گروه سیاسی حسن رحیمی روشن*-مذاکرات چند ساله ای که در نهایت منجر به توافق ژنف، و آن نیز، منجر به بیانیه لوزان سوییس شد. که براساس آن،ایران،پروتکل الحاقی را بدون هیچ شرطی پذیرفت.
به گزارش بولتن نیوز، درحالیکه خطر چنین اقدامی بر صاحب نظران پوشیده نیست؛اما،برخی مسئولین داخلی استدلال میکنند که حدود140کشور،پروتکل الحاقی راپذیرفته اند وبیش از100کشور آن را اجرا میکنند! در این زمینه نکات زیادی مغفول میماند از جمله اینکه؛
1-هیچ کدام ازآن کشورهای پذیرنده پروتکل الحاقی د موقعیت و مشابه ایران نیستند.
2- درجهان فقط حدود10 کشور چرخه سخت هسته ای و توان غنی سازی دارند.
3-بسیاری ازکشورهای دارای چرخه سوخت،یا پروتکل الحاقی را نپذیرفته اند وحتی عضو NPTهم نمی باشند.
4-هیچیک از آن کشور ها همانند ایران از سوی غرب و به خصوص1+5 دچار بحرانها، کودتاها، تحریمها نبوده اند.
5- و مهمتر ازهمه اینکه اگر بررخی دولتهای دارای چرخه سوخت هسته ای، پروتکل الحاقی را پذیرفته اندهمراه با «تحفظ» و «حق شرط» بوده است.
بر اساس اصل «تحفظ» در حقوق بین الملل هردولتی میتواند با توجه به منافع ملی خود، یک معاهده را بدون پذیرش برخی از بندهای آن،که به ضرر منافع خود تشخیص میدهد بپذیرد. به عبارت بهترمیتوان بدون الزام به اجرای تمامی مفاد یک معاهده بین المللی،به عضویت آن معاهده درآمد.
تقریبا همه کشورهایی که دارای چرخه سوخت هسته ای میباشند، با توجه به این اصل پروتکل الحاقی را پذیرفته اند؛ ودولتهایی که اصلا چرخه سوخت ندارند پذیرش آنها هیچ مشکلی را برای آنها ایجاد نمیکند.
پروتکل الحاقی میگوید؛هرمکانی را که درهرزمانی آژانس تشخیص دهد بازرسی شود، فقط با اعلام قبلی حد اکثر دوساعت، باید مورد بازرسی قرار گیرد. اما دولت های مزبور زیر بار این شرط پروتکل الحاقی نرفته اند و خود قیدهایی را برآن افزوده اند تا امنیت ملی آنها و اسرار نظامی و علمی آنها به خطر نیفتد.چراکه اجرای بیقید وشرط پروتکلالحاقی، برای همه دولتها نگران کننده است و هیچ دولتی حاکمیت خودرا با دست خود به خطر نمی اندازد.پس به طریق اولی باید برای ایران نگران کننده تر باشد. چه رسد به اینکه طبق بیانیه لوزان «دسترسیهای بیشتر» نیز پذیرفته شود.
متاسفانه ایران براساس بیانیه لوزان پذیرفته که پروتکل الحاقی را تا زمان تصویب دائمی آن درمجلس به طورموقت اجرا کند و به منظور روشن شدن موضوعات گذشته و حال، اجازه استفاده آژانس از فنآوریهای مدرن و همچنین دسترسیهای بیشتر را برای آژانس فراهم نماید.!
یعنی اینکه که دامنه نظارت و بازرسی آژانس به پروتکل الحاقی محدود نمیباشد و نظارتهای بسیار گستردهتری در پیش است. نظارتهایی که به گفته اوباما،تاکنون نظیر نداشتهاند؛ بنابراین مجموعه نظارتها و بازرسیهای آژانس به پروتکل الحاقی محدود نمیشود ومحدود کردن بحث نظارتهای بیانیه لوزان به پروتکل الحاقی، مخفی کردن امری به مراتب بدتر از پروتکل الحاقی از چشم مردم میباشداست.
اما برخورد خود آمریکا با پروتکل الحاقی چگونه بوده است؟آمریکا پروتکل الحاقی مشروط به این شرط پذیرفته است که کلیه اقدامات، اطلاعات و مکانهایی که در ارتباط مستقیم با امنیت ملی آمریکا هستند از شمول پروتکل الحاقی خارج باشند وآژانس حق دسترسی به آنها را نخواهد داشت. و این آمریکاست که تعیین میکند چه مواردی به امنیت ملی مربوط میشود نه آژانس. بنابراین هر مکانی را که آمریکا صلاح نداند میتواند با استناد به این بند از دسترس آژانس خارج کند. مابقی کشور ها از جمله برزیل و هند نیز پرو تکل الحاقی را مشروط به شرایطی که خود تعیین کرده اند پذیرفته اند نه پذیرشی شبیه به پذیرش ایران.
اما در پروتکلی که ایران امضا میکند مدیریت دسترسیها منوط به تأمین نظر آژانس است و آژانس تعیین میکند که نظرش تأمین شده یا نه. بنابراین ایران باید کاملاً تابع نظر آژانس باشد.
بنا براین پروتکلی که ایران میخواهد بپذیرد با پذیرش دیگر کشور ها از جمله خود آمریکا کاملا متفاوت است. اما متاسفانه این مساله از مردم پنهان نگه داشته میشود و دولت به مردم صادقانه نمی گوید که چه چیزی را میخواهد بپذیرد و مدام به مردم میگویند که 120 کشور پروتکل الحاقی را پذیرفته اند!
از این رودر این زمینه هشیاری بیشتری لازم است چرا که پس از امضای یک سندِ تعهد آورِ بین المللی، تبعات طولانی مدت آن گریبانگیر کشور خواهد شد.
از این رو بهترین راه ومنطقی ترین مسیر این است که ایران نیز پروتکل الحاقی آنگونه بپذیرد که آمریکا پذیرفته است.
*عضو هیات عملمی دانشگاه بو علی سینا