در پشت صدها خبر در ماههای اخیر درباره مذاکرات هستهای ایران فرآیندی اساسی نهفته است که خود را زیر سایه دیپلماسی و توافق پنهان کرده است: انتقال فناوری. ایران بیش از دو قرن است که به دنبال حق برخورداری و مهارت در فناوری غربی است.
گروه بین الملل - در پشت صدها خبر در ماههای اخیر درباره مذاکرات هستهای ایران فرآیندی اساسی نهفته است که خود را زیر سایه دیپلماسی و توافق پنهان کرده است: انتقال فناوری. ایران بیش از دو قرن است که به دنبال حق برخورداری و مهارت در فناوری غربی است.
به گزارش بولتن نیوز، نشنال اینترست در یادداشتی به قلم نائل گرین، استاد تاریخ و مدیر برنامه آسیای مرکزی در دانشگاه کالیفرنیا به موضوع توافق هستهای و تاریخچه تلاش ایران برای انتقال فناوری غرب به این کشور طی دویست سال گذشته میپردازد و آغاز حقیقی مذاکرات کنونی را به حواشی سال ۱۸۱۵ میلادی نسبت میدهد، زمانی که ایران با استفاده از موقعیت ژئواستراتژیک خود در زمان جنگهای ناپلئون، با انگلیس توافق کرد و به آخرین فناوریهای علمی آن زمان دست یافت و سپس با کمک آمریکا، آلمان، روسیه و چین، برنامه هستهای خود را بنیان نهاد.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
• قدرتهای خاورمیانه از دیرباز به دنبال کسب فناوری غرب بودند •
در پشت صدها خبر در ماههای اخیر درباره مذاکرات هستهای ایران فرآیندی اساسی نهفته است که خود را زیر سایه دیپلماسی و توافق پنهان کرده است: انتقال فناوری. ایران در تابستان دویست سال پیش، مذاکرات مشابهی با قدرتهای غربی درباره حق این کشور برای دستیابی به آخرین دستاوردهای علمی و نظامی داشت. گفتگوها در تابستان سال ۱۸۱۵ میلادی به فناوری هستهای ارتباط نداشت بلکه صحبت بر سر فناوریهای نظامی و صنعتی بود که ارتشهای اروپا به کمک آنها در نیم قرن گذشته با قدرت و سرعت قلمروهای مسلمانان را از هند تا مصر تسخیر کرده بودند. قدرتهای خاورمیانه که شاهد این تحولات بودند، انتقال فناوری غربی را تنها امید برای امنیت خود میدانستند. ایران که از سال ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۳ میلادی زیر تهاجم روسیه بود، منطق مستحکمی برای ترس و واهمهاش داشت. اما ایران، بهعنوان تنها کشور شیعی در منطقه، دشمنی دیرینهای با همسایگان مسلمان خود داشت. فرمانروایان عثمانی، مغول و هوتکیان در سوریه/عراق، پاکستان و افغانستان فعلی، همگی علیه شیعیان ایران اعلان جنگ کرده بودند.
• تلاش ایران برای دستیابی به آخرین علوم نظامی غربی در ۲۰۰سال پیش •
منطقه خاورمیانه، دویست سال پیش، شاهد ظهور سریع قدرتهای جدید بود. فرانسویها به مصر حمله کرده بودند، بریتانیا سرزمینهای مسلمانان در هند را ویران میکرد و روسیه در حال جداسازی بخشهایی از قلمرو عثمانیان بود. امپراتوری عثمانی داشت تجزیه میشد و محمدعلی، فرمانروای مستبد آن قدرت را در مصر در دست گرفت و به سوریه حمله کرد، در حالی که وهابیهای بنیادگرا شهرهای مقدس مکه و مدینه را اشغال کردند. ایران در آن زمان، همانند امروز، در میان این آشوب گرفتار شده بود و هم از همسایگان مسلمان خود، و هم از اروپا میترسید. این محتوای منطقهای اهمیت بسیاری برای بحث و گفتگوهایی داشت که میان دیپلماتهای ایرانی و اروپایی آن زمان بر سر میزان دستیابی ایران به علوم جدید و کاربردهای احتمالی نظامی آنها انجام میگرفت. ایران، در حال حاضر، وقتی به قدرتهای هستهای در حیاطخلوت خود در پاکستان و اسرائیل نگاه میکند، بهخوبی به نقش انتقال فناوری در تقویت نظامی و دیپلماتیک این کشور پی میبرد. ایران در دهه ۱۸۱۰ میلادی به همسایه عثمانی و متخاصم خود نگریست و از سیاست آن برای دستیابی به آخرین علوم نظامی اروپا تقلید کرد. آنها این سیاست را نظام جدید یا نظم نوین مینامیدند.
• آغاز مذاکرات کنونی در حقیقت به سال ۱۸۱۵ میلادی بازمیگردد •
آنچه در آن زمان، همچون امروز، به آن رقابتها و تقلیدهای منطقهای اهمیت جهانی بخشید، منافع قدرتهای غربی بود. در سال ۲۰۱۵ میلادی، ظهور دولت اسلامی (داعش) بود که آمریکا را به پای میز مذاکره با ایران کشاند. در سالهای منتهی به ۱۸۱۵ میلادی هم، عطش فرانسه و روسیه برای کشورگشایی بود که سبب شد دیپلماتهای انگلیسی با ایران مذاکره کنند. آنچه این مذاکرات را در طول این دو قرن به هم متصل میکند، برهمکنش توانمندی دیپلماتیکی ایران به عنوان یک شریک منطقهای و انتقال فناوری از اروپا به خاورمیانه است. جدیدترین مذاکرات با تماس تلفنی باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا و حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در سپتامبر ۲۰۱۳ میلادی آغاز نشد. این مذاکرات پاسخی عقبافتاده به اشتباهات صورتگرفته در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ میلادی هم نیست؛ سالهایی که در آن، دانشمندان آمریکایی و اروپایی به ایران کمک کردند برنامه هستهای خود را به وجود آورد. آغاز حقیقی این مذاکرات به دویست سال پیش بازمیگردد، زمانی که ایران، در بحبوحه واکنشهای جهانی به جنگ علیه ناپلئون، از موقعیت ژئواستراتژیک خود برای رسیدن به توافق با مذاکرهکنندگان انگلیسی استفاده کرد. دولت ایران، در ازای رویگردانی از فرانسه، مربیان نظامی دریافت کرد که به جنگهای این کشور با همسایگانش کمک کردند. ایران در جولای ۱۸۱۵ میلادی هم اولین گروه از دانشجویان خود را برای یادگیری جدیدترین فناوریهای علمی به لندن اعزام کرد.
• باید از انتقال فناوری بیشتر به ایران جلوگیری شود •
روابط ایران با قدرتهای غربی، از آن زمان تاکنون، چرخهای از اتحاد و دشمنی، اهمیت و بیاهمیتی را پشت سر گذاشته است. اما انتقال فناوری که طی جنگهای ناپلئون به راه افتاده بود، در تمام دوران فراز و نشیب این دو قرن گذشته، همچنان ادامه داشته است. برنامه هستهای ایران، خود حاصل چنین انتقال فناوری، ابتدا از آمریکا و آلمان، و از سال ۱۹۷۹ به بعد هم از روسیه و چین است. آنچه در این دوره تغییر شگرفی داشته است، ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است. ایران، صرفنظر از هر آنچه انقلابیهای پیشین این کشور میگفتند، دیگر بازیچه امپریالیستها نیست. اکنون که توافق هستهای حاصل شده است، چالش بزرگتر این است که از انتقال هرچه بیشتر فناوری به ایران و منجر شدن آن به گریز هستهای این کشور جلوگیری شود. همانطور که دویست سال گذشته نشان میدهد، این چالش، و نه مذاکرات، بازی بلندمدت حقیقی خواهد بود.