روزنامه کیهان در صفحه گزارش روز نوشت:جولان و ویراژ دادن خودروهای گران قیمت و لوکس که البته بیشتر با هدف جلب توجه و خودنمایی خصوصا توسط راننده های جوان صورت می گیرد، پدیده جدیدی نیست و چندین سال است که بعضی از خیابان های بالای شهر در تسخیر این خودروها بیشتر ساعات پایانی شب از ترافیک قفل می شود.
به گزارش بولتن نیوز،
این گزارش که در روز پنجشنبه بیست و یکم خرداد 1394 هجری
خورشیدی به چاپ رسید، می افزاید: اما ظرف همین چند ماه گذشته، خبرهای نه
چندان خوشایندی در میان رسانه ها و شبکه های مجازی درباره حوادث تلخی منتشر
شد که ناشی از همین ارضه بود. خبرهایی که شاید بار دیگر خواسته یا
ناخواسته اذهان عمومی را به این سمت سوق داد که ریشه این رفتار یا بهتر است
بگوییم آسیب اجتماعی کجاست و چرا طی این سالها این رفتار سخیف اجتماعی
دامنه مخاطبان بیشتری پیدا کرده است؟
چرا برخی جوان ها ترجیح می
دهند در حالی که پشت فرمان یک اتومبیل بسیار لوکس نشسته اند بدون آنکه هیچ
هدف یا مقصد معینی داشته باشند راهی خیابان ها شوند و با دور زدن ها و گشت
زنی های متعدد جلب توجه کنند و با خودروی مدل بالایشان فخر بفروشند؟
این
آسیب اجتماعی بعد از وقوع آن دو حادثه به قدری تاثیر جدی بر جامعه گذاشت
که تا مدت ها موضوع جولان این خودروها در خیابان های بالاشهر بر سر زبان
بود.
حتی رهبر معظم انقلاب نیز جولان دادن برخی جوانهای سرمستِ
غرورِ وثروت با خودروهای گران قیمت در خیابانها را یکی دیگر از مظاهر ایجاد
ناامنی روانی در جامعه برشمردند و تأکید کردند: «نیروی انتظامی باید برای
ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند.» حضرت آیت
الله خامنه ای لازمه ایجاد امنیت در جامعه را، عمل مقتدرانه پلیس دانستند و
گفتند: نیروی انتظامی مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی است بنابراین
باید اقتدار داشته باشد اما این اقتدار به معنای ظلم کردن و حرکت بی مهار
نیست.
در گزارش امروز و فردای روزنامه کیهان نگاهی انداختیم به
زوایای مختلف این آسیب اجتماعی و بررسی این موضوع که چرا با گذشت زمان و
راهکارهای مختلف از جمله برخورد نیروهای پلیس و سایر نهاد ها همچنان این
معضل اجتماعی بدون حل باقی مانده است.
روایت یک ماشین سواری بی هدف
ساعت
حدود 11:30 شب است. یک آخر هفته معمولی و بدون هیچ تعطیلی خاصی. هنوز چند
متری مانده تا میدان نوبنیاد که گره ترافیک و راه بندان ماشین ها کورتر می
شود.درانتهای خیابان تا چشم کارمی کند،خودروهای مدل بالایی است که اکثرا
دختران یا پسران جوان پشت رل آنها نشسته اند. صدای گوش خراش موزیک و خنده
های بلند هر ازگاهی از پنجره های نیمه پایین ماشین ها به گوش می رسد.تقریبا
نیم ساعت است که ماشین ها بدون کمترین حرکتی درهمین ترافیک مانده اند.اما
نه کسی عصبانی است و نه انگار عجله ای برای رفتن در کار است!
دورمیدان
تقریبا خودروها پراکنده می شوند و هر کدام به سمتی می روند. یعنی مسیر های
متفاوت .بعضی ها خیابان آجودانیه، بعضی ها پاسداران و بعضی ها نیاوران و
اخیرا بعضی ها به سوی دار آباد و بام تهران. اما از دو راهی ارتش به
نیاوران دوباره ترافیک شروع می شود.همان ترافیک معروف پنجشنبه شب های
نیاوران. خودروها و سرنشین ها عجیب شبیه هم هستند.ماشین های مدل بالا و
شاسی بلند و شاسی کوتاه و کروکی که سرنشینانشان از پشت شیشه های پایین به
خوبی پیدا هستند.چند پسر یا دختر جوان.مدل های موها و لباس ها اکثرا شبیه
هم .راننده ها هم بدون استثنا همه جوان و به خوبی پیداست که در رانندگی کم
تجربه.
اینجا بیشتر از آنکه شبیه خیابان باشد، مانند نمایشگاه متحرک
اتومبیل های آخرین مدل است. تا آنجا که بعد از چند ساعت چرخیدن دیگر دیدن
انواع بی ام دبلیو های کروک و بنزهای آخرین مدل روز دنیا آن قدرها هم عجیب
نیست.
از میدان نوبنیاد تا بلوار اندرزگو به اندازه یک مسیر دو
ساعته طول می کشد. لحظه به لحظه بلوارشلوغ تر می شود. ماشین های رنگارنگ و
مختلفی که میلی متری جلو می روند به محض رسیدن به دور برگردان قیطریه یا
چهارراه فرمانیه دوباره دور می زنند و بعد از آنکه آن طرف خیابان را هم
میلی متری تمام می کنند باز سر اولین یا دومین دور برگردان برمی گردند و
باز دور می زنند و دور و دور و دور...
اکثر دخترها و پسرهای نقش
اول این دور زدن ها، حرفه ای این کار هستند و به قول خودشان «از درز سوزن
،کامیون رد می کنند» به خوبی پیداست که راننده یا سرنشینان ماشینی را نشان
می کنند و بعد هم ظرف چند ثانیه از لابه لای بقیه ماشین ها با مهارت خاصی
خودشان را به ماشین مورد نظر می رسانند و شروع می کنند به صحبت کردن. لایی
کشیدن و دور زدن آن هم با سرعت 10 کیلومتر در ساعت اینجا کار عادی خیلی ها
است!
این رفتار نه چندان خوشایند و حتی کمی باور نکردنی، هرچند خیلی
سال نیست که روی بورس آمده است اما در همین مدت کم هم حسابی جایی برای
خودش باز کرده و خیلی ها را از این سر شهر تا آن سر شهر پایه خود کرده.
خیابان گردی های شبانه و خوش و بش وحتی آشنایی آن هم از نوع پشت فرمانی از
آن پدیده های نوظهور اما پر دردسر این روزهای پایتخت شده است.
یک
جامعه شناس به گزارشگر روزنامه کیهان می گوید: «پایتختی که با این چند
میلیون خودرویی که بی وقفه درخیابان هایش بالا و پایین می رود و اغلب هم در
این گره های بی سر و ته ترافیکی گیر می کند ،به اندازه کافی مشکلات دارد
وآن وقت درست در شب هایی که انتظار می رود بار ترافیکی در بعضی از خیابان
ها باید به نسبت همیشه کمتر باشد ،فقط و فقط به دلیل این چشم و هم چشمی آهن
پرستانه تقریبا مجالی برای حرکت در این خیابان ها باقی نمی ماند.»
وی
می گوید:«گذشته از آن ایجاد سرگرمی و تفریحات کاذب در بعضی خیابان های
پایتخت که با همین ماشین سواری و دورهای بی هدف آغاز شده می رود تا ظرف مدت
کوتاهی با خط کشی های فرضی بعضی خیابان ها را به بورس ماشین بازهای لوکس و
ازما بهتران تبدیل کند درست همان پدیده ای که از سالها قبل جامعه شناسان و
آسیب شناسان شهری نگران رواج آن بودند و این پدیده به شکاف طبقاتی بیشتر
دامن می زند که باید جلوی این امر گرفته شود.»
خیابان هایی که در قرق ماشین بازان است!
خیلی
از این شب ها اتوبان های جنوب به شمال تهران یا جنوب به غرب هم غرق در
ترافیک است و دلیل آن هم خیلی ساده است. چون هر هفته تعداد بیشتری از جوان
هایی که در مناطق دیگر تهران به جز این خیابان ها ساکن هستند ،با شنیدن
وصف این خیابان های بورس ماشین بازی از راه هایی دور و حتی باورنکردنی و به
هر قیمتی هم که شده خودشان را به این خیابان ها می رسانند تا مثلا از
قافله رینگ و اسپرت بازان جا نمانند!
خیابان هایی مثل
آفریقا،نیاوران، فرمانیه، اندرزگو، پاسداران، ایران زمین، میدان کاج و ....
فعلا خیابان های بورس ماشین بازی در تهران هستند و معلوم نیست تا چند سال
بعد چه خیابان های دیگری به این لیست اضافه خواهند شد.اما گذشته از خود
مناطق این خیابان ها که ناگفته به خوبی گویای وضعیت زندگی ودرآمد جوانان
ساکن در این مناطق است، ماشین های لوکس و گران قیمتی هم که شب ها در این
خیابان ها جولان می دهند آن هم توسط جوانی که شاید نهایت 18 یا 19 سال سن
داشته باشد عجیب و حتی باور نکردنی است.
توقیف خودروها، چاره ساز می شود؟
تقریبا
می توان گفت با این روایت، موضوع پیچیده این گزارش کمی روشن شد. به راستی
چرا تعداد معدودی از جوانان که باید نقش اصلی در سازندگی و آبادانی کشور
داشته باشند به عنوان اوقات فراغت سوار بر خودروهای آخرین مدل خیابان های
این شهر را بالا و پایین می کنند؟
این موضوع علاوه بر تبعات فرهنگی و
روانی زیادی که به دنبال دارد ناامنی معابر و تصادفات خیابانی را نیز
شدیدا افزایش داده است. به طوری که چندی پیش سرهنگ پرویز حسینی پلیس راهور
تهران، با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان نیروی
انتظامی، گفته بود که، بخشی از کاهش تصادفات تهران به دلیل اجرای طرح های
شبانه پلیس در بزرگراه ها و معابر و برخورد با تخلفات سرعت غیرمجاز و لایی
کشی و حرکات مارپیچ است.
در حال حاضر این طرح ها با توجه به بیانات
رهبر معظم انقلاب تشدید خواهد شد. برخی از رانندگان خودروهای گران قیمت با
سرعت بالا در معابر و بزرگراه های پایتخت تردد می کنند و پس از دستور ایست
پلیس از محل متواری می شوند که طی مکاتبه با مرجع قضایی قرار بر صدور حکم
توقیف این خودروها شد.
معاون ترافیکی پلیس راهور اظهار کرد: بیشترین
تخلفات شبانه شامل نقص سیستم روشنایی، لایی کشی، سرعت غیرمجاز یا حرکت
وسایل نقلیه سنگین در مسیرهای سرعت است که انجام دو تخلف حادثه ساز نظیر
سرعت غیرمجاز و حرکت مارپیچ، توقیف وسیله نقلیه را به همراه دارد. به طور
میانگین 400 تا 500 وسیله نقلیه به دلیل تخلفات در شب توقیف می شوند.
دکتر
علی انتظاری، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی است. او
اما چنین راه کارهایی همچون توقیف را به نوعی راهکار موقت می داند ومعتقد
است چنین راهکارهایی در بلند مدت نمی توانند موثر باشند. او در این خصوص به
گزارشگر روزنامه کیهان می گوید: «بله همان طور که شما اشاره کردید الان
سالهاست که ما نه تنها در تهران بلکه در اغلب شهرهای بزرگ شاهد این اقدام
عده ای از جوانان هستیم و نکته مهم اینکه متاسفانه نه پلیس نیروی انتظامی و
نه راهنمایی و رانندگی و نه سایر نهادهای مرتبط با وجود تمام اقدامات صورت
گرفته نیز نتوانستند مانعی برای رواج این رفتار نابهنجار اجتماعی باشند.
اگر هم اقدامی صورت گرفته باشد، به صورت موقتی و بیشتر شبیه به یک مسکن
بوده تا درمان قطعی خب واقعا دلیل تکرار این پروسه معیوب چیست؟ این است که
ما همیشه به دنبال درمان های موقتی هستیم و اصلا به درمان ریشه ای اهمیت
نمی دهیم. الان در خصوص این جوانان بحث خودروهای میلیاردی لوکس مطرح است
اما واقعا فقط مشکل همین خودروها است؟ گرایش به تجملات و خود نمایی فقط
مختص این جوانان نیست بلکه معضل بزرگی است که دست به گریبان بخش هایی از
جامعه شده و به این راحتی هم درمان ندارد. هر قشری با هر پایگاه و درآمدی
اقدام به تجمل و خود نمایی می کند. مثلا در همین بحث عروسی و تهیه جهیزیه
نگاه کنید واقعا چقدر از این وسیله ها و جهیزیه عروس ضروری و برای تامین
نیازهای اولیه عروس و داماد است و چقدر صرفا برای تجمل است؟ همین بوفه ها و
ویترین هایی که خریداری می شود تا داخلش را از ظروف کریستال چند میلیونی
پر کنند واقعا مصداق بارز تجمل گرایی نیست؟ آیا نمی شود بدون لوازم برقی
لوکس آنچنانی یک زندگی مشترک را آغاز کرد؟ جهیزیه یک مثال کوچک بود در این
زمینه ما اغلب در تمام مسائل زندگی روزانه مان عادت کردیم به تجمل گرایی آن
هم از نوع افراطی.»
این جامعه شناس در ادامه می گوید: «نگاهی
بیندازید به برخی مساجد تازه تاسیس در مناطق بالای شهر.واقعا بیشتر به قصر
شباهت دارند تا مسجد!سقف های 6 متری، ستون های بزرگ، لوسترهای آنچنانی فرش
های قیمتی دست بافت و... واقعا هدف از ساخت مسجد نشان دادن این مصادیق
تجملات به مردم است؟! مگر نه اینکه مسجد جایی است برای اینکه مردم با حضور
قلب به مناجات و راز و نیاز بپردازند و تمام زیورآلات دنیا را از یاد
ببرند، پس این تجملات چه معنایی می تواند داشته باشد؟!»
این جامعه
شناس در ادامه یاد آور می شود: «همان طور که می بینید کم نیستند مصادیق این
نوع تجمل گرایی های افراطی .یعنی فقط نمی توان گفت این روزها قشر جوان آن
هم به انواع خودروهای لوکس و قیمتی گرایش پیدا کرده اند.ما در هر زمینه ای
دنبال تجملات آن هم از نوع افراطی آن هستیم. از تکنولوژی گرفته تا خانه
سازی و ... می توان از این معضل تعبیر دیگری نیز از منظر اجتماعی داشت. در
واقع ما به نوعی به بیماری به نام فرهنگ مصرفی دچار شده ایم. در حالی که ما
قبلا جامعه ای تولیدی بودیم و بسیاری از نیاز های خودمان را تولید و تامین
می کردیم اما الان در واقع تمام نیازهایمان وارداتی است.چنین بیماری در
جامعه ای که فرهنگ تولید وجود ندارد چندان عجیب نیست.مثلا شما نگاه کنید در
گذشته بیشتر افراد جامعه از پیر گرفته تا جوان به نوعی مولد بودند و در
تولید سهمی داشتند.مثلا بیشتر بازاری ها تمام ایام سال مشغول کار بودند، با
دوچرخه می رفتند و می آمدند در طول چند سال فقط یک دست کت و شلوار می
خریدند و همان را به خوبی تا مدت ها نگه می داشتند همه اینها یعنی اینکه ما
تا مدت ها قبل هنوز یک جامعه مصرفی نبودیم و نه تنها خودمان در تولید
اقتصادی نقش داشتیم که حتی مثل بسیاری از کشورهای توسعه یافته این باور در
میان اغلب اقشار جامعه وجود داشت که نباید به سمت مصرفی شدن پیش رفت. این
یک واقعیت اجتماعی است که وقتی افراد از فرایند تولید منفک می شوند سعی می
کنند در عرصه های دیگر خودشان را نشان دهند حالا یکی در قالب اتومبیل لوکس،
یکی در قالب خانه ویلایی، یکی در قالب خرید افراطی لباس های برند و ...
باید ریشه ها را درمان کرد.»
خودروی میلیاردی از کجا؟
شکاف و
نابرابری اجتماعی یکی از ارکان مهم توزیع نابرابر ثروت در جامعه است.
زمانی که عده ای با ثروت های باد آورده خودروی میلیاردی تهیه می کنند و با
آن در خیابان های شهر جولان می دهند نباید انتظار داشت این باور که ثروت
های جامعه نابرابر توزیع شده است در اذهان عمومی خصوصا طبقه پایین و متوسط
شکل نگیرد.
دکتر محمد مهدی موسوی، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی با
اشاره به این موضوع به گزارشگر کیهان می گوید: «در خصوص این معضلی که
امروزه گریبان برخی جوان ها را گرفته است بحث های متعددی وجود دارد اما
فرمایش مقام معظم رهبری در این خصوص بسیار حکیمانه بود. ایشان به صراحت از
واژه جوانان سرمست غرور و ثروت نام بردند. سرمست غرور و ثروت یعنی همان دو
صفت ناپسندی که ناخودآگاه و بی هدف برخی جوانان را به خیابان ها می کشاند.
خب سؤال من این است که چطور یک جوان 21 ساله می تواند مالک و راننده یک
خودروی آمریکایی 3 میلیاردی باشد؟ واقعا این جوان اگر خودش به این درآمد
رسیده است که از چه زمانی و با درآمد ماهانه چه اندازه توانسته این خودرو
را خریداری کند؟ اما اگر توسط والدین و اطرافیان به این خودرو رسیده پس چه
لزومی دارد که با غرور کاذب به سطح شهر بیاید و این ثروت را به رخ سایر
جوان هایی که شاید نتوانند از طریق اطرافیانشان به چنین خودروهایی برسند،
بکشاند؟ به نظر من الان بحرانی ترین مشکل ما در میان جوانان بحران هویت
است. بحرانی به مراتب جدی که همه ما در ایجاد و تشدید آن به نوعی مقصر
هستیم .چرا ما نباید کاری کنیم که جوان ما به نوعی خودسازی اجتماعی و
شخصیتی برسد و این نوع فخر فروشی را افتخار نداند. نتیجه این بی توجهی ما
به شخصیت سازی جوانان این شده که امروز خیلی ها حاضرند با قیمت های نجومی و
با پرداخت چک های بلند مدت و اقساط طولانی خودروهای آخرین مدل تهیه کنند
چرا؟ چون از قافله جوان های اتومبیل سوار بالای شهر جا نمانند.»