این روزنامه انگلیسی نوشت: «آلفر بیست و چهار سال قبل موساد را ترک کرد ولی یک خاطره برخی اوقات وی را ساعت چهار صبح از خواب بیدار می کند و آن این است که اگر موساد با کشتن (آیت الله) خمینی (ره) موافقت کرده بود، چه اتفاقی روی می داد.»
آلفر در مصاحبه ای گفت: «پاسخ دادن به این پرسش ممکن نیست. در عین حال ، مهم بودن هر رهبر بسیار کاریزماتیک دلایلی دارد بنابراین ، ناپدید شدن آن شخص ، پیامدهایی خواهد داشت.»
آلفر اخیراً در کتابی تحت عنوان «پیرامون: تلاش اسرائیل برای یافتن متحدانی در خاورمیانه» به تفصیل درمورد تلاش برای ترور (آیت الله) خمینی توضیح داده است.
اسحاق هوفی رئیس موساد، آلفر را همراه با الیزر شافریر نماینده موساد در تهران احضار کرده و درخواست ترور (آیت الله) خمینی را که شاپور بختیار مطرح کرده بود به اطلاع این دو نفر رساند. بختیار نخست وزیر موقت ایران بود که شاه وی را برای سرکوب تظاهرات فزاینده در کشور منصوب کرده بود.
پاسخ شافریر منفی بود. شافریر گفت: «اگر (آیت الله) خمینی به ایران باز گردد، ارتش و پلیس امنیتی شاه یعنی ساواک به مسئله وی رسیدگی می کنند.»
در آن دیدار آلفر نفس عمیقی کشیده و گفته بود: «ما از موضع (آیت الله) خمینی و بخت وی برای موفقیت به اندازه کافی اطلاع نداریم که بتوانیم خطر کشتن وی را توجیه کنیم.»
دست کم گرفتن (آیت الله) خمینی فقط قصوری از طرف موساد نبود بلکه آمریکا، انگلیس و خود ساواک نیز در این باره مقصر بودند. از آلفر پرسیده شد اگر وی در آن زمان از آنچه در حال حاضر می داند اطلاع داشت، چه توصیه ای می کرد که وی پاسخ داد: «اگر این مکالمه چند ماه بعد بود، من می گفتم این کار ارزش خطر کردن را دارد. من ادعا نمی کنم اگر من نظری مخالف پیشنهاد می کردم ، رئیس موساد تصمیمی متفاوت از آنچه من می گرفتم اتخاذ می کرد. اما این حادثه ای است که در ذهن من باقی مانده است.»
انقلابیون که قدرت را در دست گرفته بودند، به سرعت نیت خود را نشان دادند.آلفر گفت:« ما دیدیم که انقلابیون چگونه با بقیه مخالفان برخورد کردند و شاهد همه اعدامها بودیم و به قصد آنها پی بردیم. آنها از اذعان به برنامه های خود برای صدور انقلاب ترسی نداشتند. بختیار ظاهرا همه این مسائل را درک کرده بود اما ما بختیار و قطعا روحانیان را نمی شناختیم. ما درک درستی از اوضاع نداشتیم.»
آلفر در کتاب خود که بر اساس تجربیات وی و تعداد زیادی از مصاحبه هاست، به بررسی «دکترین پیرامونی» می پردازد که بین سال های 1957 تا 1958 در دفتر دیوید بن گوریون نخست وزیر وقت اسرائیل تدوین شده بود. اسرائیل از طریق این دکترین، علیه "هسته عرب " از کشورهای دشمن به رهبری مصر در زمان جمال عبدالناصر، متحدان منطقه ای پیدا کرد.
آلفر توضیح داد: «موساد زیر نظر نخست وزیر قرار دارد و هیچ اشکالی در این باره وجود ندارد که بن گوریون نخست وزیر وقت اسرائیل این کار را به موساد محول کرد. بن گورین وزارت امور خارجه را دور نزد. روابط پنهانی وجود داشت و این کار موساد است که به نخست وزیر گزارش دهد.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
این صهیونیستها واقعا ای کیوی ای کیو هستند اگر از ترور پیامبر گرامی اسلام در آغاز نبوت و خوابیدن مولا حضرت علی ع در بستر ایشان و مغبون شدن دشمنان وهزاران مطلب دیگر درس نمیگیرند آیا از زندگی پیامبر خودشان هم درس نمیگیرند؟ فرعون اولادان پسر قوم بنی اسرائیل همه را بقتل رساند مگر آنکسی را که اصلا بایستی به قتل میرساند و اتفاقا با هزینه خود فرعون و دردامان خود فرعون بزرگ شد وشد حضرت موسی ع و ضد فرعون .خوب اگر بنا بود خداوند دوستان خود را تنها بگذارد که اکنون دنیا به شکل دیگری بود.