یک اندیشکده صهیونیستی با ارزیابی ۶ سناریوی احتمالی مذاکرات و برنامه هستهای ایران توصیه میکند که اسرائیل بهتر است پیش از هر چیز، بر بهبود پارامترهای توافق در حال شکلگیری متمرکز شود و این رژیم برای طراحی یک راهبرد – تا هنگامی که یا توافقی حاصل شود و یا مذاکرات به شکست بینجامد- زمان اندکی در اختیار دارد و به نتانیاهو پیشنهاد داد که هر چه زودتر راهبرد عملیاتی مورد نیاز هر یک از سناریوها را تدوین کند.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده مطالعات امنیت ملی در مقالهای به قلم عاموس یادلین رئیس این مؤسسه به ارزیابی سناریوهای احتمالی برنامه هسته ای ایران پرداخت. عاموس یادلین پس از چهل سال خدمت در وزارت جنگ رژیم صهیونیستی به مدیرکلی موسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تلآویو منصوب شد. سرلشکر یادلین از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ بهعنوان رئیس اطلاعات دفاعی نیروهای دفاعی اسرائیل خدمت کرد. او در سمت رایزن نیروهای دفاعی اسرائیل در آمریکا از ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ فعالیت کرد. او در فوریه ۲۰۰۲ به درجه سرلشکری ارتقا پیدا کرد و به فرماندهی کالجهای نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل و کالج دفاع ملی منصوب شد. سرلشکر یادلین، معاون پیشین فرماندهی نیروی هوایی اسرائیل، دو گردان و دو پایگاه هوایی را فرماندهی کرده است. همچنین او در سمت ریاست بخش برنامهریزی نیروی هوایی اسرائیل خدمت کرده است (۱۹۹۳-۱۹۹۰). وی ۵ هزار ساعت پرواز را در کارنامه خود دارد و در بیشتر از ۲۵۰ عملیات نظامی به پرواز درآمده است. او در جنگ یومکیپور (۱۹۷۳)، عملیات صلح (۱۹۸۲) و عملیات تموز- نابود ساختن راکتور هستهای اوسیراک در عراق (۱۹۸۱)- شرکت داشته است.
■توافق هستهای میان قدرتهای جهانی و ایران ترجیح دارد■
بررسی شش سناریو در این مقاله نشان میدهد که «توافق میان قدرتهای جهانی و ایران بر سر برنامه هستهای [این کشور]» – بر پایه پارامترهای لوزان و اصلاحیههای مورد نیاز- در موقعیت فعلی، حتی چنانچه «توافقی بد» تلقی شود، ترجیح دارد. [راهحلهای] جایگزین «توافق بهبودیافته لوزان» شامل تحمیل تحریمهای شدید و مؤثری خواهد بود که شاید به توافق بهتری نیز بینجامد و شاید هم به تحقق «خطرات نهفته در شکست مذاکرات» – تداوم فعالیت هستهای ایران و حتی عزم تهران برای ساخت بمب [هستهای]- منجر شود. در مقابل در ۱۲-۱۰ سال آینده، با دستیابی به یک توافق، سنجش اینکه آیا ایران به حکومتی میانهروتر تبدیل شده و یا اینکه به همان شکل باقی مانده است – و هنوز برای دستیابی به سلاحهای هستهای در حال رقابت است- امکانپذیر خواهد بود. اگر چنین اتفاقی روی دهد، انجام «اقدام [نظامی] علیه برنامه هستهای [ایران]» تحت شرایط بهبودیافته عملیاتی و احتمالاً همچنین تحت شرایطی با مشروعیت بیشتر امکانپذیر خواهد بود. شاید همچنین باید امکان [رسیدن به] «یک توافق ویژه دفاعی میان اسرائیل و ایالات متحده» مورد بررسی قرار گیرد.
■ آیا ایران بمب هستهای خواهد ساخت؟■
توافق احتمالی میان ایران و گروه ۱+۵ – بر اساس پارامترهای اعلامشده توسط وزارت خارجه آمریکا در دوم آوریل ۲۰۱۵ پس از مذاکرات لوزان – مسئله غامضی است، اما ضرورتاً بدترین سناریویی نیست که ممکن است از شرایط برنامه هستهای ایران پدیدار شود. نقطه آغازین مقایسه سناریوهای مختلف این سناریو نیست که در آن ایران از هیچگونه توانایی هستهای برخوردار نیست؛ بلکه سناریویی است که در آن ایران از آغاز دهه کنونی – هرچند به صورت نامشروع- «قدرتی در آستانه [ساخت سلاح] هستهای» به شمار رفته است. ایران از زیرساخت هستهای که این کشور در طول ده سال گذشته ایجاد کرده، برخوردار است؛ به عبارت دیگر اجزاء و دانش فنی ساخت بمب هستهای. ایران از ۱۹ هزار سانتریفیوژ که ۹ هزار تای آنها در حال غنیسازی اورانیوم هستند، ده تن اورانیوم غنیشده با غلظت پایین (مواد شکافی لازم برای ساخت ۸-۷ بمب [هستهای] پس از انجام غنیسازی در مقیاس بالا)، دو تأسیسات زیرزمینی غنیسازی، یک راکتور نیروگاه برق در بوشهر که از قابلیت تولید پلوتونیوم نیز برخوردار است، یک راکتور پلوتونیوم آبسنگین در حال ساخت در اراک و از زیرساخت دانش فنی، تحقیقوتوسعه و فعالیت پنهانی برای ساخت سلاحهای [هستهای] بهرهمند است. توافق در حال شکلگیری به ایران – نه در طول ۱۲-۱۰ سال آینده و نه پس از آن- اجازه ساخت سلاحهای هستهای را نمیدهد. تصمیم ایران برای ساخت سلاح هستهای در ۲۰۲۵ و یا ۲۰۳۰ – زمانی که بر طبق جدول زمانی اکثر محدودیتهای تحمیلشده [بر ایران] در توافق [نهایی] برچیده خواهند شد- هنوز مشمول نقض [مفاد] «توافق [هستهای]» و «پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» که متضمن واکنش قهرآمیز بینالمللی است، خواهد بود.
■ سیاستگذاری اسرائیل باید بر روی بهبود پارامترهای توافق هستهای متمرکز شود■
اسرائیل ایران مسلح به سلاحهای هستهای را – چنانچه یک تهدید وجودی تمامعیار تلقی نکند – بالاترین درجه تهدید امنیتی علیه خود قلمداد میکند. امروزه ایران، چنانچه عزمی برای ساخت سلاحهای هستهای داشته باشد، از قبل – پیش از اینکه توافق میان ایران و قدرتهای جهانی به امضاء رسیده باشد- تنها ۳-۲ ماه با ساخت بمب [هستهای] فاصله دارد. بنابراین شایسته است که پیش از هر چیز، سیاستگذاری اسرائیل بر روی بهبود پارامترهای توافق در حال شکلگیری متمرکز شود. درعینحال اسرائیل باید با ایالات متحده بهمنظور ایجاد تفاهم و یک طرح اقدام هماهنگ و همچنین شاید برای رسیدن به یک فهم [مشترک برای دستیابی به] توافقی رسمی –که در آن راهحلهایی برای [رویارویی با] سناریوهای دشوار و خطرات نهفته در حرکت ایران [به سوی ساخت سلاح هستهای] ارائه شود- در صورت دستیابی و یا عدم دستیابی به توافق نهایی همکاری کند. علیالخصوص اسرائیل باید برای کسب تضمینهایی که راهحلهای مناسبی را برای [مواجهه با] خطراتی که «دستیابی به یک توافق با ایران» برای این کشور به همراه دارد، در برگیرد و همچنین بهمنظور «تقویت امنیت و موقعیت سیاسی اسرائیل» – در صورتی که سناریوی خوشبینانه مورد نظر دولت آمریکا بهوقوع نپیوندد- کوشش کند.
■آیا به مرحلهای رسیدهایم که باید میان دو گزینه یکی را انتخاب کنیم؟■
یک نمونه تحلیلی بهمنظور رهنمود دادن به رهبران آمریکا و اسرائیل – رهبرانی که از دیدگاه آنها دستیابی ایران به بمب هستهای غیرقابل قبول است- نمونهای است که بر پرسشهای که میبایست در هر برهه زمانی پرسیده شوند، متمرکز شده باشد: آیا ما به مرحلهای رسیدهایم که باید میان دو گزینه –که هر یک از آنها مملو از نتایج منفی و پیامدهای مخوفی است- یکی را انتخاب کنیم؛ به عبارت دیگر پذیرش ایران مجهز به سلاحهای هستهای و یا انجام اقدام نظامی بهمنظور جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاحهای هستهای؟ چنانچه بر این باور هستیم که ما هنوز به چنین مرحله تصمیمگیری نرسیدهایم و اینکه گزینههایی وجود دارند که شاید از ساخت سلاحهای هستهای –که نه بمب و نه بمباران به شمار نمیروند- توسط ایران جلوگیری کنند؛ [این راهحلها] مقدم خواهند بود. شاید چنین گزینههایی شکل رسیدن به یک توافق منطقی، تشدید تحریمها –که توازن محاسبات ایران را بر هم خواهند زد – انجام اقدامات پنهانی علیه برنامه هستهای ایران و یا تغییر حکومت در تهران را به خود بگیرند.
■اشتیاق ایالات متحده برای رسیدن به توافق هستهای با ایران■
من بر این باور هستم که نتانیاهو، نخستوزیر، تعیین میکند که ما در مرحلهای قرار گرفتهایم که در رابطه با اینکه آیا ایران مسلح به سلاحهای هستهای را بپذیریم و یا اینکه با بکارگیری نیروی نظامی از چنین رویدادی جلوگیری کنیم، باید تصمیمگیری کنیم؛ او از نظر نظامی برای متوقف ساختن ایران هر آنچه ضروری باشد، انجام میدهد. همچنین معتقد هستم که چنانچه اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، و یا هر رئیس جمهور دیگری در آینده مطلع شود که در حقیقت «ایران در مسیر [ساخت] بمب هستهای» حرکت میکند، از تعهد اوباما برای «جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای» پشتیبانی خواهد کرد و [سیاست] «پیشگیری» را بر «بازدارندگی» ترجیح میدهد. هرچند موضع دولت آمریکا در مذاکرات با توجه به «اشتیاق ایالات متحده برای رسیدن به توافق» بهشدت تضعیف شده است و بنابراین باید فرض دوم نافذ شمرده شود. تعهد ایالات متحده در رابطه با [سیاست] «تمامی گزینهها بر روی میز قرار دارند» با بکارگیری استدلال سخنگویان دولت آمریکا برای موجه ساختن «امضای توافق موقت با ایران» و «پارامترهای مورد استفاده در توافق نهایی» – که به صورت علنی تشریح شدند- به کلی از بین رفت. بر طبق اظهارات آنها میتوان اینگونه برداشت کرد که چنانچه دولت آمریکا تشخیص دهد که این دولت بر سر یک دوراهی سرنوشتسازی قرار گرفته است، احتمال بسیار اندکی وجود دارد که این دولت «[گزینه] حمله به ایران را بر دستیابی ایران به بمب هستهای» ترجیح دهد.
■در هر یک از شش سناریوی این مقاله رفتار متفاوتی از طرف ایران پیشبینی شده است■
در ادامه شش سناریو احتمالی مذاکرات هستهای ایران را مورد بررسی قرار میدهیم. [طرفین] در سه سناریو تا تاریخ مورد نظر ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵ به توافقی دست نمییابند و در سه سناریوی دیگر، به یک توافق دست مییابند. در هر یک از شش سناریوی این مقاله رفتار متفاوتی از طرف ایران– با فهم این نکته که پیشبینی این موضوع دشوارترین متغیر به شمار میرود- پیشبینی شده است. در هر یک از سناریوهای [مذکور در] این مقاله تلاش میشود تا موقعیتهایی که در آنها [به دلیل قرار گرفتن] بر سر یک دوراهی دشوار «تصمیمی جهت حرکت [به سمت ساخت] بمب هستهای» اتخاذ میشود و میزان «ترجیحپذیری» و یا «جذابیت» هر یک از این سناریوها – در مقایسه با موقعیت کنونی که در آن ایران از قبل از در آستانه توانایی [ساخت سلاح] هستهای قرار دارد- مورد بررسی قرار گیرد. در بررسی مذکور فرض بر این است که توافق [نهایی] تمامی پارامترهای اعلامشده توسط وزارت خارجه آمریکا را – همراه با بهبودهای لازم در زمینه اعمال محدودیت بر «[بخش] تحقیقوتوسعه هستهای در ایران»، بعلاوه افزودن شفافیت کامل در رابطه با «ابعاد نظامی برنامه هستهای» و همچنین راستیآزمایی کامل «رفتار هستهای ایران در هر یک از تأسیسات و در هر برهه زمانی»، آنگونه که در توافق قید شده است- در بر میگیرد.
■توافق موقت بهطور بالفعل به توافق نهایی تبدیل میشود■
- شکست مذاکرات
سناریوی نخست: توافق موقت بهطور بالفعل به توافق نهایی تبدیل میشود.
شکست در رسیدن به توافق از شکاف میان طرفین – در نحوه تفسیرشان از «پارامترهای [تفاهم] لوزان» – سرچشمه میگیرد. پافشاری ایران بر لغو فوری تحریمها، نظارت محدود، تداوم جسورانه تحقیقوتوسعه و امتناع از ارائه پاسخهای قانعکننده به پرسشهای مربوط به ابعاد نظامی برنامه هستهای، ضرورتاً به شکست مذاکرات منجر میشود. با اینوجود فرض اساسی سناریوی نخست این است که دو طرف از ایجاد «یک بحران اساسی» محتاطانه پرهیز میکنند و «تعهدشان را به روح توافق موقت» – طرح اقدام مشترک که در نوامبر ۲۰۱۳ حاصل شد و در ژانویه ۲۰۱۴ به اجرا درآمد- اعلام میکنند و در عینحال مذاکرات را در اشکال گوناگون ادامه میدهند. در عمل توافق موقت به یک توافق دائمی تبدیل میشود. ایران در این شرایط – نسبت به توافقی بر پایه پارامترهای لوزان (در ده سال نخست پس از امضای توافق [نهایی] یک سال تا ساخت بمب هستهای فاصله دارد)- تا [هنگام] ساخت بمب هستهای (با فاصله ۳-۲ ماه) فاصله [زمانی] کمتری دارد؛ محدودیتی برای توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته و بکارگیری آنها وجود ندارد؛ همچنین محدودیتی برای ساخت راکتورهای بیشتر وجود ندارد. نظارت محدودی وجود دارد و اجرای «پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی» را در بر نمیگیرد. توانایی فعالیت ایران تحت [شرایط] نظام کنونی تحریمها – به عبارت دیگر تداوم پرداخت هزینه تحریمها- پرسش کلیدی در سناریوی نخست به شمار میرود. سناریوی نخست تنها زمانی به وقوع میپیوندد که کنگره آمریکا رویکردی اعتدالگرایانه را در رابطه با تصویب تشدید تحریمها اتخاذ کند و تنها زمانی که ایرانیها به این نتیجه برسند که میتوانند همچنان فشار تحریمهای کنونی را تحمل کنند و در عینحال آنها امیدوار باشند که با گذشت زمان بتوانند تحریمها را دور بزنند و یا نظام کنونی تحریمها فرو بپاشد.
■بعید به نظر میرسد که دولت آمریکا فشار بر ایران را تشدید کند■
اسرائیل باید این پرسش را از خود بپرسد که آیا سناریوی نخست ترجیح بیشتری – از دستیابی به توافق- دارد یا خیر؟ چنانچه ارزیابی شود که ایران میتواند برنامه هستهای کنونی خود را با توجه به تحریمهای کنونی حفظ کند، سناریوی نخست مشکلات بیشتری – نسبت به دستیابی به یک توافق- بههمراه دارد. درحالیکه فعالیت هستهای ایران مشروعیت پیدا نمیکند و تحریمها تحمیلشده بر این کشور لغو نخواهند شد – طوریکه ایران منابع بیشتری برای فعالیت خاورمیانهای خود در اختیار نخواهد داشت- واقعیت این است که آیا هنوز یک ایران غیرمشروع و تحت [فشار] تحریمها – در مقایسه با یک ایران تحت [شرایط] پارامترهای توافق لوزان- موفق به توسعه زیرساختهای بسیار گستردهتر و خطرناکتری خواهد شد؟ بعلاوه تحت سناریوی نخست، بعید به نظر میرسد که دولت آمریکا احساس کند که «بر سر یک دوراهی» قرار گرفته است؛ بعید به نظر میرسد که دولت آمریکا فشار بر ایران را تشدید کند و یا به اقدام نظامی علیه ایران دست بزند. با وجود اینکه اسرائیل در ابتدا از [دستیابی به] «توافق موقت» در سال ۲۰۱۳ انتقاد کرد، اما در سال بعد – با توجه به گزینههای مشکلآفرین دیگر مانند از سرگیری پیشرفت ایران به سوی [ساخت] بمب هستهای و یا [رسیدن به] یک توافق بد – بیدرنگ با تمدید توافق [موقت] و ادامه مذاکرات با ایران موافقت کرد. بنابراین دستیابی به یک توافق بر پایه پارامترهای [تفاهم] لوزان – از نظر فنی و با توجه به دامنه گستردگی و عمق برنامه هستهای ایران- از تبدیلشدن توافق موقت به یک توافق دائمی بالقوه بهتر است. چنانچه «طرح اقدام مشترک» [همچنان] به اجرا درآید، [برنامه هستهای] ایران با برخورداری از ذخیره چشمگیر ۱۰ تن اورانیوم با غنای ۳.۵ درصدی و همچنین ۱۹ هزار سانتریفیوژ – که با [داشتن] زمان گریز بسیار کوتاهی مترادف است- دستنخورده باقی خواهد ماند. این ارزیابی – که تحریمهای کنونی کماکان آنچنان به ایران آسیب وارد خواهند کرد که این کشور را وادار به پذیرش پارامترهای محدودکنندهتری در رابطه با برنامه هستهایاش خواهد کرد- تنها مبنای منطقی برای ترجیح این گزینه به شمار میرود.
■سناریوی دوم برای اسرائیل بسیار مشکلساز است■
سناریوی دوم: مذاکرات به شکست میانجامد، در عینحال ایران از [پایبندیاش به مفاد] طرح اقدام مشترک سر باز میزند و زیرساخت هستهایاش را – هرچند بدون [حرکت بهسوی ساخت] بمب هستهای- گسترش میدهد.
در سناریوی دوم، ایران به پایبندی خود نسبت به [مفاد] توافق موقت خاتمه میدهد و دامنه کامل گسترش و بهبود برنامه هستهایاش را – اما هنوز بدون انکار التزام خود به معاهده ان پی تی- از سر میگیرد.ایران سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیرد، غنیسازی اورانیوم را در سطح ۲۰ درصد از سر میگیرد، پروتکل الحاقی را به اجرا درنمیآورد و بهرهبرداری از راکتور آبسنگین اراک را آغاز میکند. در نتیجه «زمان گریز ایران» تا سال ۲۰۱۶ – بهجای سال ۲۰۲۸ که اوباما، رئیس جمهوری، در مصاحبهاش با «رادیوی ملی آمریکا» پیشبینی کرد- به صفر کاهش پیدا میکند. مسلماً چنین رفتاری از طرف ایران به تشدید تحریمها علیه این کشور منجر میشود، اما با اطمینان میتوان تصور کرد که رئیس جمهوری [آمریکا] هنوز از این موقعیت بهمثابه [قرار گرفتن] بر سر «دوراهی اتخاذ تصمیم سرنوشتساز» یاد نمیکند. دولت آمریکا از قبل نشان داده است که ممکن است این دولت «توانایی گسترده هستهای ایران» را – مادامیکه ایران در عمل به سوی [ساخت] بمب هستهای حرکت نمیکند- مورد پذیرش قرار دهد. سناریوی دوم برای اسرائیل –که مشخص کرده است که ایران دارای قابلیتِ گریزِ هستهای در کوتاهمدت غیر قابل پذیرش است- بسیار مشکلساز است و این ارزیابی را تقویت میکند که اسرائیل از قبل بر سر دوراهی تصمیمگیری قرار داشت. علیالظاهر سناریوی دوم برای اسرائیل دشوارتر از دستیابی به یک توافق [نهایی] – بر پایه پارامترهای لوزان (همراه با اصلاحیههای مورد نیاز)- است. در هر صورت اسرائیل قبل از انجام [هرگونه] اقدامی باید تأثیر تشدید تحریمهایی که بر ایران تحمیل میشوند، احتمال بازگرداندن ایران بر سر میز مذاکره به کمک این تحریمها و چشمانداز رسیدن به یک توافق بهتر را با از سرگیری مذاکرات مورد ملاحظه قرار دهد.
■دستیابی به سلاحهای هستهای تنها راه تضمین امنیت ایران■
سناریوی سوم: مذاکرات به شکست میانجامد و ایران تصمیم میگیرد به سوی بمب هستهای، خروج از معاهده ان پی تی و فعالیت پنهانی برای دستیابی به بمب هستهای حرکت کند.
ایران – در واکنش به ناکامی در رسیدن به یک توافق و تشدید متعاقب تحریمها – خروجش را از معاهده ان پی تی اعلام میکند و تصمیم به ساخت سلاحهای هستهای میگیرد. ممکن است اینگونه تصور کنیم که ایران این اقدامات را با طرح این ادعا توجیه میکند که دستیابی به سلاحهای هستهای تنها راه تضمین امنیت ایران محسوب میشود و اینکه ایران – بهمثابه یک قدرت جهانی در حال ظهور- حق دارد تا از همان سلاحهایی بهرهمند شود که قدرتهای جهانی و دیگر کشورهای همجوار ایران از آنها برخوردار هستند. این [همان] سناریوی بحرانی شدیدی است که هم ایالات متحده و هم اسرائیل را فوراً در شرایط [قرار گرفتن] بر سر دوراهی تصمیمگیری قرار میدهد. قضاوت درباره اینکه آیا سناریوی سوم بر رسیدن به یک توافق ترجیح دارد، از یک سو به مقایسه میان نتایج آینده توافق با ایران (سه سناریوی دیگر را مورد توجه قرار دهید) و از سوی دیگر به اثربخشی و نتایج حملهای –که بهمنظور جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هستهای انجام میشود- بستگی دارد.
■ایران پس از گذشت ۱۰ سال میتواند زیرساخت هستهایاش را گسترش دهد■
- دستیابی به یک توافق در مذاکرات
سناریوی چهارم: مذاکرات [هستهای] بر پایه پارامترهای [تفاهم] لوزان خاتمه پیدا میکند، یک دینامیک مثبت میان ایران و قدرتهای جهانی شکل میگیرد و ایران در طول ۱۵-۱۰ سال آینده [رویکرد] اعتدالگرایانهتری در پیش میگیرد و فعالیتهای در جهت ساخت سلاحهای هستهای را متوقف میکند.
این همان سناریوی خوشبینانهای است که دولت آمریکا انتظار دارد که تحقق یابد. در سناریوی چهارم، بهطور کلی ایران مجدداً به دامان خانواده جهانی خواهد پیوست و از متن و روح توافقی را که این کشور با قدرتهای جهانی – بر پایه این فهم که سلاحهای هستهای نه یک امتیاز، بلکه بار سنگینی محسوب میشود- عقد کرد، پاسداری میکند. هرچند ایران، حتی با گذشت دههها، تنها یک سال تا ساخت بمب هستهای فاصله دارد، اما مسیرهای [حرکت] بهسمت «ساخت بمب هستهای» – مسیر اورانیوم، مسیر پلوتونیوم، مسیر پنهانکاری- مسدود میشوند و بهشدت مورد کنترل قرار میگیرند. در سناریوی چهارم، ایران پس از گذشت ۱۰ سال میتواند زیرساخت هستهایاش را در نطنز گسترش دهد، اما این کشور بر طبق [مفاد] توافق غنیسازی در سطح بالاتر از ۳.۶۷ درصد انجام نمیدهد، مواد [هستهای] را بیش از مقدار اندک ۳۰۰ کیلوگرم ذخیره نمیکند، از مرکز غنیسازی فردو بهرهبرداری نمیکند و جامعه جهانی را مجاب میکند که ایران کشوری با توانایی هستهای صلحآمیز بوده است و [این کشور] به «اصول معاهده ان پی تی» پایبند است و [این کشور] با توجه به [مفاد] مبسوط «پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی هستهای» بهطور تأثیرگذاری تحت نظارت قرار گرفته است.
سناریوی چهارم – چنانچه قدرتهای جهانی نیز در جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای در دیگر کشورهای خاورمیانه موفق شوند – بدون تردید بر اوضاع کنونی که در آن ایران از قبل تنها چند ماه با [ساخت] بمب هستهای فاصله دارد و مسلماً بر وضعیتی که در آن این کشور بدون دستیابی به توافق از زیرساخت هستهای بسیار گستردهتری در سال ۲۰۳۰ برخوردار خواهد شد، ترجیح دارد. این سناریو ضرورت انتخاب میان دو گزینه بد – «ساخت بمب هستهای» و یا «حمله نظامی»- را [در هنگام قرار گرفتن] بر سر دوراهی تصمیمگیری سرنوشتساز از میان برمیدارد.
■بکارگیری ۵۴ هزار سانتریفیوژ تا سال پانزدهم توافق■
سناریوی پنجم: ایران به [مفاد] توافق احترام میگذارد، اما این کشور از هدف راهبردی خود – به عبارت دیگر- داشتن توانایی ساخت بمب هستهای در زمان مورد نظر و در کوتاهترین زمان ممکن صرفنظر نمیکند.
فرض اساسی سناریوی پنجم این است که تغییراتی در حکومت [ایران] رخ نخواهد داد و اینکه ایران علاوه بر «تداوم انجام فعالیتهای منفی خود در خاورمیانه» (تلاش برای [رسیدن به] هژمونی منطقهای، مشارکت در تخریب، حمایت از تروریسم و فعالیت در جهت نابودی اسرائیل) به اشتیاق خود نیز برای داشتن قدرت تصمیمگیری فوری «جهت ساخت بمب هستهای» – بدون اینکه جهان در این رابطه بتواند واکنشی نشان دهد- ادامه خواهد داد. ایران، پس از پایان محدودیتهای تحمیلی ۱۰ ساله در توافق، تمامی ۱۳ هزار سانتریفیوژ خود را که بر طبق [مفاد] توافق برچیده شده بود، مجدداً – بر طبق [مفاد] توافق بهصورت قانونی- نصب میکند و [این کشور] هدف بکارگیری ۵۴ هزار سانتریفیوژ را (ازجمله نمونههای پیشرفته) – برابر با ظرفیت کامل تأسیسات نطنز- تا سال پانزدهم [توافق] مدنظر قرار میدهد. در سناریوی پنجم، ایران هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را که این کشور در طول مدت زمان توافق ساخته بود، نصب میکند و ۳ هزار سانتریفیوژ پیشرفته را در سال پانزدهم توافق در فردو –که به این کشور اجازه میدهد تا فعالیت کامل را به این مرکز کاملاً مستحکم بازگرداند- آماده [بهرهبرداری] میکند. همچنین ایران در سال پانزدهم توافق میتواند ذخیره مواد غنیشده بالای محدودیت ۳۰۰ کیلوگرم را آغاز کند و سطح غنیسازی را به ۲۰ درصد افزایش دهد. کاملاً واضح است که زمان گریز – دقیقاً همانطور که اوباما، رئیس جمهوری، در مصاحبه خود با «رادیو ملی آمریکا» پیشبینی کرد- در سال سیزدهم توافق و مسلماً در سال پانزدهم بسیار به صفر نزدیک خواهد بود. نخستوزیر اسرائیل و رئیس جمهور آمریکا در سال ۲۰۱۵ بدون تردید به دوراهی [تصمیمگیری] بسیار نزدیکتر هستند و در این باره که آیا آنها باید – قبل از اینکه «دامنه و مصونیت برنامه هستهای ایران» اتخاذ تصمیم در مورد ساخت سلاحهای هستهای را صرفاً در دستان حکومت مشکلآفرین ایران قرار دهد- وارد عمل شوند و یا خیر، تصمیمگیری کنند. تصمیمگیری در رابطه با انجام [هرگونه] اقدامی دشوار است، چونکه ایران از [مفاد] توافق تخطی نکرده است و درعینحال روشن است که عدم انجام [هرگونه] اقدامی از طرف قدرتهای جهانی به معنی [دستیابی] بیدرنگ ایران به بمب هستهای است و در مدتزمانی که از دیدگاه حکومت ایران مساعدترین به شمار میرود.
■آیا آمریکا قادر است که دست به اقدامی علیه ایران بزند؟■
پرسش کلیدی این است که آیا آمریکا – کشوری که امیدوار است تا سناریوی خوشبینانه چهارم تحقق یابد، اما در حقیقت با سناریوی مشکلساز پنجم مواجه میشود- قادر است تا بدون نقض [مفاد] توافق توسط ایران و پیش از دستیابی این کشور به بمب هستهای در مراحل پایانی، بهعبارت دیگر تمرکز بر غنیسازی اورانیوم در مقیاس بالا و توسعه سامانههای پرتاب بمب هستهای، دست به اقدامی علیه ایران بزند؟ در عوض اسرائیل جهت انجام هر اقدامی آزاد خواهد بود، زیرا مشارکتی در [رسیدن به] توافق ندارد. بعلاوه اقدام نظامی علیه برنامه هستهای ایران در سال ۲۰۲۵ به احتمال بسیار زیاد خیلی از سال ۲۰۱۵ دشوارتر و پیچیدهتر نخواهد بود. برنامه هستهای ایران – قبل از اینکه این برنامه در طول مدتزمان توافق یعنی بین ۲۰۲۷ تا ۲۰۲۵ گسترش پیدا کند- در مقایسه با امروز کاهش پیدا خواهد کرد، [عملیات] جاسوسی [در رابطه با این برنامه] به نحو بهتری صورت خواهد گرفت و در مقایسه با امروز از ایمنی کمتری برخوردار خواهد شد. از سوی دیگر، شاید این موضوع در ۱۲-۱۰ سال آینده مطرح شود که ایران «سامانههای دفاع هوایی جدید» و «استحکامات دیگری» را –که برای عملیات نظامی اسرائیل چالشی پدید میآورند- ایجاد کرده است.
■سناریوی ششم مشروعیت مورد نیاز را برای انجام هرگونه اقدامی به دست میدهد■
سناریوی ششم: ایران بهطور پنهانی توافق را نقض میکند، بهتدریج آن را کاهش میدهد و در بدترین وضعیت به سمت بمب هستهای گریز میکند.
در سناریوی ششم، ایران – قبل و یا بعد از توافق- در حین فریبکاری، انجام اقداماتی برخلاف تعهدات این کشور در معاهده ان پی تی و یا شرایط قرارداد و حرکت در جهت [ساخت] بمب هستهای بهدام میافتد. به نظر میرسد که هم اسرائیل و هم آمریکا در چنین شرایطی بر سر دوراهی تصمیمگیری – به عبارت دیگر یا تسلیم ایران مجهز به سلاحهای هستهای شوند و یا دست به اقدام متقابل [علیه ایران] بزنند- قرار میگیرند. چنانچه آمریکا و اسرائیل به تعهداتشان یعنی «همه گزینهها بر روی میز است» و اینکه آنها به ایران اجازه دستیابی به بمب هستهای نخواهند داد – متمسک شوند، واضح است که سناریوی ششم مشروعیت [مورد نیاز] را به آنها برای انجام [هرگونه] اقدامی در هر شرایطی قبل از سال ۲۰۲۷ (آسانترین زمانی که انتظار میرود ایران به [سطح] توانایی خود در سال ۲۰۱۵ بازگردد) میدهد. انجام عملیات نظامی پیچیدهتر از سال ۲۰۱۵ نخواهد بود؛ شاید عکس این قضیه صحیح باشد: برنامه [هستهای] ایران در مقایسه با امروز آشکارتر و کمحجمتر خواهد بود و [سازمانهای] جاسوسی اسرائیل و آمریکا و توانایی تهاجمی [دو کشور] در مقایسه با امروز در وضعیت بهتری خواهند بود.
■باید امکان دستیابی به توافق ویژه دفاعی میان اسرائیل و آمریکا مورد بررسی قرار گیرد■
- نتیجهگیری
بررسی شش سناریو در این مقاله نشان میدهد که «توافق میان قدرتهای جهانی و ایران بر سر برنامه هستهای [این کشور]» – بر پایه پارامترهای [تفاهم] لوزان و اصلاحیههای مورد نیاز (یک متمم مبسوط که به [بخش] تحقیقوتوسعه مربوط میشود، واکنشها نسبت به ابعاد نظامی این برنامه و نظارت بر هر مرکزی و در هر زمانی) – در موقعیت فعلی، حتی چنانچه «توافقی بد» تلقی شود، قابل ترجیح است. [راهحلهای] جایگزین «توافق بهبودیافته لوزان» شامل تحمیل تحریمهای شدید و مؤثری خواهد بود که شاید به توافق بهتری نیز بینجامد و شاید هم به تحقق «خطرات نهفته در شکست مذاکرات» – تداوم فعالیت هستهای ایران و حتی عزم تهران برای ساخت بمب [هستهای]- منجر شود. در مقابل در ۱۲-۱۰ سال آینده، با دستیابی به یک توافق، سنجش اینکه آیا ایران به حکومتی میانهروتر تبدیل شده و یا اینکه به همان شکل باقی مانده است – و هنوز برای دستیابی به سلاحهای هستهای در حال رقابت است- امکانپذیر خواهد بود. اگر چنین اتفاقی روی دهد، انجام «اقدام [نظامی] علیه برنامه هستهای [ایران]» تحت شرایط بهبودیافته عملیاتی و احتمالاً همچنین تحت شرایطی با مشروعیت بیشتر امکانپذیر خواهد بود. شاید همچنین باید امکان [رسیدن به] «یک توافق ویژه دفاعی میان اسرائیل و ایالات متحده» مورد بررسی قرار گیرد؛ توافقی که تنها به مسئله هستهای ایران محدود شود و در نتیجه موانعی که از امضای توافقنامه جامع دفاعی میان این دو جلوگیری میکنند، از میان برداشته شوند.
■تنها اسرائیل بر سر دوراهی دشوار تصمیمگیری قرار میگیرد■
در صورتی که یک توافق بر پایه پارامترهای [تفاهم] لوزان حاصل شود، «بدترین سناریو» ضرورتاً سناریویی نیست که در آن ایران [مفاد] توافق را نقض میکند و یا به سمت [ساخت] بمب هستهای حرکت میکند، بلکه سناریویی است که در آن ایران از متن توافق پشتیبانی میکند و بهانه مشروعی را برای جلوگیری از برخورداری ایران از زمان [گریز] صفر [تا هنگام] ساخت بمب هستهای – بهکمک یک برنامه ایمن، پیشرفته و گسترده [هستهای] – در اختیار آمریکا قرار نمیدهد. در چنین سناریویی تنها اسرائیل – که در [دستیابی به] توافق مشارکتی ندارد- بر سر دوراهی دشوار تصمیمگیری قرار میگیرد؛ همان دوراهیای که امروز نیز بر سر آن قرار دارد، مگر اینکه توافقی حاصل شود.
■مطالبات آینده دیگر کشورهای خاورمیانه در رابطه با برنامههای هستهای■
با توجه به نکات مذکور، اسرائیل بهمنظور طراحی یک راهبرد – تا هنگامی که یا توافقی حاصل شود و یا مذاکرات به شکست بینجامد- زمان اندکی در اختیار دارد. بنابراین توصیه میشود که نخستوزیر [اسرائیل] راهبرد عملیاتی مورد نیاز هر یک از سناریوهایی را که قبلاً مورد بررسی قرار گرفتند، تدوین کند و فوراً [طرح دستیابی به] یک توافق فرعی را با ایالات متحده – که فهم از هر یک از سناریوها را در برگیرد- در دست بررسی قرار دهد. این فهم باید به روشنگری مورد نیاز در رابطه با پارامترهای [تفاهم] لوزان مربوط شوند و همچنین به تعهدی که [بر مبنای آن] امتیازات بیشتری در رابطه با خواستههای ایران – آنگونهکه پس از ارائه علنی سند اصول تدوینشده در لوزان بهطور غیرمستقیم مطرح شدند- واگذار نمیشود. دیگر مسائلی که نیازمند روشنگری و تدوین سیاستگذاری هستند، به چگونگی پرداختن به فعالیتهای غیرهستهای منفی ایران و چگونگی پرداختن [به]، محدود کردن و تحت نظارت قرار دادن مطالبات آینده دیگر کشورهای خاورمیانه در رابطه با برنامههای هستهای مربوط میشوند. چنین تقاضاهایی خطراتی راهبردی به شمار میروند که در صورت به امضاء رسیدن توافق با ایران – بر پایه پارامترهای بیانیه لوزان- پدیدار خواهند شد.
■احتمال ظهور موقعیتهای دشوار به دنبال دستیابی به توافق هستهای■
میتوان از سناریویهایی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند، بهعنوان مبنایی برای انجام یک گفتگوی راهبردی حرفهای جامع – که در حال حاضر باید میان اسرائیل و ایالات متحده صورت گیرد- بهره جست. آنگونه که قبلاً نیز با ارائه جزئیات تشریح شد، بررسی پیامدهای پیچیده باید به تدوین اجزای مورد نیاز بهمنظور دستیابی به یک توافق نهایی در آینده و ایجاد راهبرد دوجانبهای -که با سناریوهای مشکلساز و موقعیتهای بحرانی کاملاً متناسب باشند – کمک کند. ظهور چنین موقعیتهای دشواری به دنبال دستیابی به یک توافق میان قدرتهای جهانی و ایران – در جنبههای متعددی از برنامه هستهای ایران- بسیار محتمل است.