شتاب و حرکت، نمودی عینی دارد! سرعت در پخته شدن بازیهای لیگ از همیشه نمایانتر است!
به گزارش بولتن نیوز؛تعداد بازیهای برخوردار از ویژگیهای لازم هفته به هفته در حال تزاید است! شرایطی که برای بروزش، صبری 7 هفتهای لازم بود، در مسابقههای هفته چهارم، خود را به رخ کشید!
ليگ برتر، ديدن دارد! ليگ برتر، ديدني شده است! ليگ برتر كيفيتر از هر زمان پيش ميرود! حوادث و اتفاقات، در ليگ برتر، پرشمارتر غافلگيري ميآفرينند! زمان «پِرت» و اوقات هدر رفته ليگ برتر، كمتر و كمتر ميشود! برخوردهاي تيم به تيم ديدن دارند! پيكارهاي ليگ برتر، ديدني شدهاند! هفته چهارم، در حالي تمام شد كه تيم دور از انتظار و كمتر از توقع بسيار كم بود:
نخستين تيم با اين كيفيت، صباي قم است كه هنوز به خط مطلوب نيفتاده! بعد از صبا، سياهجامگان را داريم كه فاقد ارزشهاي حركتي ليگ برتر است!
متأسفانه تراكتورسازي هم در حد و اندازه تراكتور ظاهر نشد و تأسف بيشتر از بابت فولاد است، تيمي كه ديگر تيميت خود را به عنوان برتري، سهل است كه به عنوان مزيت در اختيار ندارد!
فولاد انگار از حسرت بازيكنان از دست دادهاش خارج نميشود! خوباني چند كه رفتهاند! متوسطهاي دنبالهرويي كه آورده شدهاند! فولاد قدم در راه ديگري گذارده است!
دوم- داوريها همچنان دغدغهسازند!
اتفاقي كه در يك مسابقه- مثلاً در ديدار پرسپوليس با ذوبآهن- اخطار و اخراج دارد، در يك بازي ديگر «دستخوش» و «ايول» دارد و ميتواند به گل ديرهنگام منجر شود! با اجازه آقاي داور! زير نظر آقاي داور!
دوگانگي همچنان حرف اول است! يك بام و دو هوا، هواي داوري را، در ليگ برتر، داغتر از هواي اهواز ميكند!
يك جا، اندك اشارهاي به دروازهبان، سزايش كارت زرد دوم است و اخراج، يك جا تكل روي دروازهبان مباح است و واجب است و ابزار پيروزي است!
داوري- و نه داوران، بلكه زبان داوري- انديشهساز است! داوري به امري سليقگي نزديك ميشود! داوري حالت دلبخواه و نه آمريت براي قانون پيدا ميكند! زبان داوري؛ زبان مشترك داوري، به خواستهاي دستنيافتني بدل ميشود!
گويي، حق اين نگاه باطل است: ... هر داور، با يك كتاب قانون!
سوم- استقلال برد، اما نه بيسؤال و نه بدون پرسشهاي پاسخجو! يك پرسش و يك سؤال كه جواب مفصلي ميطلبد اين است:
فايده بازي كردن، با تركيبي كه يك نيمه ، بلكه شصت و چند دقيقه مهاجم نداشت چه بود؟ يادآوري بازي بارسلوني؟
گفتهاند: «مرغي كه انجير ميخورد، نوكش كج است!» برابر استقلال اهواز، كجاي نوك تيم استقلال تهران كج بود؟ بازي بدون «نوك»، بازي بيمهاجم، بازي پرهافبك، چه كمكي به استقلال كرد؟ تقليد از بارسا؟ براي چه؟ با كدام ابزار انساني؟ آقاي مظلومي، از قرار دادن يك فوروارد «تمامنكننده» در قلب دفاع استقلال اهواز چه ميخواست؟ پس از تعويضهاي به موقع، چگونگي بازي با آقاي پروپييچ محل سؤال قرار گرفت! مرد كروات تيم استقلال چهكاره بود؟ او چه بايد ميكرد؟ رابطه بازيكن شماره 14 و توپ در چه مداري قابل بيان بود؟!
استقلال برنده شد اما بازياش قابليت تكرار ندارد! با اين بازي، توقع بازهم بردن نميتوان داشت! در روزي كه استقلال مهارتهاي «خسرو حيدري» را هم نخواسته بود- نه سانترهايش؛ نه شوتهايش، نه پاسهاي به عقبش- گل دوم اين تيم يك دليل و يك تعريف داشت:
... در بهترين زمان، خود را به بهترين مكان رساندن!
استقلال- توسط ميثم مجيدي و با پاهاي او، كه نيازي به ندويدن و كم دويدن و مهندسي حركت نداشت- در بهترين زمان، بهترين مكان را مال خود كرد!
چهارم، پنجم و ششم- تراكتور از خودش دور است! سپاهان باختن را دستكم در خانهاش، بلد نيست! ذوبآهن جان گرفته و پرسپوليس جان ميگيرد آن هم چه جاني!
منبع:خبرورزشی