عربستان سعودی با نقض دور سوم آتش بس در یمن نشان داد نه فقط برنامه مشخصی برای پایان دادن به جنگ ندارد، بلکه تداوم حملات بی هدف به یمن را برای دستیابی به برتری میدانی در برابر ارتش و نیروهای مردمی انصارالله خواستار است.
به گزارش بولتن نیوز،
ماه مبارک رمضان رو به پایان است؛ در حالی که مردم یمن
همچنان زیر فشار بی امان حملات جنگنده های ائتلاف سعودی قرار دارند و با
وجود تلاش های برخی کشورهای منطقه و سازمان ملل متحد برای برقراری آتش بسی
موقت، این حملات ادامه دارد.
سومین دور آتش بس در یمن با تلاش
سازمان ملل متحد و پس از صدور بیانیه شورای امنیت این سازمان در حالی از
نیمه شب نوزدهم تیرماه به وقت محلی آغاز شد که فقط 2 ساعت بعد، این آتش بس
از سوی ائتلاف سعودی نقض و سیر تازه حملات به مناطقی از شهرهای صنعا و تعز
از سر گرفته شد.
قرار بود دور سوم آتش بس تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه داشته باشد تا در این مدت کمک های مردمی برای آسیب دیدگان فرستاده شود.
پیش
از این نیز 2 دور آتش بس موقت برای کمک به آسیب دیدگان جنگ یمن اعلام شده
بود که هر بار با حملات جنگنده های ائتلاف سعودی، آتش بس نقض شد.
نقض
آتش بس در شرایطی رخ می دهد که اکنون بیش از سه ماه از آغاز حملات ائتلاف
سعودی به یمن می گذرد و تداوم حملات جنگنده های ائتلاف سعودی شرایط دشواری
را برای مردم یمن ایجاد کرده است.
بر پایه آمارهای سازمان ملل متحد،
از آغاز حملات ائتلاف سعودی به یمن بیش از سه هزار نفر کشته و بیش از یک
میلیون نفر بی خانمان شده اند. به گفته سازمان های امدادرسان بین المللی،
یمن با کمبود شدید غذا و سوخت روبرو شده و در آستانه بروز یک فاجعه انسانی
است.
با وجود خطر وقوع فاجعه ای انسانی، یمن همچنان از نظر هوایی،
زمینی و دریایی در محاصره عربستان قرار دارد و آل سعود از فرستادن هرگونه
کمک بشردوستانه به یمن جلوگیری می کند.
این در حالی است که بیش از 80 درصد مردم یمن به کمک های غذایی، دارویی و آب آشامیدنی سالم نیاز فوری دارند.
تداوم این وضعیت نه فقط نقض آشکار حقوق بین الملل است بلکه به شدیدترین شکل ممکن حقوق بشر را نیز زیر پا می گذارد.
مساله
ای که در این میان پراهمیت جلوه می کند این پرسش است که عربستان سعودی تا
چه زمانی خواهد توانست به حملات خود به یمن ادامه دهد و اینکه این کشور
تاکنون از حمله به یمن چه دستاوردی داشته است؟
اگر بخواهیم نگاهی
راهبردی به جنگ و حمله یک کشور به کشوری دیگر داشته باشیم باید گفت هدف
کشورها از ورود به جنگ معمولا تحمیل اراده خود بر دیگری با استفاده از
ابزار نظامی است.
در چنین شرایطی، کشورها پس از حمله به کشور هدف،
وارد مرحله گفت و گوی سیاسی می شوند و تلاش می کنند با تکیه بر برتری
میدانی خود، امتیازهایی را از کشور هدف بگیرند.
این امر به ویژه در
دوران کنونی که مساله اشغال و تصرف سرزمینی تا اندازه ای از دایره راهبردی
کشورها بیرون آمده و تصرف سرزمینی با هزینه های نظامی، سیاسی، اجتماعی و
اقتصادی بسیاری روبرو است، بیشتر اهمیت می یابد.
در چنین شرایطی به
دلیل هزینه بر بودن جنگ، کشورها تا جای ممکن از این گزینه پرهیز می کنند.
البته در این میان نمی توان از اشتباه های راهبردی و زیاده خواهی های برخی
رهبران جنگ طلب غافل شد که جنگی ناخواسته و بی هدف را بر دیگران تحمیل می
کنند.
زمانی که عربستان حمله به یمن را آغاز کرد، بسیاری با تکیه بر
چنین نگاه راهبردمحورانه ای، این حمله را نوعی فشار سیاسی از سوی عربستان و
با استفاده از ابزار نظامی بر گروه های یمنی می دانستند تا از این راه
بتواند مسیر سیاسی را در یمن بر طبق خواسته های خود پیش برد.
تداوم
حملات بی هدف و مخالفت با هر گونه تلاش برای پایان دادن به جنگ این تردید
را ایجاد کرد که گویا عربستان راه متفاوتی را پی می گیرد و برای وضعیت پس
از حمله برنامه ای ندارد. به همین دلیل، این کشور به حملات کور و بی هدف
خود ادامه می دهد تا شاید از این راه بتواند خواسته های خود را به طرف
مقابل تحمیل کند.
این در حالی است که با وجود افزایش حجم حملات
جنگنده های ائتلاف سعودی، ارتش و کمیته های مردمی انصارالله همچنان به
پیشروی های خود به سوی دیگر مناطق یمن ادامه می دهند و جالب اینکه با وجود
بمباران های سعودی در مناطق درگیری برای بر هم زدن موازنه میدان، دامنه
پیشروی ها بیشتر شده است و اکنون بیش از 80 درصد مناطق مسکونی یمن زیر نظر
ارتش و کمیته های مردمی انصارالله قرار دارد.
بنابراین می توان از شکست راهبردی عربستان در یمن سخن گفت.
اما مشکل این است که شاهزاده های جوان سعودی نمی خواهند زیر بار چنین شکستی بروند و خود را بازنده میدان ببینند.
در
این چارچوب، عربستان با هر پیشنهادی برای صلح مخالفت می کند و با تداوم
حملات هوایی زمینه نقض آتش بس را فراهم می کند. این کشور تلاش دارد از این
راه توازن در میدان نبرد را به سود خود تغییر دهد؛ امری که دورنمای روشنی
از آن وجود ندارد.
از سوی دیگر، یکی از دلایل ناکامی یمنی ها در
دستیابی به یک چارچوب مشخص برای پایان دادن به بحران کنونی این کشور، زیاده
خواهی های «عبدربه منصور هادی» رییس جمهوری مستعفی و فراری یمن، است که
همراستا با سیاست های عربستان در پی تحمیل خواسته های خود بر مردم یمن است.
وی که اکنون در شهر «ریاض» پایتخت عربستان سعودی، حضور دارد، خود
را رییس جمهوری قانونی یمن می داند و عقب نشینی ارتش و نیروهای وابسته به
کمیته مردمی انصارالله از شهرهای یمن را خواستار است.
این در حالی
است که منصور هادی پیش از فرار به عربستان به صورت رسمی از ریاست جمهوری
کناره گیری کرده و از نظر قانونی از هیچ اختیاری برای اعمال اقتدار در یمن
برخوردار نیست و نمی تواند برای آینده سیاسی یمن اعمال نظر کند.
در
چنین شرایطی، تداوم حمله به یمن نه فقط به تغییر موازنه در میدان نبرد
کمکی نمی کند، بلکه به ویرانی هر چه بیشتر یمن و فراهم کردن فضا برای گسترش
گروه های تروریستی کمک می کند؛ امری که پیامدهای آن دامن عربستان را نیز
خواهد گرفت.
در چنین شرایطی بهترین راه، اعلام آتش بس دایمی در یمن
و پایبندی عربستان به آن است تا گروه های مردمی به دور از فشارهای سیاسی
طرح گفت و گوهای صلح ملی را اجرایی کنند و یمن را از وضعیت بی ثبات کنونی
نجات دهند.