الف) انعقاد قراردادهای وستفالیا (1648. م) که در پایان جنگهای 30 سالهی مذهبی در اروپا به وقوع پیوست و نتیجه آن متولدشدن دولتهای مدرن تحت عنوان دولت- ملت (Nation- state ) بود که بهعنوان تنها بازیگر رسمی نظام بینالملل علیرغم تضعیف شدن همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
ب) اتحاد مقدس (1815. م)، جهت شکست ناپلئون و شکلگیری کنسرت اروپا که حاصل آن ایجاد موازنهی قدرت چندقطبی (اتریش، بریتانیا، فرانسه، پروس، روسیه) به مدت یکصد سال (1914-1815. م) که در روابط بینالملل بهعنوان دوران طلایی موازنه قدرت از آن یاد میشود.
ج) کنفرانس صلح ورسای (1919. م)، در پایان جنگ جهانی اول که حاصل آن ایجاد جامعه ملل متحد و نظم برآمده از آن بر اساس امنیت دستهجمعی که به مدت دو دهه نظام بینالملل را متأثر ساخت.
د) کنفرانس صلح سانفرانسیسکو (1945. م)، در پایان جنگ جهانی دوم که نتیجه آن بوجود آمدن سازمان ملل متحد بود که کماکان به حیات خود ادامه میدهد و نظم دوقطبی برآمده از آن نیز حدود نیمقرن ادامه داشت.
نمونههای مذکور معمولاً در سه ویژگی با هم مشترک هستند:
اول، هرکدام از وقایع بالا حاصل جنگی تاریخی بودهاند.
دوم، موضوع هرکدام بهنوعی بینالمللی بوده است
سوم، قدرتهای بزرگ جهانی محور آن بودهاند
اما در مورد توافق هستهای بین ایران و شش قدرت برتر جهانی در مقام مقایسه با موارد بالا و نیز دیپلماسی هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران پس از این توافق نکاتی در خور توجه و تأمل است که در ذیل به آنها اشاره میشود:
1) توافق هستهای بین جمهوری اسلامی ایران و شش قدرت بزرگ جهانی قطعاً نهتنها همانند موارد بالا بهعنوان «نقطه عطفی» در تاریخ روابط بینالملل محسوب میشود ، بلکه از جهاتی از اهمیت مضاعفی نیز برخوردار است. این توافق هم به موضوعی بینالمللی مربوط میشود و هم حاصل توافق با حضور قدرتهای جهانی است ، اما آنچه مابهالامتیاز این توافق با سایر وقایع مهم بینالمللی به شمار میرود این است که درحالیکه سایر نقاط عطف تاریخی، پس از وقوع یک جنگ بوجود آمده بودند، برای نخستین بار توافقی پیش از وقوع جنگ و در واقع در جهت جلوگیری از جنگ حاصل شده است.
این موضوع وقتی بیشتر نمایان میشود که یادآور شویم مسئله هستهای جمهوری اسلامی ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار داده بود که در صورت عدم توافق، ایران یا باید کاملاً تسلیم خواست قدرتهای بزرگ میشد و تمام صنعت هستهای را به آمریکا تقدیم میکرد ( آنچه در مورد لیبی در زمان قذافی اتفاق افتاد) و یا باید خود را برای جنگی که کاملاً محتمل به نظر میرسید آماده میکرد ( همانند آنچه در مورد عراق در زمان صدام اتفاق افتاد).
مضافاً اینکه در موارد قبلی، قدرتهای بزرگ، بدون حضور سایر کشورها زیر یک سقف گرد میآمدند و تصمیمگیری میکردند؛ درحالیکه توافق هستهای کنونی با حضور جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای، در یکطرف میز و شش قدرت جهانی در سوی دیگر به وقوع پیوست.
2) توافق هستهای در حالی به دست آمد که منطقه خاورمیانه در پرتنشترین تاریخ پرآشوب خود قرار دارد و درحالیکه اغلب بازیگران فروملی، ملی و فراملی با جنگ و خونریزی درگیر نبرد هستند و درزمانی که کمترین شانس برای حلوفصل مسالمتآمیز مناقشات در این منطقه متصور نیست، این توافق در کارآمدی دیپلماسی جهت حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات، بهیکباره روحی تازه دمید.
3) هدف همهی کشورها در نظام بینالملل آنارشیک – آنگونه که «مورگنتا» هم گفته است – به دست آوردن و حفظ قدرت، افزایش قدرت و کسب پرستیژ و اعتبار بینالمللی است. در مذاکرات هستهای، صرف قرارگرفتن جمهوری اسلامی ایران در جایگاهی برابر با قدرتهای جهانی، فارغ از هر نتیجهای باعث بالا رفتن اعتبار و پرستیژ بینالمللی آن شده است، خاصه آنکه نتیجه مذاکرات نیز با به رسمیت شناختن حقوق هستهای جمهوری اسلامی ایران مطابق ماده 4 ان.پی.تی و نیز برچیده شدن رژیم تحریمهای سخت بینالمللی علیه ایران، همراه شده باشد، این افزایش اعتبار چشمگیرتر به نظر میرسد.
4) بهطورکلی، پرستیژ و اعتبار بینالمللی، به احترامی اطلاق میشود که سایر کشورها از جمله قدرتهای بزرگ برای یک کشور قائل هستند که به طرز کاملاً محسوس و رضایتمندانهای باعث افزایش قدرت و نفوذ آن کشور میگردد؛ یعنی در واقع سایر کشورها ارتقای جایگاه آن کشور را با رضایت کامل پذیرفتهاند. این افزایش رضایتمندانه نیز عامل اصلی بالارفتن ضریب امنیتی و بقای آن کشور از یکطرف و قرارگرفتن در ریل پیشرفت و توسعه از طرف دیگر خواهد شد. بهویژه اهمیت این وضعیت زمانی بهتر آشکار میشود که به یاد آوریم در منطقهی پر از آشوب و تنش و درگیری خاورمیانه قرار داریم.
5) ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران پس از توافق را هم از جزع و فزع رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی بهعنوان رقبای منطقهای ایران میتوان فهمید و هم از استقبال گسترده اکثر کشورها بهویژه کشورهای اروپایی و آمریکا از توافق با ایران که در این راستا، اظهارنظر اغلب مقامات و شخصیتهای این کشورها پس از حصول توافق که جمهوری اسلامی ایران را واقعیتی غیرقابلانکار در منطقه و جهان پنداشتهاند که بدون حضور آن بیشتر مناقشات و گرههای منطقهای لاینحل باقی خواهد ماند بسیار جالب به نظر میرسد.
6) نظام بینالملل ایستا نیست و کاملاً پویاست؛ به این معنا که تمام کشورها در تلاشاند جایگاه خود را ارتقاء بخشند.
با این وجود اگر اینگونه بیندیشیم که با این توافق همه چیز تمام شده است دچار خطایی راهبردی شدهایم. اینکه توافق هستهای ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران را موجب شده است بر همگان روشن است، اما باید توجه داشت که ارتقای موقعیت وقتی مزیت بهحساب میآید که از آن در جهت افزایش ثروت و قدرت ملی بهصورت عملی استفاده شود؛ یعنی باید از فضای به وجود آمده که بیشتر جنبه ذهنی و روانی دارد با درایت و هوشمندی در جهت تداوم، آن را به فعلیت و عنیت تبدیل نمود.
7) جهت تبدیل این فضا به قدرت واقعی برای کشور باید این دیپلماسی فعال که با مرارت و پشتکار فراوان در زمینهی هستهای به ثمر نشست، با قدرت و دقت ادامه پیدا کند. به نظر میرسد منطقه پرآشوب خاورمیانه ظرفیت بسیار مناسبی در جهت این کار در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد؛ بنابراین در همین راستا پیشنهاد میشود دو موضوع بسیار مهم که قبلاً نیز از طرف جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود اما زمینه عملیاتی کردن آنها وجود نداشت، بلافاصله در دستور کار دستگاه دیپلماسی قرار گیرند و با کمک سازمانهای بینالمللی و در رأس آنها سازمان ملل متحد و نیز قدرتهای جهانی که طبعاً همکاری کشورهای منطقه را نیز به دنبال خواهد داشت، با محوریت جمهوری اسلامی ایران پیگیری شوند.
اول موضوع «خاورمیانه عاری از سلاح هستهای» و دوم موضوع «ائتلاف جهت مبارزه با تروریسم» که هردو موضوع هم در جهت انطباق با منافع ملی جمهوری اسلامی قرار دارند و هم الزام و ضرورت مبتلابه منطقه خاورمیانه هستند و هم مورد خواست و حمایت جامعه جهانی و قدرتهای بینالمللی . ضمن اینکه پیگیری هر دو موضوع در جهت مقابله با دو چالش پیش روی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است که با کمک گرفتن از جامعه جهانی میتوان با هزینه کمتری به مبارزه با آن پرداخت.
«خاورمیانه عاری از سلاح هستهای» در جهت مبارزه با رژیم اسرائیل بهعنوان
دارنده سلاح هستهای که عضو ان، پی، تی هم نیست و «ائتلاف جهت مبارزه با
تروریسم» نیز جهت مقابله با تروریسم تکفیری و نابودی آن در منطقه که
بهعنوان خطری کل خاورمیانه را تهدید میکند.
تاجالدین صالحیان – دانشجوی دکتری روابط بینالملل
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com