به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، پنجم مردادماه سال 87 مأموران پلیس نهاوند در جریان کشف جسد مردی در درهای قرار گرفتند.
مأموران با حضور در این دره پی بردند مردی به نام رحمت بعد از قتل در آنجا رها شده است.
برادر رحمت در تحقیقات گفت: برادرم بازنشسته آموزش و پرورش بود و از چند روز پیش خانهاش را ترک کرد. با همسر و بچههایش خیلی جستوجو کردیم اما نشانی از او پیدا نکردیم.
گزارش پزشکی قانونی نیز نشان داد رحمت به علت پارگی طحال و شکستگی قفسه سینه که بر اثر اصابت جسم سخت ایجاد شده بود از پای درآمده است.
کارآگاهان جنایی در تجسسهای خود پی بردند که شراره همسر قربانی از مدتی پیش با پسری به نام هوشنگ ارتباط پنهانی دارد، مأموران وقتی سراغ هوشنگ رفتند متوجه شدند وی به صورت غیرقانونی از مرز خارج شده و به کشور عراق گریخته است!
بدین ترتیب مرد فراری تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه چند سال بعد هوشنگ به ایران بازگشت و در یکی از شهرهای غربی بازداشت شد.
این مرد در همان مراحل ابتدایی به قتل معلم بازنشسته اقرار کرد و گفت با همدستی شراره این جنایت را طراحی کرده و به مرحله اجرا گذاشته است.
هوشنگ افزود: من فریب نفسم را خوردم و عاقبت گرفتار شدم. هفت ماه قبل از جنایت شراره به کلوپ من آمد تا دو پسرش بازی کنند، در جریان رفت و آمدها میگفت شوهری ندارد و به من ابراز علاقه میکرد. ارتباط پنهانی ما ادامه داشت تا اینکه فهمیدم دروغ میگوید و شوهر دارد. ابتدا رابطهام را قطع کردم اما او صرار میکرد که با هم ارتباط داشته باشیم و من فریبش را خوردم. شب حادثه به دعوت شراره به خانهاش رفتم و راهی پشتبام شدیم. همان لحظه تلفن شراره زنگ خورد و شروع به حرف زدن کرد. وقتی از او پرسیدم با چه کسی صحبت کردی؟ گفت به تو ربطی ندارد بین ما مشاجره درگرفت و شوهرش متوجه ما در پشتبام خانه شد. من از ترس پشت کولرها پنهان شدم. شراره گفت که میترسم شوهرم مرا بکشد، گریه کرد و خواست کمکش کنم. وقتی شوهرش به پشت بام آمد از پشت به وی حمله کردم و هر دو به زمین افتادیم. رحمت شروع به فریاد زدن کرد که همزمان شراره چادرش را جلوی دهان او گذاشت و فشار داد تا صدایش قطع شود.
وی ادامه داد: جسد را روی دوشم انداختم و داخل خودرویش گذاشتیم و با شراره به باغی که در خارج از شهر بود منتقل کردیم و داخل درهای انداختیم. سپس با هم برگشتیم و من ماشین قربانی را در خانهاش پارک کردم.
چند روزی تلفنی با هم در ارتباط بودیم سپس من به عراق فرار کردم.
با اعترافات این مرد، شراره بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
وی گفت: اعترافات این مرد را قبول ندارم، من با او هیچ ارتباط پنهانی نداشتم، تنها بچههایم برای بازی به کلوپ او میرفتند. شب حادثه همسرم از خانه خارج شد و هرگز بازنگشت تا اینکه خودم به برادرشوهرم خبر دادم که چند روزی است رحمت از خانه خارج شده و از او خبری نیست.
پس از بررسیها مشخص شد هوشنگ به اتهام همکاری با گروه کوموله محارب و به خاطر قتل هم مجرم شناخته شد.
پرونده هوشنگ ابتدا در دادگاه انقلاب بررسی و او به خاطر همکاری با گروه کوموله به اعدام و 10 سال زندان محکوم شد. وقتی حکم اعدام از سوی دیوانعالی کشور تأیید شد، پرونده اینبار به خاطر قتل عمد روی میز هیأت قضایی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. این بار شراره به قتل همسرش با همدستی هوشنگ اعتراف کرد و گفت شیطان مرا فریب داد و تقاضای عفو و بخشش دارم.
هوشنگ نیز در آخرین دفاع گفت: من چیزی برای از دست دادن ندارم، چرا که از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدهام. قبول دارم که رحمت را با همدستی شراره به قتل رساندهام.
قضات دادگاه بعد از شور، رأی به قصاص هوشنگ دادند اما شراره را از اتهام مشارکت در قتل عمد تبرئه و به سه سال حبس محکوم کردند.
با اعتراض اولیای دم به رأی دادگاه، پرونده در دیوان عالی کشور بررسی شد و قضات، شرکت شراره در قتل همسرش را پذیرفته و معاونت وی را نقض کردند.
صبح دیروز شراره و هوشنگ در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند.
در ابتدای این جلسه که شراره با اتهام قتل و مجازات قصاص روبهرو بود، مادربزرگ خانواده از قصاص و دریافت دیه در حق شراره گذشت کرد و فرزندان این زن نیز رضایت دادند . شراره وقتی برای آخرینبار پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت: من به هیچ عنوان در قتل شوهرم دخالت نداشتم. خانواده شوهرم به من تهمت میزنند و آنان هوشنگ را وادار کردند تا بگوید با من رابطه پنهانی دارد. من بیگناهم و هیچ جرمی مرتکب نشدهام. هوشنگ نیز وقتی پشت تریبون رفت، گفت: فرزندان قربانی به کلوپ من میآمدند و مادرشان نیز آنان را همراهی میکرد. یک روز شراره با من تماس گرفت و گفت کامپیوتر خانهشان خراب است، خواست برای تعمیر آنجا بروم. وقتی خانهشان رفتم، اصلاً کامپیوتری در کار نبود، آنجا بود که به من ابراز علاقه کرد و ارتباط پنهانی ما با هم آغاز شد. شب حادثه نیز به دعوت شراره خانهشان رفتم، وقتی بالای پشتبام رفتیم این جنایت رخ داد.
بنابر این گزارش، حکم زن خیانتکار که با گذشت مادرشوهر و بچههایش از مجازات قصاص نجات یافته است، بزودی صادر خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com