اندیشکده بلفر بررسی کرد:
گروه نامتحد ۱+۵ در مذاکرات هستهای با ایران چه راهبردی دارد؟
اگرچه هدف مشترک هر یک از کشورهای گروه ۱+۵ جلوگیری از دست یابی ایران به سلاح هستهای است، اما هر یک از این بازیگران برنامهها و راهبردهای ویژه خود را دنبال میکنند.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده بلفر در مقالهای به قلم آریانا طباطبایی که با عنوان «جبهه نامتحد مذاکرهکننده با ایران» در «بولتن دانشمندان اتمی» منتشر شده مینویسد: مذاکرات هستهای ایران و غرب به مراحل پایانی خود نزدیک میشود. ماههاست که دو طرف در شهرهای مختلف با هم دیدار داشتهاند تا به توافقی دست یابند که به موجب آن تهران در برابر برچیده شدن تحریمها، فعالیتهای هستهای خود را محدود خواهد کرد. مطالب زیادی دربارهی بارزترین بازیگران این جریان نوشته شده، اما در مورد طرفهای دیگر اظهارنظرهای کمی را شاهد بودهایم.
■ تفرقه و چند دستگی در میان طرفهای مذاکرهکننده با ایران ■
به رغم آنکه غالباً آنها را به عنوان یک «جبهه متحد» معرفی میکنند، اما طرفهای گفتگویی که آنسوی میز مذاکره با ایران نشستهاند از موجودیت یکپارچهای برخوردار نیستند، بلکه اختلافات بسیار عمیقی بین آنها وجود دارد و هر کشور منافع در خطر و امیدهای متفاوتی را در این فرآیند دنبال میکند. ۱+۵ که به عنوان یک گروه شناخته میشود، طرف رسمی مذاکرهکننده با ایران است، اما در واقع این گروه را میتوان به دو اردوگاه تقسیم کرد. اردوگاه غربی که شامل ایالات متحده و شرکای اروپایی آن از جمله فرانسه، آلمان و انگلیس است و چین و روسیه که طرفهای غیر غربی این گفتگوها را تشکیل میدهند. اگرچه هدف مشترک همه آنها جلوگیری از دست یافتن ایران به سلاح هستهای است، اما هر یک از این بازیگران برنامههای خود را نیز دنبال میکنند. منافع خاص آنها سیاسی، استراتژیک و اقتصادی است.
■ ایران و چین از روابط بسیار خوبی در سطح سیاسی و اقتصادی برخوردارند ■
– چین: میانجی آرام.
پکن عضو نسبتا آرام گروه ۱+۵ است. مطالب کمی چه در داخل و چه در خارج از این کشور در مورد منافع، اهداف و نقش چین در روند مذاکرات نوشته شده، اما منافع دارد که به مخاطره افتاده است. اول اینکه ایران شریک مهمی برای چین به شمار میرود. در سطوح سیاسی، دو کشور از زمان تأسیس جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ روابط دوستانهای با یکدیگر داشتهاند، اگرچه پکن همواره مراقب بوده تا روابط خود با واشنگتن را بر سر تهران در معرض خطر قرار ندهد. در سطح اقتصادی نیز دو کشور نقش مهم و فزایندهای را در بازارهای یکدیگر ایفا میکنند. در سال ۲۰۱۴، معاملات بین آنها به ارزش بیش از ۵۲ میلیارد دلار بوده که نسبت به ۴۰ میلیارد دلار سال قبل رشد داشته است. با قدم زدن در خیابانهای شهرهای بزرگ ایران، حضور چینیها کاملاً مشهود است. از کالاهایی که در بازارها فروخته میشوند تا زیرساختها، تجارت چینیها برای ایرانیها کاملاً غافلگیرکننده بوده است. البته عکس این قضیه نیز صادق است، چرا که بازرگانان ایرانی در پکن، شانگهای و دیگر شهرهای چین به راحتی قابل تشخیصاند.
■ نقش مهم ایران در پروژههای بزرگ چین ■
اما این روابط اقتصادی لزوماً به این معنا نیست که ایرانیها به کالاهای چینی اعتماد دارند. صاحبان مشاغل همواره- درست یا نادرست- تأکید میکنند که محصولاتشان چینی نیست. با این حال، حتی اگر اقتصاد ایران شروع به عادیسازی کرده و تجار اروپایی دوباره وارد بازارهای این کشور شوند، چینیها حضور خود را حفظ خواهند کرد. اکنون نسل کاملی از بازرگانان ایران روابط عمیقی با صنایع چینی دارند و نه با اروپاییها. این وابستگی دو طرفه است: چین تقریباً ۹ درصد نفت خود را از ایران وارد میکند. علاوه بر این، چین در پروژه «یک کمربند، یک جاده» خود نقش مهمی برای ایران در نظر گرفته است. به لحاظ تئوری، هدف از این طرح ابتکاری، تقویت روابط اقتصادی چین با کشورهای مهم سراسر آسیای مرکزی، آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه است. به علاوه چین در نظر دارد حضور اقتصادی در این مناطق را بالا برده تا بتواند نفوذ سیاسی و استراتژیک خود را نیز افزایش دهد.
■ عامل اقتصادی مهمترین انگیزه پکن برای ایفای نقش میانجی آرام ■
در تمام مدت مذاکرات، چین در تلاش برای ایفای نقش میانجی آرام و یک قدرت جهانی «مسئول» بوده که در صدد حفظ گفتگوها در مسیر خود و رضایت همه است. این کشور اغلب سعی داشته دو طرف را به سازش و گام برداشتن به سوی یکدیگر دعوت کند. سفیر سابق چین در ایران به خبرگزاری دولتی «شینهوا» میگوید، در هفتههای منتهی به توافق موقت نوامبر ۲۰۱۳، «دو طرف در هنگام مواجهه با مسائل حلنشدنی به سراغ چین میآمدند و این کشور مذاکرات را «روانکاری» کرده و همهچیز را به مسیر خود بازمیگرداند.» عامل اقتصادی مهمترین محرک پکن برای انتخاب چنین نقشی در گفتگوهاست، اما عوامل سیاسی نیز وجود دارد. چین نیز مانند ایران از آنچه به عنوان نظم بینالمللی غربی یاد میشود و از دخالت ایالات متحده در امور داخلی دیگر کشورها راضی نیست. اما در ضمن چین به خوبی آگاه است که منافع این کشور در روابط معقولانه با واشنگتن نهفته است.
■ به بنبست کشیدن مذاکرات توسط وزیر امور خارجه فرانسه ■
– فرانسه: خرابکار پر سروصدا.
پاریس زمانی خبرساز شد که در مرحله پایانی فرآیند منتهی به توافق موقت سال ۲۰۱۳، لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه، در دقایق آخر با توافقات انجامشده در رابطه با رآکتور آبسنگین اراک مخالفت کرده و تقریباً گفتگوها را به بنبست کشاند. سؤالی که مذاکرهکنندگان و ناظران در نوامبر ۲۰۱۴ و مارس ۲۰۱۵ در راهروهای هتل کوبورگ وین و هتل بوریواژ لوزان مدام از یکدیگر میپرسیدند این بود که آیا فرانسویها برای این بار نیز چیزی در چنته دارند؟ آیا آنها دوباره میخواهند روند مذاکرات را متوقف کنند؟
■ فرانسه؛ کشوری که دارای سلاح هستهایست و کمترین تمایلی برای بحث در مورد خلع سلاح خود ندارد ■
به طور کلی فرانسه به دلیل مواضع تند خود علیه گسترش سلاحهای هستهای شهرت دارد، اما یکی از کشورهای دارای سلاح هستهای نیز هست که کمترین تمایلی به بحث در مورد خلع سلاح خود نشان نمیدهد، فرآیندی که باید تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای انجام شود. علاوه بر این، فابیوس عمیقاً به ایران بیاعتماد است. بیتردید دیدگاههای وی به تجربه شخصی او در اواسط دهه ۸۰ و زمانی بازمیگردد که وی نخستوزیر فرانسه بود و روابط بین پاریس و تهران در دشوارترین شرایط خود قرار داشت. فرانسه در جنگ عراق با ایران از صدام حسین و استفاده او از سلاحهای شیمیایی پشتیبانی میکرد. در عوض پاریس معتقد بود که ایران در پشت حملات و گروگانگیریهای گروه شبهنظامی شیعه حزبالله لبنان قرار دارد.
■ هیئت نمایندگان مجلس فرانسه، موضع پاریس در مذاکرات را برخلاف منافع اقتصادی این کشور میداند ■
موضع تند و ضد ایرانی فابیوس و تمایل ظاهری وی برای به بنبست کشیدن مذاکرات حتی برای مقامات و تحلیلگران فرانسوی نیز تا حد زیادی غافلگیرکننده بود، زیرا ایران بازار بسیار جذابی برای پاریس است. شرکتهای فرانسوی در ایران حضور دارند و از عادیسازی اقتصاد ایران سود خواهند برد. به عنوان مثال، خودروسازان فرانسوی بازار ایران را در اختیار خود گرفتهاند. هیئت نمایندگان مجلس فرانسه پس از بازدیدی که برای بررسی بازار کالاهای فرانسوی در ایران داشت، گزارشی نوشته که در آن موضع پاریس در گفتگوها را برخلاف منافع اقتصادی فرانسه دانسته است.
■ فابیوس منافع حاصل از فروش سلاح به کشورهای عرب منطقه را به بازارهای ایران ترجیح میدهد ■
با این حال، با وجود فابیوس در رأس مذاکرهکنندگان فرانسوی، برخلاف چین، انگیزه فرانسه منافع اقتصادی حاصل از فروش کالا به ایران نخواهد بود. منافع اقتصادی این کشور در مخاطره قرار گرفته، اما منافعی که با عادیسازی روابط با تهران در تضاد است. در سالهای اخیر، پاریس به تأمینکننده مهم سلاح و سامانههای دفاعی برخی از کشورهای عرب خلیج فارس تبدیل شده، کشورهایی که بیشترین مخالفت را با توافق هستهای ایران دارند، از جمله عربستان سعودی و قطر. در بهار امسال، فرانسه قراردادی به ارزش ۷ میلیارد دلار برای فروش ۲۴ فروند جت جنگنده رافال از شرکت هوانوردی داسو با دوحه {قطر} امضا کرد. این ماه نیز فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه و ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی بیانیهای منتشر کردند که بر اساس آن هرگونه توافق هستهای «نباید امنیت و ثبات منطقه را از بین برده و یا تهدیدی برای امنیت و ثبات همسایگان ایران باشد.»
■ آمریکا؛ فعالترین عضو گروه ۱+۵ ■
– ایالات متحده آمریکا: ناخدا.
ایالات متحده بارزترین و فعالترین عضو گروه ۱+۵ است؛ این کشور و ایران دو طرفی هستند که بیشترین سرمایهگذاری را روی این گفتگوها داشتهاند. این مذاکرات دولت ایالات متحده، وزارتخانههای خزانهداری، انرژی و دفاع به علاوه ، اعضای کنگره و تعدادی از اندیشکدهها و محافل آکادمیک این کشور را سالها به خود مشغول داشته است. هزاران نفر در جریان این مذاکرات درگیر بودهاند.
داد و ستدهای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با همتای ایرانی وی، جواد ظریف به طور مرتب تیتر خبرها بوده، بنابراین موضع ایالات متحده در مذاکرات کاملاً شناخته شده است. اما در پشت این مواضع آمریکا، کشمکشهای زیادی در واشنگتن در جریان است.
■ اوباما دستیابی به توافق هستهای با ایران را یکی از دو دستاورد مهم خود میداند ■
از نظر دولت اوباما، دستیابی به یک راهحل جامع و فراگیر دربارهی بحران هستهای ایران میتواند یکی از دو دستاورد مهم این دولت در زمینه سیاست خارجی باشد، موفقیت دیگر آنها نیز گشایش روابط واشنگتن با کوباست. در حالی که دولت اوباما در چارچوب توافقی که در ماه آوریل در لوزان اعلام شد، به همه آنچه قصد داشت دست نیافته- به عنوان مثال این کشور ترجیح میداد تأسیسات هستهای فردو به جای تبدیل شدن به یک مرکز تحقیقاتی بسته شود- اما این توافق آنچه را که برای این کشور قابل تحمل است نشان میدهد. هرچند که از نظر نمایندگان کنگره و حتی برخی از همحزبیهای دموکراتیک رئیسجمهور، این مذاکرات خبر خوبی نیست. آنها دولت ایران را یک رژیم مستبد، ضدآمریکایی و اسلامگرا میدانند که تروریستها را در سراسر خاورمیانه حمایت میکند. علاوه بر این، آنها هرگونه غنیسازی بالای صفر {درصد} را به عنوان یک امتیاز تلقی کرده و هر نوع آزادسازی تحریمها را «انگیزهای» میدانند که نباید به تهران داده شود.
■ تلاش روسها برای به دست آوردن جایگاهی مناسب در ایران ■
– روسیه: دشمن دوستنمای آمریکا.
بر کسی پوشیده نیست که روابط بین ایالات متحده و روسیه به دلیل بحران اوکراین بار دیگر با موانع مهمی روبرو شده است. اقدامات مشترک دو کشور برای کاهش دادن تهدیدات هستهای دیگر به خوبی پیش نمیرود، چرا که مسکو تهدید کرده مشارکت خود را در کنترل تسلیحات و همکاری برای امنیت هستهای متوقف میکند و در واقع در برخی موارد اقدام به چنین کاری کرده است. با این حال، روسیه در تلاش بوده تا موقعیت خوبی در ایران به دست آورده و در جبهههای دیگر به همکاریهای خود با تهران ادامه دهد، اگرچه گاهی این همکاریها با مخالفت ایالات متحده روبرو بوده است. به عنوان مثال، در ماه گذشته ممنوعیت فروش موشکهای ضد هوایی اس۳۰۰ به تهران را لغو کرد.
■ امتیاز شبه انحصاری روسیه برای تأمین مواد مورد نیاز صنعت هستهای ایران ■
این همکاری با توجه به چند نکته قابل توضیح است. نخست آنکه، روسیه علاوه بر فروش سلاحهای غیراتمی و قطعات هواپیماهای غیرنظامی به ایران، از یک امتیاز شبه انحصاری در خصوص فروش مواد مورد نیاز برای برنامه هستهای این کشور برخوردار است. در حال حاضر روسیه سوخت مورد نیاز ایران برای نیروگاه اتمی بوشهر را تأمین میکند. به علاوه، اخیراً «روس اتم» که یک شرکت دولتی روس است، یادداشت تفاهمی را با سازمان انرژی اتمی ایران امضا کرده که به موجب آن این شرکت دو رآکتور با ظرفیت کامل به این کشور تحویل خواهد داد و همچنین امکان تأمین پنج رآکتور دیگر که ایران تصمیم به ساخت آنها در نزدیکی خلیج فارس دارد را خواهد داشت. در صورت شکلگیری یک توافق فراگیر هستهای احتمالاً روسیه خواهد توانست حضور خود در ایران را بیش از پیش گسترش دهد. در نهایت ممکن است این کشور دیگر امتیاز شبه انحصاری تأمینکنندگی برای صنایع هستهای ایران را نداشته باشد، اما این امکان وجود دارد که ایران به همکاری نزدیک خود با مسکو ادامه دهد، حتی اگر توافق امکان نزدیک شدن به تأمینکنندههای دیگر را برای تهران فراهم سازد.
■ همراستایی منافع ایران و روسیه در خاورمیانه ■
دومین نکته این است که در سالهای اخیر و به ویژه با توجه به درگیریها در سوریه، منافع ایران و روسیه در خاورمیانه همراستا شده است. در واقع هر دو کشور از رژیم اسد حمایت کرده و با دولت {خودخوانده} داعش در عراق و سوریه مخالفاند. به این ترتیب، دو کشور خواستار حفظ ثبات در منطقه و تضعیف بازیگران دیگر هستند و قصد دارند حضور و نفوذ ایالات متحده را در منطقه خزر و خاورمیانه کاهش دهند. سوم اینکه هر دوی این کشورها که هدف تحریمها به رهبری آمریکا قرار گرفتهاند، واشنگتن را به عنوان یک دردسر و تهدید برای منافع خود میدانند. روسیه با ایران ابراز همدردی کرده و به یافتن راههایی در جهت دور زدن تحریمهای آمریکایی علیه این کشور تمایل دارد. به همه این دلایل، مسکو اغلب به طور محتاطانه نقش سازندهای در این گفتگوها ایفا کرده است. اما احتمالاً این کشور به اندازه سایر اعضای گروه ۱+۵ از دستیابی به یک توافق جامع سود نخواهد برد. اگر غرب و ایران روابط خود را عادیسازی کنند، اروپای غربی و به ویژه آلمان به لحاظ اقتصادی بهرهمند شده و برای به دست آوردن سهم از بازاری که اکنون در تسلط روسیه است، رقابت خواهد کرد.
■ آلمان؛ عضو غیرفعالی که بیشترین سود را از توافق هستهای خواهد برد ■
– آلمان: تماشاگر و منتظر.
آلمان غیرفعالترین عضو گروه ۱+۵ بوده است. در واقع، ایرانیها از این گلهمندند که برلین با وجود اینکه شاید بیشترین منفعت را داشته باشد، اما موضع انفعالی را برگزیده است. آلمان که یکی از برترین اقتصادهای جهان را دارد، از روابط خوبی با تهران برخوردار است و صنایع این کشور در ایران شهرت زیادی دارند. برلین میتواند در زمینههای مختلف فنآوری از بازگشایی بازار ایران سود سرشاری کسب کند. بازرگانان آلمانی با فرستادن هیئتهایی برای ارزیابی امکانات، اشتیاق خود را برای ورود دوباره به بازار ایران نشان دادهاند. اما برلین نیز مانند لندن، این گفتگوها را مذاکراتی بین واشنگتن و تهران تلقی کرده و تصمیم گرفته اجازه دهد ایالات متحده هدایت آن را به عهده بگیرد.
■ انگلیس نیز مانند آلمان، رهبری مذاکرات را به آمریکا سپرده است ■
– انگلیس: پیچیده.
تصمیم بریتانیای کبیر نیز مانند آلمان بر این بوده که ایالات متحده کار خود را انجام دهد و از همان ابتدای جریان مذاکرات، رهبری واشنگتن را پذیرفت. از بسیاری جهات، این کشور هنوز هم چنین موضعی دارد. اما لندن در بررسی بازار ایران فعالیت کمتری نسبت به برلین از خود نشان داده است و این تا حدودی ناشی از این واقعیت است که در حال حاضر سفارتخانههای انگلیس و ایران در پایتختهای دو کشور تعطیلاند. اما انگلیس نیز مانند دیگر شرکای اروپایی خود از اینکه ایالات متحده، با وجود تحمیل تحریمها توانسته در بازار ایران منافعی برای خود کسب کند، آزردهخاطر است. اما نه آلمان و نه انگلیس، با وجود داشتن منافع خاص خود در پی به دست گرفتن رهبری مذاکرات و تعیین نتیجه آن نیستند. این امر در مورد چین نیز که نقش مؤثر خود را به عنوان یک میانجی آرام ایفا میکند صادق است. روشن است که این کشور به دنبال سوق دادن گفتگوها به سوی برنامه خاصی نیست.
■ نتایج مذاکرات به تحرکات داخلی کشورهای ۱+۵ وابسته خواهد بود ■
بنابراین فرانسه، روسیه و ایالات متحده آمریکا به عنوان پرسروصداترین و خودرأیترین اعضای گروه ۱+۵ باقی میمانند، سه کشوری که سخت در تلاشاند تا دیدگاه خود را در نتایج مذاکرات تحمیل کنند. اعضای گروه ۱+۵ همگی در یک هدف اشتراک دارند- دست یافتن به یک راهحل مذاکره شده و بلندمدت که ایران را از پیشرفت هستهای بازدارد- و حتی در پشت میز مذاکره، گاهی این توانایی را دارند که با هم همزبان شوند. اما این کشورها نمیتوانند یک بازیگر واحد باشند و هدفهای کاملاً متفاوتی را دنبال میکنند، اهدافی که با سیاستهای داخلی، چشماندازهای استراتژیک و منافع اقتصادی آنها گره خورده است. نتایج این گفتگوها به تحرکات داخلی این کشورها وابسته خواهد بود.
منبع: اشراف