کد خبر: ۲۶۳۶۷۲
تاریخ انتشار:
بولتن تلویزیون (16 خرداد)؛

رقابت علیخانی و جوان با فردوسی‌پور، اخباری از «تعبیروارونه یک رویا»، «لیسانسه‌ها»،«معمای شاه» و «پایتخت 4 و 5»

درحالی که با اعلام نامزدهای بخش چهره تلویزیونی سال پانزدهمین جشن حافظ، رقابت «احسان علیخانی» و «رامبد جوان» با «عادل فردوسی‌پور» به اوج خود رسید، مدیرگروه فیلم و سریال شبکه یک به ارائه توضیحاتی درباره سریال های «لیسانسه‌ها»، «تعبیر وارونه یک رویا»، «معمای شاه»، «پشت بام تهران»، «پایتخت 4» و «پایتخت 5» پرداخت و این درحالی است که نویسنده سریال «جاده قدیم» با انتقاد از عملکرد صداوسیما، بر لزوم جسارت در این سازمان تاکید کرد.
گروه تلویزیون، پانزدهمین جشن حافظ (دنیای تصویر) امسال علاوه بر برگزیده‌های بخش سینما و تلویزیون، برای سومین بار پس از یک وقفه از یک چهره تلویزیونی هم قدردانی خواهد کرد.

به گزارش بولتن نیوز، اعلام اسامی نامزدهای بخش چهره تلویزیونی برتر سال جشن حافظ، توضیحات مدیرگروه فیلم و سریال شبکه یک درباره سریال «لیسانسه‌ها»، «تعبیر وارونه یک رویا»، «معمای شاه»، «پشت بام تهران»، «پایتخت 4» و «پایتخت 5»، ادامه تصویربرداری «تعبیر وارونه یک رویا» و لکنت زبان «نگار عابدی»، اظهارات «اسماعیل قدیمی» درباره عملکرد 10 ساله ضرغامی و مدیریت کمتر از یکساله دکتر سرافراز، نقدی بر سریال ضعیف «شمعدونی» و درنهایت تاکید ویژه «امید سهرابی» نویسنده سریال «جاده قدیم» بر لزوم جسارت تلویزیون و مدیران سیما سرخط مهمترین اخبار «بولتن تلویزیون» امروز شانزدهم خردادماه را تشکیل می دهد.

برای مشاهده دیگر اخبار فرهنک و هنر اینجا کلیک کنید!


رقابت احسان علیخانی و رامبد جوان با عادل فردوسی‌پور

هیات داوران جشن حافظ پس از بررسی برنامه‌های تلویزیونی سال گذشته، با تاکید بر مجری‌محور بودن برنامه، چهره‌های زیر را به عنوان نامزدهای بخش چهره تلویزیونی سال پانزدهمین دوره جشن حافظ انتخاب کردند:
 
احسان علیخانی برای اجرای برنامه «ماه عسل»، عادل فردوسی‌پور برای اجرای برنامه «نود»، رامبد جوان برای «خندوانه» و مرتضی حیدری مجری «پایش».

رقابت علیخانی و جوان با فردوسی‌پور، اخباری از «تعبیروارونه یک رویا»، «لیسانسه‌ها»،«معمای شاه» و «پایتخت 4 و 5»

در پانزدهمین جشن حافظ که بیست و ششم خردادماه برگزار خواهد شد، تندیس حافظ بهترین چهره تلویزیونی به یکی از این نامزدها اهدا خواهد شد.
 
پیش از این داریوش ارجمند برای «طلوع ماه» و مرتضی حیدری برای «گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه ۲» برنده تندیس حافظ بهترین چهره تلویزیونی شده بودند.
 
برای انتخاب چهره تلویزیونی برنامه‌هایی مورد بررسی قرار گرفتند که از فروردین ۱۳۹۳ تا انتهای اسفندماه ۱۳۹۳ پخش شده‌اند.
 
جشن حافظ (دنیای تصویر) با مدیریت علی معلم برگزار می شود.

از «لیسانسه‌ها»ی سروش صحت تا ساخت «پایتخت 5»

مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک از آماده‌سازی سریال‌های جدید و پخش آنها در طول سال خبر داد و گفت: سریال «لیسانسه‌ها» به کارگردانی سروش صحت به‌زودی وارد مرحله‌ پیش تولید می‌شود.

رحمان سیفی آزاد اعلام کرد: پخش سریال «تعبیر وارونه یک رویا» بعد از ماه مبارک رمضان از شبکه اول قطعی است. این مجموعه با پایان ماه رمضان به فاصله یک هفته‌ای جایگزین سریال «پایتخت 4» می‌شود. همچنین بعد از سریال فریدون جیرانی، شبکه اول قصد دارد سریال «نفس گرم» مهدی عسگر‌پور را به روی آنتن ببرد.

بولتن تلویزیون(16 خرداد)

وی درباره‌ی پخش سریال تاریخی «معمای شاه» محمدرضا ورزی توضیح داد: قرار بود این سریال به مناسبت کودتای 28 مرداد‌ماه پخشش آغاز شود، اما به دلیل اینکه این مناسبت روز چهارشنبه است، پخش «معمای شاه» را از روز جمعه - 30 مرداد‌ ماه - شروع خواهیم کرد. «معمای شاه» قرار است به شکل هفتگی جمعه شب‌ها به روی آنتن برود.

بولتن تلویزیون(16 خرداد)مدیر گروه فیلم و سریال شبکه اول در ادامه به سریال‌های دیگر این شبکه که در دست نگارش هستند اشاره کرد و گفت: «لیسانسه‌ها» کاری از سروش صحت، «دور دست‌ها» به کارگردانی جواد ارشاد و «پشت بام تهران» به نویسندگی سعید نعمت‌الله از جمله سریال‌هایی هستند که اکنون در دست نگارش هستند و به‌زودی وارد مرحله پیش تولید می‌شوند. همچنین چندین گزینه برای ماه محرم امسال خواهیم داشت که اکنون در حال بررسی هستند. شبکه یک برای هفته ناجا هم سریال دارد که اکنون در حال بررسی است. سریال‌هایی که از آنها نام برده شد همگی کارهایی هستند که قرار است در طول سال تا پایان سال 1394 در تابستان، پاییز و زمستان به روی آنتن بروند که براساس چیدمان شبکه، هریک به پخش خواهند رسید.

وی سپس خاطرنشان کرد: تمام تلاشمان این است که تا پایان امسال آنتنی گرم با موضوعات مختلفی چون اجتماعی، مذهبی، طنز و ... برای مخاطبان داشته باشیم.

سیفی‌آزاد در پایان در پاسخ به اینکه با توجه به پخش ماه رمضانی «پایتخت 4»،‌ امکان ساخت «پایتخت 5» برای نوروز امسال وجود دارد؟ به ایسنا گفت: تا زمانی که «پایتخت» میان مردم جذابیت داشته باشد و دوستان سازنده قصه‌های نو و جذابی داشته باشند این مجموعه قابلیت ادامه‌دار بودنش وجود دارد و ممکن است شبکه اول نوروز 1395 «پایتخت 5» را هم داشته باشد. در کل ما برای ادامه «پایتخت» به درخواست مردم احترام می‌گذاریم.

لکنت زبان نگار عابدی در «تعبیر وارونه یک رویا»/ ادامه تصویربرداری در بیمارستان روزبه

تصویربرداری مجموعه تلویزیونی «تعبیر وارونه یک رویا» به کارگردانی «فریدون جیرانی» از مرز 70 درصد گذشت.

بولتن تلویزیون(16 خرداد)هم اکنون گروه تولید سریال «تعبیر وارونه یک رویا» در لوکیشن بیمارستان روزبه تهران واقع در خیابان کارگر جنوبی مشغول فیلمبرداری بودند. ناهید امیری با بازی نگار عابدی که در بیمارستان سینا از موضوع جاسوس بودن همسرش آقای روانبخش با بازی فرهاد قائمیان آگاه شده بود پس از درگیری با همسرش دچار لکنت زبان شده و قدرت تکلمش را از دست داده است.
 
در لوکیشن بیمارستان روزبه سکانس مربوط به ملاقات روانبخش از همسرش فیلمبرداری شد. در این سکانس ناهید امیری با دیدن همسرش با داد و فریادهای شدید نسبت به حضور روانبخش واکنش نشان داده و برادر ناهید، روانبخش را از اتاق بیرون می برد. در لوکیشن بیمارستان روزبه فرهاد قائمیان، پانته آبهرام و نگار عابدی مقابل دوربین رفتند و گروه تا پنج شنبه 14 خرداد در آنجا حضور داشتند.
 
سریال تعبیر وارونه یک رویا پس از لوکیشن‌ بیمارستان روزبه برای ادامه تصویربرداری به خانه یکی از کاراکترهای اصلی سریال نقل مکان می‌کند. تاکنون بیش از 800 دقیقه از این سریال تصویربرداری و 10 قسمت از آن توسط سیامک کردجان مونتاژ شده است و کار در مرحله صداگذاری قرار دارد. آهنگسازی این سریال هم بر عهده بهزاد عبدی است که در کشور اوکراین ضبط خواهد شد. سریال تعبیر وارونه یک رویا به تهیه‌کنندگی سیدکمال طباطبایی و کارگردانی فریدون جیرانی محصول گروه فیلم و سریال شبکه یک سیما است که در 24 قسمت50 دقیقه ای بعد از سریال پایتخت 4 در ماه مبارک رمضان، به روی آنتن خواهد رفت. داستان مجموعه تلویزیونی تعبیر وارونه یک رویا درباره موضوع انرژی هسته‌ای و خرابکار صنعتی است که در آن امیر جعفری، پانته‌آ بهرام، فرهاد قائمیان، داریوش ارجمند، الهام کردا، فرزین صابونی، صفا آقاخانی‌، نگار عابدی‌ و علی صالحی ایفای نقش کردند.

ضرغامی هیچ گزارش کاری به مردم نداد/ سرافراز توان اجرای حتی یکی از شعارهایش را ندارد

آیا ضرغامی گزارش کار مستندی به ملتش داد؟ طی 10 سال چه گلی به جمال مردم افزود؟ کدام مستندات؟ کو کارنامه موفق؟ رونق صداوسیما به دست سرافراز میسر نمی‌شود.

بولتن تلویزیون(16 خرداد)ارزیابی عملکرد مدیریت سرافراز و تفاوت این مسیر با راهی که ده سال ضرغامی آن را پیمود، عواقب جانبداری‌ سازمان صداوسیما از برخی جناح‌های خاص آن‌هم در آستانه انتخابات مجلس و تجربه رسانه ملی دیگر کشورها در چگونگی برقراری تعادل میان حزب‌های مختلف برخی از سئوالاتی‌ست که اسماعیل قدیمی (مدرس دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر علوم ارتباطات ) در گفتگو با ایلنا به آن‌ها پاسخ داده است.

عملکرد سرافراز را از دید سیاسی و تغییرات درون سازمانی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سرافراز اختیارات محدودی دارد. اصولاً روسای صداوسیما باوجود آن همه بودجه و نیروی انسانی، قدرت محدودی دارند. تقاضاهای متفاوت، گروه‌های‌ فشار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، شورای نظارت، اقشار مختلف جامعه هم هرازچندگاهی وارد معرکه می‌شوند و صداوسیما را به یک ابزار سانسور و خودسانسوری تقلیل می‌دهند. اگر یک جمله از فلان قومیت یا صنف و ... کم و زیاد شود یا از یک قشر انتقاد شود، بلافاصله فشارها افزایش می‌یابد. جریان «درحاشیه» را فراموش نکنید. در کجای دنیا پخش یک سریال طنز را بخاطر انتقادناپذیری یک صنف و گفتن برخی واقعیات، متوقف می‌کنند؟ در این رسانه‌ای که هزاران نفر با نفوذ و گاه اقشار مختلف حساسیت نشان می‌دهند، سرافراز چه می‌تواند بکند؟ حالا به این همه مشکل گرایش‌های شخصی و ایدئولوژیک سرافراز را هم اضافه کنید!

ساختار نیروی انسانی صداوسیما از نظر حرفه‌ای و قابلیت‌های تولید رسانه‌ای نیرومند نیست. با شرایط موجود هم هیچ تغییر اساسی امکان ندارد. پارادایم، نگرش و بینش و بنیادها باید تغییر کند تا تغییر به‌وجود آید. سرافراز در پیام نوروزی‌اش «هدایت و مدیریت فرهنگ و افکار عمومی جامعه»، «گسترش دین، اخلاق، امید و آگاهی»، «ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی»، «پشتیبانی رسانه‌ای همه‌جانبه و مبتکرانه در امر بسیج عمومی» و «کمک به مدیریت‌های اجرایی درجهت تامین اهداف و اجرای سیاست‌های کلان نظام در عرصه‌های ملّی و بین‌المللی» را محورهای اصلی فعالیت رسانه‌ ملّی در سال ۹۴ اعلام می‌کند. سئوال اینجاست که او این همه هدف کلان را با چه توانی محقق می‌کند؟

با توان او و افراد مشابه او؛ حتی یکی از این هدف‌ها هم قابل تحقق نیست. چرا مسئولان ما دست از شعار دادن برنمی‌دارند؟ چرا سعی نمی‌کنند بین ادعا و توان اجرایی و حدود اختیارات خود تناسب برقرار کنند. وقتی بخشی از مردم و مسئولان و صاحبنظران با تلویزیون قهرند؛ ایشان چطور می‌خواهد افکارشان را هدایت کند؟ با چه پتانسیلی؟ چه ابزاری، کدام شاخص ارزیابی؟ رقبا چه؟ وقتی یک سریال تلویزیونی برون‌مرزی را میلیون‌ها ایرانی می‌بینند و سریال‌های صداوسیما رمق رقابت ندارند چه؟ کدام تحقیق؛ موفقیت او را رصد می‌کند؟ در جامعه‌ای که تحقیق ضعیف است، حافظه تاریخی اهمیت ندارد، کسی نمی‌تواند مطالبه جدی کند و همه از زیربار مسئولیت اجتماعی شانه خالی می‌کنند، می‌شود شعار داد و ادعا کرد و رفت و هیچکس هم سراغتان نیاید! آیا ضرغامی گزارش کار مستندی به ملتش داد؟ طی 10 سال چه گلی به جمال مردم افزود؟ کدام مستندات؟ کو کارنامه موفق؟

مسیری که شش ماه است سرافراز آغاز کرده؛ چه تفاوتی با راهی که برای ده سال ضرغامی در پیش گرفته بود؛ دارد؟

مشکل صداوسیما ساختاری و سیستمی است! مشکل مملکت ما مشکل روزمرگی مدیران است! صداوسیمایش هم همینطور! رییس جدید نمی‌تواند معجزه کند، او فقط در تاکتیک‌ها، قدرت مانور دارد. آن هم اگر بخواهد و بتواند. درحالی‌که مشکل صداوسیما استراتژیک است! مشکل صداوسیما تک‌قرائتی بودن گفتمان و فقدان آزادی عمل و نبود خلاقیت است. مشکل صداوسیما مخلوط کردن خبر و تفسیر است! ضعف دربرابر فشارهای سیاستمداران انتقادناپذیر، انحصارطلبی این و آن و فلان جناح و مانند این‌ها. شش ماه آقای سرافراز با 10 سال آقای ضرغامی چه تفاوتی دارد؟ آیا وقتی آقای سرافراز وارد صداوسیما شد؛ همه مدیران و کارکنان برایش فرش قرمز پهن کردند و یک دفعه تصمیم گرفتند صداوسیما را به یک رسانه ملی پرنفوذ تبدیل کنند؟ همه خلاق و نوآور شدند و ناگهان همه تصمیم گرفتند با او همراهی کنند؟ پزشکان تصمیم گرفتند انتقادپذیر شوند و یک سریال طنز پرمخاطب را تحمل کنند تا شاید بازار صداوسیما گرم شود؟ قشر تحصیل کرده‌ای که می‌توانست با تحمل انتقاد؛ به الگویی برای دیگران تبدیل شود، به‌جای اصلاح خود نفی انتقاد کرد و فاجعه از اینجا شروع می‌شود!

مشکل صداوسیما مشکل انتقادناپذیری اقشار گوناگون جامعه است. آیا با آمدن سرافراز ناگهان جناح‌های سیاسی آماتور یا نمایندگان مجلس و وزرای دولت تصمیم گرفتند همدلی و همزبانی نشان دهند و انتقادپذیر باشند و طی 6 ماه تلویزیون به کانون نقداجتماعی و اصلاح و بهبود تبدیل شد؟ رونق صداوسیما به دست سرافراز میسر نمی‌شود. همه قشرها، همه مسئولان و همه اجزای سیستم های انتقادناپذیر کشور در این ناکارآمدی دخیل‌اند!

آقای سرافراز با مژده تغییر؛ کوچک کردن بخش بسیار اندکی از سازمان را به نام چابک‌‌سازی در پیش گرفت اما به‌نظر می‌رسد فلسفه‌ی این تغییرات تنها آرام نگاه داشتن جریان منتقد برای مدتی کوتاه بوده است. آیا  می‌توان گفت که از ابتدا قرار بر هیچ تغییری نبوده است؟

بعید می‌دانم چیز خاصی تغییر کند. صداوسیمایی که تحت ده‌ها اهرم فشار کار می‌کند و پتانسیلی برای بهبود ندارد و اصلاً بنا هم نیست چنین کند، نمی‌تواند تغییر کند. کوچک‌سازی، لااقل، باعث کاهش هزینه‌ها می‌شود. حالا که بناست بیشتر مردم با برنامه‌های تلویزیون‌های فرامرزی سرگرم شوند؛ پس بودجه صداوسیما به‌جای سرپا نگهداشتن ده‌ها تلویزیون کم‌مشتری صرف چند تلویزیون با توان مالی بالا شود تا شاید کمی بهتر برنامه‌‌سازی کند.

باتوجه به نزدیکی انتخابات مجلس؛ نگاه جانبدارانه رسانه ملی از گروهی خاص که پرچم جبهه پایداری و دلواپسی در دست‌شان است و محور آن رئیس دولت قبل است؛ چه معنا و مفهومی دارد؟

صداوسیما یک ابزار برای تنویر افکار عمومی کل جامعه است. جامعه‌ای که دارای تنوع قومیتی، سیاسی، سبک زندگی و انسان‌هایی انعطاف‌پذیر و ... تقاضاهای متفاوت است. حالا صداوسیما بیاید 24 ساعته از جبهه فلان یا جناح بیسار حمایت کند، جز آن‌هایی که صداوسیما را قبول دارند، کسی تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد. شعار من این است که اگر صداوسیما همه مردم را نبیند، همه مردم هم آن را نخواهند دید. دنیای امروز دنیای انتخاب است. اگر این کار از سوی صداوسیما انجام شود، مفهومی جز از دست دادن تعداد بیشتری از مخاطبانش ندارد.

حمایت از یک گروه خاص چه خطراتی برای جامعه دارد و چه تاثیری در اعتماد مردم خواهد داشت؟

مردم طی سال‌های اخیر برخوردشان با صداوسیما و رسانه‌های فرامرزی مبتنی بر تئوری استفاده و خشنودی و یا تئوری استحکام بوده است. این تئوری‌ها می‌گویند که مردم براساس نیاز و گرایش فکری خود یک رسانه را انتخاب می‌کنند. وقتی دیدند رسانه‌ای خاص فقط به دنبال القای یک تفکر خاص است، آن را طرد می‌کنند و به دنبال رسانه‌ای می‌روند که بلد است به تنوع فکری مخاطبش احترام بگذارد و آن را به رسمیت بشناسد. می‌روند سراغ رسانه‌ای که بلد است بی‌طرفی از خود نشان دهد. مردم هرگاه احساس کنند صداوسیما یا رسانه‌ای دیگر به دنبال القای یک ایده خاص، کاندیدای خاص یا جناح خاصی است، آن را تحریم می‌کنند. استقبال مردم از رسانه‌های بیگانه نشانگر عدم موفقیت صداوسیما در جذب مخاطبانی است که محتوای برنامه‌های صداوسیما را نمی‌پسندند. بنابراین، هرچه این مواضع در صداوسیما به نفع یک جریان شدیدتر باشد، اعتماد مردم به آن کمتر شده و اقبال‌شان به رسانه‌های فرامرزی بیشتر می‌شود. خطر این وضعیت زیاد است. این امر ازدست رفتن اعتبار رسانه ملی، رشد شایعات مخرب، امکان فروپاشی اجتماعی، رشد تضادها و ازبین رفتن اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و رسانه ملی و ده‌ها آسیب دیگر را درپی دارد.

اصولا آیا گروه قدرت حق چنین استفاده‌ای از ابزار مجلس؛ رسانه ملی و  مطبوعات عمومی را برای منافع خود دارد و امکان مقابله با چنین روش‌هایی برای منتقدان چگونه شدنی‌ست؟

خیر! براین اساس، دموکراسی و مردمسالاری چه معنایی دارد؟ هیچ قدرتی حق تمامیت‌خواهی ندارد. همه چیز را همگان دانند. همه حق دارند ابراز نظر کنند. حق اطلاع و حق ارتباط دو حق طبیعی بشر است. هر انسانی حق دارد عقیده‌اش مورد احترام باشد. معنای همدلی واقعی یعنی همین. همدلی یعنی من دیگران را آنطور که هستند؛ بپذیرم نه آنطور که می‌خواهم!!

اگر یک جناح فکری نخواست این حقوق را رعایت کند، طرد خواهد شد. این قانون طبیعت است. همیشه حق با کسانی است که برای دیگران هم احترام قائلند. مجلس جای قانونگذاری برای همه است نه یک قشر و دو قشر و جناح خاص. رسانه ملی به همه تعلق دارد. اسمش رسانه ملی است نه رسانه یک قشر خاص. مردم حق دارند رسانه‌ای را که حقوق آن‌ها را رعایت نمی‌کند، نبینند.

برخورد جناحی این رسانه؛ بی‌طرفانه بودن و صحت انتخابات پیش رو را چگونه می‌تواند خدشه‌دار کند؟ آیا نباید نگران ریختن بخشی از آراء و کناره‌گیری بخشی از مردم در انتخابات بود؟

رأی مردم در صندوق‌ها تعیین می‌شود نه صفحه تلویزیون. رأی مردم در شبکه‌های اجتماعی و فضای عمومی تعیین می‌شود. در جامعه پیشرفته دارای تجربه مردمسالاری زیاد؛ رادیو و تلویزیون‌های ملی هم بخشی از عناصر فضای عمومی‌اند اما در ایران شبکه‌های اجتماعی گوی سبقت را ربوده‌اند. با این وجود، بعید می‌دانم تلویزیون چنین کاری را انجام دهد. صحت انتخابات به دست نهادهای مربوطه است نه تلویزیون. مردم هم براساس برنامه‌های تلویزیون پای صندوق‌ها نمی‌آیند. انتخابات در ایران پرنشاط است و انشالله مردم نمایندگان خود را به مجلس خواهند فرستاد. رهبران فکری، گفتگوهای مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون‌های ماهواره‌ای هم در رأی مردم تأثیر دارند.

اصولا با چه ابزاری می‌توان بر عملکرد صداوسیما در دوران انتخابات نظارت کرد؟ مجری این نظارت چه افراد یا نهادهایی باید باشند؟

سازوکاری خاصی برای نظارت بر صداوسیما در دوران انتخابات وجود ندارد. آن‌ها یک شورای نظارت حکومتی دارند. بازهم تأکید می‌کنم. صداوسیما در انتخابات فقط نقش اطلاع‌رسانی دارد. آن‌ها تنها نظر مقامات مسئول را منعکس می‌کنند و در صحت و سقم انتخابات و دخالت در آراء و امثالهم تأثیری ندارند.

تجربه‌ی کشورهای دیگر در این زمینه چیست و شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی آنها چگونه در میان گروه‌ها و احزاب محتلف تقسیم‌بندی شده یا مقابلشان صف‌‌آرایی می‌کنند؟

در کشورهای دارای دموکراسی ریشه‌دار رادیو و تلویزیون و مطبوعات دارای استقلال حرفه‌ای، معتقد به تکاثر عقاید و آزادی‌گرایی هستند. رسانه‌ها تنها نقش تهیج سیاسی و تبلیغ و تحریک مردم به حضور در انتخابات را دارند. هیچ رسانه ملی‌ای حق دخالت به نفع حزب و جناحی را ندارد. رسانه‌ها نماینده عموم مردم هستند و نقش وکیل مدافع مردم دربرابر مقامات را دارند. رسانه‌های همگانی وظیفه دارند حقایق را به مردم منعکس کنند. البته رسانه‌های حزبی هم وجود دارند که هرکدام طرفدار حزب متبوعه‌اند. اما رسانه‌های ملی و حاکمیتی تنها به رأی مردم اشاره می‌کنند و از حزب و جناحی حمایت نمی‌کنند. قانون چنین اجازه‌ای به آن‌ها نمی‌دهد.

در کشورهای پیشرفته احزاب وجود دارند و در ایران ما هنوز صاحب حزب حرفه‌ای نیستیم. آن‌ها ظرفیت مبارزه حزبی بالایی دارند. ماهنوز درحال تجربه مردمسالاری هستیم و هنوز تا رسیدن به یک وضعیت ایده‌آل فاصله زیادی داریم. دموکراسی چندحزبی پارلمانی یک تجربه چندصدساله است و مردمسالاری ما تنها 4 دهه عمر دارد. آن‌ها سیاستمداران‌شان حرفه‌ای شده‌اند و همواره رقیبان قدر مواظب رقبایند که مبادا حرکتی خلاف قانون انجام دهند. ما در ایران درحال تجربه یک کنش اجتماعی مدرن هستیم درحالی که 2500 سال استبداد را تجربه کرده‌ایم. سیاستمداران ما غالباً تجربه حزبی کافی ندارند و آماتور عمل می‌کنند. بنابراین، رسانه‌های آن‌ها تجربه سیاسی حرفه‌ای را منتشر می‌کنند و رسانه‌های ما تجربه مردمسالاری نونهال را. رسانه‌های آن‌ها مبارزات حزبی سیاستمداران دارای تجربه حزبی زیاد را منتشر می‌کنند و ما کنش‌های سیاستمدارانی را پخش می‌کنیم که هنوز با بسیاری از اصول و مبانی حزبی و اخلاق حزبی آشنا نیستد. آن‌ها سیاستمدارانِ دارای تحصیلات سیاسی و تجربه حزبی را نشان می‌دهند و ما مهندسان، پزشکان و تحصیل کرده‌های رشته‌های بیشتر فنی را که تجربه سیاسی و حزبی ندارند. آن‌ها برای مردمی برنامه پخش می‌کنند که با بسیاری از فنون رسانه‌ای و حزبی آشنایند و ما برای مردمی برنامه پخش می‌کنیم که تنها از سال 1388 به بعد با مناظرات سیاسی غیرحرفه‌ای آشنا شده‌اند. به هرحال صداوسیما باید درخصوص نشاط برگزاری انتخابات موثر باشد و در تعیین رأی مردم وقتی موثر خواهد بود که به استقلال حرفه‌ای برسد، تکاثر عقاید را بپذیرد و براساس آزادی بیان و پاسخگویی مستند به افکارعمومی، نقد منصافنه و پرهیز از تعصب و سوگیری همه مردم و جناح‌ها احساس کنند صداوسیما نسبت به قدرت‌ها بی‌طرف است و تنها مدافع سلامت فضای عمومی، تنویرافکارعمومی، دفاع از منافع عمومی و ترویج سیاست‌های عمومی است.

پایت را از روی «شمعدونی‌»ها بردار

سریال «شمعدونی» با وجود همه انتقادات، همچنان در حال پخش است. سید محمد مختاری، کارگردان و نویسنده و پژوهشگر سینما، متنی در نقد این سریال نوشته است. تسنیم از نقدهای مثبت درباره این سریال هم استقبال می‌کند.

چند سالی است که از همه ی سریال‌هایی‌ که از تلویزیون پخش می‌شود یک قسمت را حتما می‌بینم و گاهی تا دو و یا بیشتر هم اتفاقی می‌بینم.

آمار بیشترین تعداد بولتن تلویزیون(16 خرداد)قسمت دیده شده هم به تعطیلات عید سال ٨٨ برمی گرده که تونستم هشت یا نه قسمت از سریال سی قسمتی که خودم کار کرده بودم را کنار مادر و در کانون گرم خانه سنتی و آرام او که مأوا و امن ترین جای جهان برای من است دیدیم و چه حس خوبی داشت ترجمه ی احساس سرشار مادر که در نهایت سکوت به صفحه ی تلویزیون دوخته می شد.

او که در آیینه ی روبرویش و ورای تصاویر کار من، مطمئناً لحظه لحظه ی مرارتهای دیروزهای زندگی اش بود که تصویر می شد و در آن لحظات مجالی بود که شاید کمی از خستگی هایش را به فراموشی بسپرد و من که عامل این لحظات بودم پر غرور به شرافتی که در نهان تصاویر کار سراغ داشتم وبه تک تک مادران نسلم ادای احترام نموده و آنها را بسیار سزاوار ستایش تربیت این نسل میدانستم، افتخار می‌کردم.

مادران نسل ما که مادران شمعدانی‌اند، تنها گلی که نسل ما به سبب وجود نامش در کتاب درسی مان تصور واحدی از آن داشتیم، و البته که برگ هایش دقیقاً شبیه دست مادران و گلهایش درست چهره ی مهربان مادران ماست که چقدر هم زود پژمرده می شوند اگر خوب مواظب شان نباشیم.

نه فقط مادران گل ما که نماد خانواده ایرانی، گل شمعدانی است که روی لبه  حوض های فیروزه ای رنگ نشان از وجود زندگی ای برخوردار از مهر و سایه ی مادر حلاوت و قند خانواده ی ایرانی را تصویر می کند و این تنها نماد مانده از آنهمه دیروزهای خوبتری ماهاست که به یقین تا ابدیت هم حقیقتش خواهد ماند.

اما افسوس، افسوس که نُون و ریحون و پنیر و چای عصرونه توی ایوون و استکان کمر باریک قند پهلو ، مثل هندونه ی لب بوم رفت و غروب کرد.

دلخوش به وجود گل شمعدونی و در ناخودآگاه خود هر جا این اسم رو می‌شنویم دنبال گمشده‌مان می‌گردیم و با اشتیاقی وافر دست از هر کار می‌کشیم و جذب جادوی این نام که پیوند خورده‌ تمام نوستالوژی ماست که هرگز تکرار نمی شود می شویم . این هم حقیقتی است از ویژگی های منحصر بفرد ایرانی و ایرانی بودن فاخر ما.

اما هزاران آه و افسوس، از وقتی که گذاشتم و تقریبا یک قسمت کامل از سریالی که به همین نام از پرمخاطب‌ترین تایم تلویزیون ایران سراسر شمعدانی پخش می شود را دیدم.

سریالی که با بهره گرفتن از شرایط اجتماعی این ماه ها، از موضوعات مطروحه در جامعه، دستمایه‌های سطحی پیدا کرده و با تصویرکردن معضلات روز و گرفتاری های معمول مردم آشنا سازی نموده و خود را به مخاطب نزدیک کرده و با محرم و همدرد نشان دادن خویش خطرناک ترین نوع اعتماد را بوجود آورده است. اعتمادی که در پی آن باور پذیری ایجاد می شود و باور یعنی هست و نیست آدمی.

باور یعنی اعتقاد، یعنی تضمینی ترین قدرت بلامنازع بشر، این ابر قدرت آفرینش، باور یعنی اوج تفاوت انسان و حیوان. و وایلا که اگر باور مردمی عوض شود.

در این سریال تماما ضد فرهنگ خانواده ایرانی تک تک شخصیتها که هر یک نماینده قشر خود در سطح جامعه است و این را به راحتی از مشکلات فردی هر یک می‌توانیم دریابیم، تمام ایرانیان را افرادی ابله نشان داده که در مسابقه ی حماقت گوی سبقت را از دیگران می ربایند و از تنها چیزی هم که اصلا ً بویی نبرده اند احترام به دیگران است.

پدران رنج کشیده و ستون های عزت خاکم چه تن پرور، هوسباز، طرد شده، خودمحور، ضعیف، و علیل و بیمار که بشدت هم در معرض الزایمر است، تصویرشده. نمی‌دانم از رزایل کدام شخصیت بازگو کنم که برهمگان عیان است و شاید نیازی به پرداختن جزئی به آن نباشد، شخصیت هایی که وجه بارز و اولین مؤلفه ی شخصیتی شان احمق بودن است و مابقی ویژگی منحصر بفردشان هم جزو منحصر بفرد ترین رزایل انسانی است که البته توزیع عادلانه بین شخصیتها شده است.

پسر جوان احمق و ماست صفت، بدون اعتماد بنفس و بشدت تحت تأثیر و کاملاً بی وجود، دختر جوان احمق، خانم دکتر بی سواد که بشدت مستعد خاله زنک بازی است و تخصصش حتا در خانه اش مقبول نیست و واویلا از فردای بیمارانش.

عروس هایی که همه هم احمق و از کانون خانواده فقط عشوه گری و خاله زنک بازی میدانند و نماد بارزشان قدرت نمایی در استحاله کردن شوهرانشان است و کسب قدرتی که کل توان این خانواده ی إیرانی را مصروف عقده های زنانه ی خود می کنند و از تعلیم و تربیت و پرورش فرزند هیچ نمی دانند و أمور خانه را هم که معلوم نیست چه کسی انجام میدهد .فارغ التحصیل هنری که نماد فرهیختگی و فرهنگساز جامعه است و عاطل و باطل و علاف که احمقانه روزگارش را به طواف تئاتر شهر مشغول است. دیگری که گویا معلم است که گل سرسبد این احمق هاست و نه فقط در ویزور دوربینی که میتواند اسکاری دیگر به فخر ایرانی اضافه کند، بلکه کل نگاهش به هستی، تنها و تنها در پی شوهر می‌گردد و منتهای آمالش را شوهر می‌بیند و برای دست پیدا کردن به شوهر حاضر است کل شرافت و گذشته ی این خانواده را فدا کند.

تا از قلم نیفتاده از الگوی مؤثر و شخصیت منحصر بفردی که تقریباً در نهان ذهن همه ی کودکان و نوجوانان این سرزمین دست یابی به هوش سرشار و توان مافوق بشری است بگویم. جناب دزد این سریال که تنها غیراحمق ماجرا تصویر شده و ویژگی های برشمرده برای دزد بودن را در رفتار او به نحوی میبینیم که حقیقتاً این شغل را تنها کمی غیرشریف دانسته و البته که این شغل را بسیار مشقت بار و رنج آور و سخت به باور وارد می کنیم و لاجرم ضمن ترحم و دادن تخفیف به جرم ایشان به کودکانمان رسماً این شغل را معرفی و صاحب صنف و داشتن تخصص معرفی می کنیم و ...

همچنین فروشندگان مواد مخدر در پارک ها (که أساساً در این سریال صرفاً برای توزیع مواد ساخته شده اند) و ملتی تماماً معتاد با بهره گرفتن از به‌روزترین مظاهر تکنولوژی آنها را صرفاً برای ساقی‌گری و تهیه مواد استفاده می‌کنند و گویا به جز جوان احمق این سریال تمام امت همیشه درصحنه به آن شیوه ی توزیع اشراف کامل دارند و امری کاملا معمول در پارک هاست! و پلیس ها، پلیس های جامعه ای که اینقدر احمق باشند طبیعتاً دزدی و توزیع مواد مخدر و سایر جرم ها هم به این اشکال و آن رسمیت ترویج پیدا کرده و اگر دوربین این سریال از ساختمان آن خانواده بیرون بیاید، خدا میداند از جامعه ایرانی چه دارالحماقتی بسازد و به باور کودکانمان چه ها که وارد نکند!

بجز ساقی باهوش و دزد نخبه هیچ کدام از شخصیت های متنوع و بسیار زیاد این سریال بهره ای از هوش و ذکاوت نبرده و اساساً همه احمق هستند! احمق هایی که فارسی صحبت می کنند و در خانه ای ایرانی هستند و در پنجره ی خانه شان گل شمعدانی است!

متاسفانه، این تحفه ی آقای تلویزیون ایران زمین به ملتی خسته از دو و یا سه شیفت کاری که نجیبانه فشارهای اقتصادی را تحمل می کنند و به امید کسب آرامشی شب را در مأوا سرای خانه گرد هم می آیند و پای این سریال می نشینند، حق شان نبود و در شأن شان نیست، ملتی که در ناخودآگاه تک تک ایشان از خود شروع کرده و تمام إیرانی ها را در باور نهانی خود احمق میبینند. که البته خودشان هم بعدها با بازخورد عملی این باور متوجه این فاجعه خواهند شد و تبعاتش را خواهند دید که دیگر جزئی از رفتار عادی شان شده و تنها افسوسی و آهی را پاداش عمری سکوت خود میبیند و غیر قابل جبران.

واویلا که عدم خودباوری را به باور مردم برسانیم! کاری که دقیقاً سریال شمعدانی بخوبی دارد انجام میدهد و همین جا هم از تک تک هنرمندان نجیب و متخصص کشورم که به خوبی از عهده ی نقش واگذار شده به ایشان در این سریال برآمده و با بازآفرینی هنرمندانه ی این شخصیت ها به باور پذیر ترین سطح، هنرنمایی کرده اند خداقوت گفته و تبریکی صمیمانه می گویم . حضور قاضی مرادی نازنین که از بستر بیماری به این سریال دعوت شده را بعنوان رفتاری ارزشمند در خانواده ی هنری کشور و حضور شیرین قدرت ایزدی که رشید ذهن ماست و سالهاست از او دور بودیم را به عوامل این سریال تبریک گفته و خسته نباشیدی صمیمانه به ایشان عرض می کنم و حضور تک تک عوامل منهای بانیان اصلی، در این سریال را فارغ از مسائل مطرح شده و تبعات این کار دانسته و طبیعتاً که اصل تقسیم کار حرفه ای در سینما هر کسی را تنها مسول کار خویش دانسته و ایشان را از این خیانت به فرهنگ ایرانی بری میدانم و در پایان خطاب به جناب مستطاب پول عرض می کنم که تورا به جان مادرت چکمه هایت را از روی گل های شمعدانی مادران سرزمینم بردار.

حضرت آقای تلویزیون، اسلحه ات را از روبروی مادران ما کنار بکش، سرکار اعظم تربیت و نگران سگ‌های ولگرد خیابانی، برای سلامت نگهداشتن باور کودکان این موطن از ایرانیت هم جیغی بکش!

تلویزیون جسارت داشته باشد

نویسنده سریال در حال پخش «جاده قدیم» می‌گوید: ما هنوز در ساخت فیلم و سریال‌هایمان روحیه‌ی محافظه‌کارانه داریم و از طرفی دیگر برای کارهایمان بودجه کافی نداریم.

امید سهرابی در گفت‌وگویی درباره‌ی اینکه بیننده تلویزیون به طنزهای آپارتمانی عادت کرده است و «جاده قدیم» از این منظر متفاوت‌ است، خاطرنشان کرد: اصولاً در وهله‌ی اول فارغ از اینکه ژانر داستان چیست، قصه مهم‌تر است و باید کشش داشته باشد. طبیعی است که اینگونه قصه‌ها به خاطر ریتم تندی که دارند با ریتم‌های کُند کمی فاصله دارند. اینکه تماشاگر ایرانی به طنزهای آپارتمانی عادت کرده، مسیر اجتناب‌ناپذیری است. به نظرم سریال‌سازی به نوعی با سینما رقابت می‌کند و به اعتقاد من ما در این زمینه نسبت به کشورهای دیگر خیلی عقب هستیم؛ حداقل می‌توانیم در این زمینه با کشورهای همسایه قابل مقایسه باشیم.

وی همچنین مطرح کرد: تا به حال جنس کمدی‌های جاده‌ای و جستجوگرایانه مثل «جاده قدیم» را در تلویزیون نداشتیم و این ریسک خیلی بالایی دارد. مخاطبان اینگونه ژانرها باید کمی باهوش باشند تا بتوانند خودشان را با قصه همراه کنند. اگر بیننده کمی در تماشای این نوع کارها فکر کند، اتفاقات درون قصه‌ باعث خندیدنش می‌شود. متاسفانه تماشاگران ایرانی در کارهای طنز به دیالوگ‌ها عادت کرده‌اند. من خودم به عنوان نویسنده از دیالوگ‌های جذاب استفاده می‌کنم اما به اینکه فقط مخاطب باید به دیالوگ بخندد اصلا اعتقادی ندارم.

در سریال‌سازی‌هایمان به سمت سینما برویم

نویسنده سریال کمدی «جاده قدیم» در ادامه‌ی صحبت‌هایش با بیان اینکه با قصه «جاده قدیم» همانند درام برخورد شده است، گفت: همیشه در مقام نویسنده در قصه‌سازی برایم اولویت با سینماست و معتقدم شکل سریال‌سازی‌هایمان باید به سمت سینما بروند و به نظرم این یک برداشت غلط است که به عنوان مثال می‌گوییم فلان فیلم دیگر کاربردی ندارد و با گذشت زمان کاربردش را از دست داده است. سینما و تلویزیون هر دو باید مثل کتاب باشند و هیچ وقت کارایی‌شان را از دست ندهند. این یک تصور غلط است که بعضی‌ها می‌گویند موضوع روز در یک کار از دست می‌رود. ممکن است یکسری شوخی‌ها در سریال «جاده قدیم» موضوع روز بوده که طبیعتا با تاخیر در پخش شوخی‌ها تغییر کرد و بهتر بود که زودتر از این‌ها پخش می‌شد اما اینکه کلیت کار ضربه خورده باشد، این‌طور نیست.

سهرابی در ادامه همین بحث اظهار کرد: ما هم دلمان می‌خواست سریال «جاده قدیم» زودتر از این‌ها به پخش می‌رسید اما این اتفاق نیفتاد. اگر این کار از همان ابتدا دست کسانی بود که تخصصش را داشتند حتی جا داشت در ماه رمضان به روی آنتن برود؛ چراکه «جاده قدیم» کار مفرحی است و اصلا از همان ابتدا هم نیتمان این بود که کار، پخش ماه رمضانی داشته باشد.

مسوولان جسارت داشته باشند

او در بخشی دیگر از صحبت‌هایش به رقابت تلویزیون با سایر شبکه‌های ماهواره‌ای اشاره کرد و یادآور شد: تلویزیون در حال حاضر رقیب دارد و ما می‌دانیم که این یک واقعیت است که تلویزیون روحیه محافظه‌کارانه دارد و اگر بخواهد با همین روحیه، این روال را ادامه دهد مخاطبانش را از دست می‌دهد. به نظرم به جای نگاه کارشناسانه، مسوولان باید کمی روحیه محافظه‌کارانه خودشان را کنار گذاشته و جسارت داشته باشند تا مردم جذب تلویزیون شوند نه اینکه از آن دفع شوند.

این نویسنده در تکمیل مطلب بالا تأکید کرد: تصمیم‌گیرندگان سعه صدر بیشتری داشته باشند تا تلویزیون ملی بتواند مثل سابق مخاطبانش را به آنتن خودش برگرداند. ما هم متعلق به همین مملکت هستیم و همه خط قرمزها را می‌دانیم، به همین خاطر ما خودمان بیش از همه مراقب‌تر هستیم. اگر مسوولان به ما اعتماد کنند خودمان بیشتر حواسمان جمع است.

خیلی مصر بودم شهرام حقیقت‌دوست حتماً در «جاده قدیم» باشد

نویسنده سریال «جاده قدیم» در پایان گفت‌و‌گویش در پاسخ به اینکه آیا انتخاب بازیگران سریال «جاده قدیم» از همان ابتدای نگارش در ذهن شما شکل گرفته بود؟ خاطرنشان کرد: اصولا همه کارهایی که انجام می‌دهیم با هم‌فکری‌ کارگردان و تهیه‌کننده همراه است که در نهایت به نتیجه می‌رسیم که کدام بازیگر را برای کدام نقش انتخاب کنیم. طبیعتا در سریال «جاده قدیم» هم هنگام نگارش یکسری ایده‌هایی در ذهن داشتیم اما در نهایت با هم‌فکری کارگردان و تهیه‌کننده به نتیجه رسیدیم؛ به عنوان مثال آقای شهرام حقیقت‌دوست از بازیگرانی بود که از همان ابتدا در ذهن من برای این نقش، انتخاب شده بود و من به عنوان نویسنده‌ی کار خیلی مصر بودم که وی حتما در «جاده قدیم» بازی کند؛ چراکه به نظر می‌رسید این نقش با شهرام حقیقت‌دوست دور باشد اما من با شناختی که از او داشتم و می‌دانستم که چقدر باهوش است مطمئن بودم که موفق می‌شود.

انتهای پیام /

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین