گروه فرهنگ عمومی - در سالهای اخیر و به بهانه انتشار آمارهای گوناگون پیرامون لیست شاد ترین و غمگین ترین کشورهای جهان، مطالب مختلفی در رسانه های کشورمان در زمینه بررسی میزان شاد بودن جامعه ایرانی و تناسب و مقایسه آن با دیگر جوامع منتشر شده است.
به گزارش بولتن نیوز، آمارهایی که در سالهای اخیر، به ویژه از سوی برخی مراکز معروف نظرسنجی و ارائه آمار غربی در این زمینه منتشر می شود، اکثرا چهره ای غمگین و ناشاد از جامعه ایرانی ارائه می دهند. در یکی از این آمارها که چندسال پیش توسط موسسه گالوپ منتشر شد، ایران در رتبه 81 کشورهای جهان (در بین 155 کشور) قرار گرفت. همین موسسه در سالهای بعد در این زمینه از ارائه آمارهایش پیرامون جامعه ایران خودداری کرد و در لیستی که از شادترین تا غمگین ترین کشورهای دنیا منتشر کرد، ترجیح داد نام ایران را حذف کند.
اینکه معیار سنجش شادی در جوامع مختلف از سوی این موسسه و موسسات مشابه چه بوده و این معیارها به چه میزان از ارزش علمی برخوردار هستند، نکته ای است که کمتر بدان پرداخته شده و یا در صورتی که مورد دقت و سوال قرار گرفته اند، پاسخی برای آنها ارائه نشده است. همچنین پاسخ این سوال که به چه میزان اختلاف ها و جهت گیری های سیاسی بین ایران و برخی از کشورهای شاد(!) دنیا بر روی چرخش و زاویه گرفتن این آمارها از واقعیت موثر بوده نیز مورد ابهام است.
تفاوت های فاحش نتایج اعلامی از سوی این موسسات با نتایج اعلامی مشابه از سوی برخی از مراکز علمی و دانشگاه های معتبر نیز موضوعی است که نمی توان از کنار آن به راحتی گذشت.
اما به راستی چقدر این آمارها صحیح بوده و جامعه ایران تا چه میزانی ناشاد و غمگین و یا برعکس شاد و خوشحال است؟
برای پاسخ به این سوال نیاز به ملاک و شاخصی مشخص، علمی و قابل ارزیابی داریم. برای بررسی میزان شاد بودن جوامع باید شاخص های متعددی مورد بررسی قرار گیرند.
میزان ثبات سیاسی، وجود یا عدم وجود خط فقر در جامعه، نرخ بیکاری، فرهنگ و محیط کاری بیتنش، آمارهای مربوط به خانواده، آمارهای طلاق، زاد و ولد، میزان درآمد سرانه ، امید به زندگی، چگونگی دسترسی به امکانات و سرویسهای دولتی و خدمات اجتماعی، بیمه همگانی، میزان و چگونگی تحصیل رایگان و سطح تحصیلات افراد، آمارهای مربوط به حوزه هویت فرهنگی، توسعه شهرسازی بر اساس هویت بومی، آلودگی هوا و محیط زیست، نرخ های مربوط به جرایم، دسترسی و امکانات فرهنگی و ورزشی و ... همگی جزو شاخص هایی است که باید در بررسی میزان شاد بودن یک جامعه به دقت مورد سنجش قرار گیرند. شاخص ها و ملاک هایی که در مجموع می توان آنها را در یک شاخص کلی و بزرگتر با عنوان «شاخص توسعه انسانی (HDI)» مورد بررسی قرار داد.
این شاخص در قالب گزارش توسعه انسانی که یکی از مهمترین و معتبر ترین گزارش های اقتصادی و اجتماعی در جهان است، هر ساله توسط دفتر توسعه سازمان ملل متحد ( UNDP ) منتشر می شود.
تمامی شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی در برآورد این شاخص دخیل هستند و به عبارتی یکی از جامع ترین معیارها برای مقایسه توسعه یافتگی کشورها به شمار می رود که البته تمامی دولتها و سازمانهای علمی و تحقیقاتی از این شاخص به عنوان معیار اصلی مقایسه کشورها استفاده می کنند.
علاوه بر شاخص های اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی، شاخص های دیگری همچون شاخص نابرابری جنسیتی، شاخص نابرابری درآمدی، سرانه درآمد خالص ملی، امید به زندگی در بدو تولد، میزان باروری کل، نرخ سواد، تعداد پزشکان، میانگین سالهای تحصیلی، نرخ بیکاری، نرخ خودکشی، نرخ قتل، جمعیت زندانی، نرخ مهاجرت خالص، نرخ جمعیت، کاربران اینترنت، نرخ نفوذ اینترنت و ... مورد بررسی و سنجش قرار می گیرد.
در آخرین گزارش توسعه انسانی که توسط دفتر توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) در سال 2014 منتشر شد، سازمان ملل از رشد سالانه 07/1 درصدی توسعه انسانی در ایران طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ خبر داد و اعلام کرد رشد توسعه انسانی در ایران طی این دوره از ۱۴۲ کشور جهان بیشتر بوده است.
سازمان ملل در جدیدترین گزارش خود از کسب رتبه ۷۵ بین ۱۸۷ کشور خبر داد و در عین حال اعلام کرد توسعه انسانی ایران در سال ۲۰۱۳ افزایش یا کاهشی نسبت به سال قبل از آن نداشته است. گزارش توسعه انسانی 2014 که بر پایه آمار و اطلاعات مربوط به سال 2013 تهیه شده است، نشان میدهد نمره ایران از نظر شاخص توسعه انسانی در این سال نسبت به سال قبل از آن تغییری نداشته است. بر این اساس ایران در بخش توسعه انسانی در سال 2013 نسبت به سال قبل پیشرفت یا پسرفتی نداشته است.
شاخص توسعه انسانی ارقامی از صفر تا یک را دربر میگیرد که هر چه این رقم برای یک کشور بیشتر باشد دلالت بر توسعهیافتگی بیشتر آن کشور در حوزه انسانی دارد. ایران در شاخص توسعه انسانی در سال 2013 نمره 749/0 را به دست آورده است. برای سال 2012 نیز نمره ایران در این شاخص 749/0 اعلام شده بود.
سازمان ملل ایران را در میان کشورهای دارای توسعه انسانی بالا به حساب آورده است. براساس این گزارش، توسعه انسانی ایران از 112 کشور جهان بیشتر است.
اگر توسعه انسانی را به عنوان یک ملاک و شاخصی علمی که همگان آن را قبول دارند، برگزینیم و به بررسی بخش های مختلف آن بپردازیم؛ در بررسی میزان شاد بودن جامعه ایران قطعا با وضعیت بسیار بهتر و مناسب تری روبرو خواهیم بود.
اینکه در حال حاضر در کشورمان با کمبودهای متعددی در حوزه های مختلف روبرو هستیم، موضوعی نیست که هیچ انسان منصفی بتواند آن را کتمان کند، اما این کمبودها در کنار تلاش همگانی که در پیشرفت و رشد جامعه ایرانی در ابعاد مختلف آن دیده می شود و شاخص های معتبر بین المللی همچون این شاخص، خود معیار و سنجه ای مناسب برای بررسی میزان شادی در جامعه ایرانی است.
بر اساس این ملاک معتبر، جامعه ایرانی آنچنان که برخی آمارها و آمارسازی ها می گویند، بر اساس عرف پذیرفته شده جهانی، جامعه ای غمگین نیست که حتی رشدی خوب به سوی شادتر شدن دارد. ضمن آنکه ملاک ها و شاخص های بومی مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی فراوانی در فرهنگ و جامعه ایران وجود دارند که متاسفانه تاکنون برای پژوهشگر بین المللی به خوبی و به درستی تعریف و تبیین نشده است.
اینکه حضور در برنامه های عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) نیز در میزان افزایش رضایت قلبی فرد از زندگی موثر است، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و قطعا نمونه ها و مصداق های فراوان دیگری نیز در این زمینه وجود دارند که بررسی آنها هر محقق منصفی را به نتیجه ای غیر از آنچه که آمارهای برخی موسسات غربی می گویند، خواهد رساند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
شیطنت این عده تمامی نداره اگر کسانی هستند واقعا علمی میخواد روی این قضیه کار کنه وارد بشه اما نه با شیطنت نسبت به اسلام...
یکی از علتهائی که بعضی ها فکر میکنند ملت ایران شاد نیست این اعلام دزدیهای میلیاردیست که افراد سیاسی بدون در نظر گرفتن مخارج آن , به جامعه تحمیل میکنند و طوری وانمود میکنند که همه دزدند خوردند و بردند و تو ساکتی بعد نا خودآگاه جامعه احساس میکند کلاه سرش رفته است و باید کاری کند و چون نمیتواند کاری کند ناراحت است که حق وحقوق مالم رابردند و جالب ابنجاست که دزدان رانتخوار میلیاردر هم واقعا احساس میکنند دیگران خوردند و بردند و سرشان کلاه رفته .
از همه مهمتر این تلقین شاد نبودن جامعه , یکی از ابزارآلات جنگ نرم دشمن است که متاسفانه بسیار موفق بوده است و بدون ارسال جاسوس و مفتش ....در رسانه های ما و صدا و سیمای ما , ما را مجبور کرده است الکی خوش باشیم .
اگر آینده مردم تامین گردد خوشی آنان هزاران برابر خواهد شد بدون تار و دنبک و رقص.
شب پراکنده خسبد آنکه پدید نبود وجه بامدادانش
اخ این چی بود خورد توسرم
شوخیه واسه خوشحالی بیشتر گفتم ضربه مغزی بشی
ازبس خوشحال و شادیم و اختلاس میکنیم و ............
اومدن بهش گفتن مادرت مرده چرا گریه نمیکنی
گفت ای بابا گریه کردن هم دل خوش میخواد
حدیث هم داریم گریه بر اباعبدالله الحسین علیه السلام نشاط و طراوت میاره همه اونایی که روضه میرن هم این موضوعو اذعان می کنن.
یا مهدی اللهم عجل لولیک الفرج
یه آدم مستاجر همیشه غمگینه. چون سر هر ماه بیش از نیمی از درآمده خانواده را باید بریزه تو جیب صاحب خونه سرمایه دارشون. بدتر اینکه این خانواده پرجمعیت هم باشن و خونه هم براشون سخت پیدا بشه...
درکشورهای پیشرفته خونه بصورت لیزینگ به مردم واگذار میشه و شخص به جای اینکه تا آخر عمر پولش را بریزه تو جیب صاحب خونه میده قسط مسکن و امیدواره که در نهایت حاصل زحماتش بعد از 20 یا 30 سال میشه مال خودش...
ترسیدن با یه کامنت نرخ اجاره خونه سقوط کنه!
مطمئناً نویسنده ی محترم این مقاله میدانند که "درصد رشد توسعه انسانی" به هیچوجه نشاندهنده ی "توسعه انسانی" یک کشور نیست ولی متاسفانه به گونه ای ديگر نشان دادن حقایق از آن استفاده نموده اند. بذارید یه مثال بزنم تا دوستان خوبم متوجه حرفم بشوند.
فرض کنید درآمد فردی ماهیانه 100 هزار تومان است بی شک آن فرد با اندکی تلاش میتواند درآمدش رو به 500 هزار تومان در ماه برساند یعنی رشدی معادل 500 درصد! حال فرض کنید درآمد فرد دیگری 1 میلیارد تومان در ماه باشد شاید این فرد با آخرین دستاوردهای اقتصادی بتواند حداکثر 20 میلیون تومان در ماه به درآمدش اضافه کند یعنی تنها 2 درصد درآمدش اضافه شده. 500 درصد کجا و 2 درصد کجا! به نظرتان کدام یک از آنها واقعاً موفقتر بوده اند؟ کدام یک از آنها واقعاً توانسته اند به درآمدشان اضافه کنند؟ از نظر درصد افزایش درآمد شاید فرد اولی جزو یک درصد برتر جامعه قرار بگیرد ولی از نظر واقعیت جزو ناموفقترین افراد جامعه است!
نویسنده ی محترم خواهش میکنم ...کارتان از هر لحاظ که حساب کنیم باز هم ناپسند است.
2- شاخص توسعه انسانی
3- رشد شاخص توسعه انساني
4- تأثیر شاخص توسعه انسانی بر رشد اقتصادی
5- ..... و دهها پارامتر دیگر
لیکن : " در صد رشد توسعه انسانی " یک تیتر من درآوردی استکه هیچ معنی و مفهومی ندارد خصوصا اینکه در علم آمار تمام تعاریف طبق نرم ضبط شده و از گزند حوادث مصون و محفوظند.
اینجا بحث بر سر رشد نرخ ارز و طلا و نیکل و مس ... نیست که فقط یک منحنی و گراف دو بعدی آنرا نمایش دهند تا بتوان از درصد رشد یا درصد کاهش استفاده نمود . اگرمنحنی نمایش و گراف دلائل رشد و کاهش را نشان دهد , آنوقت میشود مجموعه ای از منحنی ها که فقط در این زیرمجموعه , نمو هر منحنی نسبت به خودش را میتوان درصدی حساب کرد یا اهمیت منخنی را در این زیر مجموعه درجه بندی کرد.و رشد شاخص توسعه انسانی چون منحنی آن کمپلکس است رشد درصدی آن نسبت به توسعه انسانی چیزیست بی معنی.
ضمنا مثال 500 درصدی و 2 درصدی در اینجا بی مورد است .اگر از بالای سراشیبی بسیار طولانی مثلا 30 درصدی نگاه کنیم کل مسیر با همه ابهتش 30 درصد شیب دارد و 5 سانتیمتر آن هم همان 30 درصد شیب را دارد و آمار توسعه انسانی مجموع پارامترهای پذیرفته در نرم را تقسیم بر تعداد نفرات میکند ومعدل میگیرد.
چون
خــــدا بـــا مــاســت
میدونی مشکل این است که اینجا مسکن که از حقوق اولیه هرانسانی است شده وسیله کاسبی و نون خوردن یه عده دیگه! یه مشت سرمایه دار میرن تو کار ملک و املاک و زندگی و روح و روان دیگران را میگرن تو مشتشون!
فکر میکنید چرا درحالیکه با قانون گذاری های بسیار ساده میشه نرخ اجاره مسکن را بسیار کاهش داد این اتفاق رخ نمیده ؟
اگه دولت ها بیان به کسانی که خونه ندارن، خونه را بصورت لیزینگی واگذار کنن ،ما و شما به جای اینکه تا آخر عمر حقوقمون را 2 دستی تقدیم صاحب خونه کنیم به عنوان قسط خونه میدیم به دولت.
اینطوری نرخ اجاره خونه سقوط میکنه و این سرمایه داران به جای اینکه با معاش مردم کاسبی کنن مجبور میشن سرمایشون را ببرن تو بازار و اینطور اقتصاد هم رونق میگره!
اما کو گوش شنوا!؟
همانند سرما که وجود ندارد!!! معیار گرما است!!!
جایی که گرمای کمتری باشد سرد است!!!
پس هر جا شادی نباشد غم وجو دارد!!
در ضمن ایرانیان دومین مردم ناشاد دنیا هستند!
باور کنید با این اطلاعات میشه یه کیت مخصوص برای تشخیص میزان شادی ایرانیها اختراع کردو بعدش مخترع برتر کشور شد(مخترع برتر شدن مث آب خوردنه) و بعدش در هر کاری دخالت کرد از خشک کردن دریای خزر گرفته تا دریا کردن کویر لوت!
از یه غرب زده بیشتر از این نمیشه انتظار داشت.شما ورژن جدید تقی زاده ها هستید آیا اینو میدونستید؟اگه می خوای انتقاد کنی اول برو اصول درست انتقاد رو یاد بگیر وتازه یاد بگیر که دروغ هم نگی.آفرین
ضمنا یه سر به آمار خودکشی وکلاهبردرای واذیت وآزار زنان در تمدن دوست داشتنیت بنداز اونوقت می فهمی که آیا اونا بلدن دروغ بگن یا نه!
کاربر پایتخت نوشته : در ایران هر چه تعداد حسودان آن فرد بیشتر باشد نشان...دهنده ی آنست که آن فرد موفقتر و شادتره ...اما در کشورهایه دیگه تنها با یک نگاه میشه فهمید که طرف شاده یا نه چون اونا اصلاً نمیدونن دروغ چیه تا برسه به اینکه خواسته باشند الکی و به دروغ خودشونو شاد نشون بدن!!!
ببین چقدر با کینه و دقیقا حسادت به مردم ایران نگاه میکنی .مگه از صداقت و راستگویی چه ضرری دیدی که به این حربه پناه آوردی .حرف خودتو که کاملا وضعیت روحی تو را تشریح کرده بخوان و بکار ببند:
ببین چقدر صداقت خوبه، اصلاً آدم نباید از عواقب راستگویی بترسه چون صداقت و راستگویی به طرز باورنکردنی ای برکت با خودش میاره.
و یکی از برکات آن اونه که کاربران بولتن به جای طرد تو باهات رفیق میشوند.صد در صد در زندگی شخصی خودت هم همین کارها را با مردم کردی و کاملا تنها و بدون رفیقی. بازگشت به جامعه برای تو کاربر پایتخت میسر است فقط صداقت داشته باش و کمی شجاعت .
بولتن وجدانا پخش کن