کد خبر: ۲۵۲۱۰۷
تاریخ انتشار:
بازخوانی مجاهدت‌های فکری شهید آوینی / 5

آوینی، "رستاخیز جان" و تاملی عمیق در مفهوم رسانه

کتاب رستاخیز جان نوشته شهید مرتضی آوینی با موضوع (ادبیات، فرهنگ و رسانه) دارای فهرستی چنین است: ادبیات آزاد یا متعهد؟، رمان و انقلاب اسلامی، آزادی قلم،؛ رستاخیز جسم و رستاخیز جان، زبان و فضا....

مقدمه

بیستم فروردین، مصادف است با سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم، آقا سید مرتضی آوینی عزیز. به همین منظور سعی می‌کنیم در قالب سلسله مطالبی به بازخوانی برخی از آثار کمتر پرداخته شده‌ی وی بپردازیم.

گروه فرهنگی - کتاب رستاخیز جان نوشته شهید مرتضی آوینی با موضوع (ادبیات، فرهنگ و رسانه) دارای فهرستی چنین است: ادبیات آزاد یا متعهد؟، رمان و انقلاب اسلامی، آزادی قلم،؛ رستاخیز جسم و رستاخیز جان، زبان و فضا....

در بخش ادبیات آزاد یا متعهد اینگونه آماده که :

به گزارش بولتن، «آزادی» میان ما و آزادنگاران مشترک لفظی است و چه بسا که این دو آزادی در ظاهر نیز مشابهت هایی با یکدیگر داشته باشند. آن آزادی که می گویند، «رهایی از تقید و تعهدی» است و این آزادی که ما می گوییم نیز «آزادی از هر تعلقی» است. تفاوت در آن جاست که ما حقیقت انسان را در خلیفة اللهی او می جوییم و بنابراین، «انسان کامل» و «عبدالله» را مشترک معنوی می دانیم، اما آنان بندگی خدا را نیز از خود بیگانگی می دانند. در این صورت، اگر برای بشر قائل به حقیقتی فردی و یا جمعی نباشند که بار رهایی از تقیدات و تعهدات به آن رجوع کند، در واقع انسان را به«خلا» احاله داده اند و به «هیچ»؛ و چه تفاوتی می کند که این یک«هیچ فلسفی» باشد و یا یک«هیچ حقیقی»؟

آزادی در نفی همه تعلقات است جز تعلق به حقیقت، که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا می گیرد و بنابراین، آزادی و اختیار انسان تکلیف اوست در قبال حقیقت، نه حق او برای ولنگاری و رهایی از همه تعهدات. و مقدمتا باید گفت که هنر و ادبیات نیز در برابر همین معنا ملتزم است.

انسان مختار است، اما آزادی اش مقدم بر حقیقت و عدالت نیست، و اگر چنین باشد، پس آزادی «حق» انسان نیست، «تکلیف» اوست. آنان که آزادی را به مفهوم«عدم تقید» می گیرند و این آزادی را حق خویش می دانند، چه بدانند و چه ندانند از آن جهت دیگران را نیز ملتزم به همین اعتقاد می خواهند که انگار خود را عین حقیقت و عدالت فرض کرده اند. اگر انسان فطرتا نسبت به حقیقت و عدالت متعهد نبود و قضاوت هایش بر این دو مقوله ماتقدم اتکا نداشت، هرگز اصراری نداشت که دیگران را نیز به راه خویش دعوت کند. برای انسان محال است که به شیطان«ایمان» بیاورد؛ او «فریب» شیطان را می خورد و در این معنا سری عظیم نهفته است که اهل فریب در نمی یابند.

بخش آزادی قلم اینگونه شرح داده شده:

قلم ابزار نوشتن است و در این روزگار تنها«آزادی» نیست که به ابزار نسبت داده می شود،«مغز» را نیز بدل از «تفکر» می گیرند و فی المثل به جای «فرار متفکران» می گویند«فرار مغزها»- که البته در این جا هیچ یک از این دو تعبیر درست نیست. مغز ابزراری نیست که بی اراده در استخدام هر آن که او را به اختیار بگیرد درآید و متخصصان که در این تعبیر همچون مغزهایی بی ارداه انگاشته شده اند، اگر به غرب می گریزند از آن است که در آن جا حوایج خویش را برآورده می بینند... و غرب از قرن ها پیش تا کنون، عالمی است که در آن نفس اماره به سلطنت بر جان و تن آدمیان برنشسته است.

آزادی را باید به «صاحبان قلم» نسبت داد یا به «قلم»؟ انسان است که صاحب اراده است و قلم را هم اوست که به خدمت می گیرد... و اما این اشتباه که قلم را بدل از صاحب قلم می انگارند از سر صدفه نیست و در پس آن، صفتی از اوصاف عالم جدید وجود دارد:« اصالت ابزار». با صرف نظر از این که این آزادی چیست و حدود آن کدام است، در تعبیر «آزادی قلم»، قلم است که مرید و مختار انگاشته شده و هم اوست که باید آزاد باشد.

یادداشتی ناتمام در باب هویت و حقیقت انسان

سنت چیست؟

باید معنای سنت را از عرف و عادت جدا ساخت، هر آن چه که صورت عرف و عادت می یابد، نسبت خویش ذا با حقیقت خود از دست می دهد و مثل میوه ای که از شاخه جدا شود، در معرض فساد واقع می شود. عادت عمل را از درون می خورد و می پوساند. ترادیسیون(سنت) در ظاهر جز مجموعه ای از آداب و رسوم و عرف و عادت نیست. یعنی آن کس که از بیرون با سنت مواجهه می یابد و آن را همچون مورد و متعلق شناسایی خویش می بیند، نمی تواند ربط این آداب ظاهری را با حقیقت ثابت و فراتاریخی آن دریابد، حال آن که سنت در واقع همین حقیقت ثابتی است که هسته اولیه آداب و عادات واقع می شود. اگر می گوییم«حقیقت تاریخی»، برای آن است که مبادا با افتادن در دام واقعیتی که وجودش عین صیرورت و تغییر است از درک حقایق سرمدی باز می مانیم.

ایشان در بخش چرا روشن فکران مورد اتهام هستند؟در قسمت تهاجم فرهنگی اینگونه بیان می دارند:

تعبیر«تهاجم فرهنگی» تعبیری است متعلق به سال های پس از قبول قطع نامه598 و اتمام جنگ، و به عبارت روشن تر، این تعبیر بدیع که به صورتی کاملا خود به خودی ابداع شده، بر این حکم منطقی استوار است که «دشمن ما، هر که هست، پس از اتمام جنگ در جبهه های نبرد نظامی، روی به حیله ای دیگر آورده و جبهه ای فرهنگی برای نبرد با انقلاب اسلامی گشوده است.» با صرف نظر از این که این جبهه در کجا گشوده شده است و سلاح دشمن چیست و چگونه هجوم می برد و سوال های دیگری که در برابر این حکم پیش می آید، این حکم منطقی بر چند پیش فرض مبتنی است:

- یکی آن که جنگ پایان نگرفته، چرا که صور ممکن جنگ ما با دشمن تنها منحصر در نبرد نظامی نیست.

- دیگر آن که دشمن ما هم فقط همان نیست که علی الظاهر در جبهه های نبرد نظامی رودروی ما بود.

- و سوم آن که غایت دشمنان ما از آغاز کردن جنگ، مبارزه با انقلاب اسلامی است و بنابراین، صدام و ارتش بعث، در حقیقت امر، شمشیری به دست آمریکا بوده اند که دشمن اصلی ماست.

در همین بخش شهید از شکل گیری انقلاب اسلامی می گوید:

رنسانس با رجوع به تمدن یونان و روم و تفکر کتفکران یونان و روم و حتی با استمداد از رب النوع های اساطیری آنان همچون زئوس و پرومته و اطلس و... تطور و تکامل یافت. نظام های سیاسی دنیای جدید نیز با رجوع به همین مرجع، یعنی دموکراسی دولت- شهرهای یونان و علی الخصوص دولت- شهر آتن شکل گرفت.

ولی انقلاب اسلامی با رجوع به این مرجع ظهور نیافته است و با دنیای جدید، یعنی دنیای پس از رنسانس، نسبتی ایجابی ندارد. این انقلاب از تفکری سرچشمه گرفته است که نه بر راسیونالیسم بلکه بر وحی مبتنی است. از لحاظ تاریخی نیز مرجع این انقلاب نه تمدن یونان و روم بلکه حکومت مدینه در آغاز هجرت پیامبر خدا از مکه به مدینه است.

آیا کسی هست که این احکام را انکار کند؟ آیا انقلاب اسلامی ثمره تلاش ها و مبارزات سیاسی روشن فکران ماتریالیست، ناسیونالیست و... است؟ خیر، مسلما خیر. کسی نمی تواند انکار کند که این انقلاب اسلامی در رابطه بین مردم مسلمان و مرجع روحانیتشان، یعنی امام، شکل گرفته است. روشن فکران- با صرف نظر از اختلافاتی که میان ما در تفسیر این لفظ وجود دارد- در این میانه حضوری فعال نداشته اند و البته تلاش های فرهنگی بزرگانی چون شریعتی و جلال و بعضی دیگر در آماده کردن شرایط برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی بی تاثیر نبوده است، اما همه این تلاش ها و مبارزات در ذیل حضور بی بدیل و بی نظیر مرجعی روحانی که وجود خود را در نسبت با سنت پیامبر و ائمه معصومین معنا می کرد موثر واقع می شود، نه در کنار آن.

انقلاب اسلامی اصولا بیرون از عالم فرهنگی دنیای جدید وقوع یافته است و فارغ از معیارها، ارزش ها، نسبت ها و مفاهیم و اصول دنیای جدید. به همین علت است که غربی ها انسان هایی چنین را «بنیادگرا» می خوانند، چرا که اصلا این انقلاب از لحاظ ایجابی در امتداد سیر تطور تاریخی دنیای جدید قرار ندارد و اصولا با رجوع به حکومت مدینه در هزار و چهارصد سال پیش شکل گرفته است. خواه ناخواه واقعیت وجودی این انقلاب، چه ابراز شود و چه ابراز نشود، در تضاد با تمامی مبانی نظری و عملی دنیای جدید، اعم از اومانیسم،راسیونالیسم، لیبرالیسم، ماتریالیسم، سکولاریسم، سیانتیسم، نظریه ترقی، لیبرال یا سوسیال دموکراسی و... قرار دارد.

شهید در بخش های پایانی از تئاتر این چنین می گویند:

تئاتر روزگار ما معضلی است نه فقط برای ما، که در سراسر عالم؛ مگر برای آنان که تئاترشان ریشه در سنت و یا اساطیر داشته است. بعضی ها معتقدند که تئاتر دیگر مرده است؛ من ار آنان نیستم، اما ز سر انصاف باید بگویم که چندان هم زنده نیست.

روشن فکرمآبان، یعنی آنان که تنها آن چه را که نمی فهمند تحسین و تقدیس می کنند و از هر آن چه آنان را مشغول کند به عالم«پیچیدگی و انتزاع» می گریزند، اکنون روی به تئاتر آورده اند. سینما مخاطبان خویش را در میان «ساده ترین مردمان» جسته است و بنابراین، هرگز به طور عام نمی تواند روی به پیچیدگی و انتزاع بیاورد، مگر سینمایی که آن را «سینمای هنری» می نامند و مخاطبانش« از ما بهتران»اند و از ما بهتران کسانی هستند که از هنرمندی و تفکر فقط به پز و پرستیژ آن بسنده کرده اند و همین است که آنان را به جای رسوخ در علم، به سوی پیچیدگی متظاهرانه رانده است. پیچیدگی متظاهرانه روشن فکری سراغبی است که در ظاهر خود را عمیق و پر راز و رمز می نماید، اما در باطن توهمی بیش نیست.

کتاب رستاخیز جان نوشته شهید مرتضی آوینی از نشر واحه است که باب ادبیات، فرهنگ و رسانه انتشار یافته و این مضامین را در انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می دهد، تفکرات روشن فکری و تاثیراتش را در این مضامین بیان می دارد.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین