به گزارش بولتن نیوز، حتما داستان علی کنکوری را شنیده اید,جوانی که برای ورود به دانشگاه,چند سال تلاش و کوشش می کند و در انتها نیز موفق نمی شود.شاید کسانی که در ابتدا طرح کنکور(الگوی ایرانی) را بنا نهادند نیتشان خیر بودو درصدد دستچین نخبگان بودند ,اما ندانستند که روزی موجب بی انگیزگی و انفعال جوانان این سرزمین گردند.معضل کنکور و تبعات آن در ایران به حدی رسید که لقلقه افواه کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس,عمدتا حذف آن و یا تعدیل کنکور شد!
در همه کشورها,مدرک دانشگاه نماد هوش و استعداد افراد در یک رشته یا حوزه علمی می باشد اما در بخشی از کشورها و بالاخص ایران ,همین مدرک تبدیل به عنصر هویتی شده است!یعنی دارنده این مدرک را افرادی اکنده از معرفت و اگاهی و اخلاق و ..می دانند! وانگهی اینگونه در اذهان باب شده که دارندگان مدرک دانشگاهی,به شغلی آسان و پردرامد و همچنین ,پرستژ بالا نائل خواهند شد اگرچه چند سال اخیر, این دیدگاه در حال تغییر می باشد.لذا زمانی که مقوله ای به عنصر هویتی تبدیل شود طبیعیست که انسانها برای رسیدن به آن ,از هیچ کوششی دریغ نورزند!
تبدیل شدن مدرک تحصیلی به عنصر هویتی در ایران؛موجب شده که اکثر قریب به اتفاق خانواده ها,تمایل شدید به حضور فرزندانشان و کسب مدرک از دانشگاه داشته باشند که این خواسته,فی نفسه دارای اشکال نیست .بنابراین کارگزاران اموزشی,راه حل را در ایجاد نهادهای موازی اموزشی(دانشگاه غیر انتفاعی,ازاد ,پیام نور,فنی حرفه ای,علمی کاربردی و غیره) دیدند که مجددا نیز ,این نهادها و ایجاد انها,فی نفسه دارای اشکال نمی باشند .لذا همه اینها را نهادهای غیر انتفاعی نام نهادند .
همانطور که میدانیم نهاد انتفاعی به سازمان یا ارگان و یا سیستمی گفته می شود که بدنبال رفع نیاز و یا ایجاب اقتضایی در جامعه باشد و همانطور که از اسمش پیداست ابدا به دنبال منفعت مالی نیست! لذا صرفا بدنبال تحقق ارمانهای غیر انتفاعی می باشد که در هر سیستمی,آرمانها یی متناسب با نیت بنیان گذاران تدوین می شود.
از طرفی میدانیم که رقابت ,اصل اساسی در دنیای اقتصاد و تولید می باشد یعنی اگر از اقتصاد امروزی,رقابت را حذف کنید ,به مثابه گرفتن تمام خون یک انسان می باشد!در نهاد اقتصادی,گردش مالی بالا, همراه با سود حکمفرماست به عبارتی نهادی انتفاعیست, لیکن در نهاد غیر انتفاعی؛کیفیت کار و میزان تحقق منویات ابتدایی سازمان و بنیانگذاران سیستم حکمفرمایی می کند .لذا نهاد انتفاعی و غیر انتفاعی,دقیقا در مقابل هم قرار دارند(از حیث مالی).
حال تصور کنید که نهادی که در ابتدا نیتی غیر انتفاعی داشته است به مرور تغییر نگرش داده و تبدیل به انتفاعی شود و یا اینکه ,همزمان بخواهد انتفاعی و غیر انتفاعی باشد!طبیعیست که تولیدات این نهاد ها نیز ,جنبه انتفاعی پیدا می کنند و سود و گردش مالی ,حکمفرما میشود و از همه جالب تر,مثل کالاهای اقتصادی,وارد عرصه تبلیغات و جذب مشتری می شوند-اشاره به نهادهای اموزشی که در روزنامه ها و تلوزیون به دنبال مشتری(دانشجو) هستند!در سیستم اقتصادی,کالا باید بیشترین مطلوبیت را برای مشتری داشته باشد و زمانی که نهاد اموزشی جنبه انتفاعی پیدا می کند ناگزیر از جذب دانشجوی بیشتر است و عرصه را برای جولان بخشی از جوانان راحت طلب باز می کند!
اینجاست که جوان باهوش مشاهده میکند ,پسر عمو یا دختر خاله اش,بدون اندکی زحمت تبدیل به مهنس می شود و لذا جوان باهوش؛دلیلی برای تلاش کردن نمی بیند و این دیالیکتیک تکرار می شود تا جایی که شاهد فارغ التحصیلی می شویم که در یک جمله که می نگارد ,حداقل 3 غلط املایی دارد!اگر این روند یا سینرزی منفی ادامه یابد بدون شک در آینده شاهد مهندسینی خواهیم بود که جدول ضرب را هم نمی دانند!لدا باید تا دیر نشده است چاره ای اندیشیده شود.