اين آهنگ را در تمامي كنسرتهايم با افتخار اجرا ميكنم، چرا كه دوست ندارم عدهاي فكر كنند پرواز هماي يك فرصتطلب سياسي است؛ در حالي كه بايد به اين نكته اشاره كنم من در هيچ شرايطي براي اخذ مجوز و فراهم كردن نظر مساعد مسئولان اين قطعه را توليد نكردم و كاملا با انگيزههاي شخصي دست به ساخت آن زدم. هماي درباره اظهارات اخير علي رهبري رهبر اركستر سمفونيك تهران نيز توضيح داد: قرار بود ديداري با آقاي علي رهبري درباره چگونگي حضورم در اركستر سمفونيك تهران داشته باشيم كه بنا به دليلي به توافق نرسيديم. اما حالا كه ايشان صحبتي درباره من داشتهاند، من فقط به اين صحبتها احترام ميگذارم و سعي ميكنم پيرامون آن سخني نگويم.
آفتاب یزد/شکل گرفتن یک دو قطبی سیاسی پس از اجرای حیایی و ژوله در برنامه خندوانه
اینجا ایران است؛ خندیدن مردم هم سیاسی است!
آفتاب یزد – یوسف خاکیان : هنگامی که سری دوم برنامه خندوانه از ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ به روی آنتن رفت هیچکس گمان نمی کرد که این برنامه به یکی از پرطرفدارترین برنامه های صدا و سیما بدل شود و طرفداران بیشماری را به خود جلب کند. اما از آنجا که همه برنامه های پرطرفدار محکوم به پرحاشیه بودن نیز هستند خندوانه نیز از این موضوع مبرا نماند و گرفتار حاشیه های بسیاری شد.
حاشیه هایی که منصفانه اگر بنگریم نصف بیشترشان توسط حاشیه سازانی که همیشه دنبال حاشیه هستند و به قولی روزی شان با حاشیه سازی به دست می آید برای این برنامه ایجاد شدند. همان اوایل پخش سری دوم برنامه خندوانه بود که مهمانان خاصی که رامبد جوان برای حضور در برنامه اش از آنها دعوت می کرد، شدند اولین حاشیه این برنامه. برنامه ای که بنا به گفته مجری این برنامه یعنی رامبد جوان قرار بود برنامه ای برای خنداندن مردم و شاد کردن آنان باشد با دعوت از مهمانانی غیر هنری این شبهه را پدید آورد که خندوانه آرام آرام به سمت سیاسی شدن می رود. گرچه رامبد جوان همان زمانها در نشست خبری خود آب پاکی را روی دست حاشیه سازان بی شمار این برنامه ریخت و عنوان کرد که برنامه اش سیاسی نیست و آمدن شخصیت های سیاسی دلیل بر سیاسی بودن این برنامه نیست، اما حاشیه سازان از حاشیه سازی هایشان دست برنداشتند و به سیاسی کردن خندوانه علیرغم معلوم بودن مسیر اصلی برنامه ادامه دادند. به هر حال رامبد جوان به مسیر خود ادامه داد و مهمانان دیگری از حوزه های مختلف به برنامه اش آورد تا اثبات کند که مسیرش با آنچه که حاشیه سازان در ذهن می پرورانند مغایر است. او حتی به صورت علنی اعلام کرد که دوست دارد محمد جواد ظریف و حتی حسین شریعتمداری و فرج الله سلحشور را به برنامه اش دعوت کند . رامبد در توضیحی دعوت از این افراد«شریعتمداری و سلحشور» دلیل بر این نیست که خندوانه دیدگاه و نظر آنان را قبول دارد بلکه دلیل این دعوت بیشتر این است که خندوانه می خواهد بداند که این افراد چطور فکر می کنند.
ماجرای سیاسی زدگی برنامه خندوانه که محصول تلاش حاشیه سازان برای برنامه خندوانه بود دست از سر رامبد جوان و برنامه اش برنداشت اما این موضوع باعث نشد که او از ادامه مسیر منصرف شود. این روزها با پخش بخش استندآپ کمدی انگار تلاش حاشیه سازان به اوج خود رسیده است، تلاش حاشیه سازان برای اثبات این موضوع که رامبد جوان یک فرد نان به نرخ روزخور و برنامه اش هم یک برنامه سفارشی و سیاسی است جمعه شب به نقطه جوش خود رسید. زمانی که بخش استندآپ کمدی مهمان دو هنرمند کمدی بود که یکی از آنها (امین حیایی) پیش از اجرای استندآپ کمدی اش مورد هجمه بیشمار مخالفان و حاشیه سازان بود و دیگری (امیرمهدی ژوله)در همان شب به جمع سوژه های حاشیه سازی بدل گشت. البته پیش از آن هم حاشیه سازان برای اثبات سیاسی بودن خندوانه به مهمانی که چند شب پیش به خندوانه آمده بود تلاش کرده بودند، زمانی که رامبد جوان از غلامعلی حداد عادل برای حضور در برنامه اش دعوت کرد و این چالش زمانی بسیار عمیق شد که در شب رقابت دو کمدین یعنی امیر مهدی ژوله و امین حیایی رامبد جوان از خنده غلامعلی حداد عادل به عنوان خنده برتر هفته یاد کرد و با این خبر دل حاشیه سازان بسیار شاد شد چرا که گمان کردند تلاششان برای اثبات سیاسی بودن خندوانه به بار نشسته است. از سوی دیگر آنها پیش از این هم با اعلام نام امین حیایی به عنوان یکی از کمدین ها سناریوی دیگری را آغاز کردند سناریویی که تمام تلاشش این بود که خندوانه و مهمانانش را یک برنامه سیاسی جلوه دهد. حاشیه سازان با مطرح کردن نام فیلم سینمایی قلاده های طلا که امین حیایی در آن به ایفای نقش پرداخته بود سعی در راه انداختن کمپینی کردند که هدفش این بود که چون امین حیایی در قلاده های طلا بازی کرده هیچکس به او رای ندهد. اما سیاسی بازی سیاست زدگان تنها دامن امین حیایی را نگرفت چرا که استندآپ کمدی ای که امیر مهدی ژوله ایفا کرد او را هم گرفتار حاشیه های بیشماری کرد. حاشیه هایی که مربوط به خواننده غیرمجازی بود با نام امیر تتلو.
ماجرا از این قرار بود که امیرمهدی ژوله در بخشی از اجرای استندآپ کمدی اش به موضوع خواننده های زیرزمینی اشاره کرد . امیر مهدی ژوله در بخشی از اجرایاش گفت: «برای مشهور شدن باید خواننده میشدم و اسمم را میگذاشتم "امیر ژوژولو". به طرفدارانم هم می گفتم "ژوژولیا". بعد توی صفحه مجازی عکس خودم را میگذاشتم که سرما خوردم و ده هزار نفر برام کامنت می گذاشتند، الهی بمیرم، دستمال بگیر. تازه پنجاه هزار نفر هم آن را به اشتراک می گذاشتند.»
ژوله با این بخش از اجرای خودش در واقع فضا را به طور کامل برای حاشیه سازان باز کرد. حاشیه سازانی که شاید این بار هدفشان تخریب برنامه خندوانه بود نه سیاسی جلوه دادن آن.
* حمله طرفداران تتلو به صفحه اینستاگرام ژوله
سوژه شدن امیر تتلو توسط امیرمهدی ژوله برای طرفداران تتلو بسیار گران تمام شد چرا که آنان این اقدام امیرمهدی ژوله عکس العمل شدیدی نشان دادند و با این عکس العمل عملا اثبات کردند که چه کسانی صفحه لیونل مسی را در جام جهانی برزیل پر از الفاظ رکیک کردند. ماجرا از این قرار بود که جمعه شب و پیش از اجرای امیرمهدی ژوله ، او آخرین پست ایسنتاگرامی خود را درباره اجرایش در خندوانه نوشت اما بعد از اجرا، طرفداران امیر تتلو خواننده زیرزمینی به صفحه ژوله حمله کرده در کامنتهای خود به او اهانت کردند. آنها که از شوخی این کمدین با امیرتتلو ناراحت شده بودند، با نوشتن کامنتهایی با محتوای ناسزا و اهانت نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند. البته طرفداران اجرای مهدی ژوله نیز در کامنتهایی به او پیشنهاد دادند که این نوشتهها و این افراد را نادیده بگیرند.
* واکنش امیر تتلو به شوخی امیرمهدی ژوله در استندآپاش:
اجرای امیرمهدی ژوله تنها واکنش طرفداران امیرتتلو را در بر نداشت چرا که خود این خواننده هم نسبت به اجرای این هنرمند واکنش نشان داد، واکنشی که گرچه به تندی واکنش طرفدارانش نبود اما در نوع خودش واکنشی قابل توجه بود.
امیر تتلو دقایقی پس از اجرای ژوله واکنش خود را نشان داد و در صفحه مجازی اش نوشت: «میگن تو برنامه اى به اسم خندوانه به ما مثکه بى احترامى شده توسط یه آقایى به اسم ژوژولو !! والا من اون برنامه رو تا حالا ندیدم و این آقارم نمیشناسم اما چیزایى که الان راجع بهش فهمیدم اینجوریه که میخوان یه کارى کنن که مردم بخندن !! خب اگه با بى احترامى به ما مردم میخندن بذار بخندن . دمشونم گرم .شکایتى ندارم ،حساس نشین ، بذارین زندگیشونو بکنن به نظرم خوشحال کردن و خندوندن مردم کار مقدسیه البته اگه به خاطر نفع شخصى نباشه»
* واکنش رضایا به شوخی امیرمهدی ژوله در استندآپ کمدی اش:
پس از واکنش امیر تتلو، رضایا دیگر خوانندهای که ژوله در استندآپش با او هم شوخی کرده بود نیز به این اجرا واکنش نشان داد. امیررضا طاری معروف به رضایا با انتشار تصویری از ژوله در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«جناب آقای امیرمهدی عزیز یا همون کاراکتر ( ژوله ) خیلى لطف کردن تو برنامه خندوانه اسم منو آوردن.واسه من که خودم طرفدار این برنامه هستم باعث افتخاره که اسمم تو این برنامه گفته شد.این دوستان واسه شادى شما زحمت میکشن پس لطفا دنبال حاشیه و جنگ نباشید.از خدا میخوام روزى که من و بقیه دوستانم مجوز بگیریم و بتونیم به صورت رسمى به شما خدمت کنیم.شب خوش»
* واکنش ژوله به پست ایسنتاگرامی رضایا:
اما ژوله نیز با انتشار متن زیر به رضایا پاسخ داد . او در پست اینستاگرامی اش نوشت:
«رضایا عزیزم دوست خوب. پسر محجوب عزیز. ممنونم از سعه صدرت. از میزان درک و فهمت از مفهوم طنز و کمدی.ممنونم از این برخورد دوستانه و بزرگوارانهات با شوخی کوچیکی که از کنارت رد شد.
ما برای آوردن لبخند و بیشتر کردن دوستی ها و کم کردن از تنش ها و استرس ها و دعوا ها و قیل و قال ها تو خندوانه دور هم جمع شدیم. همه اون چیزهایی که آرزوی تو و هنرت هم هست...روی ماهتو میبوسم و آرزو میکنم به زودی زود با رفع همه موانع صدای خودتون رو به گوش دوستداراتون برسونید.مخلصیم.یا علی.»
* پس از تحریر
نکته جالب توجه در اجرای کمدین خندوانه این بود که کسانی که (تتلو و رضایا) باید از این موضوع ناراضی باشند، کاملا راضی هستند و هیچکدامشان هیچ اعتراضی ندارند و حتی با الفاظ خوب و زیبا همچون «عزیز» و «زحمت می کشین» با هم گفتگو می کنند اما در این میانه تلاش کاسه هایی که از آش داغتر شده اند برای حاشیه سازی برای برنامه خندوانه قابل تامل است. از سوی دیگر تلاش عده ای دیگر برای سیاسی جلوه دادن این برنامه که جزو برنامه های انگشت شمار نسبتا موفق صدا و سیماست جالب توجه است. به طوریکه اکنون رقابت ژوله و حیایی به یک دو قطبی تمام عیار در دنیای مجازی تبدیل شده است.
آفتاب یزد/گفتگو با داود میرباقری (کارگردان دندون طلا)؛
فریادهای یک سیاهِ عاشق
دندون طلا بیش از هر چیز وامدار نمایشهای آیینی است. نمایشی که رگههای تئاتر مذهبی و نمایش روحوضی در اندیشه سازندهاش به خوبی مشهود است. جز بازگشت به دغدغه دهه ۴۰ آیا انگیزه دیگری برای به دست گرفتن نمایشنامه دندون طلا و تبدیلش به فیلمنامه داشتید؟
یک اثر هنری وقتی متولد میشود و میتواند با مخاطب خودش ارتباط برقرار کند طبعا دغدغه خالق آن اثر این است که بتواند این ارتباط را گستردهتر کند. من در مجالی که پیش آمد قرار بود بعد از شاهگوش سریال ماه تیتی را شروع کنم که به دلایلی نشد و از آنجایی که به مردم قول داد بودیم ارتباطمان قطع نشود اقدام به تولید دندون طلا کردیم اما اصلیترین انگیزه من این بود که یک اثر نمایشی موفق را به صورت تصویری ثبت کنم و تبدیلش کنم به جریانی که هر زمان اراده کنیم در اختیار و قابل دیدن باشد البته دلیل دیگرش مضامینی است که در نمایش دندون طلا وجود داشت. مضامین سریال، مضامینی است که با فطرت بشری سر و کار دارد و تاریخ مصرف دار نیست و در هر نسلی و در هر زمانی قابل پیگیری است. در مجموع همه اینها من را مجاب کرد که در فرصتی کوتاه دندون طلا را بسازم که خوشبختانه این اتفاق افتاد و از ساخت آن راضی هستم البته ممکن است کمبودهایی وجود داشته باشد که ناشی از ساختار و شکل تولید و وسع ماست اما آنچه که ثبت شده برای خود من مقبول و دوست داشتنی است.
* دندون طلا اولین سریال با ساختار سیاه بازی وتئاتر روحوضی و اولین مینیسریال موزیکال فارسی است. آیا یکی از دلایل ساخت این کارتوجه به الگوهای کهن سیاه بازی و سپس اشعار و ملودیها نیست زیرا در سال های اخیر با توجه به مشکلاتی که برای سعدی افشار به وجود آمد انگار سیاره بازی رو به فراموشی رفته است؟
اینهم یکی از دلایل بوده است. سیاهبازی یک سنت نمایشی است که پتانسیل زیادی دارد اما با آن برخورد خوبی نشده است درحالیکه بسیاری از پدیدههای نمایشی که امروز در اطراف ما اتفاق میافتد ،متاثر از سیاهبازی و تختحوضی است با این تفاوت که سیاه کمیرنگ عوض کرده و ریختش عوض شده ،قبلا سیاه بوده است اما امروز عروسک است. سیاهبازی پتانسیل زیادی دارد. وقتی برای یک گونه نمایشی مشکل به وجود میآید اگر
آن گونه پویا و خلاق باشد راه خودش را برای ادامه بقا و حیات پیدا میکند
کما اینکه سیاهبازی این کار را کرده، در خیلی از برنامههای موفق حتی تلویزیونی رد پای سیاه بازی را میبینم و البته من در این سریال نگاهم مستقیمتر بوده است. سیاهبازی برآمده از ذائقه و سنتها و باورهای فرهنگ ماست اگر درست برخورد شود با آن و نقاط ضعف و قوت با هم دیده شود و برای رفع نقاط ضعف تلاش بشود، به کمال نزدیکتر میشود و چه بسا بسیاری از معضلات ارتباطی امروز با کارهای نمایشی حل شود. من کمیمستقیمتر به آسیبشناسی در این حوزه پرداختم و تلاش کردم طوری سیاهبازی را مطرح کنم که نقاط مثبت بیشتر دیده شود.
* به شعر و ملودی در سریال خیلی پررنگ توجه شده است؟
بله ، دقیقا تصنیفها یکی از ارکان اصلی سریال است.
رویکرد جامعه روشنفکردرحوزه نمایش و سینما و سریال تلویزیونی به نمایشهای روحوضی درهر قالبی، جنسی از سخیف بودن را به مخاطب القا میکند که با اصول مدرنیته و اندیشه مدرنیسم سازگاری ندارد. چگونه میتوان میان این رویکردها آشتی به وجود آورد و شما در دندون طلا آیا تنها به احیای الگوهای کهن نمایش تعلق خاطر داشتید؟
سیاه بازی ویژگیهایی دارد که سلیقههای گوناگون میتوانند با آن موافق ویا مخالف باشند. نشانههایی که درآن وجود دارد این امکان را میدهد که ما موافق یا مخالف باشیم ولی فکر میکنم برخوردها با سیاه بازی سطحی بوده و خیلی عمق و ریشه نداشته است یا از سر بیاطلاعی است یا خوب توجیه نشدیم یا خوب ندیدیم و یا اطلاعی از تاثیرگذار بودن آن نداشتیم والا نفس سیاهبازی خصلتهای زیادی دارد که یکی از آنها روحیه اعتراضی و انتقاد کردن است ، از طرفی نوع استفادهای که سیاه بازی از موسیقی میکند و سبقهای که در مجالس عروسی داشته است این امکان را هم به عدهای میدهد که مخالفت کنند، این نوع برخورد میتواند درباره هر پدیدهای وجود داشته باشد . یک فرم نمایشی برخواسته از یک سلیقه است طبعا اگر ما با آن سلیقه همراه باشیم آن پدیده موافق ما است و اگر همراه نباشیم با آن مخالفت میکنیم. من فکر میکنم روشنفکر به معنای واقعی با هر پدیدهای منطقی و عالمانه برخورد میکند و اینکه یک عدهای ندانسته با یک موضوعی برخورد بکنند برخورد روشنفکرانه ای نیست و نمیشود به جماعتی که اینگونه برخورد میکنند بگوییم روشنفکر. سیاه بازی قابلیت این را دارد که بتواند در هر شرایطی برخورد درستی را با مسایل پیرامون و جامعه و فرهنگ خودش ایجاد کند و جریان درست را بسازد البته در کنارش ضعفهایی دارد که یکی از آنها استفاده از نوعی موسیقی مبتذل و عریان و دریده بود و اجازه سوء استفاده و برخورد را به یک عدهای داد اما میشود آن مسئله را اصلاح کرد و یک زبان فاخری برای آن در نظر گرفت. من در دندون طلا تلاش کردم از موسیقی هدفمند استفاده کنم. واقعیت این است که یک سنت نمایشی اگر بضاعت ماندگاری داشته باشد، میماند و برخوردهای مقطعی و سلیقهای نمیتواند آن را بکشد و نابود کند. ممکن است یک تاثیراتی بگذارد اما بعد از یک مدتی بلند میشود و به حیات خودش ادامه میدهد، امروز خیلی از کارها عنوان تخت حوضی ندارند اما ذات و ماهیتشان برخواسته از همان ویژگیهای نمایشهای سنتی و تختحوضی است.
شخصیت پردازی در آثار شما بسیار نمایان است؟
بله، به زعم من مهمترین رکن اساسی یک قصه شخصیتهای آن قصه است. شخصیت است که قصه را جلو میبرد وقتی شخصیت ضعیف باشد، قدرت حرکت منطقی و جذاب را از دست میدهد از طرفی در شخصیت پردازی سعی میکنم مصلحتها را فدای حرکت و خصوصیات دراماتیک شخصیت نکنم. مبالغه نیست اگر بگویم بیشتر اوقات شخصیت است که مسیر اصلی قصه را تعیین میکند، با شخصیتهای کلیشهای میانهای ندارم و دلم میخواهد شخصیت مطابق با فطرت و فهم و درکش در نمایش حضور پیدا کند وگاه این نوع نگرش باعث دردسرهای زیادی هم میشود اما با سلیقه و روحیات من بیشتر سازگار است. به دردسرش میارزد.
یکی از عناصر کلیدی شما بحث دیالوگها است ،در این دیالوگها هم به شاهکار فردوسی تنه میزند و هم آسیبشناسی جامعه امروز و دیروز ایران را بر پیشانی خود دارد. درباره این همنوایی و همفکری میان دیروز و امروز دنیای ارزشها و ضدارزشها بگویید؟
دیالوگ از نظر من یک ترکیب خلاقانه است. یعنی دیالوگی که روی آن فکر نشده باشد و کلمات با هم جدل نکنند تا به یک ترکیبی برسند، دیالوگ هنرمندانهای نیست. آنچه در دندون طلا دیده میشود همه سبقه فرهنگی دارد. شکل آن جدید است و چیزی است که من ساختم اما سابقه فرهنگی دارد. میتوانم دهها مثال علاوه بر آنچه شما گفتید، بیاورم. مثلا وقتی مولانا را میخوانیم با زبانی مواجه میشویم که بسیار موثر است و آن ناشی از فکر کردن مولانا به ترکیب کلمات است و طوری کلمات را ترکیب میکند تا به معنی مورد نظرش برسد. من همیشه در کارهایم متکی به شخصیت هستم یعنی در اثر نمایشی ابتدا شخصیت به وجود میآید و بعد دیالوگها برای آن شخصیت نوشته میشود. این شخصیت است که دیالوگهای خودش را میسازد و من آنها را تراش میدهم تا به ترکیبی تازه و شکیل برسد. من به دیالوگ بسیار دقت میکنم و حساسم زیرا معتقدم فرهنگ ما از لحاظ زبان بسیار غنی و زنده است. به همین دلیل کار هنری باید به دنبال ساخت ترکیبهای زنده و جذاب باشد. دیالوگهایی که بتواند تبدیل به «مَثل» شود. یکی از ویژگیهای دیالوگهای دندون طلا تبدیل شدن آنها به مثل است مثلا در سکانسی از فیلم یکی از شخصیتها میگوید رقاصی را غدقن کردن، ورافتاد نه همه یه جورایی خودکفا شدند. واژه خود کفا کلمهای است که امروز بسیار به کار میبریم اما من آمدهام و آن را در کنار رقاصی قرار دادهام و با ممنوع بودن یک تمثیل ساختهام این ویژگی زبان است که به ما اجازه میدهد تمثیلهای جدید و کلمات جدیدی بسازیم که تاثیر آن بسیار بیشتر از دیالوگهای معمولی است ،مانند شعر میماند. وزن و آهنگ دارد. چنین دیالوگی قبل از آنکه بیننده و شنونده مفهومش را بفهمد، متوجه لحن میشود و لحن دیالوگ بر روی او تاثیر میگذارد، همان گونه که شاید در هنگام خواندن یک شعر ما متوجه معنی همه کلمات نشویم ولی لحن شعر ما را جذب میکند. به همین دلیل بعد از آنکه کارم با نوشته تمام شد بازمیگردم و دوباره دیالوگها را میخوانم و از نظر شنیداری و ترکیب بررسی و بازنویسی میکنم. از طرف دیگر اعتقادی به نقد مستقیم ندارم .اگر یک اثر هنری بیپرده و عریان حرفهای خود را بزند تاثیرش کم میشود. همیشه براین باور بودم که کنایه زبان موثرتری است و اگر به تاریخ ادبیات نگاه کنیم زبان ادبیات ما زبانی رندانه و کنایی است.
هرچند در فیلم افرادی را میبینیم که از طبقه فرودست هستند اما فضای نمایش و داستان به گونهای است که حس تحقیربه آدم دست نمیدهد و یکی از دلایل این مسئله دیالوگهایی است که نوشته شده؟
این مسئله به تجربه شخصی من از زندگی بازمیگردد. من همیشه در طول زندگیام بیشترین حکمت و پند و اندرزها را از آدمهای معمولی جامعه آموختهام؛ افرادی که به نظر میرسد کم اهمیت هستند اما بیشترین تاثیر را دارند. اگر فردی در نمایش حضور دارد، دارای ویژگی مشخصی است و تاثیر دراماتیک خوبی دارد به همین دلیل گاهی برای آدمهای فرعی وقت بیشتری میگذارم. مثل نگارش کتاب است. در نگارش کتاب نمیتوان بخشهایی از کتاب را به مسائل بیاهمیت یا کمارزش اختصاص داد. من این مسئله را از بزرگان ادبیات همچون مولانا، فردوسی، حافظ آموختم. در ادبیاتی که این شاعران نوشتند کوچکترین آدمها مسئولیتهای بزرگی دارند ، به همین دلیل من آدمیرا که در نمایش فقط فضا بسازد و کار دیگری نکند ، نشان نمیدهم.
نمیتوان انکار کرد بخش نمایش خانگی درکنار گستردگی مخاطبان از مجال طرح نقدها و گفتگوهای جدی در جامعه همانگونه که نمایش یا سینما یا یک سریال تلویزیونی برخوردارند؛ به دور میماند. اصولا این موضوع چقدر برای شما مهم است و اصولا چرا چنین متنی را به تلویزیون ارائه نکردید؟
رابطه من با تلویزیون ویژه است. من حدود ۳۰ سال برای تلویزیون کار کردم. بعد از مختار نیز با تلویزیون درباره سریال سلمان صحبت کردم و هرگز مجالی پیش نیامد که کارهایی همچون دندون طلا را پیشنهاد بدهم. البته میدانم که با معضلاتی که تلویزیون دارد این متنها و آثاری شبیه دندون طلا را برای ساخت قبول نمیکند. البته کار کردن در بخش خصوصی بسیار مشکلتر است زیرا بخش خصوصی ارتباط مستقیم با مردم دارد و باید یک اثری را بسازید، عرضه کنید و اگر مردم خوششان آمد آن را بخرند اما در تلویزیون اینگونه نیست. تلویزیون با بودجهای که دارد اثری را میسازد و در نهایت فقط نظرسنجی میکند، نتیجه نظر سنجی هر چه باشد تاثیری تولید ندارد. اما در شبکه نمایش خانگی اگر اثری تولید کنیم که بیننده نپسندد حیات اثر به مخاطره میافتد و قدرت سازندگان کاهش مییابد. به همین دلیل من شبکه نمایش خانگی را رقیب تلویزیون نمیدانم. امروز ما در دورهای زندگی میکنیم که با اشاره یک انگشت بر روی تلفن همراه به روزترین اطلاعات و تازه ترین تولیدات جهان را میتوانیم نگاه کنیم. تلویزیون برای آنکه بتواند به حیات و زندگی خود ادامه دهد باید آنقدر برنامههای خود را جذاب کند که تماشاگر وی را انتخاب کند وگرنه حذف میشود. همانگونه که امروز شبکههای ماهوارهای به راحتی جای تلویزیون ما راگرفتهاند. مخاطب وقتی از یک شبکه تلویزیونی راضی نیست منتظر نمینشیند بلکه به شبکههای دیگر سر میزند تا برنامهای براساس سلیقه خود پیدا کند. لذا اگر میشنویم که ماهوارههای خارجی این روزها بیشتر در خانههای مردم حضور دارند به خاطر ضعف بزرگی است که تلویزیون داخلی پیدا کرده است و تلویزیون نیز باید در این دوره پر تکثر رسانهها به شکلی برنامهریزی کند که همه او را به عنوان یک گزینه مهم تلقی کرده و به آن مراجعه کنند. ما در یک مجموعه زندگی میکنیم منی که دندون طلا را میسازم میروم ارشاد متن فیلمنامه را ارائه میکنم، مجوز میگیرم و میسازم و برای نمایش نیز مجوز میگیرم. اثری را که وزارت ارشاد مجوز میدهد و تشخیص میدهد که برای جامعه مفید است نباید از سوی صداوسیما مضر تلقی شود مگر ما آثارمان را برای مریخیها میسازیم ما دندون طلا را برای همین مردمیساختیم که تلویزیون میبینند و احساس کردیم این مفاهیم بسیار مهم است و انتظار همکاری از تلویزیون را داشتیم. فکر کردم اگر خودم به تلویزیون بگویم به خاطر سابقه همکاری ۳۰ ساله کمک بیشتری به ما کنند تا اطلاع رسانی کنیم متاسفانه این طور نشد ، علیرغم مکاتبات و تقاضاها کمک ما نکردند و دندون طلا مهجور ماند. در حالی که صداوسیما در اطلاعرسانی برای محصولات فرهنگی نقش دارد و اگر قطعاً اثر خوبی اطلاعرسانی داشته باشد مردم از آن حمایت و استقبال میکنند. متاسفانه در دندون طلا ما از این امکان محروم شدیم، امیدوارم در ادامه خودِ کار آنقدر هویت داشته باشد تا دهان به دهان به گوش مخاطبین و علاقهمندانش برسد.
دندون طلا دومین سریالی است که داود میرباقری آن را برای شبکه نمایش خانگی ساخته و در این اثر هم سراغ خنده رفته است. با این تفاوت که خندانندههای دندون طلا در فضایی از نمایش تختحوضی و سیاهبازی جان گرفتهاند. او اینبار سراغِ متنی رفته که حدود 16 سال پیش آن را روی صحنه تئاتر برده بود. میرباقری با اندکی بسط و توسعه داستان آن را با سبک و سلیقه خاص خود برای مدیوم تلویزیونی ساخته و موفق شده رضایت تماشاگر را فراهم کند.ایلنا با او درباره این اثر
و برخی دغدغههای این فیلمساز و کارگردان به گفتگو نشسته که در ادامه میخوانید.
ابتکار / فقط 10 روز زمان باقی است
در فاصله 10 روز به آخرین مهلت معرفی فیلمها برای حضور در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی جوایز اسکار 2016، سینمای ایران هنوز فیلمش را معرفی نکرده است.با معرفی نمایندگان سه کشور مکزیک، جمهوری چک و کامبوج، تعداد کشورهایی که تاکنون نمایندگان خود را برای حضور در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی هشتادوهشتمین دوره جوایز سینمایی اسکار معرفی کردند به 53 کشور رسید.سینمای ایران که سال گذشته فیلم «امروز» ساخته رضا میرکریمی را به عنوان نماینده خود در این رویداد سینمایی معرفی کرد گویا هنوز به جمعبندی کامل درباره فیلم منتخب خود برای معرفی به جوایز اسکار 2016 نرسیده است، البته هنوز هیچ خبر رسمی هم از سوی مسوولان سینمایی دربارهی هیاتی که قرار است،یک فیلم را به اسکار معرفی بکند،منتشر نشده است.
نماینده های برخی کشورها در اسکار
کشورهای دیگر به تدریج از دو تا سه ماه گذشته فیلمشان را به اسکار معرفی کردند، مثلا به تازگی سینمای مکزیک فیلم «60 مایل» به کارگردانی «گابریل رسپتین» را راهی این جایزه سینمایی خواهد کرد.سینمای جمهوری «چک» نیز با فیلم «مراقب خانه» اولین ساخته بلند سینمایی«اسلاوک هوراک» در این رقابت حضور خواهد داشت.همچنین کمیته اسکار سینمای کشور کامبوج نیز فیلم «آخرین حلقه» را به عنوان نماینده خود در جوایز اسکار انتخاب کرد.به گزارش اسکرین دیلی،فیلم «قبیله» برنده خرس نقرهای امسال جشنواره ونیز به کارگردانی «پابلو تراپرو» (آرژانتین)، «پرندهای که برای تامل در باب هستی روی شاخه نشست» ساخته «روی اندرسون» برنده جایزه شیر طلای ونیز در سال 2014 (سوئد)، «شب بخیر مامان» به کارگردانی مشترک «ورونیکا فرانز» و «سورین فیالا» به نمایندگی از سینمای اتریش، «مادر دوم» ساخته «آنا مویلارت» از کشور برزیل، «ترور» به کارگردانی «هو شیائو- شین» از تایوان به همراه نمایندگان کشورهای بوسنی و هرزگوین(زندگی روزمره ما)، چین(ولف توتم)، آلمان(هزارتوی دروغها)، گواتمالا(آتش فشان)، مجارستان(پسر سائول)، عراق(خاطرات روی سنگ)، لوکزامبورگ(کودک تنها)، پاناما(باکس25)، فلسطین (18 تحت تعقیب)، رومانی(Aferim) و سوئیس(اودیسه عراقی)، کرواسی (خورشید بالا)، قزاقستان (غریبه)، کره جنوبی (تاج و تخت) و نروژ (موج) از جمله فیلمهایی هستند که برای حضور در جوایز اسکار سال 2016 به آکادمی معرفی شدهاند.
آخرین فرصت معرفی نماینده
آخرین مهلت ارسال و معرفی آثار برای حضور در بخش بهترین فیلم خارجی هشتادوهشتمین دوره جوایز اسکار روز اول اکتبر (نهم مهرماه) تعیین شده است.تمامی فیلمهای متقاضی حضور در بخش بهترین فیلم غیر انگلیسی جوایز اسکار باید بین تاریخ اول اکتبر 2014 تا سیام سپتامبر 2015 در کشورهای مبدا اکران شده باشند.رایگیری نهایی جوایز اسکار روز هشتم ژانویه خاتمه مییابد و فهرست پنج نامزد نهایی بهترین فیلم خارجی اسکار 2016 روز 14 ژانویه سال آینده معرفی میشوند.مراسم سالانه اعطای جوایز هشتاد و هشتمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز 28 فوریه (نهم اسفندماه) در لسآنجلس برگزار خواهد شد.
پیش بینی ورایتی از نماینده ایران در اسکار
ورایتی در مطلبی که درباره فیلم «محمد رسول الله(ص)» ساخته مجیدی نوشت اعلام کرد این فیلم احتمالا نماینده ایران در اسکار خواهد بود.ورایتی در جدیدترین مطلبی که درباره فیلم «محمد رسول الله(ص)» نوشته آورده است: مجید مجیدی نخستین ایرانی که نامزد اسکار فیلم خارجی زبان شد (در سال ۱۹۹۷ برای «بچه های آسمان») به عنوان سازنده گرانترین فیلم تاریخ کشورش نیز شناخته شده است. این فیلم که از سبکی کلاسیک بهره میگیرد، داستانی حماسی تاریخی و بلند را با عنوان «محمد رسول الله» تصویر کرده و با بودجه حدود ۴۰ میلیون دلاری از نامهای بزرگی در پشت صحنه بهره گرفته است.ویتوریو استارارو و ای.آر.رحمان از جمله این افراد هستند که در کنار بخش جلوههای ویژه، این فیلم ۱۷۱ دقیقهای حماسی را به عنوان نخستین فیلم از سه گانهای که قرار است ظرف هفت سال ساخته شود، شکل دادهاند. در عین حال میتوان نتیجه فیلم را پیش بینی کرد که بیشتر باید چیزی شبیه فیلمهای دهه ۱۹۵۰ هالیوود درباره موضوعهای حماسی و مذهبی باشد تا شبیه «نوح» دارن آرنوفسکی یا حتی کارهای پیشین مجیدی.با وجود اینکه فیلمهای اولیه مجیدی به مساله خلوص معنوی که از عشق از خودگذشته ناشی میشود میپرداختند و به نحوی خلوص دینی را ارایه میدادند، «محمد رسولالله» احساس عجیبی دارد و به جای اینکه موضوع داستانی آن را بالاتر ببرد، این بخش تبدیل به باری برای فیلم میشود. اینکه شخصیتها یک زندگی روانشناختی یا احساسی ندارند، نیز کمکی به فیلم نمیکند. بازیگران یا بیش از حد عکسالعمل نشان میدهند یا راحت به نظر نمیرسند.با وجود اینکه استوراروی بزرگ، تصاویری زیبا در صحرا خلق میکند، به نظر میرسد این فیلم نیازمند سینما اسکوپ باشد. علاوه بر این، نه فیلمبرداری و نه موسیقی جعلی خاورمیانهای رحمان احساس ارگانیک بودن با داستان یا پسزمینه را ایجاد نمیکنند، بلکه بیشتر شبیه ضمیمههای طراحیشده برای بازاریابی به نظر میرسند. بدترین کار تکنیکی فیلم هم تدوین سنگین و گیجکننده آن است که هیچ گونه درکی از شخصیتها و روابط آنها فراهم نمیکند.
نماینده ایران در اسکار 2016 را دولت انتخاب میکند؟
در حالی که بحث بر سر معرفی نمایندهای از ایران برای اسکار این روزها در رسانهها داغ است و هیاتی متشکل از سینماگران باید یک فیلم ایرانی را برای شرکت در اسکار 2016 انتخاب کند، سخنگوی وزارت ارشاد در موضعگیری عجیبی درباره فیلم «قصهها» طوری سخن گفته که شائبه دخالت مستقیم این وزارتخانه روند انتخاب و معرفی نماینده ایران را ایجاد میکند.طبق قانونی که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی درباره رشته بهترین فیلم خارجی دارد، کمیتهای از سینماگران هر کشور باید فیلم منتخب را برگزیده و معرفی کنند. در ایران، هر سال این کمیته با تعامل بنیاد سینمایی فارابی و اصناف سینمایی تشکیل میشود و نماینده ایران به آکادمی معرفی میشود. اما حالا حسین نوشآبادی سخنگوی وزارت ارشاد صراحتا گفته این وزارتخانه «قصهها» ساخته رخشان بنیاعتماد را به عنوان نماینده ایران معرفی نخواهد کرد، چون این فیلم «مسئلهدار» است.نوشآبادی در گفت و گو با صدا و سیما، درباره احتمال معرفی شدن «قصهها» به عنوان نماینده ایران در اسکار گفته است: «وزارت ارشاد به اندازه کافی خودش را درگیر این فیلم کرده است و اکنون نیز سوالاتی در مجلس از ما درباره این فیلم میشود و ما را به نوعی تحت فشار قرار میدهد.»او به استقبال جشنوارههای خارجی از فیلمهای مسئلهدار اشاره میکند و درباره دلیل معرفی نکردن «قصهها» میگوید: «ما از «قصهها» حمایت کردیم و حتی به آن اجازه اکران هم دادیم، چون منهای بعضی از سکانسها، این اثر به نمایش برخی از معضلات جامعه پرداخته است، اما در خارج از کشور آنچه برای ما خط قرمز به حساب میآید مورد پسند آنها قرار میگیرد و آنان از فیلمهای مسئلهدار از نظر ما بیشتر استقبال میکنند چون به دنبال ترویج فرهنگ درست و ارزشهای ما نیستند.»البته او از گزینه دیگری در اینخصوص نام نمیبرد: «تا کنون به جمعبندی درباره معرفی فیلم به اسکار نرسیدهایم، اما اگر بخواهیم فیلمی را معرفی کنیم فیلمی را که تحت نظر خودمان بوده است و چارچوبهای قانونی دارد معرفی خواهیم کرد.»تاکید سخنگوی وزارت ارشاد بر «فیلم تحت نظر خودمان» به عنوان نماینده ایران در اسکار 2016 میتواند نشانگر اعمال نظر مستقیم این وزارتخانه بر روند انتخاب فیلم ایرانی برای رقابت اسکار باشد.
گزینه های دیگر؛ از "شیار ۱۴۳” تا "ساکن طبقه وسط”
در فاصله زمانی مهر ۹۳ تا مهر ۹۴ آثار بسیاری در سینماهای کشور به نمایش درآمده و درخواهند آمد اما اگر به بررسی آن آثاری بپردازیم که شانس معرفی به اسکار را دارند بیشتر از چند فیلم قابل قبول پیش رویمان نخواهد بود؛ "آرایش غلیظ”، "شیار۱۴۳”، "ساکن طبقه وسط” و "سیزده” از جمله چنین آثاری هستند.در بحث مربوط به نمایشهای خارجی "شیار۱۴۳” و "سیزده” موفق تر بوده اند و در زمینه اکران داخلی "شیار ۱۴۳” و "ساکن طبقه وسط” فروش مطلوبی داشته اند.باید دید در نهایت یکی از میان چنین فیلمهایی که تقریبا همگی ساخته دست جوانترها هستند شانس راهیابی به اسکار را خواهند یافت یا فیلم دیگری از دل هیات انتخاب بیرون می آید.
یک "جدایی…” و دیگر هیچ
از پنج سال پیش که "جدایی نادر از سیمین” توانست به عنوان نماینده ایران، اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را بگیرد به ترتیب "یه حبه قند”، "گذشته” و "امروز” به عنوان نمایندگان ایران به اسکار معرفی شده بودند که در این بین "یه حبه قند” به دستور ریاست وقت سازمان سینمایی از رقابت در اسکار بازماند و دو فیلم دیگر هم نتوانستند به جمع نامزدهای نهایی اسکار راه یابند.
ابتکار / اسدالله امرایی: واژهسازی صداوسیما مسخره است
اسدالله امرایی میگوید: در تمام رسانههای ملی و بینالمللی سعی میکنند کلمات مناسب به کار ببرند در حالی که در صداوسیمای ما واژهسازیها نه تنها خوب نیست، بلکه مسخره هم هست.
این مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره اشتباههای رایج در زبان فارسی اظهار کرد: به هر حال دستور زبان و املای لغات قاعدهای مشخص دارد. کلمات مبنای مشخصی دارند که براساس ریشههای آنها شناسایی میشوند. حتی از بعضی حروف کلمات میتوان فهمید که از چه زبانی نشات گرفته و وارد زبان فارسی شدهاند. لغات شناسنامهای دارند و ما با بر هم زدن نوشتار آنها این شناسنامه را از بین میبریم.
او با بیان اینکه اشتباه نحوی به بافت جمله آسیب میرساند افزود: این مشکل با ویراستاری و تذکر تصحیح میشود. به عنوان مثال در کلمات تنویندار، تنوین را تغییر میدهیم که کار درستی نیست. در زبانهای دیگر هم حروف ناخوانا وجود دارد، مثلا در زبان فرانسه در یک کلمه چهار حرف پشت سر هم میآید که خوانده نمیشود، ولی فرانسویها آن حروف را حذف نمیکنند.
امرایی درباره اهمیت زبان در رسانهها بیان کرد: زبان میراث جامعه است و هویت ملی را نشان میدهد. تغییرات اینچنینی آسیب زیادی به این هویت میرساند. نکته جالب و قابل اشاره این است که همه کشورها در رسانههایشان متعهدترین افراد به زبان را استخدام میکنند. به عنوان مثال بیبیسی در بخش گزینش خود کارکنانی را استخدام میکند که زبان انگلیسی را حتما با لهجه بریتانیایی و فرم استاندارد صحبت کنند و بنویسند.او در ادامه افزود: تمام تلویزیونها، رادیوها و رسانههای ملی و بینالملل سعی میکنند کلمهها و واژههای مناسب به کار ببرند و از غلط املایی، انشایی و گفتاری پرهیز کنند. اما ما که در بسیاری از موارد از غرب تقلید میکنیم، بهتر است از اصول خوب هم تقلید کنیم.
این مترجم درباره واژهسازی در صداوسیما اظهار کرد: در صداوسیمای ما واژهسازی میکنند در حالی که بعضی از این واژهها نه تنها خوب نیست بلکه مسخره هم هست. مثلا برای متلک انداختن به بخش خصوصی که در دست دولتیان است کلمه «خصولتی» را ساختهاند. واژههای اینچنینی در بعضی سریالهای طنز نیز دیده میشوند، که به زبان مردم هم راه پیدا کردهاند. این واژهسازی نه تنها کمکی به زبان نمیکند بلکه آسیب زیادی به آن میرساند. نیاز است که جلو این اشکالها گرفته شود.
امرایی با بیان اینکه انجمنهای مجازی و حقیقی برای تصحیح زبان وجود دارند، گفت: البته هیچکدام به صورت سازمانیافته کار نمیکنند. تنها فرهنگستان است که مداوم این کار را ادامه میدهد. فرهنگستان باید آدمهای هر رشته را برای واژهگزینی جمع کند. گاهی برای کلمات جدید معادل وجود دارد و نیاز نیست حتما کلمات را به شکل اولیه به کار ببریم. میتوانیم آنها را ترجمه کنیم و ترجمه مناسب را بین مردم جا بیاندازیم. بیشتر زبانهای پویا، همین کار را انجام میدهند.
او دربارهی افراط در تغییر نیز بیان کرد: در انگلیسی 2000 کلمه با ریشه فارسی و در ترکی 1500 کلمه با ریشه فارسی وجود دارد، اما این دو برای پالایش زبان خود، کلمات فارسی را دور نریختند.
این مترجم با بیان اینکه برخی واژهها به اصطلاح ترجمه قرضی دارند، افزود: به عنوان مثال برای کلمه اتومبیل واژه خودرو جایگزین شد. واژههای اینچنینی را فرهنگستان به خوبی واژهسازی کرده است اما بعضی واژهها در بین مردم مقبولیت نیافتهاند و در زبان عامه نمیچرخند. مثلا برای واژه «ایمیل» کلمه «پست الکترونیک» واژهسازی شد، در این مورد باید گفت که همان «ایمیل» قابل قبولتر است. بعد از آن برای این واژه کلمه «رایاپیک» را جایگزین کردیم که باز هم مقبول نیست.
امرایی در پایان درباره آثار جدیدش گفت: کتاب جدیدی به نام «بینایی» از ژوزه ساراماگو توسط نشر مروارید به چاپ خواهد رسید. سه ترجمه از ریموند کارور هم تجدید چاپ شده به این شکل که «هر وقت کارم داشتی تلفن کن» به چاپ پنجم، «راههای میانبر» به چاپ سوم و «کلیسای جامع» به چاپ چهارم رسیده که توسط انتشارات نقش و نگار به بازار عرضه میشوند.
اعتماد / سومين جشنواره هنر براي صلح فردا به اتمام ميرسد
سما بابايي/ لابد هيچكس با اين مساله مخالفتي ندارد كه ذات «هنر» همچنان از جنس صلح است و واژه هنر از گذشته تا امروز به معناي فضيلت مورد استفاده قرار گرفته است. «صلح» براي كشور ما واژهاي دور و غيرقابل دسترس است. به همين حالا نگاه كنيم، كشور جنگزده ما، محاصره در كشورهايي است كه همه شان درگير جنگ هستند. نه جنگي عادي البته، اتفاقي كه ميگويند بزرگترين بحران انساني بعد از جنگ جهاني دوم است. در اين ميان اما هنر ميتواند تاثيرات جنگ و خشونت را كمرنگتر كند؟ عدهاي بر اين اعتقادند كه «صلح» از درون ما شكل ميگيرد و در جامعه منتشر ميشود و هنر خودش ميتواند راهي براي فرار از خشونتي باشد كه گريبان جامعه را گرفته و گريزي هم از آن وجود ندارد. برخي حتي پا را از اين هم فراتر ميگذارند و ميگويند كه هنر ميتواند نقشي اساسيتر حتي از طريق مذاكرات دولتها در گسترش صلح داشته باشد، خلاصه آنكه ميگويند خلئي نيست كه نتوان هنرمندانه آن را پر كرد. سومين جشنواره «صلح نياوران» در فرهنگسراي نياوران برگزار شده است. البته «نياوران» پيش از اين جشنواره نيز نمايشگاهي با عنوان «صلح و سلام» را برگزار كرده بود كه با استقبال مخاطبان روبهرو شد و تعدادي از ديپلماتهاي ايراني نيز از آن ديدن كردند؛ عراقچي و تختروانچي و صادق خرازي. نمايشگاهي كه چنان به مذاق اين ديپلماتها خوش آمد كه عراقچي حتي پيشنهاد داد، اين نمايشگاه را در كشورهاي مختلف جهان برگزار و براي ارايه اين آثار به جامعه جهاني تلاش شود. او البته آن زمان گفت: «وزارت امور خارجه نيز ميتواند اين كار را انجام دهد و در كشورهاي مختلف اين آثار را به نمايش بگذارد. سال آينده سفر رييسجمهور به سازمان ملل را در پيش داريم و در حاشيه حضور ايشان نيز ميتوان از اين دست آثار را به نمايش گذاشت. همچنين در آبان، سمينار سفرا را خواهيم داشت و ميتوانيم در آنجا نيز اين كارها را نشان دهيم.»
به هر روي سومين دوره جشنواره «هنر براي صلح» با بيش از ۱۴۰ اثر در رشتههاي عكاسي، نقاشي، مجسمه و گرافيك برگزار شده و با توجه به اهميت موضوع محيطزيست و ارتباط آن با گسترش فرهنگ صلح در جهان توجه ويژهاي به اين مقوله و بحرانهاي مرتبط با موضوع محيطزيست از جمله كمبود آب صورت گرفته است. خب حالا درست است كه داعش و سركردگانِ طالبان، دارند براي «نفت» ميجنگند؛ اما دور نيست روزي كه جنگي براي «آب» شكل بگيرد. «فريدون فربود» كه دبيري اين دوره از جشنواره را به عهده دارد، ميگويد: «هنرمندان نامياي در اين دوره از جشنواره حضور دارند. علاوه بر آن اما گالريها، مديران فرهنگي، سفرا، نمايندگان سازمانهاي جهاني و ديگران هم حضور داشتند. او ميگويد اين جشنواره براي كمك به گسترش صلح، آرامش و ثبات در جهان برگزار ميشود و اين اقدام در شرايطي است كه ايران دارد تعاملات درستي را با كشورهاي ديگر برگزار ميكند. به خصوص آنكه «ديپلماسي فرهنگي» نيز هماكنون در دستور كار دولتمردان ايراني قرار دارد. در قالب يك جشنواره هنري قصد داريم از نگاه هنرمندان كشورمان به موضوع صلح اشاره كنيم و جهاني را بدون جنگ و پيامدهاي آن تصور كنيم و به اين ترتيب با زبان بينالمللي هنر صلح و آرامش را براي مردم به ارمغان بياوريم. » اين در حالي است كه «عباس سجادي» مدير نياوران در همان افتتاحيه جشنواره به اين مساله اشاره كرد كه آقاي رييسجمهور در نخستين حضورشان در سازمان ملل، جهان بدون خشونت را نويد دادند.
اگر در هفته گذشته سري به نياوران ميزديد، آثار هنرمندان نامدار تجسمي و شعرا را ميديديد. قرار بود اين جشنواره با اجراي موسيقي هم همراه باشد كه البته لغو شد، به هر روي اما بخش كودكان در كنار ساير بخشها در نظر گرفته شده است و در اين بخش يك اثر گروهي نقاشي از كودكان موسسه محك و چند اثر از كودكان با كمك انجمن حمايت از حقوق كودكان و گالري ويستا به نمايش درميآيند. نكته مهم در اين ميان اينكه دراين دوره بخشي از آثار رسيده به جشنواره آثاري است كه تاكنون به نمايش گذاشته نشده و صرفا براي اين دوره از جشنواره خلق شده است. در اين نمايشگاه آثار هنرمنداني چون فريدون آو، پرويز تناولي، نصرالله افجهاي، محمد احصايي، محمود زندهرودي، عباسكيارستمي، رضا كيانيان، سيفالله صمديان، حميد عجمي، عليشيرازي، بهنام كامراني، كورش قاضيمراد و جمعي ديگر از هنرمندان به همراه عكاساني چون افشين شاهرودي، عباس كوثري، عباس كيارستمي، رضا كيانيان، محمدرضا ماندني، مهربان مهرباني، ژوبينميراسكندري و گرافيستهايي چون مجيد آبپرور، جواد آتشباري، محمداردلاني، محمد افشار، شاهين افشاري، وحيد بهرامي، كوروش بيگ پور، زهراپاشايي، مهدي جوادينسب و سهيلحسيني است. در بخشي از اين برنامه «بزرگمهر حسينپور» تابلويي با موضوع «صلح» خلق خواهد كرد. تابلويي با دوهزار هاشور. هاشورهايي كه توسط مردم و نظارت وي روي بوم كشيده ميشوند. خودش در اين باره ميگويد: «سازوكار برنامه چيزي شبيه بخش بازي و سرگرمي است كه سالها پيش در نشريه كيهان بچهها منتشر ميشد. يكسري عدد را به هم ميچسبانديم و نهايتا با پايان كار تصوير كلي مشخص ميشد. روز جمعه نيز با همراهي مردم از شماره يك تا دوهزار، خطهايي روي بوم نشستند. هر فرد يك خط از تابلو را رسم كرد و نامش به صورت اختصاصي در كتابچهاي ثبت شد.» او اما نگاهي واقعبينانه به اين اثرش دارد. ميگويد كه اصولا نميتوان انتظار داشت كه «هنر» كاري براي صلح انجام دهد و در اين ميان تنها نقش آگاهي و تسكين را دارد تا شايد به مرور و بعد از گذشت ساليان دور، آرامآرام روي آگاهي افراد تاثير بگذارد: «دنيا زمختتر و سختتر از آن شده كه كاري از دست هنر برآيد.» او به آن دوراني اشاره دارد كه تنوع هنري بسيار كم بوده، اما ذهنها آرامتر و آسودهتر بوده است. او البته پيشنهاد اين را داشته كه خودش در اين نمايشگاه اثري خلق كند، ايدهاي كه با آن مخالفت كرده و همين ايده كه دو هزار نفر در كنار هم اثري را خلق كنند، كمك ميكند به همان ايده صلح. اثري كه هنري و صلحآميز خواهد بود. اين اثر بخشي از سومين دوره جشنواره هنر براي صلح است كه با آثار هنرمنداني همچون پرويز تناولي، ژازه تباتبايي، عباس كيارستمي، رضا كيانيان، نصرالله مسلميان و... افتتاح ميشود. خلق اين اثر در قطع دو متر و چهل در چهار متر، پريروز- جمعه- بعد از هفت روز با همراهي مردم تكميل شد.
اعتماد / سردبير و مجري برنامه سينمايي «هفت» مشخص شد؛ بهروز افخمي
مسعود فراستي به هفت باز ميگردد
رضا صديق/ از زمان قطع، پخش و توليد برنامه هفت، گمانههاي بسياري از طريق رسانهها منتشر شد. برخي ميگفتند قرار است حسن عباسي اجراي اين برنامه را به عهده بگيرد، برخي ميگفتند تيم جوادشمقدري قرار است سكان اين برنامه را در دست بگيرد و برخي گمانهها هم حاكي از اين بود كه قرار است اين برنامه با اجراي چند مجري و به شكلي كه «دو قدم مانده به صبح» اجرا ميشد، بازتوليد شود. البته روزنامه كيهان هم در گزارشي نوشته بود كه مديريت شبكه سه با رسول صدرعاملي، حميد گودرزي، محمدحسين لطيفي و محمدرضا شريفينيا براي اجراي اين برنامه نيز صحبت كرده است. اين گمانهها زماني به وجود آمد كه مدير شبكه سوم سيما در گفتوگويي با خبرگزاريهاي رسمي كشور اعلام كرده بود كه اين برنامه قرار است در شكل و شمايل ديگري تهيه و اجرا شود و تا اطلاع ثانوي پخش اين برنامه منتفي است. غلامرضا ميرحسيني در نخستين اظهارنظر گفته بود كه بايد در روش ارايه برنامه هفت «بازنگري»اي صورت بگيرد و گفته بود: «تا تغييرات اساسي در نگاه و محتواي كاركرد هفت ايجاد نشود، متوقف خواهد بود. البته متوقف به معناي ممنوع نيست بلكه ما داريم كار كارشناسي انجام ميدهيم، تيم فكري و اتاق فكر داريم و حتما زماني كه به آن مرحله رسيديم، برنامه «هفت» را مجدد خواهيم داشت. نگاه ما به سينماي جمهوري اسلامي ايران، نگاه ارزشي است، يعني سينما صرفا، صنعت و تجارت نيست كه بايد چرخ آن بچرخد.» او ادامه داده بود كه «بايد چارچوب برنامه هفت طوري باشد كه براي من مدير مشخص باشد كه سينما به عنوان يك رسانه در نظام جمهوري اسلامي ايران چه سهمي و نقشي در فرهنگسازي دارد؟ در نتيجه نگاه ما اين است كه سينما، سينماي ارزشي بايد مورد حمايت قرار بگيرد، بايد مورد حمايت جدي قرار گيرد، مديريت سينما بايد مورد آسيبشناسي قرار بگيرد، اشكالاتي كه در سينماي ما وجود دارد بايد به آن نقب زده شود، ضعفهايي كه در حوزه كارگرداني و فيلمنامهنويسي و تكنيكي وجود دارد بايد كاملا مورد توجه قرار گيرد و در نهايت «هفت» بر اساس بضاعت خود و با توجه مخاطب خودش، به همه يا بخشهايي از اين موضوع بپردازد». اظهارنظرهايي كه براي نخستين بار بود كه در نقد برنامه هفت اين گونه مطرح ميشد.
مديريت شبكه سه غلامرضاميرحسيني درباره سردبير و مجري اين برنامه گفته بود كه «براي انتخاب مجري هنوز به جمعبندي نرسيديم اما گزينههايي از جمله چهرههاي قديمي و همچنين شخصيتهاي جديد آشنا به سينما وجود دارد كه هنوز نهايي نشده است.» مديريت شبكه سه درباره زمان اجرايي شدن دوباره برنامه هفت گفته است: «با برنامهريزي انجام شده ادامه پخش اين برنامه پرمخاطب سينمايي حداكثر تا ابتداي مهرماه سال جاري در همان ساعت پخش و به صورت هفتهاي يك بار روي آنتن شبكه سه سيما ميرود.»
دوستداران برنامه سينمايي «هفت» با توجه به قول مدير شبكه سه براي بازتوليد اين برنامه همه منتظر بودند تا اواسط شهريورماه مجري و سردبير اين برنامه مشخص شود و مهرماه شبكه سوم دوباره برنامه «هفت» داشته باشد. اينگونه بود كه ابتداي همين هفته، پس از گمانه زنيهاي بسيار و حرف و حديثهايي كه پيرامون برنامه «هفت» اتفاق افتاده بود، بالاخره سردبير و مجري اين برنامه مشخص شد. بهروز افخمي، نويسنده و فيلمساز قرار شده است كه در اين جايگاه بنشيند و اين برنامه با مديريت اين كارگردان سينما به اجرا برسد. بر اساس اطلاعات بهدستآمده، بهروز افخمي براي اجراي اين برنامه با مسعود فراستي، منتقد سينما كه در دوره اول اين برنامه، حضور داشته و به همراه جيراني صحبت كرده است. مسعودفراستي، منتقد سرشناس سينما با اشاره به اينكه بايد منتظر بود تا نشست خبري بهروز افخمي با رسانهها برگزار شود و بعد درباره اين برنامه صحبت كرد با استقبال از اينكه افخمي اجرا و سردبيري اين برنامه را عهدهدار است فعلا به همين تكجمله بسنده كرد و گفت: «قطعا آمدن بهروزافخمي خوب است.»
طبق اعلام روابط عمومي برنامه هفت، قرار بود تا بهروز افخمي روز دوشنبه در خبرگزاري مهر با اهالي رسانه نشست خبري داشته باشد و برنامهاش را براي هفت اعلام كند اما با اعلام روابط عمومي سازمان صدا و سيما مبني بر اينكه زمان پخش برنامه هفت عقب افتاده است، اين نشست خبري نيز با تاخير چندروزه برگزار خواهد شد. هنوز اطلاعاتي مبني بر زمان دقيق بازپخش برنامه هفت اعلام نشده است و متعاقبا نشست خبري نيز زمانش با زمان پخش اين برنامه تنظيم و برنامهريزي شده است.
با توجه به پيشينهاي كه بهروزافخمي در شناخت سينما و مباني تئوريك سينما دارد، به نظر ميرسد كه با وجود حواشياي كه براي برنامه هفت صورت گرفته بود، ميتوان شاهد اتفاق مثبتي در اين برنامه بود. بهروز افخمي سواي فيلمسازي، در تدريس فيلمنامه و نقد فيلم نيز يدطولايي دارد و مناسبات سينماي ايران را نيز ميشناسد. او از اعضاي تيم سيدمرتضي آويني محسوب ميشود و توانست با فيلم «عروس» نظر مثبت اين منتقد مهم در سينماي ايران را نيز جلب كند. با توجه به اين پشتوانه و موضع غيرمنفي اهالي سينما به اين كارگردان و نويسنده سرشناس، حالا ميتوان اميد داشت برنامه «هفت» در سري سوم خود، با تغييرات جدياي روبهرو شود و با شكل و شمايلي متفاوتتر از پيش به سينمايايران بپردازد.
اطلاعات/آیت الله دکتر محقق داماد: وظیفه اصلی عالمان دینی کاهش خشونت و عداوت است
در کنفرانس بین المللی "ادیان برای صلح” که روزهای ۲۶ و ۲۷ شهریور در نیویورک برگزار شد، آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد، رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم، سخنانی ایراد کرد.
دکتر محقق داماد در این همایش که در نشست جانبی سازمان ملل متحد برگزار شد، عنوان سخنرانی اش را « اندر نکوهش خود برتر بینی قدسی» نامید و در ابتدای گفته هایش اظهار داشت: "در زمان معاصر که در قسمتهائی از جهان درگیری های دینی فزونی یافته و روزانه انسانهای زیادی به خاک وخون کشیده میشوند وگروههای کثیری بی خانمان و زنان و کودکانی از سرپناه خویش آواره بیابانها می شوند، این اتهام متوجه ادیان است که درگیری ونزاع مقتضای ذات تعلیمات دینی است زیرا به موجب تعلیمات دینی انسانها به مومن وکافر وجوامع به خودی ونا خودی تقسیم می شوند وهمین امر آغاز جدائی ، کشمکش، عداوت ونزاع است”.
دکتر محقق داماد در ادامه سخنانش با تاکید بر این نکته که "وظیفه اصلی عالمان دینی در عصر حاضر تلاش وسیع برای رفع این اتهام است” اظهار داشت: "تحقق این مقصود وپاک کردن دامن ادیان ازاین نسبت زشت وکریه کارآسانی نیست”.
رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم افزود: "به نظر اینجانب برای رسیدن به این مقصود دو مرحله را باید در نظر داشت. نخست باید از بعد نظری منابع دینی را باز خوانی و از آن تفسیری نو ارائه کرد. مومن وکافریعنی چه ؟ آیا این کلمات در تمام زمانها وهمه شرائط معنا ومفهوم واحد داشته و دارد یا آنکه متفاوت است وبرای دستیابی به آنها بایستی به شرائط کاربردی و زمان ومکان آن توجه کرد ؟ و پس ازآن بایستی این حقیقت را برای پیروان ادیان تبیین کردکه درجهان معاصر برای دستیابی به تعالی، رشد وتکامل اخلاقی که مقصود نهائی تعالیم ادیان وانبیای الهی است جز همزیستی انسانی وپذیرفتن دیگران ورعایت حقوق وآزادی های آنان، از جمله آزادی فکر، عقیده و بیان راهی دیگر پیش روی ما وجود ندارد و آنسوی این راه و انحراف ازآن ، عداوت، جنگ ، خونریزی هلاکت وسرانجام انزوای ادیان خواهد بود”.
دکتر محقق داماد در بخش دیگری از سخنانش خطاب به حضار گفت : "من به آیه مهمی در قرآن مجید استناد می کنم که همه ما مسلمانان آن آیه عظیم را ملاحظه کرده ایم. در قرآن مجید یک آیه وجود دارد که وحدت خانواده بشری را اعلام کرده و به نظرمن خط مشی زندگی دینی را تعیین کرده است. در سوره حجرات آیه ۱۳ آمده است "اى مردم! ما شما را از مردى و زنى آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بىگمان گرامىترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستى خداوند دانایى آگاه است”.
این عالم شیعی که در نشست جنبی سالیانه سازمان ملل متحد سخنرانی کرد اظهار داشت: "همانطور که ملاحظه می کنید دراین آیه سه نکته مهم وجود دارد و من شما را به دقت و تفکر در این سه نکته دعوت می کنم. نکته نخست این است که مخاطب این آیه عموم انسانها هستند ونه فقط جامعه مومنین ویا مسلمین. نکته دیگر این آیه این است که همه انسانها را عضو یک خانواده واحد بشری دانسته و پدر و مادر همه آنان را یک مرد و زن برشمرده است. همچنین نکته سوم بر شناسایی حقوق اعضای خانواده واحد بشری که هدف خلقت انسانهاست تاکید دارد”.
به گفته دکتر محقق داماد ” این آیه شریفه با ارزش ترین فرد انسانی نزد خداوند را با تقوا ترین آنها دانسته و ناگفته پیداست تقوا در این آیه شریفه تقوای درون دینی نیست . مراد از تقوا دراین آیه رعایت همان اصل مطرح شده در صدر آیه یعنی احترام به اعضای خانواده بشری وتعارف وشناسایی حقوق دیگران و نادیده گرفتن خودبرتربینی قومی، نژادی و حتی فکری است”.
این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی افزود: "تمایز ایمان وکفر نزد خداوند محاسبه می شود و در حقوق شهروندی واین جهانی تاثیری ندارد. هیچ گروهی نباید خودرا فرزندخدا ویا با ختم نبوت خودرا نماینده خاص خدا بداندودیگران را به دیده حقارت بنگردوآنان را به اطاعت خویش وادارد”.
دکتر محقق داماد تصریح کرد: "در قرآن مجید به صراحت عناوینی از قبیل فرزندان خدا ، دوستان خدا واولیاء خدا برای خویش دانستن واز این رهگذر خودرا برتر ازدیگران دیدن را نفی کرده ومخالف توحید دانسته است”.
این عالم شیعی سخنانش را در حالی ایراد کرد که دیگر رهبران ادیان مختلف جهان در این نشست حضور داشتند و وی مجددا با استناد به آیه ۱۸ سوره مائده گفت : "یهود ونصاری خودرا فرزندان ودوستان خدا وازاین رهگذر خودرا معاف از هرگونه بازخواست دانستند ، این اشتباهی بزرگ است.آنان بشروهمانند سایرین هستند .عفو وعذاب به دست خداوند است وآسمان وزمین دراختیار اوست وهیچکس دراین امر امتیازی ندارد”.
همچنین در آیه ۶ سوره جمعه نیز تاکید شده است که "بگو: اى یهودیان! اگر مىپندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خداوندید اگر راست مىگویید پس باید متمایل به مردن باشید”.
به گفته دکتر محقق داماد "مقتضای توحید سلب هرگونه پرستش است و پرستشِ وابستگی های خود وخودی از زشت ترین چهره های شرک محسوب است”.
رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم تاکید کرد: "خودبرتربینی قدسی توالی فاسده و آثار شومی دارد یکی از آن آثار که زندگی را بر خود و دیگران سخت وتلخ می سازد ، این است که چنین شخصی همواره احساس وظیفه الهی می کند که دیگران را ارشاد و افکار فرآورده خویش را که حق مطلق می داند ، بر دیگران تحمیل کند و در صورت مقاومت با آنان بستیزد و از این رهگذر به خیال آنکه آنان را به بهشت برین واصل کند زندگی آنان را به جهنمی سوزان تبدیل سازد”.
دکتر محقق داماد در پایان سخنانش با استناد به شعری از شاعر بزرگ ایرانی گفت : "سعدی شاعر نامدار ایرانی این گونه برتربینی را «شرک تقوا نام »عنوان داده یعنی این خصلت شرکی است که پوشش تقوا دارد. برخیز تا یکسو نهیم این دلق ازرق فام را ر بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را ".
سازمان ملل متحد سالیانه نشستهای جانبی در موضوعات مختلف برگزار می کند و مدیریت و برگزاری این نشستها به موسسات غیر دولتی مستقل واگذار می شود و موسسه بین المللی ادیان برای صلح امسال نیز یک نشست دو روزه برای سازمان ملل برگزار کرد که آیت الله دکتر محقق داماد به عنوان تنها عالم شیعه به این سخنرانی دعوت شد.
لازم به ذکر است این همایش بین المللی با حضور اندیشمند و متفکران از کشورهای مختلف جهان در نیویورک برگزار شد و سخنران افتتاحیه این نشست بان کی مون دبیرکل سازمان ملل بود.
هدف از این کنفرانس تایید هماهنگی و همسازی بین ارزشهای زیربنایی اهداف توسعه پایدار(SDGs) و ارزشهای ادیان بزرگ جهان است.
برگزاری این کنفرانس یک هفته قبل از تصویب نهایی اهداف توسعه پایدار (SDGs) توسط رهبران جهان صورت می گیرد و نمایندگان بزرگ ادیان جهان در نظر دارند تا این برنامه را از منظر اخلاقی و دینی در کنار دیپلماتها و کـــــارشناسان توسعه بررسی کنند. رهبران دینی در اعلامیه ای عمومی حمایت خود از اهداف توسعه پایدار (SDGs) را در نهایت اعلام می کنند.
جام جم/ مصادره خندانندههای برتر، ممنوع!
رامبد جوان و برنامه خندوانه تاکنون نشان دادهاند، میخندانند، اما به کسی نمیخندند و قصد توهین به فردی را هم ندارند. جناب خان با همه شوخی میکند ـ بیشتر از همه با خود رامبد جوان ـ اما به کسی توهین نمیکند و از مرزهای تعیین شده هم فراتر نمیرود.
شاید به همین دلیل است که بازیگران سختگیری مانند حمید فرخنژاد و رویا نونهالی به خندوانه میآیند و اتفاقا دل به دل جناب خان میدهند و با او همراه میشوند و سیاستمداری مانند حدادعادل هم مکمل شوخیهای جناب خان میشود و برنامهای دیدنی را شکل میدهد.
در چنین فضایی، خندوانه مسابقهای طراحی میکند که اساس آن خنداندن، شوخی و طنز است. شرکتکنندگان به کار خود وارد هستند و چون در تلویزیون و سینما زیاد کار کردهاند، خطوط قرمز را خوب میشناسند و میدانند تا کجا باید پیش بیایند، اما در خارج از مسابقه خنداننده برتر و در بین مردم دارد اتفاقات دیگری رخ میدهد که چندان هم به خود مسابقه ربطی ندارد.
واکنشها به شرکتکنندگان و یارگیری و رایگیری برای آنها کمی از حالت شوخی خارج شده و دارد کمکم جدی میشود و همین کار را خطرناک میکند. این خطر وقتی بیشتر میشود که ماجرا شکل و شمایل سیاسی و جناحی میگیرد و توهین هم چاشنی آن میشود.
در دنیای رسانهای امروز که شبکههای اجتماعی، گستره زیادی را از آن خود کردهاند، موجسواری تعدادی از آدمهای حاشیهساز بیشتر به چشم میآید.
این موجسواری برای برنامهای مانند خندوانه از زمان حضور رضا شفیعیجم در مسابقه شروع شد و باعث شد شفیعیجم از طرفدارانش بخواهد که اجازه بدهند مردم به هر کسی که دوست دارند، رای بدهند.
طرفداران علیرضا خمسه هم بعد از حضور او در این مسابقه، واکنشهای متفاوتی نشان دادند و برخی تحلیلهای خوبی هم نوشتند که چطور میشود مردم به خمسه که کلی برای مسابقه طراحی کرده بود، رای ندهند و به رضویان که هیچ چیزی برای ارائه نداشت، رای دهند؟
اما حضور امین حیایی و امیرمهدی ژوله در خندوانه جمعه شب، واکنشهای بسیار متفاوتی به دنبال داشت.
گروهی در فضای مجازی تلاش میکنند هر کدام از این کمدینها را به نفع خود مصادره کنند! بدون اینکه توجه داشته باشند حیایی و ژوله فقط کمدین هستند و مسلما به جناح و گروهی وابسته نیستند و حقشان نیست که رگبار انواع توهین به سمت آنها شلیک شود.
امین حیایی بازیگر است. او در فیلمهایی مانند اخراجیها و قلادههای طلا هم بازی کرده است. در زمان اکران این فیلمها هم توهینهای زیادی شنیده، حتی در دورهای بنا به گفته خودش به حاشیه رفته است و حالا انصاف نیست که برای حضورش در خندوانه بازهم مورد شماتت قرار گیرد و گروهی فضای مجازی را پر کنند، از این جمله که «به حیایی رای ندهید، چون در فیلم قلادههای طلا بازی کرده است».
حضور او در مسابقه خنداننده برتر و گرفتن بیشترین رای در دور اول این مسابقه نشان از محبوبیت این بازیگر در بین مردم و استندآپ کمدی خوبی بود که اجرا کرد. در این مسابقه خاطرههایش را به شکل بامزهای تعریف کرد و امتیاز گرفت.
حال این امتیازگیری چه ربطی به قلادههای طلا دارد، فقط از دست کسانی برمیآید که میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند و این بازیگر را به نام خود مصادره کنند.
حیایی دیروز متنی به خبرآنلاین داد که در آن نوشته بود: از هرگونه بیاحترامی بپرهیزیم و تلاش کنیم مهر را به چشمهای هم هدیه کنیم.
امیرمهدی ژوله هم طرفداران و مخالفان خاص خود را دارد، اما شوخی او با دو تا از خوانندههای زیرزمینی طرفداران این خوانندهها را به واکنش واداشته و آنها به سبک خودشان توهینهایی را نثار ژوله کردهاند تا در اصطلاح مقابله به مثل کرده باشند، اما واکنش هر دوی این خوانندهها به ژوله نشان داد که هر دو نفرشان برعکس طرفدارانشان ظرفیت خوبی برای شوخی دارند. آنها تلویحا به ژوله گفتهاند که خنداندن مردم خوب است، حتی اگر به ازای شوخی با آنها باشد.
ژوله هم دیروز با خبرآنلاین صحبت کرد و از مردم خواست به تخریب امین حیایی پایان دهند.
جوان/دبير پانزدهمين جشنواره تئاتر مقاومت:
تئاتر مقاومت بايد از قيد زمان خارج شود
دبير پانزدهمين دوره جشنواره تئاتر «مقاومت» در نشست خبري اين جشنواره گفت: تئاتر مقاومت بايد از قيد زمان خارج شود...
نویسنده : سپيده آماده
دبير پانزدهمين دوره جشنواره تئاتر «مقاومت» در نشست خبري اين جشنواره گفت: تئاتر مقاومت بايد از قيد زمان خارج شود و تئاتر در حوزههاي مقاومت و مذهبي نبايد تنها به مناسبتهاي تاريخي و ايام سوگواري محدود شود.
به گزارش «جوان»، نشست رسانهاي پانزدهمين جشنواره سراسري تئاتر مقاومت صبح روز گذشته با حضور حسين پارسايي دبير جشنواره و رضا صمدپور دبير اجرايي جشنواره برگزار شد. در ابتداي نشست، پارسايي با اشاره به برگزاري دوره پانزدهم جشنواره دو سال پس از دوره چهاردهم اظهار داشت: در دوره پانزدهم جشنواره با تأكيد بر مسئله اجراي عمومي آثار شكل گرفته است و در واقع جشنواره حاصل اجراي عمومي نمايشهايي است كه از سال 93 روي صحنه رفتهاند.
پارسايي با اشاره به نمايشهاي جشنواره تئاتر مقاومت كه در سال 94 اجرا رفتهاند، گفت: فراخوان جشنواره در سال 94 دير هنگام منتشر شد و در نهايت از روز 21 مرداد كه من دبير جشنواره شدم، بيش از ۷۰۰ اثر در پنج بخش به جشنواره فرستاده شد. وي در خصوص اجراي نمايشهاي سال 94 تأكيد كرد: از اين پس در مدت زمان ۱۰ تا ۱۵ روزه منتخبين صحنهاي و خياباني را براي اجراي عمومي معرفي ميكنيم. در مجموع ۱۰۰ اثر در بخشهاي صحنهاي، خياباني، عروسكي و كودك براي اجراي عمومي مورد حمايت قرار ميگيرند كه پيشبيني ميكنيم از ميان اين ۱۰۰ اجرا ۱۵ تا ۱۸ اثر در بخش خياباني و صحنهاي در بخش رقابتي جشنواره و پنج تا هشت اثر در بخش كودك و عروسكي براي بخش غيررقابتي انتخاب شوند. وي در خصوص حضور بزرگان عرصه تئاتر در حوزه تئاتر مقاومت اذعان داشت: من بسيار علاقهمندم هنرمندان بزرگي مانند قطبالدين صادقي و بهروز غريبپور آثارشان را در حوزه مقاومت در اين جشنواره اجرا كنند، اما اين مسئله مستلزم وجود منابع مالي است. پارسايي در خصوص اظهارات حفيظالله رفيعي در گفتوگو با يكي از خبرگزاريها مبني بر اينكه پارسايي انتخاب من نبوده است، توضيح داد: انتخاب من به عنوان دبير جشنواره در حوزه اختيارات آقاي رفيعي نبوده است، چون دبير جشنواره تئاتر مقاومت شخصاً از طريق مديرعامل بنياد فرهنگي روايت انتخاب ميشود و من ۲۱ مردادماه از طرف آقاي جواد جباري به اين سمت انتخاب شدم. وي ادامه داد: من مجري دستورات انجمن انقلاب و دفاع مقدس نيستم. من يك آدم فرهنگي هستم كه برنامههايم را به شكل مصوب ارائه كردم.
حمایت/رییس انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در گفت و گو با «حمایت» :
عکاسان دفاع مقدس را خارج از شعار بشناسیم
عکاسی ابزار ثبت لحظههاست، لحظاتی که هیچگاه تکرار نخواهند شد. این هنر چه در بخش سیاسی، چه مستند اجتماعی و یا فرهنگی دارای اهمیت خاصی است. در این میان باید عکاسی جنگ را از دیگر بخشها متمایز کرد چراکه ثبت دلاوریها، رشادتها و ازجانگذشتگیها هرگز پایانی ندارد وباید ماندگار شود. عکسهای دوران دفاع مقدس هم یکی از مهمترین یادگاریهایی است که جزو تاریخ مصور ما به شمار میرود ؛ هرچند که حکایت این آثار بر جای مانده، بیانگر آن است که عکسهای دفاع مقدس حال و روز خوشی ندارد. نگاتیوها و عکسهای به جا مانده از حدود سه دهه پیش به دلیل شرایط نگهداری نامناسب اندک اندک در حال از بین رفتن است. پرداخت نشدن هزینه مناسب برای حفظ این آثار هم سبب شده تا به مرور بخش مهمی از تاریخ مصور خود را از دست دهیم و شاید تا چند سال آینده بخش مهمی از عکسها و نگاتیوهای به جا مانده از دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی دیگر وجود نداشته باشد. به هرحال به بهانه آغاز هفته دفاع مقدس و آثار مصور آن با «سید عباس میرهاشمی» رییس انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به گفت و گو نشستیم.
شنیده میشود که آرشیو عکسهای دفاع مقدس حال خوشی ندارد. انجمن عکاسان دفاع مقدس دراین خصوص اقدامی انجام نداده است؟
اواخر دهه 70 انجمن کار خود را آغاز کرد و از این زمان تلاش داشته تا با اعتماد سازی در بین صاحبان آرشیوهای حقیقی و حقوقی عکسها شرایط استانداردی را برای نگهداری و ساماندهی نگاتیوهای دوران دفاع مقدس ایجاد کند .
شناسایی آثار ، تبدیل آنها به فایلهای دیجیتال و ... هم از سایر اقدامات بوده است. البته با برخی مالکان آثار هم توافقاتی انجام شده مبنی بر اینکه آن بخش از آثار را که توانایی نگهداری آنها برای مالکان مهیا است خود بر عهده بگیرند و نگهداری از سایر آثار را به ما بسپارند. البته با همه این اوصاف باید تصریح کنم که متاسفانه در برخی اماکن و نهادها شرایط نگهدای گنجینههای عکس دفاع مقدس مطلوب نیست. البته انجمن با برخی از تهدیدات روبروست که باید برای برطرف کردن آنها حمایت مالی مناسبی صورت پذیرد.
منظور شما کدام تهدیدات است؟
متاسفانه در سالهای اخیر دست روی دست گذاشتن سبب فرسایش و از بین رفتن تدریجی آثار موجود در انجمن شده است. نبود منابع مالی مناسب برای ارتقای شرایط نگهداری آثار هم سبب شده تا با تهدیدات جدی برای حفظ آثار روبرو باشیم که اگر هرچه زودتر فکری برای تامین منابع مالی مناسب برای حفظ و بالا بردن کیفیت نگهداری آثار نکنیم، به مرور باید شاهد از بین رفتن آثار موجود باشیم.
پس با این صحبتها باید نتیجه گرفت که برنامه جامعی برای جمعآوری نگاتیوها و عکسهای دفاع مقدس از سازمان ها و عکاسان ندارید؟
در حقیقت توانایی ما محدود است؛ ما تمام وسع و توان خود را صرف جمعآوری و نگهداری عکسها و نگاتیوها میکنیم. ولی همه این فعالیتها را نمیتوانیم انجام دهیم. سازمانها هم باید یک اقدام جدی برای نگهداری از این گنجینهها انجام دهند تا یک اتفاق خوب در این زمینه رخ دهد.البته بنیاد فرهنگی روایت فتح ما را به صورت جدی مورد حمایت قرار داده و این اتفاقی که تا به امروز افتاده با حمایت این دوستان بوده است.
انتقادهایی از عکاسان مطرح در حوزه دفاع مقدس در برخی رسانهها مطرح است مبنی بر اینکه موزه مناسبی برای عکس و دفاع مقدس نداریم.شما با این انتقادها موافقید؟
در حال حاضر ما اصلا موزه دفاع مقدس نداریم که عکس هم جزو آن باشد. طبیعتا در حوزه موزه یک اتفاق جدی باید بیافتد و ما نیاز داریم در زمینه دفاع مقدس – که ابعاد وسیع و بیان نشدهای دارد و فرهنگ دفاع ما هم خاص و نجیب است - زوایای مختلف آن استخراج شود .بنابراین یکی از مجموعههایی که میتواند در این زمینه فعالیت جدی کند «موزه» است که متاسفانه تا به امروز باید تصریح کنم یک موزه استاندارد در زمینه انقلاب و دفاع مقدس را شاهد نبودهایم.
به نظر شما کدام نهاد متولی راهاندازی چنین موزهای است؟
طبیعتا متولی این کار بنیاد حفظ آثار و نشر دفاع مقدس است و انتظار است تا این مرکز برای ایجاد موزه عکس اقدام کند؛ البته از نقش سایر مراکز فرهنگی هم نباید غافل بود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم میتواند در این زمینه کمک لازم را انجام دهد.
شرایط فعلی عکاسان دفاع مقدس چطور ارزیابی میکنید؟
نباید زحمات انجام شده را نادیده گرفت. ولی کارهای روی زمین مانده بسیار زیادی هم وجود دارد. امروز ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که تعداد کتابهای عکسی که از عکاسان جنگ میتوانست منتشر شود خیلی بیشتر از وضعیت کنونی باشد و ما عکاسان بسیاری داریم که عکسهایشان اصلا دیده نشده است؛ در واقع ما نیازمند یک مشارکت و همکاری هستیم تا شاهد انتشار کتاب عکاسان، معرفی و یادبود عکاسان باشیم . بیشتر از همه اینها ارائه آثار و بیان مستند فرهنگ دفاع مقدس یکی از وظایفی است که باید جدی به آن پرداخته شود.
مورد دیگر هم اینکه متاسفانه بسیاری از عکاسان دفاع مقدی فراموش شدهاند و باید بدانیم فراموش کردن آنها هزینه زیادی را برای همه ما دربر خواهد داشت. متولیان امر باید نسبت به کم توجهی به عکاسانی که در دوارن دفاع مقدس جان خود را در دست گرفتند و به جای سلاح، دوربین برداشتند و قسمتی از تاریخ این سرزمین را ثبت کردند، پاسخگو باشند.
این عکاسان نه تنها در طول دوران دفاع مقدس، بلکه در دوره حاضر نیز جزو انسانهای تاثیرگذار به شمار میروند. احترام و توجه به عکاسان دوره دفاع مقدس باید جزو اولویتهای نهادهای مختلف فرهنگی باشد. شاید برخی از این عکاسان به دست فراموشی سپرده شده باشند ولی اینها ماندگارترین عکسهای دوران معاصر را برای تاریخ ایران رقم زدند.
از صحبتهای شما اینطور برداشت میشود که کسی جویای حال عکاسان دفاعمقدس نیست.
بله. من معتقدم که باید عکاسان دوران دفاع مقدس را خارج از شعار بشناسیم. این هنرمندان واقعی را باید بدون شعار مورد احترام و تکریم قرار دهیم. متاسفانه برخی از عکاسان دوران دفاع مقدس حتی در تامین هزینههای روزمره زندگی خود نیز دچار مشکل هستند و این جای تاسف بسیار دارد.
درباره نیازهای امروز انجمن صحبت کنید.
بیشترین نیاز ما درک وضعیت موجود هنرمندان و عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و حفظ آثارشان است. اگر این حساسیت و موقعیت آنها درک شود خیلی از مشکلات حل خواهد شد. نیاز است متولیان فرهنگی و علاقه مندان به دفاع مقدس به این موضوع نگاه واحد داشته و با شناسایی مشکلات و رفع آنها، گامهای موثری برای حفظ و نشر این آثار بردارند.
و صحبتهای باقیمانده...
متاسفانه به دفاع مقدس مناسبتی نگاه میکنیم.یک هفته در سال را برای آن در نظر میگیریم و تا سال بعد آن را فراموش خواهیم کرد ؛ در حالیکه هر روز سال یک مناسبت برای دفاع مقدس است. بازگشت پیکر شهیدان تفحص شده به میهن بخشی از همان رشادتهایی است که در دوران جنگ ودفاع مقدس در دوربین عکاسان ما ماندگار شده است.پس خوب است که در طول سال مرتب به این موضوع پرداخته شود و محدود به یک ایام خاص نباشد. حفظ و نشر عکسهای دفاع مقدس، میتواند ابزاری برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت باشد.
روزان / حسین علیزاده و استاد محمود فرشچیان در همایش بین المللی نکوداشت مولانا تجلیل خواهند شد
برگزیدگان بخشهای ده گانه همایش بین المللی نکوداشت مولانا توسط هیات انتخاب ، معرفی شدند.
سعید محمدزاد اکبری مدیرمسئول این همایش گفت: منتخبان این همایش در ده محور مولوی شناسی، تحقیق، شعر، موسیقی، انتشارات، تألیف ، خط و نقاشی، رسانه جمعی، دبیری انجمن و بانوی برگزیده مشخص شده اند.
وی گفت براین اساس حسین علیزاده استاد شهیر موسیقی ایران برگزیده بخش موسیقی و استاد محمود فرشچیان با اثر ماندگار «شمس و مولانا» برگزیده بخش نقاشی همایش بین المللی نکوداشت مولانا خواهند بود. و استاد علیزاده در این همایش اجرای زنده خواهد داشت.
محمدزاد اکبری تصریح کرد: در بخش رسانه جمعی نیز روزنامه اطلاعات به عنوان رسانه منتخب معرفی شد.
به گفته مدیرمسئول این همایش همچنین خانم پری صابری به عنوان بانوی برگزیده این همایش معرفی شد.
سعید محمدزاد اکبری افزود: با نظر اکثریت هیئت انتخاب، دکتر امیرحسین شاه خلیلی به عنوان مولوی شناس، دکتر حسین وحیدی به عنوان مؤلف، دکتر فرشاد به عنوان دبیر انجمن، انتشارات «علمی» در بخش انتشارات، دکتر گواهی در بخش تحقیق و دکتر محمود بختیاری در بخش شعر به عنوان برگزیدگان هر بخش معرفی شدند.
دومین همایش بین المللی نکوداشت مولانا ، ٥ مهر ٩٤ در دانشگاه شهید بهشتی تهران برگزار خواهد شد.
کیهان / مرور یک دیدار خاطرهانگیز...
شهریار دست آقا را فشرد و گفت: «ابوالفضل مائی»
شهریار مراودات فراوانی با رهبر انقلاب داشته است. ماجرای شعرخوانی شهریار در تبریز در محضر رهبر معظم انقلاب حاوی نکات خواندنی است. استاد شهریار در دوران حیات خود با رهبر معظم انقلاب دیدار داشته و در محضر ایشان یکی از سرودههای خود را قرائت کرده است.
به نقل از فارس، در شرایطی که رهبر انقلاب دوران ریکاوری بعد از عمل جراحی را در دوران ریاست جمهوری سپری میکردند و شخصیتهای مهم لشکری و کشوری طی 24 ساعت گذشته از ایشان ملاقات به عمل آورده بودند، اما ایشان به تبریز میروند و شرایط دیدار شهریار با معظمله فراهم میشود.
ایرج نوبهار از دوستان شهریار میگوید: قرار بود این دیدار در منزل شهریار برگزار شود اما ظاهرا بنا به درخواست این شاعر و به دلیل کوچک بودن منزلش دیدار و شعرخوانی در ساختمان استانداری تبریز صورت میگیرد. شهریار عنوان میکند که اگر همسایهها متوجه حضور ایشان شوند، منزل من مکان مناسبی برای حضور جمعیت گسترده نخواهد بود، از این رو دوستانش یکی از اتاقهای ساختمان استانداری را در اختیار وی قرار میدهند.
روایتی که علیاصغر فردی از شاگردان شهریار پیشتر این گونه شرح داده است: «یکی از روزهای تابستان سال 1365 بود که از روابط عمومی ریاستجمهوری زنگ زدند و گفتند که آقای رئیسجمهور عزم تبریز دارند و مایل هستند ملاقاتی با استاد تدارک شود که بهتر است چند تن از شعرای مُعنوَن تبریز هم در آن دیدار ملتزم و مشایع باشند. روز بعدش معظمله به تبریز آمدند و چون حضور ایشان در منزل استاد یا منزل محل ورود آقا که منزل امام جمعه وقت بود، مناسب نمیبود، سالن استانداری را در نظر گرفتیم و حدود 20 تا 30 تن از شعرای تبریز را هم دعوت کردیم. بعد از نماز مغرب بنده استاد را از منزلشان به میعاد ملازمت کردم.»
دیدار آقا و استاد حکایتی است که با کلام توصیف نمیشود. بسیار صحنه دلاویزی بود. از این جهت که من با تمامی رفتارها و سکنات استاد حکیم آشنایی دارم، برای من این نوع استقبال از استاد بسیار شگفتانگیز بود. این دو همدیگر را به آغوش کشیدند و استاد تا دست آقا را در دست گرفت، گریه عجیبی سرکرد. دست آقا را به سینه فشرد و گفت: «ابوالفضل مائی».
این در حالی است که استاد شهریار پیش از خواندن شعر در محضر رهبری، میگوید: در محضر چنین شخصیتی اظهار وجود کردن، احتمالا کار پیرمردی مختلالمشاعر مثل من است.
کشتی نجات
سحرم دولت دیدار به بالین آمد
گل و شمعم به مزار دل خونین آمد
گفت پاشو که مسیحات به بالین آمد
ناخدا نوح نبی بود که کشتی نجات
راه طوفان زد و با بار دل و دین آمد
قاصد کوی خدا را چه بنامیم ای دوست
چه به از آنکه به سر سوره یاسین آمد
یارب این شاخه گل از شش جهتش دار نگاه
این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد
جشن این کوکب و این کوکبهی قدسی را
همه آفاق به آئینه و آیین آمد
نامهات با خط و خال ختنی هر جا رفت
گوئیا قافلهی نافهاش از چین آمد
آیتی خواندم از این نسخهی قانون که شفاست
چشم خود بینم از این سرمه خدابین آمد
خبری بود به یعقوب که یوسف در مصر
مژدهای بود به فرهاد که شیرین آمد
نوشی از داروی سیمرغ به سهراب رسید
یا که ویس از پی پرسیدن رامین آمد
همت ای پیر که با چنته خالی نرود
گل مولا که به کشکول تبر زین آمد
شهریار این غزل طرفه به تلقین سروش
چون رقم خواست زدن خواجه به تحسین آمد
البته علیاصغر فردی، شاگرد این غزلسرای بزرگ، خاطراتی از مراودات حضرت آیتالله العظمی خامنهای و استاد شهریار را به رشته تحریر درآورده است. وی درباره همان شب دیدار شهریار با رهبری مینویسد: آن شب استاد شهریار بارها اشاره به دست مجروح آقا داشتند و روز بعد که مشرف شدم، شعری را پیش رویم نهادند که در آن این بیتها بود:
شهید زندهی ما خود رئیس جمهوریست
که چون وصیّ رسولش بوَد جمال غدیر
نگاه داشت به یک دست پرچم اسلام
که خونبهای ابوالفضل میزند شمشیر
به قدّ اوست قبای ریاست جمهور
که خلعتی است الهی و نیستش تغییر
قدس/استاد حوزه در گفت وگو با قدس: شرافت « ذی الحجه » به خاطر حج و ولایت امیرالمؤمنین (ع) است
گروه معارف/ طیبه اشرفی - ماه های قمری به تناسب مناسبتهایی که در خود جای داده اند، اعمال مستحبی دارند که زمینه بهره مندی هر چه بیشتر از آنها را فراهم می کند.
از جمله ماههای با فضیلت «ذی الحجه» است که در کنار مناسک حج ویژه حجاج، برای آنها که توفیق این فریضه را نیافته اند مستحباتی دارد تا به قدر وُسع از این موسم توشه برگیرند؛ همچون نماز مشهور به «وَ واعدنا موسی...»؛ از این رو در گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد حوزه و پژوهشگر و مؤلف کتاب در باره سیره معصومین(ع) درباره فلسفه این نماز، برکات و نیز معانی نهفته در آن به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن را می خوانید:
برای ماه ذی الحجه و استفاده از برکات آن اعمال گوناگون اعم از روزه و نماز مستحبی مورد توصیه و تأکید است، در این میان نمازی برای دهه نخست این ماه سفارش شده، کیفیت این نماز چیست و چه آثار و برکاتی دارد؟
- بله، نمازی دو رکعتی برای دهه نخست این ماه سفارش شده که در هر رکعت پس از حمد و سوره آیه 142 سوره مبارکه اعراف (و واعدنا موسی ثلاثین لیله...) خوانده می شود.
ریشه استحباب این عمل به روایتی برمی گردد که در اقبال الاعمال سیدبن طاووس آمده و بعد به وسایل الشیعه، بحارالانوار و مفاتیح الجنان و ... منتقل شده است؛ طبق نقل اگر کسی مقید باشد در دهه نخست ذی الحجه این نماز را با این کیفیت بین دو نماز مغرب و عشا بخواند خداوند متعال ثواب حج را به وی می دهد، حتی اگر موفق به حج نگردد. این یعنی خداوند راه های میانبر را برای کسانی که به دلایلی همچون محدودیتهای اعزام یا عدم مستطیع بودن توان حج را نداشته اند در نظر گرفته تا آنها نیز از برکات و توفیق حج بهره مند شوند.
وقتی این نماز خوانده می شود، در حقیقت نمازگزار را به فضای حج می برد، زیرا افراد و جامعه در این ایام به واسطه سفر حجاج، در فضای عطرآگین حج قرار گرفته اند و چون خود توفیق آن را نیافته اند می توانند با این نماز ثواب حج را کسب کنند.
باید توجه داشت حج فریضه ای عجیب و عصاره تمامی عبادات است و دریچه ای خاص را جانب عبد به سوی معبود می گشاید، پس آنان که توفیقش را نیافته اند با نماز دهه نخست ذی الحجه از کاروان حاجیان جا نمی مانند.
خواندن این نماز با تأکید بر آیه 142 سوره مبارکه اعراف در دهه نخست ذی الحجه چه مناسبتی دارد و فلسفه سفارش به آن چیست؟
- باید توجه داشت این آیه شریفه به میقات حضرت موسی(ع) اشاره دارد که بر اساس این آیه خداوند می فرماید: «و با موسى، سى شب وعده گذاشتيم و آن را با دَه شب ديگر تمام كرديم. تا آنكه وقت معينِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت: «در ميان قوم من جانشينم باش، و [كار آنان را] اصلاح كن و راه فسادگران را پيروى مكن.»
نکته مهم این است که بر برخی روایات وعده خداوند با حضرت موسی(ع) در میقات 30 شب و در ماه ذی القعده بود که پس 10 شب دیگر از ذی الحجه، بر آن افزوده شد؛ جالب آنکه این وعده 40 شبی خداوند با حضرت موسی(ع) در آیه 51 سوره مبارکه بقره نیز بیان شده است.
نکته مهم آنکه این افزوده شدن 10 شب به وعده 30 روزه قبلی خداوند با حضرت موسی(ع) سنگ محکی است برای آزمایش وغربال شدن مردم، یعنی اگر قرار بود از ابتدا 40 شب باشد، مردم برای دیدن نتیجه صبر می کردند، اما وقتی 10 شب به 30 شب افزوده شد، آنهایی که ایمانشان محکم نبود لب به اعتراض گشودند و این زمینه انحراف آنها را فراهم کرد، زیرا عده ای ثابت قدم و دارای ایمان استوار بودند و عده زیادی سست باور!
شیخ کلینی در کافی، جلد یک، صفحه 368 روایتی را بیان کرده: «که نباید زمان ظهور را مشخص کرد.»
وی آورده: فضیل بن یسار از امام باقر (ع) پرسید: آیا وقت این امر (ظهور) مشخص است؟
حضرت(ع) سه بار فرمود: «آنها که وقت تعیین می کنند دروغ می گویند». سپس فرمود: «وقتی حضرت موسی(ع) به میقات حرکت کرد و 10 روز بر آن افزوده شد، عده ای گفتند موسی خلاف وعده عمل کرد و کردند آنچه را که نباید می کردند» گوساله پرست شدند و سراغ سامری رفتند و این نکته بسیار مهمی است که ما که در دوره غیبت حضرت حجت(عج) بسر می بریم بر باور دینی وعقیدتی خود محکم واستوار باقی بمانیم.
جز این معنای مستتر در آیه «وَ واعدنا...» چه رهیافت دیگری از آن با خواندن نماز دهه نخست ذی الحجه می توان دریافت کرد؟ آیا معنایی عظیم تر در آن نهفته است که باید استخراج و تبیین شود؟
- بله، مسأله دیگر در این آیه و نماز موضوع ولایت و جانشینی است، چنانکه حضرت موسی(ع) به برادرش هارون گفت: «جانشین من باش در قومم».
و جالب آنکه در هجدهم ماه ذی الحجه ما مسأله وصایت و جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص) توسط امیرمومنان(ع) را داریم.
نکته مهم آن است که حضرت موسی(ع) برای غیبت 30 تا 40 روزه خود، قومش را بدون رهبر رها نکرد و جانشینی بر آنها گمارد، پس چگونه می توان انتظار داشت پیامبر اکرم(ص) با آن درجه، امت را پس از خود بدون امام و پیشوا رها کرده و وصی و ولی را مشخص نکرده باشد.
باید توجه داشت نسبت به جانشینی حضرت امیر(ع) دو رویکرد مطرح است: یکی نظر شیعه مبنی بر ولایت ایشان با خواست و دستور خدا که در «غدیر» رخ داد و نظر دیگر عدم تعیین جانشین توسط پیامبر(ص) که در واقع این نظر خواسته یا نخواسته، دانسته یا ندانسته توهین نسبت به ساحت مقدس آن حضرت(ص) است.
به تصریح تاریخ، پیامبر(ص) در غزوه تبوک حضرت امیر(ع) را جانشین خود قرار دادند و وقتی امیرمومنان(ع) علت را جویا شدند، پیامبر(ص) ماجرای هارون و جانشینی موسی(ع) را بیان کرده و فرمودند: «نسبت تو به من همچون نسبت هارون به موسی است، با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد بود.»؛ از این روایت به عنوان حدیث منزله یاد می شود که در کتابهای صحیح شیعه و سنی نقل شده است. آیا پیامبری که برای چند روز سفر یا جنگ، جانشینی را برای خود معین می نمود، برای پس از خود امت را بدون جانشین رها می نماید؟ کدام عقل سلیم این را می پذیرد؟ از این رو و طبق موازین عقلی می توان نتیجه گرفت رها کردن امت بدون امام و ولی از جانب شخصی همچون رسول خدا(ص) کاری است غیرممکن.
بنابراین، مسأله جانشینی پیامبر(ص) به حکم عقل لازم و نیز واقعیت ثابت شده تاریخی بیانگر آن است.
ممکن است پرسیده شود هارون خود پیامبر بود، پس جانشینی او معنا ندارد! چه پاسخی برای این پرسش وجود دارد؟
- بله، او پیامبر بود نه امام؛ برخی انبیا هم مقام امامت را داشتند و هم مقام نبوت همچون حضرت ابراهیم، عیسی و پیامبر اکرم(ص)، پس امامت با نبوت منافاتی ندارد و برخی پیامبر بودند، اما دارای مقام امامت نبودند.
امامت مقامی است که پس از طی مراحل رشد به دست می آید، چنانکه حضرت ابراهیم(ع) بعد از پیمودن مقامهای نبوت، رسالت و گذر از مسیرهای سخت به آن نایل شد.
افزون بر این، در این آیه دو دستور از جانب حضرت موسی(ع) به هارون دیده می شود: نخست اصلاح کردن (اگر فسادی در بنی اسراییل وجود دارد) و دیگری پیروی نکردن از راه مفسدان، این یعنی حاکم باید هم اصلاح کننده باشد و هم راه رخنه دشمن را ببندد، چه دشمن فکری و عقیدتی (که از درون، مبانی اندیشه ای امتی را از بین می برد) و چه دشمن خارجی نظامی. به عبارت بهتر این یک دستور حکومتی و شیوه زمامداری است، وقتی دستوری به عنوان قانون معین می شود، به گونه ای است که هر کسی باید در حد خود مراقب این دو جهت باشد.
چرا ماه ذی الحجه در میان ماه های قمری شرافتی عظیم و کرامتی خاص دارد و برای آن اعمال گوناگون مورد توصیه و تاکید است؟
- ماه ذی الحجه از ماههای حرام است در کنار رجب، ذی القعده و محرم که شرافت خاص دار، و شرافت آن ریشه در دو امر دارد: نخست موسم حج ابراهیمی و انجام مناسک حج در سرزمین وحی با حضور حج گزارانی از تمام عالم و دیگری تکمیل دین با ولایت امیرمومنان(ع).
مهم آنکه از پرتوی وقوع جانشینی هارون برای موسی(ع) و وصایت امیرمومنان(ع) برای حضرت رسول(ص) می توان دریافت که راه و روش همه انبیا و دستورهای آنها برای هدایت و سعادت یکی است و اختلافی میان آنها از نظر هدف و برنامه وجود ندارد چنانکه حضور موسی در میقات همراه با تعیین وصایت هارون است و حضور نبی مکرم(ص) در حجه الوداع به ماجرای غدیر و جانشینی و ولایت علی بن ابی طالب (ع) می انجامد.
قدس/کارشناسان در گفتوگو با قدس:
بی اعتنایی بزرگترین شکست برای وهابیت است
گروه معارف/ رقیه عطاء الهی - حج به عنوان فریضهای سیاسی -عبادی دارای ابعاد مختلفی است که در میان تمامی عبادات و فرایض، آن را منحصر به فرد میکند، تجمعی همگانی در یک موسم و یک مکان آن هم در سرزمین وحی و کنار خانهای که قبلهگاه همه مسلمانان جهان است، فرصتی به حج میدهد تا بتواند دامنه تأثیرگذاری خود را از اصلاح روحی و معنوی تا تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی - آن هم در ابعاد بینالمللی- گسترش دهد تا جایی که امروز از حج انتظار مبارزه با جریان عظیم اسلام هراسی و بسترسازی برای وحدت میرود و بحق این ظرفیت را دارد.
آنچنان که رهبر معظم انقلاب در پیام به کنگره عظیم حج مورخ 24/8/1389 فرمودند: «کعبه، رمز وحدت و عزت، و نماد توحید و معنویت، در موسم حج میزبان دلهای مشتاق و امیدواری است که از سراسر گیتی، به فراخوان ربّ جلیل پاسخ گفته و لبیک گویان به زادگاه اسلام شتافتهاند. امت اسلامی اکنون میتواند تصویری فشرده را از گستردگی و تنوع خویش و عمق ایمانی که بر دل پیروان این دین حنیف حاکم است، با چشم فرستادگان خود که از چهار گوشه جهان در اینجا گرد آمدهاند، مشاهده کند و این سرمایه عظیم و بیمانند را به درستی بشناسد.»
ترس سازمانهای بینالمللی از حج!
حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر بابازاده، استاد حوزه و روحانی حج درباره تأثیرات این فریضه و تجمع صلح آمیز مسلمانان در سرزمین وحی بر وحدت میگوید: این تجمعی که در حج با حضور نمایندگانی از سراسر جهان اسلام رخ میدهد، زمینه تبادل نظر و ایجاد مودت و محبت مسلمین را فراهم میکند تا در سایه آن، مشکلات خود را مطرح کنند و در پی راهکار برآیند؛ این تجمع چون تبلور وحدت اسلام است دشمنان را نگران میکند، اگر دنیا، دنیای صلح و عدل باشد و بر موازین صلح و عدل حرکت کند، آنها نباید چنین نگران شوند زیرا این تجمع برای حل مشکلات جهان اسلام و فراتر از آن، بشریت است نه چیز دیگر!
وی بیان میکند: اما با کمال تأسف سازمانهای بینالمللی از جمله شورای امنیت ملل متحد چون بر موازین صحیح حرکت نمی کنند، از هر تجمعی در عالم اسلام نگران میشوند بویژه وقتی این تجمع، ظرفیت ایجاد صلح و وحدت بینالمللی را داشته باشد.
مولف «تحلیل بر مناسک حج»، «با هم به حج و عمره»، «به سوی میقات» و «گفت و گو در مدینه» با اشاره به کارشکنیهای وهابیت به عنوان کارگزاران استعمار برای تحت شعاع قرار دادن کارکردهای حج بویژه در مسأله وحدت تصریح میکند: تفکر وهابیت نه ریشه انسانی دارد نه ریشه دینی -فرهنگی، بلکه آنها عوامل دست استعمارند که با تأیید انگلیس و آمریکا تأسیس و تحریک شده و میشوند تا در جهان اسلام اختلافافکنی کنند. نیکسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا در کتاب «پیروزی بدون جنگ» میگوید: «دو راه برای شکست مسلمانان وجود دارد: ایجاد اختلاف در میان مسلمانان و نیز گرفتن فرهنگ اسلامی از آنها» و وهابیت سعی میکند این دو کار را برای اربابان خود انجام دهد!
به گفته حجت الاسلام بابازاده از مجموع اهل سنت عربستان سعودی، کسی نمی تواند خود را پیرو مذهبی غیر از وهابیت معرفی کند! علاوه بر این، بیش از 50 هزار مسجد در عربستان سعودی باید به فرمان وهابیت حرکت کنند، بنابراین، این فرقه جعلی با حمایت و تشویق جهان استعمار در پی اختلاف افکنی میان مسلمانان است و خاموش کردن این آتش یک راه دارد: وحدت.
وی درباره وظیفه حجاج برای خنثی سازی تلاشهای وهابیت یادآور میشود: باید توجه داشت وهابیون افرادی فرهنگی و متدین نیستند که بر مبنای دین حرکت کنند، از این رو، حجاج باید توصیه هایی که از سوی سازمان حج و زیارت و روحانیون حج ابلاغ میشود، توجه کرده و کوچکترین بهانهای به دست آنها ندهند که مورد بیاحترامی قرار بگیرند؛ بیاعتنایی بزرگترین شکست برای وهابیت است، توجه به سخنرانیها و تبلیغات وهابیت برای آنها در حکم پیروزی است، پس باید بدون دادن بهانه به آنها سعی کرد تا حق حج ادا شود.
بی تردید امروز وهابیت در ریختن آب به آسیاب دشمن نقش اول را در منطقه ایفا میکند و میکوشد با شبهه افکنی و حمله به آموزههای مذاهب مختلف اسلامی و تفرقه افکنی، خوش خدمتی خود را به اربابانش اثبات کند.
وعاظ درباریِ وهابیت میدانند شبهاتشان دروغ محض است
حجت الاسلام والمسلمین مرتضی مداح، استاد حوزه علمیه نیز درباره چگونگی استفاده از فضای حج برای خنثی سازی شبهه افکنیهای وهابیت میگوید: بهترین رفع اتهام مقابل شبهاتِ بیاساس وهابیت، عمل و رفتار حجاج شیعه بویژه حجاج ایرانی است، نباید هیچگونه حرکتی کنند که به دست آنها بهانه دهد؛ از این رو، توجه به توصیهها و آموزشهای قبل از حج ضرورت دارد تا حجاج در زیارت مسجدالنبی(ص)، قبرستان بقیع و... رفتارهایی نکنند که شبهه آفرین باشد، مثل اینکه خاکی را از بقیع بردارند یا دخیل ببندند.
وی با اشاره به تهمتهایی که وهابیت به شیعه وارد میکند، ادامه میدهد: وهابیت در آموزش به گروههای امر به معروف خود، به شیعه تهمت میزند، در حالی که وعاظ درباری آنها خود میدانند آنچه میگویند سراسر تهمت و بیاساس است. خود من بارها در مسجدالحرام با وعاظ درباری آنها وارد گفتوگو شدهام و جالب آنکه آنها میگویند، ما هم قرآن شما را دیدهایم و هم اذانتان را از رادیو شنیدهایم و میدانیم شبهات بیاساس است!
حجت الاسلام مداح با ابراز خرسندی از اقدامهای مثبت برای تحقق امر وحدت در فضای مهیای حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیان میکند: راهپیمایی وحدت در اوان انقلاب اسلامی بسیار راهگشا بود که البته سعودیها مانع آن شدند، و بعد از آن آیین برائت از مشرکان را در پیش گرفتیم. جالب آنکه مسلمانان سراسر جهان از مذاهب مختلف امروز جمهوری اسلامی را مرکز ثقل وحدت میدانند که فشارهای وهابیت نتوانسته مانع فعالیتهایش شود. خوشبختانه امروز حوزههای علمیه شیعه در فضای مجازی در مسأله وحدت هم خوب کار کرده و هم خوب پاسخ گرفتهاند.
به گفته این روحانی حج، وهابیت به آخر خط رسیده بویژه با جنایاتی که علیه سوریه، یمن و... انجام میدهد و جهان پیام امام و انقلاب را گرفته و امروز بسیاری از مسلمانان دیگر مذاهب به تشیع گرایش یافتهاند.
حجت الاسلام مداح با اشاره به برگزاری آیین برائت از مشرکان به عنوان یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی عنوان میکند: یکی از ابعاد زیبای حج، برائت از مشکران است زیرا خانه توحید چیزی جز لااله الا ا...، نفی الههای دروغین و اثبات یگانگی خدا نیست و جالب آنکه امروز دامنه این آیین به مسلمانان دیگر کشورها نیز کشیده شده و شیعیان لبنان و ... نیز مراسم برائت از مشرکان را برگزار میکنند.
این استاد حوزه ابراز میکند: این استقبال، زمینه ساز جنایت آل سعود نسبت به حجاج در سال 1366 شد؛ امروز هم برای برگزاری مراسم برائت از مشرکان محدودیت ایجاد کرده و جز در عرفات اجازه این کار را نمی دهند و این بیش از پیش ثابت میکند که وهابیت ایادی و مزدور استکبار است و اگر ابرقدرتها از حمایت آنها دست بکشند، مردم عربستان قطعاً آنها را تحمل نمی کنند.
امسال نیز شاهد بودیم که وهابیت با حرکتها و ساخت و سازهای نامعقول در اطراف مسجدالحرام سبب اتفاق تأسف برانگیز سقوط جرثقیل و کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از حجاج شد، در حالی که نباید در اطراف مسجدالحرام چنین ساخت و سازهایی آن هم در موسم حج انجام شود.
حجت الاسلام مداح با اشاره به نقش مؤثر اعزام کاروانهای نور شامل قاریان و حافظان ایرانی به سرزمین وحی بیان میکند: حضور این کاروانها زمینه ساز چند کار مثبت است، نخست معرفی چهرههای ممتاز قرآنی که به زیباترین و صحیح ترین نحو آیات وحی را تلاوت میکنند، علاوه بر این، برنامههای این کاروان شبهه افکنیهای وهابیت درباره تفاوت قرآن ایرانیها با قرآن سایر مسلمانان را خنثی میکند.
وی خاطرنشان میکند: برنامه کاروانهای نور بهاندازهای اثرگذار است که اشک را در دیده حجاج دیگر کشورها مینشاند و تشویق آنها را بر میانگیزاند و این بهترین تبلیغ است برای حقانیت شیعه و جلب پیروان دیگر مذاهب به این مذهب و آموزههایش.
مردمسالاری / در مراسم رونمايي کتاب سمساري عنوان شد
براي کتاب خواندن وقت نداريم اما براي پرتوپلا وقت داريم
مراسم رونمايي از کتاب «سمساري» نوشته رضا ساکي برگزار شد. دکتر اسماعيل اميني در اين مراسم که در کافه گالري سُل برگزار شد گفت: اين روزها دائم به ساعتمان نگاه ميکنيم و آدمها انگار زياد وقت ندارند. اما حتي در روزهاي تعطيل بخش زيادي از وقتمان صرف موبايل و بازي با موبايل ميشود. من خودم عاقبت از سر کنجکاوي رفتم ببينم در اين موبايل و اينترنت چه خبر است. بياغراق بگويم 90 درصد پرتوپلاست و 10 درصد مطلب وجود دارد. ما اين روزها براي کتاب خواندن وقت نداريم اما براي پرتوپلا وقت داريم. او افزود: زندهياد عمران صلاحي ميگفت من «مثنوي» را در جوشيدن آب خواندم. وقتي کتري را ميگذاشتم جوش بيايد و چاي دم بکشد در آن فاصله مثنوي ميخواندم و بعد از مدتي مثنوي را تمام کردم. اما وقتي کتري برقي آمد من مطالعهام کم شد چون تا دکمه را ميزني آب را جوش ميآورد. از دکتر مظاهر مصفا شنيدم که در ايران 100 نفر نداريم که يک دور «شاهنامه» را خوانده باشند. همه فقط خبر داريم از شاهنامه. از کتابهاي ديگر همين طور؛ فقط خبر داريم. به گزارش ايسنا اين شاعر و طنزپرداز اظهار کرد: «سمساري» اما دو نکته دارد. نخستين اين است که همه لحظههاي زندگي مهم است و نامش زندگي است. گاهي فکر ميکنيم راه بخشي از ماجراي زندگي نيست و فقط مقصد مهم است. در حاليکه غمها و غصهها هم جزو زندگي هستند.
زندگي جلوههاي مختلف دارد و نام همه آنها زندگي است. نکته ديگر که در کتاب آمده و محور کتاب است اين نکته است که آنچه در زندگي ميارزد به نگاه داشتن و حفظ کردن و تعصب داشتن، عشق است. عشق است که ميارزد براي تلاش کردن و رنج کشيدن. عشق در اين کتاب به درستي در سادهترين چيزها ديده ميشود. عشق در يک صفحه خشدار قديمي، يک صندلي قديمي و... در ميان اشيا وجود دارد و به آنها سرايت ميکند و بعد متجلي ميشود در عشق انسان به انسان. الان به اشيا آن نگاه سابق را نداريم. مثلا سفره که تقدس داشت حالا مصرفي است و بعد از غذا خوردن آن را دور مياندازيم. صاحب سمساري در اين کتاب با عشق زنش که مرده است زندگي ميکند و به واسطه عشق اوست که اشيا برايش معني دارند. اميني در ادامه گفت: اما طنز؛ در طنز امروز مانند شعر بسيار چيزهاي حاشيهاي، غلط، سوءتفاهم و سوءبرداشت وجود دارد که موجب ميشود نکته اصلي ديده نشود. مثلا ممکن است کسي بگويد اين کتاب که طنز نيست چون حتي با آن گريه کردم. عرض ميکنم که طنز قرار نبوده است بخنداند. نه اينکه خنده چيز بدي است، غايت طنز اين نبوده است. غايت طنز اين بوده است که آيينهاي جلو ما بگيرد و خودمان را به خودمان نشان بدهد اما از منظري مهربانتر از نقد. اين مدرس دانشگاه سپاس بيان کرد: خطاي بزرگ روزگار ما اين است که گمان ميکنند هر چه طنز گزندهتر، عصبانيتر، بداخلاقتر و سوزانندهتر باشد طنز بهتري باشد در حالي که طنز بايد مهربانانه و انساني باشد چون غايت طنز خدمت به اخلاق و انسان است. در «سمساري »نويسنده در موضع استعلا نيست و تند حرف نميزند و نقدش به آدمها از سر مهرباني است.
وطن امروز / نگاهی به فروش کتاب در هفتهای که گذشت
از «قاف» تا «آن بیستوسه نفر»
کتاب «قاف» تازهترین اثر یاسین حجازی با موضوع زندگی پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) که همزمان با اکران فیلم «محمد رسولالله(ص)» ساخته مجید مجیدی توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده بازار کتاب را تحتالشعاع قرار داد. «قاف» در کمتر از 10 روز به چاپ دوم رسیده و از سوی مخاطبان بهخوبی دیده شده است.
به گزارش فارس، البته «رقعه» سروده سیدحمیدرضا برقعی نیز در جدول بهعنوان یک مجموعه شعر پرفروش دیده میشود. همچنین داستان «دختر شینا» نوشته بهناز ضرابیزاده همچنان دلچسب و خواندنی محسوب میشود و توانست در کمتر از یک هفته جایگاه پرفروشترین کتاب در هفته گذشته را از آن خود کند؛ خاطرات زنی که در طول 8 سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاعمقدس، با دشواریهای دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی را اداره کرد. «دختر شینا» از معدود کتابهای خاطرات است که زندگی پرفراز و نشیب یک دختر جوان روستایی را در برابر چشمان ما به نمایش میگذارد، دختری که آنقدر میایستد و میافتد و دوباره برمیخیزد تا از سد مشکلات گذر کند. در رده دوم فروش آثار داستانی همچنان «آن بیستوسه نفر» میدرخشد و کتاب «جامجهانی در جوادیه» به دلیل معرفی در برنامه خندوانه به فروش خوبی دست یافته و در رده سوم پُرفروشهای هفته گذشته قرار گرفته است.
در میان آثار فلسفی نیز کتاب جدید «این قرن» نوشته آلن بدیو با ترجمه فؤاد جراحباشی و از انتشارات بیدگل در صدر این دسته کتابها قرار دارد. آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی و منتقد پسامدرنیسم است که در این کتاب قرن گذشته را از زوایای فلسفه، سیاست و ادبیات بررسی میکند و برای این منظور از متون مختلف ادبی و فلسفی در قالب ارجاع و نقل قول، مطالبی را ارائه میکند.
در میان برترین ناشران باز هم میتوان به سوره مهر رسید که آثار منتشرهاش با استقبال خوبی در بازار کتاب مواجه است و دفتر نشر معارف بهعنوان ناشر بعدی از حیث فروش آثار قرار دارد و در رتبه سوم ناشرانی چون روزبهان، موسسه جهادی (صهبا)، افق و انقلاب اسلامی قرار دارند. فصل تابستان آخرین روزهای خود را از نفس میگذراند و امید به این است که وضعیت استقبال از آثار مکتوب در فصل پاییز افزایش یابد و مردم به جای از دست دادن فرصت در فضاهای مجازی و پرداختن به حاشیهها برای رسیدن به مرز دانایی، آثار ارزنده چاپشده را از دیده بگذرانند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com