می گویند استقلال تیمی است که در نیمه دوم کم می آورد.
به گزارش بولتن نیوز؛ استقلال که اولین بازی مشکل و اولین مسابقه به راستی رقابتی خود را باخت و در نیمه دوم مغلوب ذوبآهن زخمخورده اما از پا نیفتاده شد، در بازبینی اولیه، علتیابی درستی دارد:
... كم ميآورد... در نيمه دوم، تيم ديگري ميشود... دستاوردهاي 45 دقيقه نخست خود را حفظ نميكند!
تا اينجا بررسي استقلال، مقرون است به صحت در بررسيهاي كم و بيش لازمي كه انجام شده! اشكال آنگاه بروز و ظهور پيدا ميكند كه به راه حلهاي پيشنهادي ميرسيم؛ به راهكاري در دايره ندويدن! به باوري در دايره فقر حركتي! به مهندسي انرژي! به هندسه دويدن! به تقسيم توان جنبشي موجود، به جاي ارتقاي اين توان! به وادار كردن حريف در كاستن از همه فشاري كه وارد ميسازد! آيا ممكن هست؟ آيا عملي هم ميتواند باشد؟
آيا استقلال كه نيمههاي اول در حد مطلوبي قرار دارد، قرار است نيمههاي دوم خود را در حد نيمه نخست اداره كند يا ميخواهد وزن حركتي اوليه تيمش را بكاهد؟ با اين كاهيدن - اگر ممكن باشد و اگر قابل كنترل بنمايد - استقلال به چه امكان برتري دست مييابد؟!
نياز استقلال و احتياجي كه واقعاً دارد، چگونه تأمين و به چه ترتيب برطرف ميشود؟ با تبديل به تيمي كه دستكم 90 دقيقه مثل 45 دقيقه نخست بدود، يا تيمي كه قرار است از طول گامش بزند! از شدت حركتش كم كند و از سرعت جابهجايياش هم!
آيا دواي درد تيمي كه در 3 بازي اخير خود همه نيمههاي دومش را بدتر بازي كرده است، پيچيدن اين نسخه است؟ آيا هندسه دوندگي - و در اصل هندسه ندويدن - جاهاي خالي موجود را پر ميكند؟ آيا استقلال كه عيب را ديده، براي رفع علت سرنا را از سر گشادش نميزند؟ آيا اين نوع تدابير، اگر به كاربستني باشند، مصداق گم كردن سوراخ دعا نيست؟ آيا استقلال درست به همين دليل نيست كه افتان و خيزان و بازي به بازي، پراشكالتر پيش ميرود و در اصل، هيچ پيش نميرود؟!
استقلال كه در قدم اول مهندسي كردن اخبار اصلي و فرعي خود با قضيه دعوت بدون تفكر و فاقد انديشههاي سرمربي، براي اداي توضيحات به هيأت مديره و سپس با تعقيبات اين هندسه خبري مواجه شد، بايد از اين نكته درس بگيرد!
اگر مهندسي خبرهاي ريز و درشت و مهم و غيرمهم تيم ممكن است (كه از نظر شكلي و ظاهري امكان قلابي دارد)، هندسه حركتي تيم هم ميتواند وارد دايره ممكنات بشود!
اگر هر تيم ديگري بتواند با ندويدن (منظور واقعي از مهندسي دويدن) اراده خود را بر بازي تحميل كند، استقلال هم قادر خواهد شد كه با كم دويدن، اشكالات بازي فيزيكي و كمبودهاي بازي حركتيمحور خود را برطرف كند!
اگر يك تيم داريم كه بدون «بيشدوي» و بدون زياد دويدن، به كليد موفقيت دست يافته است، استقلال را هم ميتوان در صف تيمهايي قرار داد كه بايد ندود، بايد قدرت دوندگي خود را تقسيم كند و بايد از برتري نيمه نخست خود دست بردارد تا در نيمه دوم كم نياورد. اما...
... اما علت توفيق نسبي استقلال در نيمههاي اول چيست؟ و اگر اين علت برطرف شود، آيا باز هم مهندسي دويدن، محلي از اعراب خواهد داشت؟
استقلال تيمي دارد با دو چهره؛ 1 - پركار و پرتوان و گلزن! 2- كمكار و كمتوان كه برتريهاي خود را در معرض خطر از دست رفتن قرار ميدهد! عقل سليم در اين ميان چه ميگويد؟ به دنبال تيم برتر رفت يا در پي تيم ابتر دويد؟
و كلام آخر؛ استقلال را دونده و سرپنجه بايد خواست، يا خستهاش بايد ديد كه براي «نصف بازي» مهندسي شده است؟ چيزي كه پهلو ميزند به پهلوي بد و بدتر!
منبع:خبرورزشی