دکتر صدر الحسینی معتقد است ۲۷ سال از ماجرای تأثربار جنایت ناو امریکایی به هواپیمای ایرباس ایرانی می گذرد این واقعه صحنهای بینقاب از دموکراسی مدنظر دولتمردان آمریکایی از ریگان گرفته تا اوباما را در مقابل چشم جهانیان قرار داده است.
به گزارش بولتن به نقل از سیاست روز، اين روزها سالگرد جنايت آمريكا در هدف قرار دادن ايرباس ايراني است كه به شهادت ۲۹۰ نفر از هموطنانمان كه بسياري از آنان زن و كودك بودند منجر شد. در باب ابعاد اين حادثه دلخراش و جنايتكارانه آمريكا گفت وگويي با دكتر صدر الحسيني داشتهايم كه در ذيل ميآيد.
دکتر صدر الحسینی معتقد است ۲۷ سال از ماجرای تأثربار جنایت ناو امریکایی به هواپیمای ایرباس ایرانی می گذرد این واقعه صحنهای بینقاب از دموکراسی مدنظر دولتمردان آمریکایی از ریگان گرفته تا اوباما را در مقابل چشم جهانیان قرار داده است.
این ماجرا درس عبرت خوبی برای همه علیالخصوص سیاسیون و مسئولان است که بدانند حاکمان کاخ سفید برای نیل به مطامع پلید خود و رسیدن به آنچه که منافع آمریکا میخوانند از هیچ جنایتی دریغ نمی کنند. در روز ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷، ناو آمریکایی «وینسنس»، یک فروند هواپیمای مسافربری ایران را در خلیج فارس هدف قرار داد و همه ۲۹۰ سرنشین آن را بهشهادت رساند. این خبری بود که در زمان خودش با بهت فراوان از سوی رسانههای جهان منتشر شد. یک فروند هواپیمای" ایرباس" شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، در پرواز معمولی برنامهریزی شده ۶۵۵، از بندرعباس به مقصد دبی در حالی که هنوز سقف پرواز مورد نظر را بهدست نیاورده بود بر فراز آبهای سرزمینی ایران و در آبهای اطراف جزیره هنگام، بهدلیل شلیک دو موشک از ناو آمریکایی "وینسنس" سقوط کرد و تمامی ۲۹۰ نفر مسافر و خدمه آن بهشهادت رسیدند. ۱۱۸ نفر از این مسافران بیگناه، زن و کودک بودند. ساعت ۱۰ صبح (بندرعباس) هواپیمای جمهوری اسلامی ایران پرواز ۶۵۵ با ۱۵ دقیقه تأخیر در ساعت ۱۰:۵ از برج مراقبت فرودگاه بندرعباس تقاضای پرواز کرد، مدت پرواز تا دوبی ۳۰ دقیقه و حداکثر ۱۴ هزارپا تعیین شد. در ساعت ۱۰:۱۷ دقیقه، هواپیمای "ایرباس" ۳۰۰ به پرواز درآمد. دقایق نخستین پرواز و مراحل اوجگیری تا ارتفاع ۱۲ هزارپایی مطابق طرح پرواز انجام شد و خلبان بهطور پیوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مرکز کنترل راههای هوایی ایران و امارات تماس داشت. در خلیج فارس ناوجنگی آمریکایی «وینسنس» که در تاریخ هفتم خرداد از بندر "سان دیهگو" وارد خلیج فارس شده بود، بهقصد یک ماجراجویی هوایی به آبهای مرزی ایران نزدیک شد. "ایچنرمارک" قلب این رزمناو بهشمار میرفت. وظیفه اصلی آن، کشف هدفهای پرنده، اعم از موشک، هواپیما و پردازش اطلاعات، تعقیب صدها هدف بهطور همزمان و کنترل آتش آنها بود، همچنین این رزمناو بهموشکهای زمین بههوا با برد ۴۰۸ کیلومتر نیز مجهز بود. چند لحظه پیش از ورود هواپیمای "ایرباس ۳۰۰ "بهمنطقه کنترل هوایی امارات، در محلی بهنام «مولبیت»، خلبان بهمرکز کنترل هوایی کشور اطلاع داد که قصد دارد به ۱۴ هزارپایی صعود کند.
ساعت ۱۰:۲۲دقیقه (خلیجفارس)
در این لحظه ناو "وینسنس" که خود را به بهترین و نزدیکترین موقعیت رسانده بود، بهدستور ناخدا "ویل راجرز"، فرمانده ناو، موشک استاندارد ۲ به سوی پرواز ۶۵۵ شلیک کرد.
ناگهان هواپیما از صفحه رادارهای زمینی محو شده و در توفانی از دود و آتش بهپهنه آبهای نیلگون خلیج فارس فرو رفت.
با عدم اطلاع از سرنوشت هواپیما، برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دوبی، پیگیر سرنوشت پرواز ۶۵۵ شده ولی آنها اظهار بیاطلاعی کردند.
بلافاصله ستاد تأمین استان هرمزگان وضعیت اضطراری اعلام و فعالیت خود را آغاز کرد.
دکتر سید رضا صدرالحسینی کارشناس مسائل بین الملل پیرامون این حادثه تلخ در مصاحبه ای اختصاصي با خبرنگار روزنامه سياست روز به ابعاد این جنایت امریکاییها و واکنش آنها نسبت به این اتفاق می پردازد.
توجیه مقامات امریکایی بعد از این اقدام چه بود؟
پس از این جنایت هولناک، مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف- ۱۴ جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار دادهاند! پس از روشن شدن نوع هواپیما، آمریکاییها سعی کردند تا بهنحوی وانمود کنند که در این مورد مرتکب اشتباه شدهاند! اما شواهد بعدی، این نظر آنان را کاملاً مردود جلوه داد.
مقامات نظامی آمریکا اعلام کردند که هواپیمای "ایرباس" در خارج از دالان هوایی پرواز میکرده و رزمناو آمریکایی نیز هفت بار اخطار رادیویی برای هواپیمای ایران مخابره کرده ولی جوابی دریافت نکرده است! این ادعا کاملا غیرقابل قبول بود، زیرا، قطعات متلاشی شده هواپیما و اجساد سرنشینان آن در سطح وسیعی از آبهای سواحل جنوبی جزیره هنگام، درست در داخل آبهای ایران پراکنده شده بودند.
در هر حال آمریکاییها به صورت جسارتآمیزی دلایل این جنایت خود را بیان و تأکید کردند که هدف آمریکا از ساقط کردن هواپیمای ایرباس ایران، وادار کردن جمهوری اسلامی بهپذیرش صلح و پایان جنگ تحمیلی بود، چنانکه "رونالد ریگان"، رئیس جمهور وقت آمریکا در این زمینه اظهار داشت: «این فاجعه (سقوط هواپیمای مسافربری ایران از سوی آمریکا) ضرورت دستیابی بهبرقراری صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است» بهعبارتی هدف آمریکا رهاندن گریبان صدام جنایتکار از دستان پرقدرت رزمندگان اسلام بود.
از یکسو، "رونالد ریگان"، رئیس جمهور وقت آمریکا، در اعلامیهای، با اظهار تأسف از این رویداد تلخ، بهسرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایران اعتراف کرد، ولی اقدام ناو آمریکایی را عمل دفاعی بجا دانست و مدعی شد هواپیمای "ایرباس" ایرانی در حال کاهش ارتفاع و شیرجه رفتن بهسوی ناو آمریکایی بوده است!
از سوی دیگر، به کسانی که در ناو "وینسنس" بودند "روبان عملیات رزمی" اهدا میشود و به فرمانده ناو به دلیل رشادت و حفظ آرامش و اعتماد بهنفس و شلیک به هواپیمای مسافربری ایران نشان افتخار دادند و بر جنایت او مهر تأیید زدند. این تناقض آشکار، از عوامفریبی ریاکارانه دولت آمریکا و نیات شوم سردمداران این کشور خبر میداد. عوام فریبی و جنایتکاریای که همچنان ادامه داشته و در ذات حاکمیت آمریکا نهادینه شده است. (منبع: مجله نیوزویک ۱۳ جولای ۱۹۹۲.
آیاحادثه ای که امریکاییها برای ایرباس ایرانی در آن سال آن هم با اهداف مغرضانه رقم زدند می توان با اتفاقی که برای هواپیمای مسافربری مالزی افتاد مقایسه کرد؟دلیل این اقدامات جنایتکارانه امریکا چیست؟
برای جنایات امریکاییها مقایسه خوبی است، تیر ماه سال ۹۳هواپیمای مسافربری خطوط مالزی یک بوئینگ ۷۷۷ که با ۲۹۵ مسافر از آمستردام پایتخت هلند بهمقصد کوالالامپور پایتخت مالزی در حرکت بوده است. هواپیمای مالزیایی در ارتفاع ۱۰ هزار متری از سطح زمین و در شرق اوکراین سرنگون شده است. "آنتون هراشچنکو" مشاور وزارت کشور اوکراین اعلام کرد که این هواپیمای حامل ۲۸۰ مسافر و ۱۵ خدمه بود که همگی سرنشینان آن در این سانحه کشته شدهاند. شبکه خبری سیانان در گزارشی بهنقل از "ریچارد کوئست"، کارشناس امور هوانوردی این شبکه گفت: سرنگون شدن یک هواپیما در ارتفاع ۲۳ هزار پایی (۱۰ هزار متری) امری "بسیار عجیب" است؛ یک نفر با نگاه از زمین بهسمت بالا تشخیص میدهد که این هواپیما مسافربری است.
این هواپیما داد میزند که مسافربری است؛ بهراحتی قابل تشخیص است که یک هواپیمای مسافربری است. بنابراین اتفاق وحشتناکی است که به اینجا کشیده شده است.
بهنظر میرسد که این شبکه آمریکایی و کارشناسش بهنکته خوب و ظریفی اشاره کردهاند؛ این اقدام کارشناس آمریکایی و شبکه سیانان زمانی ارزشمندتر و بهتر از این خواهد بود که آنها بهیک سوال نسبتا مشابه در این زمینه نیز پاسخ دهند. شاید پاسخ به این سوال برای آنها چندان سخت نباشد، البته اگر بخواهند پاسخ دهند و واقعیت را بگویند.
آقای "کوئست "و شبکه "سیانان" در خصوص پرواز ۶۵۵ چه نظری دارند؛ جنایتی که از نظر میزان تلفات انسانی، هفتمین جنایت مرگبار هوایی تاریخ است؛ آیا آقای "کوئست" و شبکه آمریکایی این شهامت را نیز دارند که بگویند هواپیمای ایرانی که حامل انسانهای بیگناه بود، بهراحتی توسط ناو آمریکایی قابل تشخیص بود؟
هر چند که رسانههای آمریکایی آن زمان به این جنایت تاریخی آمریکا پاسخ دادند؛ پاسخی که نتوانست وجدانهای بیدار را بهخواب ببرد. رسانههای آمریکایی در مقالات خبری خود با گفتن اینکه ساقط کردن یک هواپیمای ایرانی یک مشکل فنی بوده و با انتخاب عکس و توصیف، سعی کردند عامل و قربانیان این حادثه را کم اهمیت جلوه دهند. جالب است که در گذشته ساقط کردن یک هواپیمای کرهای بهوسیله شوروی توسط همین رسانههای غربی بهویژه آمریکایی بهعنوان یک عمل شنیع بهتصویر کشیده شد.
مرور صفحات تاریخ، سکانسهای مشابهی را از عملکرد غربیها و رسانههای آنها در قبال تحولات مختلف به نمایش میگذارد. راه دوری نرویم. همین جنگ غزه که در آن جنگندههای ارتش اسرائیل مردم بیگناه و بیدفاع غزه را بمباران کردند، مورد حمایت متحدان غربی خود بودند. رسانهها و مقامات غربی مانند آقای "استفانهارپر"، نخست وزیر کانادا، اسرائیل مهاجم را قربانی معرفی کردند و راه حل این بحران را همبستگی با اسرائیل عنوان کردند! آمریکا هم مانند همیشه برای ارتش کودککش رژیم صهیونیستی حق دفاع! (بخوانیم یورش) قائل شدند.
حکایت، حکایت قدیمی "استاندارد دوگانه" غرب است که هواپیمای مسافربری آمستردام به کوالالامپور را قابل تشخیص میداند، اما چشم دیدن هواپیمای مسافربری ایرانی را ندارد و سرنگونی آن را نقص فنی عنوان میکند. ظاهرا منفعت آمریکا در این بود که در صفحه ۱۲ تیر ۱۳۶۷ کتاب تاریخ، چشمانش نابینا شوند؛ این قصه هر چند در نگاه اول بهمانند طنزی تلخ میماند، اما در نگاهی عمیقتر حکایت از منش و اصول غربی دارد که خون خودی را رنگینتر از خون غیرخودی میبیند.
بعد از وقوع آن حادثه خط خبری دستور داده شده به رسانههاچطور مدیریت شد؟
در سیزدهم ژوئیه تلکسی محرمانه از وزارت خارجه بهسفارت انگلستان در واشنگتن ارسال شده بود که بیان میکرد این خط در رسانههای عمومی باید دنبال شود که شلیک بههواپیمای ایرانی بعد از حمله ایرانیان بهناو "وینسنس" انجام شده بود و «تجهیزات بررسی الکترونیکی وینسنس USS نشان میداد این هواپیما هواپیمایی نظامی است و تلاش ناو برای برقراری ارتباط با هواپیما نیز در فرکانسهای رادیویی دقیق، با پاسخ مناسب از سوی هواپیمای ایرانی مواجه نشده است».
ارتباط نزدیک بین آمریکا و انگلستان– و اصرار آنها در از بین بردن حقایق درباره هواپیمای مسافری ایرانی– در تلکسی که سوم ژوئیه یعنی روزی که به "ایرباس" ایرانی شلیک شد، کاملا دیده میشود. در این تلکس با عنوان «واقعه در خلیج» آمده است: «پنتاگون اعتراف کرده که آمریکا اشتباهی در تنگه هرمز بهیک هواپیمای مسافری ایرانی شلیک کرده است». در این تلکس تاکید شده است: «دولت هنوز بهطور عمومی و در برابر رسانهها، تایید نکرده است که آیا این هواپیما نظامی بوده یا غیرنظامی و آیا واقعا نیروهای دریایی ایالات متحده به آن شلیک کردهاند یا نه؟ اما پنتاگون تنها چیزی که مطرح کرده این است که گزارشهای قبلی درباره شلیک به یک فروند F۱۴ ایرانی اشتباه بوده است».
وکنش مقامات امریکایی بعداز حادثه سقوط هواپیمای ایرباس چه بود؟
نوزدهم آگوست سال ۱۹۸۸، تقریبا ۷ هفته بعد از حادثه سقوط هواپیمای" ایرباس" ایران، پنتاگون گزارشی ۵۳ صفحهای را درباره این حادثه منتشر کرد. با وجود اینکه در این متن بهطور مستقیم اشارهای به این مسئله نشده بود، این مسئله کاملا تایید شده بود که مقامات پنتاگون تمام شرایط لازم برای اینکه این حادثه را بهگردن خلبان ایرانی بیندازند فراهم کرده بودند و تمام اسناد و تصاویر آنها در این باره کاملا اشتباه بود. با این حال گزارش ماه آگوست به این نتیجه رسیده بود که کاپیتان و سایر کارکنان ناو "وینسنس" در این باره بهخوبی عمل کردهاند.
دریاسالار "ویلیام کرو"، فرمانده ستاد مشترک نیروی دریایی آمریکا در نشست خبری وزارت دفاع آمریکا، یکشنبه ۳ جولای ۱۹۸۸ در پنتاگون درباره پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران ایر: «با تأسف باید بگویم، ظاهراً ناو "یو اس اس وینسنس" در یک اقدام دفاعی مناسب در خلیج فارس بهیک هواپیمای مسافربری ایران شلیک کرده و باعث سقوط آن شده است.»
«مسیر این هواپیمای غیرنظامی بهگونهای بوده که مستقیم به سمت پایین و رو به "یو اس اس وینسنس" در حال حرکت بوده که در آن زمان با پنج قایق تندروی "بوگهامار" که بهنیروهای ما حمله کرده بودند، درگیر بوده است. وقتی که هواپیمای مذکور به اخطارهای مکرر ما توجهی نکرد، "وینسنس" بهسمت این هواپیما شلیک کرد تا از خودش دربرابر هر گونه حمله احتمالی محافظت کند.»
«تنها منفعت آمریکا در خلیج فارس صلح است و این تراژدی نیاز بر دستیابی هر چه سریعتر به این هدف تأکید میکند.» منبع: اسناد عمومی روسای جمهوری آمریکا: رونالد ریگان، ۱۹۸۸ ـ ۱۹۸۹
اقدامات نیروهای آمریکایی در واکنش بهحمله از جانب قایقهای ایرانی در راستای حق طبیعی ما برای دفاع از خود بوده که در بند ۵۱ منشور سازمان ملل تصریح شده است. رونالد ریگان- منبع: سایت کاتالوگ انتشارات دولت آمریکا جورج دبلیو بوش، معاون اول رئیس جمهور آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل، نیویورک، ۱۴ جولای ۱۹۸۸ نيز گفته بود یک چیز مبرهن است و آن اینکه "وینسنس" بهخاطر محافظت از خود این اقدام را انجام داده است. این تصادف غمانگیز با توجه به پیشینه مکرر حملات غیرموجه، بدون تحرکات قبلی و غیرقانونی ایرانیها علیه کشتیهای تجاری و نیروهای مسلح آمریکا انجام شده است.
اما آیا این ادعاهای مقامات آمریکایی، درست هستند؟ کارشناسان مستقل و برخی اسناد بهدست آمده این روایتها از حوادث آن روز غمانگیز را نمیپذیرند.
کارشناسان مستقل درباره اظهارات رسمی مقامات آمریکاو رسانههایشان چه نظر و دیدگاهی داشتند؟
اولین ادعای مقامات آمریکایی این بود که هواپیمای مسافربری ایران در ارتفاع پایین در حال پرواز بوده و در حال نزدیک شدن به ناو "وینسنس" بوده که این ناو بنا به احتیاطهای دفاعی، مجبور بهشلیک بهسمت آن شده است. حال آنکه، اسناد روایت دیگری دارند.
مکالمات کابین خلبان نشان میدهد که هواپیمای ایران در ارتفاع حدود ۱۲ هزار پایی در حال پرواز بوده و لحظاتی قبل از آنکه هدف اصابت موشک قرار گیرد آماده پرواز به ارتفاع ۱۴ هزار پایی بوده است. ساعت ۱۰:۲۴ بهوقت محلی، یعنی درست همان لحظهای که کاپیتان "راجرز" موشکها را بهسمت هواپیمایی ایران شلیک میکند خلبان هواپیما، اعلام کرده هواپیما در حال اوج گرفتن از ارتفاع ۱۲ هزار پایی است. این در حالی است که در روایت رسمی پنتاگون، ارتفاع هواپیمای مذکور بسیار پایینتر از این و بین ۷ هزار تا ۹ هزار پایی ذکر شده و ادعا شده هواپیمای مذکور در لحظه شلیک موشک توسط "وینسنس"، بهسمت این ناو در حال حرکت بوده است.
رسانههای آمریکایی در آن زمان، پس از منتشر شدن دستنوشته مکالمات کابین خلبان نوشتند: «دستنوشتههای مکالمات کابین خلبان، روایت ایران از حادثه شلیک بههواپیمای مسافربری را تأیید میکنند.
ادعای دیگری که مقامات آمریکایی مطرح کردهاند این بوده که هواپیمای مسافربری ایرانی را با اف ـ ۱۴ اشتباه گرفتهاند. ادعایی که بسیاری از ناظران و کارشناسان آن را با توجه بهتفاوت اندازه دو هواپیما بعید میدانند.
چهارسال بعد روزنامه «نیویورکتایمز» در گزارشی که حاوی چند نکته تازه بود، گفت که ناو "وینسنس" در آبهای فلات قاره ایران بوده است نه در آبهای بینالمللی و پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) در آن زمان بر این حقیقت سرپوش گذاشته شده است.
دریاسالار «ویلیام کراو» رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا هم در دوره زمامداری "ریگان" در گفتوگو با شبکه «بیبیسی» تأکید کرد: ناو "وینسنس" بدون هیچ دلیل روشنی با وجود برخورداری از توپها و موشکهای دوربرد به کمانه آبهای ایران آمده بود. این نشاندهنده آن است که ناو بهعمد برای عمل سوء آماده شده بود.
شبکه "نشنال جئوگرافی" نیز، مستندی بهنام «تشخیص اشتباه» درباره این تراژدی پخش کرد که در آن تأیید شده هواپیمای مسافربری ایرانی نوعی از «کد شناسایی دوست یا دشمن» (منظور از این کد، یک سیستم شناسایی کدگذاری شده رادیویی است که برای تشخیص دوست یا دشمن بودن هدفی که وجود و موقعیت آن توسط رادار شناسایی شده بهکار میرود) ارسال کرده که اثبات میکرده هواپیمای ایرانی، جنگی نیست. با این حال، کاپیتان "راجرز"، در مصاحبهای تأکید کرد که بهنظر او تنها این کد برای نشان دادن دشمن نبودن این هواپیما کافی نبوده است.
از طرف دیگر، ناخدا دوم، "دیوید کارلسون"، فرمانده ناو "سایدز" که در زمان حادثه در نزدیکی ناو "وینسنس" قرار داشت، این ادعای "راجرز" را نمیپذیرد. بهگفته وی، ایرباس ایرانی علاوه بر علائمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود میفرستاده با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود؛ "کارلسون" میگوید: «حتی اگر در چنین شرایطی نیز این هواپیما بهعنوان یک جت اف ۱۴ شناسایی میشد باز من تردید دارم که یک هواپیمای اف ۱۴ میتوانست تهدید سطحی را متوجه ناو "وینسنس" یا "سایدز" یا هر شناور دیگری کند.»
علت اینکه "کارلسون" میگوید هواپیمای اف ۱۴ ایرانی نمیتوانست تهدیدی متوجه ناو "وینسنس" بکند این است که در آن زمان هواپیماهای اف ۱۴ ایران مجهز به سلاحهای هوا بهزمین نبودند و اف ۱۴های موجود در پایگاههای ششم و نهم شکاری بوشهر و بندرعباس، فقط برای دفاع از نفتکشهای ایرانی و مقابله با حملات هوایی علیه آن نفتکشها بهپرواز درآورده میشدند و پشتیبانی هوایی از نیروی دریایی بهعهده گردانهای فانتوم اف-۴ بود.
کاپیتان "دیوید کارلسون"، در مصاحبه دیگری در سال ۲۰۰۵ انتقادات تندی از کارل "راجرز"، فرمانده ناو "وینسنس" کرد و پرخاشگری وی را مورد سرزنش قرار داد. وی در مصاحبه با "رابرت فیسک"، نابودی هواپیمای ایرانی بهدست "راجرز" را نقطه اوج پرخاشگری "راجرز" دانست که از ۴ هفته قبل از حادثه شروع شده بود.
انجمن "مطالعات راهبردی بینالمللی" هم اعزام این ناو را بهمنطقه اقدامی غیرمسئولانه دانسته که باعث شده آستانه تحمل برای درگیری در آن پایین بیاید.
دریادار بازنشسته "یوچین لاروک" از مرکز اطلاعات دفاعی نیز با اظهار نظری مشابه میگوید: ناو "وینسنس" اصولاً نمیبایست برای عملیات به خلیج فارس اعزام میشد. ما در حال جنگ با ایران نبودیم و هیچ اعلان جنگی میان دو کشور وجود نداشت. هواپیمای ایرانی در یک محدوده هوافضای بینالمللی بر فراز آبهای بینالمللی بود و آمریکا حق نداشت آن را برای هر هواپیمای مشکوک یا غیرمشکوک منطقه جنگی اعلام کند، زیرا رسماً با ایران در حال جنگ نبود. دلیلی هم وجود نداشت که ایرباس ایرانی به پیامهای هشدار ما پاسخ دهد.
سرنوشت فرمانده جنایتکار امریکایی بعد از وقوع آن حادثه چه شد؟
آمریکاییها که در ابتدا منکر این حمله شدند اما پس از آنکه خبرِ سقوط این هواپیما از رسانههای عمومی پخش شد، اعلام کردند در این شلیک دچار اشتباه شدهاند. این اعتراف که در حقیقت یک عقبنشینی استراتژیک بود، از نظر ایرانیها پذیرفته نشد. مدتی بعد "دیوید کارلسون"، فرمانده ناو "سایدز"که در اجرای عملیات دست داشت، در برنامه "روی خط شب" از تلویزیون ملی آمریکا گفت: براساس دستور "راجرز" یک تهاجم را سامان داده است که چند هفته قبل از آن برنامهریزی شده بود تا ایرانیان را مجبور به عقبنشینی در جنگ با عراق کنند.
مدتی بعد دخترِ "ویل راجرز"، کاپیتانِ ناو "وینسنس"، بهدلیل اقدامی که پدرش انجام داده بود خودکشی کرد. پس از آن "ویل راجرز" به افکار عمومی جهان توضیح داد که ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران بهدستور مقامات ارشد ارتش آمریکا بوده و او ارادهای در انجام این کار نداشته است.
در حقیقت هواپیمای "ایرباس" جمهوری اسلامی ایران، تشت رسوایی آمریکا بود که از فراز آسمان فرو افتاد و حباب آبروی نداشته این مستکبر حقوق بشر را ترکاند.
بعد از وقوع این حادثه تلخ اقدام جمهوری اسلامی ایران چه بود؟
جمهوری اسلامی پس از آن واقعه فورا بهمجامع بینالمللی از جمله سازمان ملل شکایت کرد و خواهان ورود شورای امنیت شد. اما بیانیه کم اثر شورای امنیت هرگز خواستههای ایران را پوشش نداد؛ ایران در ادامه به شورای ایکائو(سازمان هواپیمایی کشوری بینالمللی)که آنهم از مسائل سیاسی بهدور نمانده و بهجای بررسی فنی و ارائه طریق بهشورای امنیت به ابراز تاسف و تسلیت به بازماندگان سانحه پرداخت و نیز به دادگاه بینالمللی لاهه شکایت کرد اما حکمی که این دادگاه درباره جنایت بینالمللی آمریکا صادر کرد تنها معطوف بهجنبه اقتصادی فاجعه بود.
جورج بوش(پدر) که در آن زمان در حال رقابت برای انتخابات ریاستجمهوری بود، در کمپین تبلیغاتی خود اعلام کرد: «من هیچگاه عذرخواهی نمیکنم، برایم مهم نیست که حقایق چه میگویند، من عذرخواهی نمیکنم». در نهایت درپی حکم دادگاه لاهه، در سال ۱۹۹۶ دولت بیل کلینتون، «تاسف عمیق» خود را در این باره اعلام کرد و آمریکا بدون اینکه مسئولیت این جنایت راه قبول و رسما عذرخواهی کند، تنها بهدادن ۹۵ میلیون دلار غرامت بهدولت ایران بسنده کرد که ۸/۶۱ میلیون دلار آن برای خانواده قربانیان در نظر گرفته شده بود. با این حال بسیاری از ایرانیان با وجود گذشت این همه سال از وقوع این حادثه بر این عقیدهاند که شلیک بههواپیمای مسافری "ایرباس" اقدامی عمدی از سوی دولت آمریکا بوده است. برای آنها اصلا قابل قبول نیست که نیروی دریایی آمریکا با آن همه تبلیغات و ادعای حرفهای بودن چنین اشتباه مهلکی انجام داده باشد، بعد از آن بود که تاکید کردند آمریکا یعنی همان شیطان بزرگی که توانایی چنین اقدامات شیطانیای را دارد.
با توجه به دشمنی دیرینه امریکاییها در قبال ملت ایران رسواییهای مکررآنها پیامی که این حادثه میتواند در شرایط حاضر هم برای مسئولین و هم برای ملت ایران داشته باشد چیست؟
مسافرانی شامل ۶۶ کودک زیر ۱۳ سال، ۵۳ زن و ۴۶ تبعه سایر کشورها از مسافران این هواپیمای مسافربری بودند که بیخبر از همهجا چشم به آسمان آبی خلیج فارس دوخته بودند اما از زیر پای خود خبر نداشتند که رزمناو فوق پیشرفته "وینسنس" به کاپیتانی "ویل راجرز" در کمین آنان نشسته است و منتظر فرصتی طلایی است تا انتقام ناکامیهای آمریکا در جنگ تحمیلی ۸ ساله علیه ایران را از این افراد بیگناه بگیرد.
با قرار گرفتن هواپیمای ایرباس در صفحه مانیتور رادار "وینسنس"، "راجرز" دستور شلیک را صادر کرد و دو موشک استاندارد ۲ در یک لحظه بهسمت آسمان شلیک شدند و لحظهای بعد قطعههای ایرباس به همراه ۲۹۰ جسد سوخته و نیمهسوخته در آبهای نیلگون خلیج فارس آرام گرفت که تا به امروز جسد بسیاری از آنان حتی از آب بیرون کشیده نشده است. ساکنان هواپیمای سوم ژوئیه ۱۹۸۸ نه نظامی بودند و نه عناصر فعال انقلاب، جرم آنان یک چیز بود و آن اینکه ایرانی بودند و بههمین جرم در یک لحظه در آسمان خلیج فارس آتش گرفتند.
درس عبرت
۲۷ سال از این ماجرای تأثربار میگذرد و این واقعه صحنهای بینقاب از دموکراسی مدنظر دولتمردان آمریکایی از ریگان گرفته تا اوباما را در مقابل چشم جهانیان قرار داده است. این ماجرا درس عبرت خوبی برای همه علیالخصوص سیاسیون و مسئولان است که بدانند حاکمان کاخ سفید برای نیل به مطامع پلید خود و رسیدن به آنچه که منافع آمریکا میخوانند از هیچ جنایتی دریغ نمی کنند.