گروه موسیقی: سالار عقیلی شاید از ماندگارترین اهالی آواز ایرانی و محبوبترین خواننده از میان نسل جوان است. این هنرمند تا کنون نغمههای ماندگاری همچون «خوشه چین» و «وطنم» و هم چنین آلبومهای متعددی از جمله؛ عشق ماند ،سایههای سبز، دریای بی پایان، سعدی نامه، به نام گل سرخ، مایه ناز و... را از خود به یادگار گذاشته است. این خواننده جوان یکی از خوانندگان جوان موسیقی سنتی است که برخلاف بسیاری از همکارانش که در زمینه موسیقی سنتی ایرانی فعالیت میکنند، در بین توده مردم جا افتاده است و طرفداران بسیاری دارد.
به گزارش بولتن نیوز، صدای فوق العاده او نتیجه سالها تلاش و شاگردی این هنرمند محبوب نزد اساتیدی همچون صدیق تعریف و همایون خرم و ... است. با این خواننده موسیقی اصیل ایرانی به گفتگو نشسته ایم تا درباره یکی از بزرگترین نوازندگان میهنمان که در زمان حیاتش نقش بسیاری مهمیدر رشد و پیشرفت موسیقی ایران ایفا کرد برایمان بیشتر بگوید. مردی که ساز ویولن را با مهربانی فراوان در آغوش میگرفت و به وسیله آن عاشقانه ترین نواها را پدید میآورد. مردی به نام همایون خرم.
* از چه زمانی با استاد همایون خرم آشنا شدید؟
آشنایی من با زندهیادخرم خاطرهای زیبا و جالب بود. سال 1374 به همراه خانم حریر شریعتزاده که هنوز آن موقع با هم ازدواج نکرده بودیم به یاد استاد بنان، کنسرتی را در فرهنگسرای شفق برگزار کردیم و در آنجا اساتید مختلف از جمله کیوان ساکت و زنده یاد منوچهر همایونپور دعوت بودند که در کنسرت حضور پیدا کردند. یکی از آنها استاد خرم بود. خاطرم هست همسر استاد بنان هم محبت کردند و در کنسرت حاضر شدند. از آنهاخواستیم که برای میهمانان صحبت کنند. زندهیاد خرم پذیرفت و همین هم باعث صمیمیت بیشتر ما با ایشان و خانواده گرامیخرم شد. به تدریج با بیشتر شدن این روابط سفرهای کاری ما آغاز شد. از جمله سفر کیش و بزرگداشت بنان بود که استاد خرم هم حاضر بود. همایون خرم و خانواده او همیشه به من لطف داشتند و صدا و کار موسیقیام را تشویق میکردند. امروز متوجه میشوم این تشویقها به ویژه در سنین جوانی تا چه اندازه موثر بوده و اگر اساتید موسیقی از جوانان حمایت کنند و نقاط ضعف و قوت آنها را گوشزد کنند برای هنرمندان تازه کار کمک بسیار بزرگی در جهت پیشرفت آنان خواهد بود. خاطرات زیادی از استاد خرم دارم. در اواخر عمر که ناخوش احوال بودند فرصتی شد که با استاد فخرالدینی، رهبر ارکستر ملی بعد از تمرین ارکستر مهرنوازان به عیادت استاد برویم، از خاطرم نمیرود مسیر رسیدن به بیمارستان دی چقدر تلخ و طولانی شده بود. استاد را که در آن حال دیدم تمام وجودم پر از درد شد، مردی که همیشه قبراق و با نشاط دیده بودم. کسی که حق معلمیبه گردن من داشت وصورت مهربانش همیشه با لبخند در ذهنم نقش بسته بود را در این حالت روی تخت بیمارستان دیدن ناراحت کننده بود، دیدن استاد در لباس مریضی تا مدتها من را افسرده کرد.
شاخهها مضطرب از جنبش باد
در هم آمیخته ﻣﯽﭘﺮهیزند
برگها سوخته از بوسه مرگ
تک تک از شاخه فرو میریزند
متاسفانه در سالهای اخیر هنرمندان خوبی را از دست دادیم و به قول فریدون مشیری تک تک از شاخه فرو میریزند و این برای موسیقی فاخر ما فقدان بزرگی است، از دست دادن استاد منصور نریمان، مشکاتیان، ذوالفنون، جلیل شهناز و کسایی، که گنجینههای موسیقی ایران بودند و خاموش شدند.
عماد خراسانی میگوید:
«همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز»
امیدوارم که بتوانیم راه این اساتید را ادامه بدهیم. وظیفه ما این است که راه آنها را دنبال کنیم و مردم به خصوص جوانترها را با موسیقی اصیل و فاخر و جدی آشنا کنیم. ترویج موسیقی سنتی برای همکارانی هم که در حوزه موسیقی فاخر فعال هستند، یک وظیفه است.
* فضای حاکم بر موسیقی ما فرصت و امکان بازتولیدی اساتیدی مثل خرم، مشکاتیان و شهناز را دارد؟
امروز در موسیقی گاهی اوقات استعدادهای خاص شکوفا میشوند، اما بسیاری مواقع به هرز میرود و مسیر برای آن جوان عوض میشود. گاهی هم اتفاقات خوبی میافتد. اما معتقدم هنرمندانی مثل همایون خرم، علی تجویدی، مرتضی محجوبی و... جایگزین ندارند. به آثار استاد خرم نگاه بیندازیم، «تو ای پری کجایی» دیگر تکرار شدنی نیست، «سوای دل» مرتضی خان محجوبی دیگر تکرار نمیشود، این تصنیفها جاودانه خواهند ماند. دلیل آن هم فضای فکری جامعه است. با ماشینی شدن و مکانیزه شدن زندگی روزمره تکرار این جاودانهها شدنی نیست. از طرفی در گذشته اساتید از خیلی مسائل دور بودند، به آنچه داشتند قانع بودند و به آن بسنده میکردند. روابط آنها با هم متفاوت از امروز بود. بیژن ترقی میگفت: «با تجویدی دور هم مینشستیم من یک مصرع میگفتم و تجویدی روی آن آهنگ میگذاشت. یا اینکه تجویدی قطعهای از ملودی را میساخت و من روی آن شعر میگذاشتم». امروز متاسفانه این روابطکمرنگ شده است، آهنگساز و شاعر همدیگر را نمیبینند و از آن حال و هوایی که برای خلق اثر خوب لازم است، خبری نیست. بارها اتفاق افتاده نوازندههایی را که موسیقی کارم را نواختند اصلاً ندیدم. از این وضعیت خوشحال نیستم چون تعاملی صورت نمیگیرد در شرایطی که خواننده و نوازنده باید چندین جلسه با هم نشست و برخاست کنند، آشنا شوند، گفتگو کنند و حس و حال همدیگر را بفهمند. اما متاسفانه مکانیزه شدن موسیقی، تغییر شرایط و جوی که بر موسیقی حاکم است همه این مناسبات را عوض کرده است. البته به نظرم در تمام دنیا این معضل وجود داشته باشد. بارها شده به استودیو رفته و آهنگی را خواندهام، اما حتی اسم نوازنده آن اثر را نمیدانستم. به هیچ عنوان این وضعیت خوب نیست، خواننده آهنگی را بخواند، اما نداند نوازندگان آن چه کسانی هستند! اما گرفتاریهای روزمره و مشکلاتی که وجود دارد در جامعه و پر مشغله شدن انسانها و عمق گرفتاریها ما را از هم دور کرده است. دور شدن هنرمندان از یکدیگر به هنر ضربه میزند. البته هنوز در بین جوانان میبینم معدود هنرمندانی مثل نوید دهقان، نوازنده کمانچه که آهنگساز خوبی است. مدتی پیش که با ارکستر ملی کنسرت داشتیم کاری از آقای پیروی را شنیدم و لذت زیادی بردم، یا آقای مزدا انصاری از شاگردان استاد فخرالدینی که مسیر او را ادامه داده و امیدزیادی به او هست. منتهی برای ادامه مسیر بزرگان موسیقی باید فضای مناسب برای فعالتر شدن جوانترها فراهم شود، ضمناً علاوه بر حمایتهای مردم حمایتهای دولت ومتولیان هنر خیلی موثر خواهد بود. غیر از این جوانان ما هم به قهقرا میروند.
* شما با آقای بابک شهرکی گروهی به نام خرم داشتید؟
بله، ایشان از نوازندگان خوب ویلن هستند و دو کنسرت در خدمت ایشان بودیم. آقای شهرکی از بهترین شاگردان استاد خرم هستند و استاد خرم هم او را خیلی دوست داشتند. در این گروه از اساتید بزرگ موسیقی از
جمله استاد خرم دعوت میکردیم تا هم درکنارشان کسب تجربه کنیم و هم در اجراها حاضر باشند. یکی از این اجراها در فرهنگسرای بهمن بود که خیلی مورد استقبال قرار گرفت و حدود سال 77 جمعیت زیادی را به سالن کشاند و اتفاقاً آثار خوبی از استاد خرم را اجرا کردیم.
* دی ماه امسال «دومین جشنواره و جایزه همایون خرم» برگزار میشود، در ابتکاری که کمتر سابقه داشته از جوانان زیر 18 سال دعوت شده آثاری از او اجرا کنند، از طرفی شما و همسرتان، موسیقی را به صورت حرفهای به فرزند خود آموزش میدهید و با چنین فضایی آشنا هستید.این برنامهها چقدر به ترویج موسیقی فاخر کمک خواهد کرد و در نگاه وسیعتر چقدر بر فرهنگ و جامعه تاثیرگذار خواهد بود؟
به هر حال این برنامهها و امثال این جشنوارهها حرکتی رو به جلو در موسیقی است، اگر این برنامهها هم انجام نشود پس چه باید کرد؟ گاهی شرایط به نحوی است که نباید فقط به کمیت کار فکر کرد و پس چون کافی نیست آن کار را نکنیم. معتقدم حتی یک برنامهریزی محدود در موسیقی، قدمیرو به جلوست. مثال میزنم، اجرای کنسرت با ارکستر ملی تاثیر زیادی در شناساندن موسیقی فاخر به مردم دارد، این که بگوییم چون اجرا یک یا دوشب است پس اجرا نکنیم و فایده ندارد، کاملاً اشتباه است. برگزاری این جشنوارهها از برگزار نشدن آن خیلی بهتر است، اما ادامهدار بودن آن تاثیر بیشتری خواهد داشت. خیلی مهم است که راهی را که میرویم ادامه بدهیم و پیگیر آن باشیم. در بخش دوم سوال شما باید بگویم پسر من «ماهور» هشت سال دارد و ویلن و تنبک میزند، اساتید خوبی هم به او آموزش میدهند، پیانو را هم شروع کرده و آواز را هم که با خودم شروع کرده به نظرم صدای خوبی دارد. ایرادی هم داشته باشد هم من و هم مادرش به او گوشزد میکنیم. خاطرم هست چند روز پیش در طبقه بالا تمرین ویلن میکرد و مقداری فالش میزد و نت را کم گرفته بود. خب، ماهور در شرایطی زندگی میکند که پدر و مادرش با موسیقی آشنا هستند. خیلی از خانوادهها با موسیقی آشنا نیستند و باید آنها را تشویق کرد که فرزندانشان را در مسیر موسیقی و کلاً هنر قرار دهند. از طرفی هم خانوادههایی هستند که صرفاً از روی رفع تکلیف فرزندان خود را در کلاسهای موسیقی ثبت نام میکنند و بعد از مدتی هم رها میکنند. در مجموع اینکه اگر از سنین جوانی فرزندان ما با موسیقی آشنا شوند، تاثیر آن را در آداب و رفتار او و شکلگیری شخصیت فرزند خواهیم دید و به تبع آن در جامعه هم تاثیر مثبت خواهد داشت.
انتهای پیام/شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com