همزمان با برگزاری نشست انجمن سينمای جوانان استان خوزستان، نشست فرهنگی عکاسان جنگ باحضور «علی فریدونی» نیز برگزار شد و این درحالی است که «محمدحسین حیدری» درحاشیه نشست عکاسی جنگ در آبادان تاکید کرد بر این که مسئوليت عكاسان جنگ با پايان يافتن جنگ تمام نشده است.
گروه سینما، نشست شورای شهر اهواز در انجمن سينمای جوانان استان خوزستان برای ارتقای
سطح فرهنگی شهر اهواز و هم انديشی با مسئولان روز چهارشنبه 6 خرداد برگزار
می شود.
به گزارش بولتن نیوز، برگزاری نشست انجمن سينمای جوانان اهواز با اعضای شورای شهر، برگزاری نشست فرهنگی عكاسان جنگ با حضور «علی فريدونی»، برگزاری نشست فرهنگی با نويسنده دفاع مقدس و بخش دوم سخنان «محمدحسین حیدری» در نشست عكاسی جنگ سرخط مهمترین اخبار «بولتن سینمای جوان» امروز ششم خردادماه را به خود اختصاص داد.
نشست انجمن سينمای جوانان اهواز با اعضای شورای شهر نشستی با حضور مسئولين و اعضای شورای شهر اهواز روز چهارشنبه مورخ 6 خرداد در انجمن سينمای جوانان استان خوزستان برگزار می شود.
براساس اين گزارش، اين نشست برای هم انديشی، معرفی انجمن اهواز و تبادل نظر درباره ظرفيت های موجود برای ارتقای سطح فرهنگی است. اعضای كميسيون فرهنگی اجتماعی شورای اسلامي شهر اهواز متشكل از حجت السلام و المسلمين كاظم سواري رياست كميسيون فرهنگی اجتماعی، مكارمی مدير عامل سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری اهواز و ديگر اعضاي شوراي شهر اهواز در اين نشست حضور خواهند داشت.
گفتنی است، اين نشست روز چهارشنبه مورخ 6 خرداد در محل انجمن سينمای جوانان استان و با حضور مدير انجمن سينمای جوانان استان خوزستان و جمعی از اعضاي خانواده بزرگ انجمن اهواز و پيشكسوتان برگزار می شود.
نشست فرهنگي عكاسان جنگ با حضور «علی فريدونی»
نشست فرهنگی عكاسان جنگ با حضور علی فريدونی عكاس دفاع مقدس در تاريخ 3 خرداد در شهر بوشهر برگزار شد.
درپی مجموعه نشستهای عكاسان جنگ به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر كه توسط انجمن سينماي جوانان ايران و آژانس عكس ايران در پنج استان كشور برگزار شد، علی فريدونی عكاس دفاع مقدس با عكاسان، فيلمسازان و هنرجويان بوشهر ديدار و گفتگو كرد.
فريدوني در ابتداي اين نشست با ترسيم وضعيت عكاسي جنگ در دوران دفاع مقدس، كمبودهای موجود و راهكارهايي كه توسط عكاسان براي رفع اين كمبودها ابداع شده بود را برای حاضرين در جلسه تشريح كرد. وي در ادامه با به نمايش گذاشته مجموعه از عكسهای كمتر به نمايش درآمده از عمليات مختلف جنگ تصويري متفاوت از جنگ تحميلی را به حاضرين نماياند.
استقبال از اين جلسه به حدی بود كه بسياری از عكاسان و هنرجويان انجمن سينمای جوانان بوشهر سؤالات زيادي را پيرامون عكسهاي به نمايش درآمده و مسائل جنگ تحميلی مطرح كردند. همچنين با درخواست تعدادی از علاقهمندان چندين جلد از مجموعههای عكس علی فريدونی با هزينه شخصی تهيهشده در اختيار ايشان قرار خواهد گرفت.
در پي برگزاري نشستهاي فرهنگي عكسي جنگ روز گذشته نيز سه نشست با حضور اميرعلي جواديان، جاسم غضبان پور و امير لطفيان در اردبيل، اصفهان و همدان برگزارشده است.
برگزاري نشست فرهنگي با نويسنده دفاع مقدس
انجمن سينمای جوانان نهاوند روز چهارشنبه 6 و پنجشنبه 7 خرداد با حضور رضا رئيسی نويسنده دفاع مقدس نشست فرهنگی برگزار ميكند.
دفتر نهاوند با همكاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي اين شهر، موسسه فرهنگی علی مراديان و كانون بسيج هنرمندان شهرستان نهاوند، روز چهارشنبه 6 و پنجشنبه 7 خرداد نشست فرهنگی دو روزه ای را با حضور رضا رئيسی نويسنده دفاع مقدس برگزار ميكند.
رضا رئيسی نويسنده ادبيات انقلاب و دفاع مقدس است كه در زمينه سينما نيز فعاليت دارد. او متولد سال 1339 در نهاوند است و بعد از گذراندن دوره راهنمايی در نهاوند، دوره دبيرستان و دانشگاهی را در رشتههاي تئاتر و سينما در تهران به پايان رسانده است.
بنا به اين گزارش، تاكنون هفت كتاب از اين نويسنده به چاپ رسيده و رمان «قطار 57» براي چهارمين بار در سال 1394 تجديد چاپ شده است. در حال حاضر بيشترين فعاليت رئيسی در زمينه نويسندگی رمان و فيلمنامه است و جديدترين فعاليتش نگارش فيلم نامه «قطار 57» برای يك مجموعه تلويزيونی است.
گفتنی است، اين نشست در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه 6 و 7 خردادماه 94 در مجتمع فرهنگی و هنری امام خمينی اين شهر با موضوع «ادبيات انقلاب و دفاع مقدس» برگزار می شود.
مسئوليت عكاسان جنگ با پايان يافتن جنگ تمام نشده استقسمت دوم متن كامل نشست عكاسي جنگ با حضور محمدحسين حيدري و عليرضاكريمي صارمي كه در شهر آبادان برگزار شده است.
علي رضا كريمي صارمي: بالاخره برنامه امروز ما با روزهاي قبل متفاوت است به خاطر اينكه ممكن است خون ببينيد. يكچيزهايي كه در اصل حالمان را ميگيرد. ولي واقعيت اين است كه بعضي وقتها انسان حالش گرفته شود هم بد نيست. يعني بحث همين روشنگري است. من خيلي به اين مسئله اعتقاد دارم. من بعضي وقتها با مسئولين فرهنگي صحبت ميكنم و به آن ها ميگويم كه بعضي مسائل وجود دارد كه براي عموم مردم نميشود گفت، بعضي مسائل را در سطح جامعه نميشود مطرح كرد. ولي براي يك جماعت روشنفكر انديشمند و هنرمند خيلي از صحبتها را ميشود بيان كرد. يك تصوري ايجاد شده كه درست نيست. نيروهاي عراقي كوتوله هاي بدبختي نبودند كه به راحتي با يك گلوله بشود چندنفرشان را كشت. صدام ارتش قدرتمندي داشت كه به ايران حمله كرد. با نبود سيستم به ساماني در ارتش ايران هم نيروهاي مردمي از خودشان و جانشان گذشتند تا استقلال ايران حفظ شود. كسي نميتواند تصور بكند كه 15 روز پوتين را از پايتان درنياوريد يعني چه. هيچكس نميتواند تصور كند كه سرپا خوابيدن يعني چه. اينها يك واقعيتهايي است كه نميتوانيد تصور بكنيد كه سربازي كه به پايش تركشخورده ميگويد كه مرا ول كن به آنكسي كمك كن كه به شكمش گلوله خورده است.
در آن وضعيت با آن امكانات براي چه؟ براي كه؟ اين «براي كه؟» مهم است. من خوب صحبت ميكنم تا يك پله مرا بالاتر ببرند آن موقع براي چه بوده؟ براي چه به آنجا رفتيد جز اينكه پدر و مادر و عزيزانت را نگران و دست به دعا كردي؟ اينيك حس هيجان دوران جواني نبوده. بعضي وقتها يك فيلمهاي سينمايي ميبينيم كه توليد كردهاند معلوم است كه جوان ما اين را نميپذيرد. جواني كه با آنطرف دنيا با طرفهالعيني ارتباط برقرار ميكند اين را نميپذيرد. مثل فيلمهاي هاليوودي به نظرمان مسخره ميآيد.
قيافه بچهها را در اين عكسها ببينيد. فقط شما بچهها و سنشان را بينيد. بعضيها ميگويند اينها را شستشوي مغزي ميدادند. من خيلي به اين حرفها حساس هستم ما بايد خيلي مواظب باشيم.
حيدري: اين عكس مربوط به يك ايستگاه صلواتي در منطقه است. اگر خوب ببينيد اينها سيبزميني است. پذيرايي در جبهه عمدتاً اين بود. مشكلي كه داشتيم اين بود كه ما در دو جبهه ميجنگيديم. يك جبهه دشمن خارجيمان بود، يك جبهه هم در مناطق كرد نشين. كساني كه فريب دشمن خارجي را خورده بودند و ادعاي استقلالطلبي داشتند. اينها ميآمدند يك روستايي را محاصره ميكردند و در اختيار ميگرفتند. مردم آن روستا نانوآب اينها را ميدادند ولي باز اذيت مي شدند. وقتي بچههاي رزمنده به آن روستا ميرفتند و آن روستا را پاكسازي ميكردند، ارتباطي كه اينها با مردم منطقه داشتند خيلي جالب بود.
من يك دوستي در منطقه كردستان داشتم به نام حبيب سلامت كه اهالي به او ميگفتند كاكا حبيب. كاكا حبيب بچه قم بود و قبل از انقلاب جزو توابين بود كه در دوران انقلاب متحول شده بودند. تمام بدنش خالكوبي بود. براي اينكه خودش را از زندگي شهري و زندگي گذشتهاش دور كند رفته بود در روستايي در كردستان و آنجا يك زندگي آرامي را براي خودش شروع كرده بود. لاتهاي آن زمان برعكس لاتهاي امروز بودند، لاتهاي قديم يك حسني داشتند و آنهم اين بود كه اگر يكجايي ميديدند كه به شخصي اهانتي ميشود از او دفاع ميكردند. با همين روحيه كاكا حبيب به دفاع از مردم منطقه مي پرداخت.
من تعداد زيادي عكسدارم از تيپ آدمهاي مختلفي كه در جنگ هستند آدمهايي كه خيلي سنشان بالاست، آدمهايي كه خيلي سنشان پايين است. يك دوره مجلهاي بود بنام «آشنا» رفت كساني كه من از آنها عكاسي كرده بودم را پيدا كرد تا ببيند كه آنها امروز چهكاره اند. تعداد زيادي از كساني را كه پيداكرده بود آدمهايي موفق بودند.
صارمي : من بحثم اين است، در آن زمان با توجه به اينكه آقاي حيدري تحصيلات آكادميك عكاسي ندارد. چطور دوربين را گرفته و رفته است و شروع كرده به عكاسي؟ چه طور در ضمير ناخودآگاهش فهميده كه بايد اين پرتره را بگيرد؟ چه حسي به شما دست داد. من فكر ميكنم دوستاني كه اينجا نشستهاند برايشان جذاب خواهد بود. چگونه شد كه شما كادر را اينگونه بستهايد. چرا يكجور ديگري نبستهايد؟
حيدري: من درواقع گاهي آن آدمهايي كه پشت سر سوژه هستند برايم ارزش داشتند. منتها ميخواستم از يك چهره كمك بگيرم. پاهي براي به تصوير كشيدن چهره واقعي آدم ها در وضعيت ها لازم است غير مستقيم به آن ها بپردازيد. يا از عنصر ديگري در آن محيط كمك بگيريد براي نزديكي بيشتر با آن ها. چون همه ما در مقابل دوربين كمي از خود واقعيمان دور مي شويم. براي همين بيشتر اوقات تلاش مي كردم آدم ها حواسشان از دوربين من پرت شود.
يكي از چيزهايي كه من هم در عكسهاي خودم و هم در عكسهاي بچههاي جنگ پيگيري كردهام، براي ما مهمات و اسلحه اولويت چندم بود بيشتر روابط آدمها برايمان مهم بود يعني ما عكس جنگ ميگرفتيم. ارتباط بين آدمها در جنگ را عكاسي ميكردم. بيشتر فكر ميكردم كه اين عواطف بر سلاح مهمات در عكسها غلبه دارد.
بيشتر عكسهاي من محو است. يكي از دلايلش اين است كه من عينك تهاستكاني ميزدم و در عمليات به خاطر گردوخاكي كه در منطقه بود عينك را درميآوردم. نورهايش هم مناسب نيست اين هم دليلش اين است كه چشمهايم آنقدر ضعيف بود كه حدسي تنظيم ميكردم.
يكي از شركت كنندگان در جلسه: از خاطرات جنگ شما و عكسهايي كه گرفتهايد استفاده كرديم. اكثر كساني كه اينجا نشستهاند بچههاي بعد از جنگ هستند يا حداقل زمان جنگ. ممكن است حتي به ذهنشان هم نگنجد كه چنين اتفاق افتاده و به هر حال آرامشي كه امروز حاكم است بابت اين مردان بيادعا است. ممكن است شما عكسي را از اين زاويه گرفته باشيد ولي همكار شما از زاويه ديگري همين صحنه را عكسبرداري كرده باشد. در آن غوغا و جنگ شما فقط به فكر ثبت آن لحظهاي بوديد نه اين كه امروز بخواهيد در ميانسالي درباره اش صحبت كنيد. شما ميگوييد صداي زنجير چرخ ولي آن صداي زنجير چرخ كابوس شبانهاي بود. خوابيديم و صبح ديديم كه خرمشهر را گرفتهاند. مردم جانشان را به دستشان گرفتند و رفتند اما بقيه جوانها ماندند و لحظات اينچنيني را آفريدند. و اين را بدانيم بعد از سالها پايان جنگ كه الآن جوانها خاطرات جنگ را در كمال آرامش و صحت و با واژههاي زيبا از زبان شما كه بچههاي جبهه و جنگ هستيد ميشنوند، اما هنوز كابوس شبانه از بچههاي آبادان و خرمشهر و از ذهن مردم پاك نشده است.
من بهعنوان يك فرد و يك عكاس هر وقت پا به خرمشهر ميگذارم هر خانه اي را نگاه ميكنم ميگويم اين در را با لگد بازكردهاند و به حريم و ناموس ما تجاوز كردند. كمدهاي ما را گشتهاند، لباسهاي ما را برداشتهاند، در ظرفهايمان غذاخوردهاند و در رخت خوابهايمان خوابيدهاند. اينها در ذهن بچههايي كه اينجا نشستهاند اصلاً نميگنجد. حالا خوب است كساني مثل شما بودند آن عرق ملي را داشتند كه اين لحظات را براي همچنين روزي ثبت كنند و بعضيها در كمال بيانصافي اينها را بهعنوان عكس يادگاري تعبير ميكنند. لحظات شاد و روزمره و لحظه قرباني كردن و آن شور زندگي اميد به زندگي را نمايش ميدهد و در عكس ديگر پايان زندگي را ميتواند نشان بدهد. اين عكسها را ممكن است ما به شيوههاي مختلف ديده باشيم ولي آنچه الآن بر در و ديوار شهر نقاشي شده همين عكسها است، ساخته تخيل نيست از روي همين عكسها نقاشي شده است.
من از اين جمع انتظار دارم تبادل تجربه كند، يعني انتظار دارم كه شما هم بر كار من عيب و ايراد بگذاريد كه من در كار بعدي كه ميخواهم انجام دهم آن نظر را اعمال كنم. نه در كار جنگ، ما الآن يك كارهاي ديگري انجام ميدهيم. ما مجموعه نمايشگاهي را براي مسئولين و سياستگذاران كشور آماده ميكنيم تحت عنوان «چشم سوم» كه اين نمايشگاهها فقط در مجلس و ساختمان كوثر رياست جمهوري برپا مي شود. درواقع مشكلات و معضلات كشور، آنهايي كه نميشود به نمايش عموم گذاشت، را ما ميگذاريم كه مسئولين ببينند و بدانند. متاسفانه ما ميدانيم وقتي مسئولي يكجايي ميرود ايشان را كلاً از بقيه مردم جدايش ميكنند و همهچيز بهگونهاي نشان داده ميشود كه انگار همهچيز سر جاي خودش است. اما درصورتيكه اگر اندكي به عمق ميرويد آنقدر مسائل و مشكلات و معضلات هست كه سخت است مايي كه تعهد داريم كه كار مستند و مستند اجتماعي بكنيم آن ها را نشان ندهيم. اولين نمايشگاه اين مجموعه را ما از خرمشهر گذاشتهايم. ما سال 86 بيستوپنج سال بعد از آزادي خرمشهر، عكاساني كه در آزادي خرمشهر عكاسي كرده بودند را به اينجا آورديم. و بعد يك نمايشگاه از عكس هاي گرفته شده در سوم خرداد 1386 در مجلس برگزار كرديم.
خرمشهر سال 61 در آزادياش و بيستوپنج سال بعدش چه تغييري كرده است. عكسها آنقدر تلخ بود، آقاي باهنر كه به مجلس آمد تا نمايشگاه را افتتاح بكند گفت كه در اين بيستوپنج سال در خرمشهر يك تير چراغبرق نبود كه شما از آن عكاسي كنيد؟ گفتم كه تير چراغبرق وظيفه روابط عمومي وزارت نيرو است وظيفه من نيست. خرمشهر اين است بعد از بيستوپنج سال، شما چهكاري ميخواهيد برايش انجام دهيد. حالا چقدر اين عكسها تأثير گذاشته است را بايد نماينده و استاندار پيگيرش باشند. اما يكجا تأثير اين مجموعه برنامه را ديديم، در مناطق مرزي خودمان هنوز هم مينهاي بهجامانده از جنگ وجود دارد.اين مين ها هم در منطقه جنوب وجود ندارند و هم در كردستان. تفاوت جنوب و كردستان اين است كه در جنوب مين ها به دليل شرايط جغرافيايي حركتي نكردهاند، اما در كردستان اين اتفاق افتاده كه ما روي تپهاي پايگاهي زدهايم و دورش را مين كاشتهايم بعد از پايان جنگ آنجا را همانطور رها كردهايم. اين مينهايي كه خودمان گذاشتيم و يك سري را هم كه دشمن كاشته، اينها براثر عوامل طبيعي مثل باران ازآنجا حركت كرده و در مناطق شهري و مزارع كشاورزي آمدهاند. هنوز هم كه هنوز است اين مين ها تلفات ميگيرد. آقاي صارمي در جريان اين نمايشگاه ما بود. سردشت و مريوان و بانه را عكاسي كرديم و موضوع ما همين مينهاي بهجا مانده از جنگ بود.
كريمي صارمي: حالا عكسها چه بود؟ من برايتان ميگويم. بچه كوچكي كه عروسكش بغلش است و پا ندارد. عروس و دامادي كه داماد دو پا ندارد و عروس دو دست. پيرمردي كه كشاورزي ميكند و پا ندارد. همه اينها روي مين رفتهاند. اينها در قالب يك مجموعهاي با لباس كردي و پوشش فرهنگي خودشان بر ديوار مجلس به نمايش درآمد. 48 ساعت بعد وزير دفاع را براي پاسخگويي به مجلس فراخواندند. سريعاً 200 ميليارد تومان براي پاكسازي آن منطقه تأمين اعتبار شد. نود درصد پاكسازي شد و مردم نفس راحتي كشيدند. بچههاي جنگ ميتوانند اين كار را بكنند يعني الآن يك عكاس مستند اجتماعي بخواهد عكسي بگيرد و بزند به ديوار با او برخورد ميشود، بچههاي جنگ كه در قالب انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس حركت ميكنند ميتوانند در مجلس به رسالتشان عمل بكنند، مسئولين فرهنگي كشور را به تصميمگيري قاطع دعوت بكنند. من هميشه يكي از منتقدين سرسخت كساني هستم كه از اين وقايع براي سياه نمايي عكاسي ميكنند و به جشنوارههاي خارجي ميفرستند. من ميگويم هر اتفاقي قرار است بي افتد و شما عكاسي ميكنيد اينها را به ديوار مجلس بزنيد. ولي حق ندارد اين را ببرد به جشنوارههاي خارجي، براي اينكه كساني كه آن ها را مي بيينند هيچ كمكي نمي توانند بكنند جز ترحم ورزيدن. و عكاس هيچ كاري نمي تواند بكند جز به فكر خودش بودن و جايزه گرفتن.
ادامه دارد...
انتهای پیام /