گروه سبک زندگی - در روزهای گذشته خبری مبنی بر پرورش حیوانات خزدار از جمله روباه در برخی از منابع خبری کشورمان منتشر شد که تعجب بسیاری را برانگیخت.
خبر آنجا جالب تر می شد که برخی مجریان این طرح، مدعی بودند که مجوزهای لازم در زمینه پرورش این حیوانات را از مراجع ذیصلاح دریافت کرده اند. جالبی قضیه به همین جا ختم نمی شد. مجریان طرح حتی مدعی شدند که مجوز شرعی پرورش و بعد ذبح شرعی!!! روباه را، که حیوانی حرام گوشت است، جهت کندن پوستش گرفته اند که این مجوز شرعی شامل حال برخی دیگر از حیوانات خزدار همچون راکون نیز می شود.
به گزارش بولتن نیوز، سالیان درازی است که هوس مدگرایی فروناپذیر بشر مدرن، چنگال مرگ را در جان حیوانات زبان بسته ای که گناهی جز داشتن خزهای به قول امروزی ها گران قیمت ندارند، فرو کرده و پرورش و پس از آن ذبح های گاه وحشیانه آنها به قصد استفاده از خز و پوست شان را به تجارتی پرسود تبدیل کرده است. موضوعی که مالک یکی از مزارع پرورش روباه در اطراف اصفهان روی آن انگشت گذاشته و مدعی می شود که پرورش روباه درآمدی سرشارتر از پرورش گوسفند دارد که با توجه و دقت بر روی قیمت های جهانی پوست و خز، آن قدرها هم دور از واقعیت به نظر نمی رسد.
هرچند خیلی سریع مسئولان محیط زیست صدور مجوز، جهت پرورش چنین حیواناتی را تکذیب کردند و حتی قول برخورد قضایی با متخلفان ـ شما بخوانید مجریان ـ را دادند، اما تنها یک جستجوی کوچک، آن هم تنها به زبان فارسی، مخاطب را به صفحات فراوانی رهنمون خواهد کرد که خبر از برگزاری دوره های متعدد آموزشِ پرورش حیوانات خزدار می دهند، آن هم با اعطای مدرک معتبر! و این یعنی انگار خبرهایی هست.
قصد نگارنده در این مقال بررسی زشتی این قضیه یا چرایی اعطای چنین مجوزهایی ـ البته اگر صحت داشته باشند ـ نیست. این اتفاق گذشته از عوارض زیست محیطی و زشتی سودجویی به هر قیمتی، یک مسئله مهم فرهنگی را در خود دارد که به جد قابل تامل و بررسی است.
در حالی که هزاران هزار ظرفیت بومی مبتنی بر آموزه های دینی و ملی در سطح کشور جهت کار اقتصادی و کسب سود، آن هم سودهای سرشار وجود دارد، چرا عده ای چنین مسیرهایی که البته کم هم نیستند را برمی گزینند که این بار شاهدیم، این انتخاب و این موضوع در پرورش حیوانی چون روباه جلوه کرده است.
مشکل اصلی نه در حرام گوشت بودن روباه و نه در نجس بودن پوست آن و نه در هیچ مورد مشابه دیگری است. مشکل اصلی در «دگرگونی سبک زندگی جامعه ایرانی» و به میل و اشتیاق ما به «تقلید متاسفانه کورکورانه از غرب» باز می گردد؛ مسئله ای که نه تنها در این موضوع که در بسیاری از رفتارهای فرهنگی و اجتماعی ـ حتی تصمیمات کلان ـ جامعه امروز ما دیده می شود.
تنها یک تحقیق گذرا در سالهای اخیر و در حوزه های مختلف و متعدد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورمان، موارد فراوانی را پیش چشم ما ردیف خواهد کرد که همگی، نه تنها هیچ سنخیتی با جنس و فرهنگ اصیل ایرانی نداشته که تنها و تنها نتیجه «انفعال» ما در مقابل «سبک زندگی غربی» و «میل و رغبت ما به تقلید از غرب» باز می گردد. موضوعی که به تدریج رفتارهای غرب گرایانه و غربی سازی های عرفی را عادی کرده و سبب تسلیم فرهنگی در برابر آن می شود.
ساخت برج های مرتفع شهری، مجتمع های تجاری و تفریحی مدرن، روش ساخت و شیوه تجهیز هتل ها، افزایش اعجاب آور فست فودها و غذاهای عجیب و غریب فرنگی، معماری و سبک خانه سازی، شیوه آرایش و پوشش، سبک رفتاری و حتی تکیه کلامهای روزمره و محاوره، شیوه روابط متقابل اعضای خانواده، شیوه رفتاری زوج های جوان با یکدیگر و با دیگران، مدل ارتباط های بین دختران و پسران جوان، شکل استفاده و به کارگیری از زن در کارها و خدمات اقتصادی، مدل طراحی و تولید لوازم التحریر و صدها نکته و موضوع ریز و درشت دیگر که همه و همه نمونه ای از انفعال و تسلیم و نهایتا تقلید از سبک زندگی غربی اند و این درحالی است که برای هر یک از این موضوعات، چه در فرهنگ بومی و اصیل ایرانی و چه در فرهنگ ناب و اصیل اسلامی، شیوه ها و کنش های رفتاری تدوین شده فراوانی وجود دارند که یا دیده نشده و نمی شوند و یا از آنجایی که مرغ همسایه حکم غاز و این روزها حکم شتر مرغ را دارد، به فراموشی سپرده می شوند.
در پس موضوعاتی همچون پرورش روباه و رفتارها و موارد فراوان دیگری که این روزها کم هم نیستند، باید از سطح قضیه گذر کرد و به هسته پرداخت، و هسته، مغز و ریشه همه این رفتارها به موضوع اصلی «سبک زندگی» و زیر موضوع مهمی همچون «تقلید کورکورانه از غرب» باز می گردد؛ تقلیدی که روزی «خلائق را بر باد» خواهد داد و البته آن روز، دیگر جای لعن و نفرینی نخواهد بود.
« خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد »
باید کاری کرد ...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com