برخی کارشناسان با اشاره به نتایح 20 سال کاهش نرخ ارز در اقتصاد ایران که باعث رشد واردات شده و البته صادرات کالاهایی مانند مواد معدنی، میعانات گازی و پتروشیمی را رشد داده معتقدند که کاهش ارزش پول ملی توان خرید مردم را تضعیف می کند اما تنها صادرات سنتی و دارای مزیت انرژی ارزان را در ایران تقویت کرده و از سوی دیگر موج واردات را در ایران موجب شده است.
گروه اقتصادی - بر اساس اطلاعات جديد كه بانك مركزي اروپا منتشر كرده است و برخلاف عقيده عمومي، پول ضعيف باعث افزايش صادرات نميشود، زيرا بسياري از شركتها نميتوانند بهموقع از مزاياي نوسان نرخ ارز استفاده كنند.
به گزارش بولتن نیوز، برخی کارشناسان با اشاره به نتایح 20 سال کاهش نرخ ارز در اقتصاد ایران که باعث رشد واردات شده و البته صادرات کالاهایی مانند مواد معدنی، میعانات گازی و پتروشیمی را رشد داده معتقدند که کاهش ارزش پول ملی توان خرید مردم را تضعیف می کند اما تنها صادرات سنتی و دارای مزیت انرژی ارزان را در ایران تقویت کرده و از سوی دیگر موج واردات را در ایران موجب شده است.
این کارشناسان اظهار داشتند: اين راه پيشنهادي بيست ساله که پيگيري ميشود و نتايج آن اثر زیادی نداشته و لذا نشان می دهد که در کنار کاهش ارزش پول باید توان فنی و تخصصی و مدیریتی تقویت شود.
همیشه سیاستهای یارانه ای و تزریق ارز ارزان در 15 سال اخیر، شکست خورده اند و چین چندین سال است که عمدا با سیاست کاهش ارزش پول و با اتکا به فعالیت زیاد اقتصادهای بزرگ را می بلعد. یعنی ما با تکیه بر نفت دلار را ارزان و ریال را گران نگه داشتیم و چینی ها یوان را ارزان نگه داشتند نتیجه کار ما باعث رشد واردات از چین و نتیجه کار چینی ها افزایش صادرات چین به ایران و سایر کشورها شد.
شوک درمانی در اقتصاد ما و سایر اقتصادها روش خوبی نیست. ما باید تلاش کنیم با ایجاد سایر مسایل در حوزه کسب و کار زمینه فعالیت درست و منطقی و به اندازه را فراهم کنیم تا کم کم نرخ ارز حقیقی کاهش یابد که البته زمانبر است ولی از شوک بهتر است
نظر کارشناسان در مورد اثر افزایش نرخ ارز
انتشار این خبر در یکی از نشست های تخصصی کارشناسان و فارغ التحصیلان دانشکده های اقتصاد با واکنش های مختلفی همراه شد.
عده ای معتقدند که کاهش ارزش پول همچنان باید مشوق تولیدو صادرات باشد و با تنظیم واردات قدرت رقابتی تولید داخلی را بالا ببرد و صادرات را تشویق کند.
اما برخی دیگر از کارشناسان می گویند که بدون مدیریت واصلاح ساختار اقتصاد ایران، نمی توان تنها با کاهش ارزش پول صادرات وتولید راتقویت کرد زیرا نتیجه دو دهه اخیر نشان داده که تنها صادرات پتروشیمی و میعانات گازی باتکیه بر انرژی و کارگر ارزان زیاد شده و از سوی دیگر موج شدید واردات در شرایط تزریق ارز ارزان را شاهد بوده ایم و مصرف گرایی را تقویت کرده است.
در نتایج پژوهشی اروپا آمده است: افزايش ارزش دلار در سال گذشته سبب شده است كه مصرفكنندگان و شركتهاي امريكايي كالاهاي خارجي را با قيمت ارزانتري بخرند. اين امر ظاهرا به صادركنندگان كشورهايي مانند چين كمك كرده است. اما تحقيقات جديد بانك مركزي اروپا اين اعتقاد عمومي را زير سوال برده است كه كاهش ارزش پول باعث افزايش صادرات ميشود.
به نوشته گلوبالريسك ، يك دليل اين امر آن است كه شركتها نميتوانند به سرعت به شكل معنادار از مزاياي اين تغيير استفاده كنند.
كالين ولاد دمين و فيليپو دي مائورو اقتصاددانان بانك مركزي اروپا با تحقيق روي دادههاي مربوط به بخشهاي مختلف اقتصاد، آنان به اين نتيجه رسيدند كه كاهش ارزش وجه رايج هيچ تاثير چشمگيري روي افزايش دادن صادرات ندارد. جالب اين است كه اين ارتباط به طور معكوس همچنان صادق است، يعني پول قويتر باعث كاهش صادرات ميشود. كشورهايي كه توزيع گستردهتري از نظر بهرهوري شركتها دارند، صرف نظر از جهت نوسان ارزش پول، نتيجه ضعيفتري دارند. نتايج اين محققان چندان باعث تعجب صادركنندگان امريكايي نشده است. رشد اندك توليد ناخالص داخلي در خلال ۲فصل گذشته عمدتا ناشي از كاهش صادرات بوده است. شاخص دلار كه دلار امريكا را نسبت به 6واحد پول عمده اندازه ميگيرد، از 82.7 در ابتداي 3ماه چهارم سال ۲۰۱۴ در پايان 3ماه اول سال ۲۰۱۵ به 100.3 رسيد. اين افزايش با هشدار درباره درآمد شركتهايي كه گسترده بينالمللي دارند، همراه شده است. اكنون شاخص دلار تا حدي پايين آمده است، هر چند كه بسيار بالاتر از بخش اعظم سال ۲۰۱۴ است. در مقطعي در آينده نزديك، فشار دائمي نرخ ارز به فشار سياسي بر كنگره، دولت اوباما و بانك مركزي امريكا تبديل ميشود تا كاري بكنند. اما زرادخانه آنها ضعيف است.
صادرات در اقتصاد ضعیف تنها با کاهش ارزش پول تقویت نمی شود
وقتی ساختار و توان اقتصاد ضعیف و مشکل دار باشد کاهش ارزش پول بلافاصله نمی تواند باعث رشد صادرات و اشتغال و درآمد شود. به عنوان مثال در یونان کاهش ارزش پول نتوانست بلافاصله باعث رشد صادرات شود.
از سال ۲۰۱۲، اين زمزمه شنيده ميشود كه بهتر است يونان از منطقه يورو خارج شود و پول جديد و ضعيف دراخما را به جريان بيندازد و از صادرات و گردشگري بهره ببرد. اگرچه يونان نتوانسته است سياست پولي خود را براي ثبات بخشيدن به اقتصاد تنظيم كند، اما بر اساس تحقيق جديد بانك مركزي اروپا، اين امر از نظر افزايش صادرات به نفع يونان تمام نخواهد شد، هر چند كه شايد گردشگري بتواند به آن كمك كند.
سناريوي متحملتر براي يونان شامل رشد اندك و هزينهگري به سبك دولت كينزي و گسترش گردشگري است. صادرات فورا تقويت نخواهد شد، بهخصوص با توجه به اينكه بازار كار كشور وضع ضعيفي دارد. سنجش اين استدلال كه خروج يونان از منطقه يورو از وضعيت فعلي بهتر است، آسان نيست. علاقه مخالفان به خواندن غزل خداحافظي يونان با يورو و كاهش ارزش پول بيشتر بر پايه احساس و انتقامجويي است تا نتايج دادههايي كه در بالا ذكر شد. در واقع، اين تحقيق نشان ميدهد چقدر نتيجهگيري از عقايد عمومي در سياستگذاري ميتواند خطرناك باشد. اقتصاد بسيار پيچيده است و هميشه از منطق يك ناظر عادي پيروي نميكند.
یکی از کارشناسان در این زمینه معتقد است: باند هاي فرصت طلب و دولت های بدهکار، براي خالي كردن جيب مردم توجيحات غير علمي مثل كاهش ارزش پول ملي باعث افزايش صادرات خواهد شد را به كار ميبرند ، يا در يك تفسير ديگر وقتي مدیریت ندارند قدرت پول ملي را ثابت نگه دارند و دائماً با كاهش رو به رو ميشوند با چنين سخناني بار گناه عدم كفايت خود را ظاهرا سبك ميكنند.
اگر به كل صادرات ایران توجه كنيم میعانات گازي و پتروشيمي را جزو سبد كالاهاي غير نفتي وارد كرده و سپس ادعا ميكنند صادرات غير نفتي افزايش يافته است ، در حالی که صداي بي تدبيري و ضعف مدیریت مشاهده ميشود ، خصوصي سازي ، بانكداري ، بورس ، تجارت خارجي ، فروش نفت و قرار داد هاي نفتي ، بحث بودجه و ... نیز گاهی با توجیهات غلط مطرح می شود.
در مجموع کاهش ارزش پول ملی به نفع دولت بدهکار نیز هست زیرا از این طریق هم فشار هزینه ای را کاهش می دهد و هم راحت تر می تواندبدهی خود را پرداخت نماید.
اما در نهایت زمانی صادرات رشد می کند که توان مدیریت و اقتصاد ملی و صنعت نیز رشد کند و با کاهش ارزش پول ملی تنها مزیت های خام فروشی و یا صادرات شناخته شده مانند فرش و پسته و فرآورده های پتروشیمی و نفتی و.... رشد می کند و در کوتاه مدت اثر زیادی بر رشد صادرات صنعتی که نیاز به سرمایه گذاری بلندمدت دارد نخواهد داشت.
یک صاحب نظر اقتصادی نیز در این زمینه گفت: اقتصاد دانان بانك مركزي در ايران نیز باید شهامت بيان واقعيت را پيدا كرده و اعلام کنند که کاهش نرخ ارز در 3 سال اخیر واقعا تاچه حد بر رشد صادرات اثرگذاشته و چه نوع صادراتی را افزایش داده و آیا بر سایر بخش ها نیز در آینده اثرخواهد داشت یا خیر؟
شاید سریعترین نتیجه را باید در بخش گردشگری شاهد باشیم زیرا با ارزان شدن پول توریست خارجی سریع تصمیم می گیرد که به ایران سفر کند اما آیا باید دید که زیرساخت ها برای جذب جهانگردان بیشتر آماده بوده است.
واقعیت این است که حفظ سهم بازار ، برند، سلیقه مصرف کننده و کیفیت کالا و خدمات و غیره نیز نقش دارند .
یک کارشناس شرکت های صادرات نیز گفت:
اين كه كاهش قدرت پول ملي به تنهايي به هيچ عنوان باعث افزايش صادرات نميشود كه اظهر من الشمس است حداقل براي يك اقتصاد خوانده، ولي اين كه چرا در ايران مسولين بانك مركزي و امار ايران و وزارت بازركاني اعلام سوال مهم است.
چه منظور ايران باشد و چه نباشد موضوع افزايش صادرات اخرين متغير مورد توجه كاهش ارزش پول ملي است و ده ها متغير ديگر که بايد اصلاح شود. اين متغير در دهه هاي هفتاد و اوايل هشتاد كه غرب صنعتي كالاهاي نهايي صادر ميكرد و رقابت داخلي داشتند بيشتر مورد توجه بود و در سال هاي اخير به ندرت از اين روش استفاده شده است و کاهش ارزش پول خیلی مورد توجه نیست.
البته در چین همچنان سعی می کنند که با کاهش ارزش یوان صادرات رشد کند اما در سایر نقاط جهان چنین کاری خیلی مورد توجه نبوده است.
انرژی و کارگر ارزان عامل رشد صادرات
یکی از شهروندان نیز در این زمینه می گوید: واقعا جای تاسف دارد که این همه سال به بهانه صادرات کاهش ارزش داده اند و چه تاثیرات مخربي در زندگی ها داشته است و توان خرید مردم را کاهش داده اما در عمل صادرات در حد مورد انتظار رشد نکرده است. در ایران نیز واقعیت این است که انرژی و کارگر ارزان عامل رشد صادرات بوده است نه توان صنعتی و مدیریتی و حرفه ای....
هر چند نرخ ارز، تنها عامل صادرات نیست ولی با توجه به ساختار غلط کشور ما باید اذعان نمود تا حد بسیار بالا صادرات غیر نفتی به ارز وابسته شده است.
اقتصاد ایران به علت وجود دلارهای نفتی، به خود اجازه چاپ پول میداد. اگر کسی به دولت انتقاد می کرد به مواد ۴ تا ۹ قانون پولی بانکی مصوب ۵۱ ارجاع داده میشد. در واقع دولت معتقد بود که با پشتوانه لازم اقدام به چاپ می کند.
رشد دارایی های خارجی بانک مرکزی
در حالی که فرق چندانی بین چاپ پول بی مورد با چاپ پول مبتنی بر ارز نفتی و رشد دارایی های خارجی بانک مرکزی نیست. اتفاقا آقای طهماسب مظاهری به همین نکته مهم در سازمان مدیریت اشاره کرد و قویا به دولت تذکر داد که اگر پول میخواهد چاپ کند بی جهت دست اندازی به صندوق نکند زیرا در این صورت هم ارز را از دست می دهد و هم پول را چاپ کرده و یا ایجاد اعتبار جدید کرده است.
تجربه دولت احمدی نژاد پیش روی همه ما است. تصور دولت قبلی در افزایش نقدینگی این بود که پشتوانه دلارهای نفتی خلق اعتبار جدید می کند و علی القاعده با وجود پشتوانه نباید اتفاق بدی برای اقتصاد بیفتد. هر چند در زمان احمدی نژاد عملا صادرات از مرز مزمن ۴ تا ۷ میلیارد دلار تکان خورد و به ۵۰ میلیارد دلار هم رسید ولی با هزینه زیاد تورمی انجام شد و تحت تاثیر انرژی و کارگر ارزان در شرایطی که قیمت نفت بالای 100 دلار بود اتفاق افتاد و نتیجه آن تورم و چند برابر شدن نقدینگی و هزاران مشکل مدیریتی دیگر از جمله تهدید تولید ملی و واردات فزاینده بود.
ارزان فروشی دلار فراوان در بازار به دو مسأله دامن زد که بروز آن دو عملا نقیض هم به نظر میرسند .
از یک طرف گروهی در جامعه توانستند به مدد کالاهای سرمایه ای ارزان و یک سری امتیازات دولتی به جایگاه های صادراتی خوبی برسند
و از طرف دیگر بازرگانان از تولید کنندگان در حوزه صادرات پیشی گرفتند و با دلارهای ارزان به ورود کالاهای مختلف چینی اقدام کردند. در واقع این دولت نبود که وارد میکرد بلکه بازرگانان وقتی می دیدند با دلار ارزان میتوان اجناسی پر سود وارد کنند به سود هنفگفت رسیدند و تولید ملی را تهدید کردند.
دولت با نادیده گرفتن اختلاف نرخ ارز حقیقی و نرخ ارز واقعی و با اتکا به فراوانی ارز عملا ناخواسته زمینه ای را هموار کرد که سبب تلف شدن منابع کشور شد
اگر صادرات هم افزایش پیدا کرد باید بررسی کرد با چه فشاری بر منابع این کار صورت گرفت.
ارزانی و فراوانی ارز
عوامل دیگر اهمیت بیشتری دارند ولی دولتمران با رفتار خود سبب شدند نرخ ارز سهم بیشتری در صادرات پیدا کند. در زمان احمدی نژاد ارزانی ارز ولی فراوانی آن سبب شکل گیری رشد صادرات شد.
اگر نگاه سرمایه ای به ارز بیندازیم و برای آن ارزش قایل شویم تولید ارزش خود را می یابد و با ارزشی که ایجاد میکند کاری میکند که نرخ ارز حقیقی در صحنه واقعی اقتصاد به رشد صادرات نیز کمک کند.
اگر یک سبدی از کالاهای شاخص و استاندارد را با مقدار پولی در ایرا تهیه کنید و با معادل ارزی آن پول به خارج بروید و سبد بزرگتری عایدتان شود یعنی این که نرخ ارز شما پایین است و باید بالاتر برود تا امکان آربیتراژ بی مورد فراهم نشود.