متن شعر :
غوغای عصر ما
شور و غوغایی گرفته دامن ایام را
صید کرده در دل خود، هم خواص و عام را
آتشی از بهر یزدان، هر طرف افروخته
درد گرفته جملگی،هم پختگان و خام را
آبرو بر باد رفته، فتنه ها ظاهر شده
من چه گویم، کس ندیده این چنین ایام را
بدعتی در هر طرف، جمعی به خود مشغول ساخت
چهره دین مسخ گشته، برده ننگ و نام را
لشگر شیطان و داعش هم قسم گردیده است
حیله ها آموخته این جمع خون آشام را
نی غلط گفتم که شیطان برده داعش شده
کس ندیده در جهان قومی چنین بدنام را
لیک اندر پشت آنها هست شیطان بزرگ
بد سگالی، بی صفاتی، لایق دشنام را
هر کجا ظلم و نفاقی هست، آنجا حاضر است
هر کجا حیله گری از او گرفته کام را
ننگ بر آنها و بر رفتار و بر کردارشان
کو رفیقی تا رساند زود این پیغام را
بار الهی مصلح کل جهان بر ما رسان
دوری اش برده ز مشتاقان او، آرام را
ناصر دل سوخته هر شب دعای گوی تو شد
آرزو دارد که در راهت چشد آن جام را