کد خبر: ۲۵۱۰۵۲
تاریخ انتشار:

" حقوق بشر ، دروغی برای نقض حقوق بشر "

حکایت حقوق بشر و هیاهوی مزورانه و جارو جنجال های گوش خراش بی پایان در مورد آن ، حکایت آن دزد زیرک و رندی است که برای فرار از تعقیب مال باختگان و جلوگیری از گرفتار شدن خود به دست مردم و منحرف ساختن ذهن و نگاه حاضران در صحنه ؛ در حالی که اجناس دزدیده شده را در دست دارد ؛ خود بلندتر از دیگران فریاد می زند : آی دزد ، آی دزد .

گروه سیاسی،امروز نیز ، تمام کسانی که خود پروند سیاه و ننگینی از نقض حقوق بشر دارند و همه صفحات تاریخ دو ، سه قرن اخیر و سال های معاصر، از جنایات خونبار و غیر انسانی آنها حکایت می نماید ؛ با وقاحت و بی شرمی هرچه تمامتر از بشر و از حقوق او سخن می گویند ، تو گویی فرد شایسته و با صلاحیتی جز این جنایتکاران رو سیاه و پلید وجود ندارد . این اشخاص و دولت ها ، چشم خود را بر همه جنایاتی که بر ضد بشر و بشریت انجام داده و هم اینک نیز با شدت بیشتر در حال انجام آن هستند ، بسته و تصور می کنند جهانیان کور و حافظه تاریخی آنها از بین رفته است . این اشخاص و دولت ها بسان کبکی که سر خود را میان برف ها فرو کرده است وقادر به دیدن اطراف خود نیست ، گرفتار توهم شده و گمان می کنند کسی نیز آنها را ندیده و نمی بیند .

به گزارش بولتن نیوز،سابقه اسف بار و سراسر جنگ افروزی و اشغالگری ، نسل کشی ، ترور و تروریست پروری ، شکنجه و جنایت و تجاوز ، استعمار و استثمار ملت ها ، تهاجم بی امان به فرهنگ ملت ها و لگد مال نمودن ارزش های بومی و منطقه ای ، ترویج فساد و فحشا ، تحمیل حاکمان دست نشانده و دیکتاتور به ملت ها و ده ها و صدها جنایت ضد بشری دیگر ؛ تنها نمونه هایی از اقدامات ضد انسانی و مصادیقی از نقض حقوق بشر توسط این جنایتکاران پر مدعاست .
ادعای حقوق بشر ، دروغ بزرگی است که برای منحرف ساختن ذهن و حواس قربانیان نقض حقوق بشر از سوی همین مدعیان بد ذات و خبیث مطرح می شود . حقوق بشر اکنون همچون یک اسلحه و به مثابه ابزار پیگیری و تحمیل سیاست های توسعه طلبانه به کار می رد . ادعای مضحک حقوق بشر در حقیقت دروغ بزرگی است که برای باج خواهی از دولت ها و تحمیق ملت ها مطرح می شود و این خود نقض آشکار حقوق بشر است .
شمارش کردن موارد و مصادیق نقض حقوق بشر وفهرست نمودن جنایات انجام شده بر ضد بشریت مظلوم از سوی این مدعیان رسوا، کار چندان دشواری نیست . اقدامات و تجاوزات و تعدیات ضد بشری پاره ای از کشورهای اروپایی و امریکا و کانادا و امثال آنها ، اظهر من الشمس و بسیار آشکار تر از آن است که کشف آنها نیاز به کنکاش وجود داشته باشد . اما به منظور رعایت اختصار، به نظری و گذری بر تنها چند نمونه از نقض حقوق بشر توسط این مدعیان حراف که به صورت کاملاً آگاهانه و هدفمند و سیستماتیک و گسترده انجام گرفته است ، بسنده می شود . که گفته اند : در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است .
بزرگترین مورد از نقض حقوق بشر از سوی غرب و بزرگترین ظلم و خیانت نسبت به بشریت ، تنزل و پایین آوردن شأن و منزلت آسمانی انسان و تقلیل مفهوم بشر از هویت انسانی او به موجودی حیوانی است .  این مهم در تعاریف و مفاهیم استفاده شده برای بشر و مصادیق تعیین شده از حقوق و نیازهای او ، به خوبی قابل درک است . در این تعاریف نه تنها نگاه الهی و آسمانی به بشر وجود ندارد ، بلکه از منظر فلسفی نیز کلیت  انسان ، به شدت مورد تحقیر و هجوم قرار گرفته است و آنچه که بیش از همه به آن پرداخته شده است ، نیاز های زیستی و جنسی او و تلاش برای خارج نمودن او از معیارهای والا و ارزش های تعالی بخش است . عدم توجه و شناخت انسان به ما هو انسان و عدم درک صحیح از نیاز ها و حقوق او موجب گردیده است تا انسان مورد نظر آنها بیش از آنکه موجودی آزاد و برخوردار از قابلیت رشد و صعود باشد ؛ موجودی اسیر در حصارهای تنگ مادی و حیوانی است . ترسیم این چهره غیر واقعی از انسان و ساخت مجسمه بد قواره از بشر ، بزرگترین ظلم به او و بالاترین و مهم ترین تجاوز به حقوق او محسوب می گردد.
-    یکی دیگر از موارد آشکار نقض حقوق بشرآن است که تعداد اندک و انگشت شماری از افراد یا دولت های مشخص ، برای خود نقش برتر و امتیاز بیشتر قائل شده و تلاش نمایند تا برداشت خود از بشر و بشریت را – که متناسب با اهداف و مقاصد استعماری آنهاست –  به عنوان تنها دیدگاه موجه و معتبر تلقی نموده و آمرانه و حاکمانه در صدد باشند تا آنچه را که خود می پندارند ، به اکثریت انسان ها و دولت ها و کشور ها تحمیل نمایند . این نوع نگرش غلط و پر اعوجاج و انحراف ، یعنی اینکه بشر آن است که ما می گوییم و حقوق بشر آن است که ما تعیین می نماییم ؛ یعنی ، برخلاف آنچه که ادعا می شود ، بشر و حقوق بشر برای دولت های مدعی ، چیزی بیشتر از یک ابزار و بازیچه کم ارزش نیست . در این نگرش کمترین حق و کمترین مجالی برای سایر انسان های اندیشمند و دیگر جوامع و دیگر ادیان و فرهنگ ها به منظوراعلام  نظر – ونه حتی اعمال نظر -  در مورد چیستی بشر و جایگاه بشر در هستی و آمال و آرمان او و چگونگی نایل آمدن او به هدف هایش و نیز برای بیان و تعیین حقوق بشر و چگونگی محقق ساختن آنها ، پیش بینی نشده است . حال آنکه اگر وجود کشور های مختلف و اقوام متعدد و فرهنگ های متفاوت و ادیان و نژادها و سنت ها و آداب و رسوم گوناگون ، به عنوان یک واقعیت مورد توجه و پذیرش قرار گیرد و برای انسان هایی که در حوزه های فرهنگی و تمدنی و دینی مختلف قرار دارند ، حقی در نظر گرفته شوند ؛ لاجرم کمترین نشانه از توجه به این انسان ها که در عین حال اکثریت بشر امروز را تشکیل می دهند آن است که در تدوین اعلامیه حقوق بشر ، فصل مشترک تمام این فرهنگ ها و ادیان و جوامع ، مورد توجه اکید قرار گیرد اما با توجه به شرایط زمانی متعلق به گذشته ، چنین به نظر می رسد که در تدوین اعلامیه حقوق بشر ، این حق بزرگ انسانی نادیده گرفته شده است و در این اعلامیه بیشتر از توافق ، نوعی الزام و تحمیل از سوی اقلیت نسبت به اکثریت بشری مشاهده می گردد .
-     مورد دیگر از نقض حقوق بشر ، آلوده ساختن همان اعلامیه ناقص و نیم بند و پراشکال ،  به اغراض سیاسی و اهداف استعماری و جاه طلبانه است . حقوق بشر تدوین شده ، با تمام کاستی ها و ایرادهایی که دارد ، هیچگاه به صورت یکسان و هماهنگ مورد توجه و مبنای اظهار نظر و عمل قرار نگرفته است و هر بند و هر فصل از آن برحسب مقتضیات زمانی و مطابق با نیازهای سیاسی و توسعه طلبانه قدرت های استکباری و نوع روابط و مناسبات آنها با دیگر دولت ها و دیگر کشور ها ، مورد تفسیر و تأویل قرار می گیرد و این نیز یعنی سوء استفاده از بشر و بازیچه قرار دادن حداقل حقوق در نظر گرفته شده برای او و یعنی نقض حقوق بشر از سوی مدعیان دروغگو . مثلاًمقوله آزادی بیان ، اگر در راستای منافع و مطامع کشور های استکباری باشد ، مورد تأیید و حمایت قرار دارد اما چنانچه این حق تعیین شده ، زمینه ساز و موجب تهدید و تحدید منافع این کشور ها باشد ؛ امری مذموم و زیانبار تلقی می شود . بر همین مبنا ملاحظه می شود که در این کشور ها ترسیم و انتشار کاریکاتور اهانت آمیز و هجو اعتقادات مسلمانان ، در قالب آزادی بیان مورد تأیید و حمایت قرار می گیرد اما کمترین انتقاد از جنایات صهیونیست ها و طرح سؤال در مورد چرایی موجودیت رژیم اشغالگر قدس ؛ به بهانه پیشگیری از تشدید احساسات ضد یهودی و جلوگیری از یهودی ستیزی ، به شدت ممنوع است و با آن به صورت جدی مقابله می شود و افرادی که از این به اصطلاح خط قرمز عبور کنند ، به شدت مجازات می شوند و زندان و جریمه نقدی و ممنوعیت فعالیت های فرهنگی و مطبوعاتی برای دورهای طولانی ، کمترین سرانجامی است که برای این قبیل افراد انتظار می رود . آری ! در حقوق بشر فعلی اهانت به پیامبر عظیم الشأن اسلام و اهانت به باورهای مقدس یک میلیارد انسان مجاز است اما انتقاد از اشغالگری و جنایت و کودک کشی صهیونیست ها اکیداً ممنوع است . در این حقوق بشر ، برخورداری از امنیت اعتقادی ، حق انسان های مسلمان نیست اما زیر پا نهادن باور دیگران حق محسوب می گردد . در مثال دیگر ، می توان از حق تعیین سرنوشت و به اصطلاح رایج از حق برخورداری از دمکراسی و حق رأی صحبت کرد . در حقوق بشر فعلی اگر بخواهند ، درمورد کشوری مثل ایران و در مورد دولتی مثل جمهوری اسلامی ایران که حق تعیین سرنوشت و مراجعه به آراء عمومی و انتخاب رئیس جمهور و نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر، بارها و بارها انجام شده است و برخی از آنها در قانون اساسی کشور درج شده است ، به راحتی و با بی شرمی او را به نادیده گرفتن حق مردم برای تعیین سرنوشت متهم می نمایند اما هم زمان از دیکتاتوری ها و حکومت های قبیله ای و پادشاهی و حتی از تصاحب و تغییر نام یک کشور به نام پدربزرگ پادشاه ، چشم می پوشند و کشوری را که تا کنون و در مدت 60 سال گذشته هیچ انتخاب آزاد و عمومی در آن ثبت نشده است از قلم می اندازند. چرا ؟ چون این کشور و این دولت نفت ارزان و تا حدودی مجانی به مدعیان حقوق بشرهدیه می نماید و آنها نیز چون بیش از نفت و تاراج و غارت نفت و منابع ملت ها به چیز دیگری نمی اندیشند وبه منتهی الآمال خود رسیده اند ، به سادگی از بشر و بشریت و حقوق او چشم پوشی می نمایند . مورد دیگر موضوع ترور و تروریسم است . ایران به عنوان بزرگترین قربانی ترور و تروریسم ، همواره و طی 30 سال گذشته به انجام عملیات تروریستی و حمایت از تروریسم متهم می شود. اما دولت های حامی و مشوق تروریسم و کشورهایی که مأمن و مأوای تروریست های شناخته شده هستند ، خود را تنها مخالف تروریسم می دانند . جالب تر آنکه امریکا به عنوان کشوری که در عملیات آشکار تروریستی به هواپیمای غیر نظامی ، حمله و مسافران آن را به قتل می رساند ؛ خود را مدعی مبارزه با تروریسم معرفی می نماید و نه تنها از این جنایت شرم آور ضد بشری عذر خواهی نمی کند و نه تنها فرمانده ناو مهاجم را مجازات نمی نماید بلکه با تشویق او و اعطای مدال شجاعت به او ، از عملیات انجام شده دفاع و به وضوح به بشریت و به حقوق بشر دهن کجی می نماید و بدین شکل پرده از ریا کاری و دروغگویی و گستاخی خود کنار می زند .آموزش ، سامان دهی ، تجهیز و تهییج و حمایت همه جانبه مالی ، نظامی ، اطلاعاتی و تبلیغاتی از تروریست های و حشی و خونخوار وهابی همچون القاعده و داعش و النصره و بوکوحرام و القاب و عناوین دیگر و کشتار مردم کشور های افغانستان ، سوریه و عراق و سومالی و نیجریه از دیگر نمونه های تروریست پروری این مدعیان بد نام است و امروز در جهان کمتر کسی از مناسبات آشکار و پنهان امریکا و غرب و دست نشاندگان منطقه ای آنها با تروریستها و تلاش برای ایجاد و گسترش اسلام هراسی در جهان ، بی خبر است . موارد بسیار دیگری وجود دارد که در این مختصر مجال پرداختن به تمام آنها وجود ندارد .
-    تقریباً همه کشورهایی که امروز در صف مقدم وداعیه دار دفاع از حقوق بشر قرارهستند ، دارای سوابق تاریک و دهشتناک از استعمار و اشغالگری و استثمار و چپاول منابع و ذخایر دیگر کشورها و دیگر ملت ها هستند . با مرور تاریخ معاصر اغلب کشور های آسیایی و افریقایی و حتي بعضی از کشور های اروپای شرقی ، به دوره های تلخ استثمار برمی خوریم و ملاحظه می کنیم که کشورهایی مثل هند ، عراق ، الجزایر، زئیر ، اندونزی ، فیلیپین ، ویتنام ، کنیا ، مراکش ووو چگونه از سوی کشورهایی مثل انگلستان ، فرانسه ، بلژیک ، هلند ، پرتغال ، اسپانیا و امریکا موردهجوم و اشغال و استثمار و چپاول قرار گرفته و چگونه مناسبات استعماری بر این کشور ها تحمیل شده است . این مهم به خوبی قابل فهم است که فقر و عقب ماندگی کشورهای افریقایی و آسیایی یک پدیده ذاتی نیست بلکه عارضه ای است که از بیرون و از سوی کشورهای استعمارگر به آنها تحمیل شده است . این کشورهای بد سابقه تا کنون از هراقدامی برای پرداخت غرامت به کشورهای مورد تهاجم و جبران بخشی از خسارات تحمیل شده به کشورها و بازگرداندن بخشی از ثروت به یغما برده شده این کشورها ، صرفاً به این بهانه که اتفاقات گذشته مربوط به گذشته است ، استنکاف می ورزند و جالب اینکه در همین زمان ، کمک ها و حمایت های گسترده خود از اشغالگران قدس و مشارکت مستقیم و همه جانبه درهمه جنایات این رژیم کودک کش را به بهانه جبران خسارات وارد شده به یهودیان در جنگ موسوم به جنگ جهانی ، توجیه می کنند . اگر فرض بگیریم که روزی حقوق پایمال شده ده ها کشور و میلیون ها انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و اروپای شرقی تأدیه شود وفقط بخش ناچیزی ازثروت به تاراج رفته آنها  مسترد گردد ؛ آنگاه شاهد خواهیم بود که امریکا و اروپا در فقر و تاریکی فرو خواهد رفت و رونق و شکوفایی در کشورهای عقب نگه داشته شده و مورد غارت و تحت ستم قرار گرفته ، آغاز خواهد شد . کشور های غارتگر و مدعیان حقوق بشر ، نه تنها در هنگام بحث از سوابق استعماری و ضرورت تأدیه حقوق قربانیان ، خود را به نفهمی می زنند بلکه برای عوض کردن بحث ، باز از حقوق بشر و از لزوم آزادی عمل همجنس بازان به عنوان نماد حقوق بشر سخن می گویند . گویی به بردگی بردن میلیون ها انسان و غارت ثروت و معادن و ذخایر ده ها کشور ، مصداق نادیده گرفتن حقوق انسان ها نیست و تنها حقی که برای بشر وجود دارد حق همجنس بازی است . گویی بشر از منظر آنها فقط شامل همجنس بازان و قاچاقچیان مواد مخدر و تروریستها ی خونخوارمی شود و قربانیان استعمار و استثمار، اساساً بشر به حساب نمی آیند.
-    تحمیل جنگ و ناامنی به جهان و جهانیان از دیگر موارد نقض آشکار حقوق بشر است . امنیت ، صلح و همزیستی ؛ از مهم ترین نیاز های بشر و بلکه نیاز همه موجودات است اما شاهد هستیم که در تمام دو قرن گذشته ، همین کشور های مدعی ، ده ها جنگ کوچک و بزرگ را در مناطق مختلف جهان شکل داده اند و موجب خرابی ها و عقب ماندگی های جبران ناپذیر و کشتار صدهاهزار انسان شده اند . علت اصلی وقوع جنگ ها و ریشه های آن نیز ، توسعه طلبی و زیاده خواهی های همین کشور هایی بوده است که امروز برای دفاع از حقوق بشر گریبان چاک می کنند . این سیاست پلید یعنی روشن کردن آتش جنگ ، فقط مربوط به گذشته نبوده است بلکه هم اکنون نیز ، این کشورها برای پیگیری اهداف استعماری خود ، از درگیر ساختن جهانیان در آتش جنگ و کشتار و خرابی ، تردید به خود راه نمی دهند .
-    تولید و صدور اسلحه و تجهیزات نظامی از دیگر موارد نقض حقوق بشر از سوی این مدعیان محسوب می گردد . بهترین انتظار از یک اسلحه از بین بردن هدف است و اساساً کارویژه تسلیحات ، تخریب و کشتار است . طی چند ده سال اخیر ، امریکا ، فرانسه ، انگلستان و روسیه ، همواره در صدر کشورهای تولید کننده و صادر کننده سلاح در جهان بوده اند و اتفاقاً این کشور ها دارای بزرگتری زرادخانه اتمی و بیشترین مقدار سلاح های غیر متعارف و شیمیایی و کشتار جمعی نیز می باشند . همانطور که آمد ، امنیت و زندگی از نیازها و از حقوق ذاتی بشر به حساب می آیند اما هنگامی که بحث سودجویی و کسب منفعت بیشتر در میان باشد ، مقولاتی چون حقوق بشر و حق بشریت برای برخورداری از امنیت و حق بهره مندی انسان ها از زندگی و حیات آرام و فارغ از نگرانی ، رنگ می بازد و جایی برای طرح آنها باقی نمی ماند . لذا شاهد هستیم که وقتی امر بین دفاع از حقوق بشر و یا فروش سلاح دایر می شود ، این کشورها برای انتخاب خود با هیچ تردیدی روبرو نیستند و فروش سلاح را بر حفظ حقوق بشر ترجیح می دهند .
-    منقرض ساختن و به تحلیل بردن فرهنگ ها و آداب و سنن ملت ها از دیگر موارد نقض حقوق بشر به حساب می آید . امپراتوری گسترده خبری و تبلیغاتی و مراکز بزرگ تولید فیلم و برنامه ها ی رایانه ای وووهمه موجب شده اند تا فرهنگ های بومی و منطقه ای به صورت فرهنگ مغلوب و منفعل مورد شدید ترین و وحشیانه ترین تهاجمات قرار بگیرند و به مرور از بین بروند . اگر فرهنگ ، زبان ، آداب و رسوم ، دین وهنر و موسیقی بومی را از مؤلفه های هویت ملی انسان ها بدانیم و بپذیریم که هویت ملی و باورهای جمعی از حقوق انسان ها و ملت ها به شمار می روند ؛ آنگاه به خوبی روشن می شود که کشور هایی که امروز خود را مدعی حقوق بشر می دانند ، هیچ ارزشی برای انسان ها و حقوق آنها قائل نیستند و آنچه برای آنها اهمیت و اولویت دارد ، سلطه بر کشورها و بهره کشی از ملت ها است و لذا برای ایشان ، حقوق بشر زمانی اهمیت پیدا می نماید که بتواند به عنوان ابزاررسیدن به اغراض توسعه طلبانه کاربرد پیدا نماید .حتماً قبول دارید که زبان مادری و گویش های محلی و بومی ، از جلوه های بارز فرهنگ مردم یک کشور و یک منطقه است و فرهنگ  نیز خود از وجوه بارز هویت و حقوق ملی انسان هاست . یکی از زشت ترین نمونه های از بین بردن این حق بشر از سوی کسانی که امروز خود را تنها پرچمدار دفاع از حقوق بشر می دانند ؛ از بین بردن زبان مادری ، مردم  بسیاری از مناطق جهان در افریقا و آسیا است . امروز زبان رسمی حدود بیست کشور افریقایی فرانسوی است و تعدادی نیز انگلیسی ، در امریکای لاتین بیشتر مردم به زبان اسپانیایی و در درجه بعد به زبان پرتغالی تکلم می نمایند در حالی که در کمتر از دویست سال پیش ، مردم این مناطق به زبان های بومی مختلف صحبت می کرده اند . تغییر زبان ملت ها ، یک انتخاب نبوده است بلکه الزام و تحمیل استعمار گران به آنها و شکل آشکاری از تجاوز و تعدی و تهاجم به فرهنگ ملی کشور ها وزیر پا نهادن حقوق انسان ها بوده است . این تجاوزهم اینک نیز با شدت و با استفاده از ابزار نوین تهاجمی ، ادامه دارد .  
-    آلوده سازی محیط زیست و طبیعت و محدود ساختن حوزه زیست انسان ها از دیگر نمونه های نقض حقوق بشر شناخته می شود . هم اینک به دلیل برداشت بی رویه از منابع طبیعی و تولید گاز های گلخانه ای و مهمتر از آنها دفن زباله های اتمی ؛ سفره های آب زیر زمینی و هوا و فضا به شدت آلوده شده واقیانوس ها و جنگل ها در معرض آسیب های جدی قرار گرفته اند . با ادامه این وضعیت ، امکان زندگی درسیاره زمین به شدت محدود و شاید غیر ممکن گردد . این گونه آلودگی ها نیز از خوی سلطه طلب و سود جوی این کشور ها نشأت می گیرد .  متاسفانه این کشور ها برای رسیدن به سود بیشتر؛ به تولید بیشتروبه مصرف بی حد و مرز اتکاء دارند و برای تأمین مواد اولیه برای تولید بیشتر ، ناگزیر از نابودی طبیعت وآلوده ساختن محیط زیست و کاستن از ظرفیت های زیستی زمین هستند . نتیجه این روند غلط ، زیر پا نهاده شدن و تجاوز به حقوق اکثریت ساکنان زمین و نادیده گرفتن حق بشر برای بهره مندی از امکان زندگی و امکان بقاء است . متأسفانه هیچ چشم انداز روشنی برای محدود ساختن و خاتمه بخشیدن به این روند و این تجاوز آشکار به حقوق انسان ها ، به چشم نمی خورد و این کشور ها در حالی که برای حقوق بشر عربده کشی می نمایند ، وقیحانه حقوق ذاتی و حقوق اساسی بشریت امروز و فردا را مورد تهاجم و نابودی قرار می دهند .
-    ترویج فساد و فحشا در جهان از نمونه های آشکار تجاوز به حقوق بشر و نادیده گرفتن حق اولیه و ذاتی بشر برای بهره مندی از زندگی سالم انسانی است . امروز امریکا و غرب ، تبدیل به کانون اصلی فعالیت باند های تبهکار و فعالان بازار مواد مخدر ، قمار ، سکس و فحشا شده است . اگرچه اکثر قربانیان این تبهکاران را مردم آسیا و افریقا تشکیل می دهند اما گردانندگان باند های فساد و فحشا ، با استفاده از حمایت های قانونی مختلف ، مرکز فعالیت های خود را در غرب و امریکا قرار داده اند . در کنار این قبیل اقدامات ، می توان به تجارت انسان ها و به ویژه کودکان ربوده شده از کشورهای دیگر برای استفاده از اعضای بدن آنها و یا بکار گیری در مراکز فساد و فحشا اشاره نمود . در نوع دیگری از تجاوز به حقوق انسان ها می توان به اقدام شنیع و غیر انسانی کارخانجات بزرگ دارو سازی امریکا و اروپا دایر بر ایجاد بیماری های خطرناک ویروسی و میکروبی و در ادامه انجام تحقیقات و آزمایش داروها بر روی این قربانیان و در انتها تولید دارو و رونق بخشیدن به تجارت و کسب سود بیشتر است . در قاموس این مدعیان زشت صورت و بدسیرت ، وقتی صحبت از سود و منفعت بیشتر در میان باشد ، ارزش انسان ها از ارزش موش و خرگوش آزمایشگاهی هم کمتر می شود .
-    اگر بخواهیم ، انسانها را بزرگترین ثروت جمعی ملت ها و کشورها بدانیم و بپذیریم که هرانسان برجسته محصول و عصاره تلاش جمعی یک ملت است و در نتیجه او متعلق به ملت خودش می باشد ؛ سرقت نخبگان و دانشمندان کشور های فقیر و عقب نگه داشته شده را نیز می توان از دیگر نمونه های تجاوز به حقوق ملت ها دانست . آنچه که مسلم است ، آموزش و تربیت دانشمندان هزینه های بسیاری را متوجه ملت ها و دولت ها و کشور ها می نماید . انتظار طبیعی و بلکه حق مسلم ملت هاست که در انتها خود از وجود این دانشمندان و نخبگان و افراد برجسته و دست پروردگان کشور خود ، برای توسعه و پیشرفت کشور خودشان استفاده نمایند . اما در مدت نزدیک به صد سال گذشته تا کنون شاهد هستیم که کشور های غربی و امریکا ، با ترغیب و تشویق نخبگان و دانشمندان برجسته متعلق به دیگر کشور ها و با تطمیع آنها با استفاده از مشوق های گوناگون و ایجاد انگیزه های مختلف ، نسبت به سرقت این افراد برجسته و به تاراج بردن ثروت ملی و سرمایه انسانی دیگر کشور ها اقدام می نمایند و جالب آنکه همین اقدام زشت خود را نیز در پوشش صیانت از حق بشر برای آزادی انتخاب  محل کار و زندگی توجیه می نمایند . این ادعا در حالی صورت می گیرد که دانشمندان خودشان برای مسافرت به دیگر کشور ها ناگزیر از کسب مجوز از دولت هستند . به علاوه این راهزنی آشکار در حالی صورت می گیرد که آنها برای صادرات گاو و گوسفند خود به دیگر کشور ها قیمت های گزافی را از خریداران دریافت می نمایند اما در همان حال هیچ غرامتی به کشور های متبوع این دانشمندان پرداخت نمی کنند و در عین بهرکشی از آنها ، ارزش زیادی برای آنها قائل نیستند. حال سؤال این است که اگر پیشرفت و توسعه و رسیدن به رفاه و آرامش حق همه ملت ها و تمام انسان هاست ، چرا این غارتگران با سرقت دانشمندان و سرمایه های انسانی دیگر کشور ها در مسیر پیشرفت آنها مانع ایجاد می کنند و آنها را از حق بزرگ پیشرفت و رفاه محروم می نمایند ؟  آیا این ملت ها بشر نیستند و یا حقی برای این بخش از بشریت در نظر گرفته نشده است ؟

***************                      ****************                   ****************

    آنچه که آمد فقط گوشه ای بود از گستره جنایاتی که در دو قرن اخیر از سوی مدعیان دروغین حقوق بشر ، نسبت به بشر و بشریت روا داشته شده و می شود . هر کس می تواند با رجوع به بایگانی ذهن و خاطر خود و یا با نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ، طیف وسیعی از ظلم به انسان ها و ملت ها و نادیده گرفتن حقوق بشر از سوی این دروغگویان را به شماره آورد  و موارد جدید و بازهم بیشتری از جنایت علیه بشریت را معرفی کند .
    امکان انکارو کتمان این واقعیات تلخ وجود ندارد و جنایات صورت گرفته همچون داغ ننگی در همه تاریخ بر پیشانی این جانیان بیگانه با انسانیت باقی خواهد ماند ، لذا آنها از کمترین صلاحیت اخلاقی برای ورود به این مبحث بزرگ و مبارک و صد البته از صلاحیت اظهار نظر در مورد چگونگی رعایت حقوق بشر در دیگر کشور ها و دخالت در امور داخلی آنها ، برخوردار نمی باشند .
    توجه به این مهم لازم است ! در اینجا سخن از آن نیست که زیر پا نهادن حقوق قانونی و حقوق اجتماعی اتباع یک کشور از سوی دولت و حکومت متبوع آنها به این دلیل که کشور های مدعی حقوق بشر خود پرونده قطوری از جنایت علیه بشریت را پیش روی دارند ، جایز است. خیر! حقوق انسان ها و حتی حقوق دیگر موجودات در جای خود محترم است و باید مورد توجه اکید همه دولت ها و همه حکومت ها قرار داشته باشد . چه اینکه بسیاری از حقوق انسان ها ، حقوق ذاتی و حقوق فطری و حقوق طبیعی انسان هاست و این دسته از حقوق موهبت خداوند به بشر است و امتیازی نیست که دولت ها برای اتباع خود در نظر گرفته باشند تا بتوانند هر زمان که خواستند این حقوق را محدود و ممنوع کنند یا بازپس بگیرند . از همین رو کمترین تجاوز به حقوق انسان ها به هر بهانه و از سوی هر شخص و هر دولتی که انجام پذیرد، مذموم و در خور نکوهش است . در اینجا سخن از آن است که این کشور های بد سابقه و آلوده دامن و خونین دست ، حق ندارند مدعی حمایت از حقوق بشر شوند . صحبت از این است که جامعه بین المللی و انسان های آزاد و وجدان های بیدار و اندیشمندان دارای بصیرت و انصاف ، باید در یک تلاش مشترک مانع از آن شوند که سوء استفاده از حقوق بشر به عنوان ابزار پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه و مداخله جویانه ، ادامه پیدا نماید .
صحبت از این است که اگر این کشورهای مدعی واقعاً برای حقوق بشرو نقض آن نگران هستند ، ابتدا خود به روند خطرناک و چند وجهی نقض آشکار حقوق بشر پایان دهند و در گام بعدی برای جبران خسارات تحمیل شده به قربانیان و پرداخت غرامت به آنها اقدام کنند . به طور مثال اگر آنها مردم مظلوم فلسطین را بشر می دانند و برای آنها حداقل حقی  - مثل حق برخورداری از وطن و سرزمین – قائل هستند ، از ادامه حمایت های همه جانبه از رژیم اشغالگر و کودک کش صهیونیستی خاتمه دهند . اگر آنها برای مردم عراق به عنوان انسان های مظلوم و تحت ستم حقی قائل هستند ، به حمایت از گروه های تروریستی پایان دهند و به قربانیان دوران اشغال نظامی عراق و به کودکان ناقص الخلقه ای که پدیده و پیامد اسفبار استفاده امریکا و انگلیس و دیگر مهاجمان از بمب های دارای اورانیوم ضعیف شده، هستند ؛ غرامت پرداخت نمایند و برای درمان و معالجه نسبی این قربانیان و قربانیان نسل های بعدی  اقدام نمایند . اگر این مدعیان ، بومیان امریکا و کانادا و استرالیا را انسان به حساب می آورند و برای این انسان ها نیز حقی قائل هستند ، به ظلم چند ده ساله به آنها پایان دهند و به آنها نسبت به تعدیات گذشته غرامت بدهند . اگر آنها قربانیان جنگهای موسوم به جنگ اول و دوم را انسان می دانند و برای آنها حقی قائل هستند به آنها غرامت بپردازند . اگر مردم ویتنام ، هیروشیما و ناکازاکی انسان هستند و از حقوق انسانی برخوردار هستند ، برای جبران هر بخش ممکن از خسارات تحمیل شده به آنها اقدام کنند . اگر کشور ها و مردم غارت شده امریکای لاتین ، آسیا و آفریقا انسان هستند و حق آنها یعنی حق مالکیت بر ذخایر ملی آنها مورد پذیرش قرار دارد ، به آنها بابت غارت و چپاول و تاراج ثروت ملی آنها در تمام یکصد سال گذشته غرامت بدهند . اگرنسل باقی مانده از سیاهپوستانی که برای بردگی به امریکا گسیل داشته شده اند و سرخپوستانی که گروه گروه کشته شده اند و سرزمین آباء و اجدادی آنها غصب شده است ، انسان و برخوردار از حقوق ، شناخته می شوند ؛ لازم است تا پیش از هیاهو در مورد نقض حقوق بشر در اینجا و آنجا ، حقوق آنها محترم شمرده و رعایت شود و به مطالبات آنها توجه شود .
    همه این اگر ها را به این علت مطرح ساختیم که توجه داده شود که ادعاهای حقوق بشری این دولت ها دروغ و گزافه ای بیش نیست و آنها اهداف و اغراض شوم خود را پشت این ادعاهای سخیف و رسوا پنهان کرده اند . آنها نه برای دولت ها و نه برای ملت ها و انسان ها کمترین حق و ارزشی قائل نیستند . آنها در زمانی که حتی از دسترسی بیماران به دارو های مورد نیازدر کشور های هدف دشمنی های خود ممانعت به عمل می آورند ، نمی توانند و نباید برای نقض حقوق بشر مورد ادعای خود در آن کشور، مزورانه جار و جنجال به راه اندازند و منافقانه اشک تمساح بریزند .
کلام آخر ؛ این مختصر برای روشن شدن ذهن و فکر کسانی که مورد اغفال ادعا های پوچ دشمنان قرار گرفته اند کفایت می نماید . انسان فکور و کیاس و آگاه از حداقل سوابق استعماری این مدعیان و افرادی که با الفبای سیاسی کاری و جنگ روانی و شانتاژ استعمارگران آشنا هستند ، فریب این بازی های رندانه را نمی خورند . گرفتار آمدن در این دام ها نشانه اوج سادگی و بلاهت سیاسی و اعتماد و اطمینان و ساده انگاری نسبت  به دشمن قدار و خونخوار و حیله ها و ترفندهای فریبکارانه و رنگارنگ اوست ./.
                                        غلام رضا کاظمیان پور
                                            13/1/1394     

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین