اکنون نیز اتفاقی شبیه همان ماجرا رخ داده است. یعنی طرین بر روی یک
بیانیه مشترک که طبق آن متعهد به اجرای یک برنامه مشخص و تکالیف معین
هستند، به توافق رسیدهاند. اما آیا این مساله به معنی پایان فشارهای
غیرقانونی به جمهوری اسلامی ایران به بهانه فناوری هستهای است؟
پاسخ نویسنده و تحلیلگر نشریه آمریکایی «نیویورک تایمز» به این سوال، یک
«نه» خیلی بزرگ است. این نشریه در مطلبی با عنوان «کارشناسان از تاثیر
توافق هستهای بر رویکرد سیاسی ایران مطمئن نیستند»، با اشاره به رویکردهای
مختلف جمهوری اسلامی ایران به ویژه در عرصه سیاست خارجی نظیر حمایت از
جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، تاکید بر حذف رژیم صهیونیستی
از سرزمینهای اشغالی، برهم زدن طرحهای بزرگ واشنگتن برای تغییر در هندسه
جغرافیایی و سیاسی منطق و همچنین، ارائه یک الگوی مردم سالار دینی در میان
کشورهای اسلامی، رسیدن به یک توافق هستهای با ایران را برای مهار قدرت
تهران ناکافی و ناکارآمد عنوان کرده است.
پایگاه خبری فرانس ۲۴ هم در مطلبی شبیه به مقاله نیویورک تایمز، یک سوال
جالب و استراتژیک را برای مخاطبان خود مطرح کرده و از آنان پرسیده که «چرا
مذاکرات هستهای با ایران هنوز به نتیجه دلخواه نرسیده است؟» و در پاسخ،
نگرانی رژیم صهیونیستی، اعضای جمهوریخواه کنگره ایالات متحده، حکام
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و برخی موارد دیگر را علت این مساله عنوان
کرده است.
با در نظر گرفتن دو تحلیل فوق، اصل ماجرای توافق هستهای را باید از دو منظر تحلیل کرد:
سکانس اول: سابقه سیاه؛ از سعدآباد تا ژنو
طرف مذاکره کننده غربی – چه آن زمانی که در سال ۱۳۸۲ تروئیکای اروپایی در
کاخ سعدآباد تهران حاضر شدند و چه زمانی که اعضای گروه ۱+۵ در سال ۱۳۹۲ و
در ژنو به نشانه خوشحالی از توافق هستهای، همدیگر را در آغوش گرفتند –
بارها و بارها ثابت کرده که شریک قابل اعتمادی برای یک برنامه هماهنگ
دوجانبه نیست.
بیانیه سعدآباد که به طور کامل از سوی سه کشور اروپایی نادیده گرفته شد و
توافق ژنو هم بارها توسط ایالات متحده و دیگر اعضای گروه ۱+۵ نقض شد. به
همین دلیل، یک نگرانی جدی در میان کارشناسان و مردم وجود دارد که سرنوشت
دفعات گذشته که به ظاهر توافقی نیز میان دو طرف صورت گرفته بود، مجددا برای
بیانیه لوزان نیز تکرار شود و در این میان، تنها حاصل کشورمان از این
ماجرا، از بین رفتن بخش اعظم دستاوردهای علمی و فنی هستهای باشد که برای
به دست آوردن مجدد آنها نیاز به زمانی طولانی است.
سکانس دوم: تحریمهایی با طعم تازه
مطلب نیویورک تایمز را باید رمز یک عملیات جدید و البته بسیار خطرناک از
سوی کشورهای غربی طرف مذاکره با ایران دانست. بر طبق استدلالی که در این
مطلب بیان شده، اگرچه توافق هستهای میان ایران و طرف مقابل صورت گرفته و
دیگر بهانه دروغین دستیابی ایران به تسلیحات اتمی ارزش خود را از دست داده
است اما سیاست انقلابی ایران در فضای روابط بینالملل همچنان پابرجاست و
تغییری در آن ایجاد نشده است.
این مساله، علاوه بر اینکه نوعی اعتراف به بهانهجویی هستهای در تمام
سالهای گذشته است و نشان میدهد غرب اساسا با اصل محتوای فکری و اندیشهای
جمهوری اسلامی ایران اختلاف بنیادین دارد، این واقعیت بسیار مهم و البته
خطرناک را هم فریاد میزند که توافق هستهای اساسا قرار نیست منجر به پذیرش
جایگاه تاثیرگذار ایران در معادلات جهانی شود و رویکردهای بینالمللی
تهران در سطح منطق و جهان با واکنشهای تقابلی از سوی غرب روبرو خواهد شد.
البته دوست نداشتم اسمی از ایشون ببرم ولی با توجه به حملات ناجوانمردانه ای که به ایشون و همفکرانشون آن هم با سخیفانه ترین نوع ادبیات می شود لازم دیدم مطرح کنم!
اقتصاد ایران فلج تر از این حرفهاست
گذشته از این کشور ما فقط هسته ای ندارد سرمایه های زیادی داره که همشون..
ما آرامش می خواهیم ما دنیایی بدون مرز می خواهیم