در قطب های گردشگری کشور مانند گیلان و مازندران، مسافران علاوه بر آب و هوا، بازار، آثار باستانی، دریا، کوه و جنگل، هتل، رستوران و... به برخی امکانات مانند پارک بازی، پارک آبی، استخر روباز، اقامت در ویلای جنگلی، روستایی، خرید لبنیات و مواد غذایی محلی، غذاها و حتی تجربه زندگی در روستا و جنگل نیز تمایل دارندو مسوولان می توانند این تجربه را در شهرهای مختلف مثل رشت، تالش، انزلی، لاهیجان و رودسر و.. به صورت یک مجموعه و نوعی تقسیم کار در نظر بگیرند
گروه اقتصادی، سفرهای نوروزی، هر سال فرصتی ایجاد می کند تا به ارزیابی ظرفیت های بزرگ توسعه گردشگری و افزایش درآمد در کشور بپردازیم و تعطیلات و فراغت از کارهای روزمره، به همه هموطنان این فرصت را می دهد تا به داشته های موجود کشور بیشتر پی ببریم و البته نسبت به ضعف برنامه ریزی و سرمایه گذاری در شهرها و روستاها و مناطق مختلف کشور آگاه شویم.
به گزارش بولتن نیوز، متاسفانه متاثر از رشد پدیده
سوداگری، ساخت و سازهای بی رویه، ساختمان های بلند، گسترش زندگی شهری و
آپارتمان نشینی، و افزایش خرید و فروش مسکن و ساختمان و درآمدو سود حاصل از
آن، ... بسیاری از شهرهای کشور دچار معضل ساخت و سازهایی شده اند که بدون
هارمونی و تعادل و زیبایی در بافت شهری، تنها به دنبال افزایش ساخت و ساز و
درآمد و سود بوده و به ایجاد امکانات محیطی و مورد نیاز زندگی توجه نداشته
است.
نبود فضای سبز و محیط بازی و ورزش و جمع شدن مردم و خانواده ها در کنارمحیط زندگی و محل اقامت، بزرگترین ضعف موجود در مناطق شهری کشور است و در هر نقطه ای که مسافران و مهمان ها و اقوام دور هم جمع می شوند، به راحتی می توان تغییرات ایجاد شده در محیط شهر و روستا و زندگی امروز را با گذشته مقایسه کرد و به نواقص و ضعف های موجود پی برد.
در گذشته، وقتی چند خانواده و فامیل و دوست دور هم جمع می شدند، به راحتی قدرت انتخاب داشتند که مثلا در پارک محله، بوستان، باغ، و یا حتی در زیر درخت و زمینی نزدیک محل سکونت خود جمع شوند، برخی در باغچه و حیات خود جمع می شدند و همه اهل فامیل راحت بودند و نگران ساختمان ها و پنجره های بلند همسایه و نگاه های دیگران نبودند.
مادران آش و غذا می پختند، پدران مشغول بازی و سرگرمی و گفت وگو می شدند و اینقدر حرف برای گفتن داشتند که فرصت به هم نمی دادند و از هر چه لازم بود حرف می زدند و دیدارها نیز با فاصله زیادی مواجه نمی شد و هر چه زودتر با اولین روز تعطیل یا شب نشینی، پیگیر مسائل مورد علاقه و کسب و کار و رفع گرفتاری ها بودند، عده ای آتش کوچکی آماده می کردند و بچه ها مشغول بازی های مختلف از هفت سنگ، الک دولک و توپ بازی گرفته تا گل یا پوچ و اسم بازی و... می شدند.
محیط بازی و فعالیت و ورزش و حرکت به اندازه کافی موجود بود و تا جایی که دلمان می خواست می دویدیم و بازی می کردیم و کیلومترها راه می رفتیم. اما حالا چند قدم که حرکت می کنیم با خطر تصادف با خودرو و خیابان و ساختمان مواجه می شویم.
همه سرگرم موبایل و کامپیوتر شده اند و فضا تنگ و کم نور است وهوای تازه به زحمت قابل دسترس است و در بسیاری از نقاط شهرها، دیدن آسمان و ستاره و مهتاب امکان پذیر نیست.
خواستیم امکانات و ساختمان و آپارتمان و راحتی و بهداشت را بیشتر کنیم اما زندگی را برای خود و دیگران سخت کردیم.
عده ای خواستند باغ و باغچه را به میلیاردها تومان برج و ساختمان و سود تبدیل کنند اما زندگی را برای خود و دیگران سخت کردند و تنگی نفس گرفته اند و انواع بیماری و پادرد و کمر دردو گردن درد و قند و دیابت و.... دامن گیر مردم شده است.
امروز متاسفانه به خاطر ساخت و سازها و برج ها و ساختمان های بلند، حتی جای پارک خودرو در نزدیک محل خانه فامیل هم ندارند.
تعداد پارک ها و بوستان ها و باغ ها به شدت کاهش یافته و برخی محیط های سبز باقی مانده نیز پر از فاضلاب، زباله، و مزاحمت های کارخانه ها، خودروها و... شده است.
براین اساس، چاره کار این شده که چند خانواده با چند خودرو، راهی کوه و روستاها شوند تا کلبه ای را بیابند و چند ساعتی یا شبی را در آسایش باشند و دقایقی را بخندند و شاد باشند و....
اما پرسش اصلی این است که چگونه می توان در عین حال که توسعه و شهرسازی و ساختمان سازی را داریم، محیط شهری،امکانات، فضای سبز، محیطی برای جمع شدن مردم دور هم و... را نیز داشته باشیم؟ چطور این همه جمعیت و خودرو را کنترل کنیم تا بچه ها محیط بازی و سرگرمی و خانواده ها فضای سبز کافی داشته باشند تا کاهو و سکنجبین بخورند و از زندگی و آش رشته عصرانه لذت ببرند.
وقتی به شهرهای مختلف کشور که قطب گردشگری است نگاه می کنیم متوجه می شویم که دلیل اصلی توجه مردم، فضای سبز یا آب وهوا، آثار باستانی، بازار یا شاخص های فرهنگی و گردشگری است که باعث شده در برخی روزهای سال همه را دور هم جمع کند، اما متاسفانه به دلیل نبود برنامه ریزی، امکانات مکمل و سایر شاخص های زندگی و گردشگری را در نظر نگرفته ایم.
از سوی دیگر، انتظار داریم که بخش خصوصی سرمایه گذاری کند و سود ببرد. اما وقتی به جای بخش خصوصی به موضوع نگاه می کنیم متوجه می شویم که به جای ساخت پارک بازی، فضای سبز، محیطی برای اوقات فراغت و... تنها ساختمان و آپارتمان ساخته اند تا بفروشند و سود ببرند و حتی در اطراف شهر نیز به دنبال توسعه محیط های گردشگری و سرمایه گذاری نبوده ایم!
علت این است که از ابتدا برای آن برنامه ریزی و پهنه بندی و مدیریت شهری و حتی منطقه ای نداشته ایم. وقتی به استخر روباز توجه داریم باید محیط اطراف آن را نیز محیا کنیم باید فرهنگ آن را نیز تقویت کنیم. باید آزادی عمل اجتماعی و آزادی اقتصادی را متناسب با قانون و در چارچوب قانون و نظارت قانونی ایجاد کنیم تا روح شادی و با جمع بودن و با خانواده و فامیل بودن و دور هم بودن و تنها نبودن و افسرده نبودن تقویت شود. مردم برای دیگران خدمات ایجاد کنند و درآمد داشته باشند و سود ببرند و مردم نیز احساس امنیت و راحتی داشته باشند و دولت نیز از محل مالیات ها درآمد کسب کند و متناسب با آن برای مردم امنیت و امکانات فراهم کند.
وقتی چنین فضای سبز و محیط عالی در کشور داریم باید استخر و هتل و رستوران، پارک بازی و محیط نشستن و لذت بردن از طبیعت و نگاه کردن به آسمان را نیز فراهم کنیم و نباید ساخت و ساز ها و ساختمان ها مانع لذت بردن مردم از طبیعت شود و نباید آزادی های طبیعی و محیطی مردم به خاطر سود بردن عده ای از بین برود.
هارمونی و ساختمان های کم طبقه در شهرها مهمترین موضوعی است که باید مورد توجه باشد و نباید به خاطر آپارتمان سازی، تمام خانه های ویلایی و باغچه و حیات آنها را از بین ببرند و مردم را از آزادی طبیعت به زندان آپارتمان کم نور و بدون هوا و آسمان و پنجره هدایت کنند! اگر ویلا و حیات و باغچه وجنگل در شمال نباشد یا در سایر نقاط کشور فضای باز زندگی نباشد دیگر نمی توان انتظار داشت که مردم از طبیعت لذت ببرند و ما ادعای توسعه گردشگری در ایران پهناور و با این همه امکانات و ظرفیت های طبیعی را داشته باشیم!
برنامه ریزی منطقه ای برای تقسیم کار و توزیع امکانات در قطب های گردشگری
قطب های گردشگری ایران به خاطر برخورداری از ظرفیت های طبیعی مانند شمال کشور، کردستان و خوزستان، مناطق جنوب کشور مانند چابهار، قشم، کیش، بندرعباس، بوشهر، و سایر بنادر حاشیه خلیج فارس، و... مورد توجه مسافران و گردشگران است.
برخی مناطق مانند شیراز و مشهد و اصفهان، کرمان و یزد، همدان، کرمانشاه، و... نیز به خاطر ظرفیت های تاریخی و فرهنگی با بازدید گسترده گردشگران و جهانگردان مواجه می شود.
براین اساس، در هر قطب و منطقه گردشگری، باید امکانات متناسب با آن را ایجاد کرد و اگر در یک شهر یا روستا، امکان فراهم کردن همه امکانات گردشگری مانند هتل، استخر، پارک بازی، فضای سبز، محل پارک خودرو، بازار فصلی و.... را نداریم، باید در شهریا روستایی دیگر، امکانات را با برنامه ریزی و مشوق های سرمایه گذاری ایجاد کنیم.
به عنوان مثال، در منطقه گیلان و شهری مانند رشت، وجود بازار برای عرضه ماهی و سایر کالاها، رستوران ها، و هتل ها می تواند نیازهای گردشگران را تاحدودی تامین کند.
اما نبود پارک بازی بزرگ با وسایل جدید، نبود استخر روباز و استخرهای پوشیده و... کاملا احساس می شود.
از این رو در شهرهایی مانند لاهیجان، رودسر و تالش و... که دارای مناطق کوهستانی هستند، می توان پارک بازی، فضای سبز برای جمع شدن مردم در نزدیکی دریا، مناطق جنگلی، کوهستانی و در ساحل دریا را در نظر گرفت.
در منطقه بندر انزلی، وجود رستوران هایی در مرداب انزلی، و همچنین ایجاد برنامه های سرگرمی مانند قایق سواری و... نیز می تواند در جلب گردشگر، اثرگذار باشد.
همچنین در بسیاری از روستاهای حاشیه جاده های کوهستانی، می توان امکان سکونت مسافران در ویلاها، کلبه ها و هتل ها را فراهم کرد.
عرضه بسیاری از محصولات و کالاهای محلی مانند لبنیات، گوشت، غذا، وصنایع دستی و ... نیز شرایط را برای راحتی بیشتر مسافران محیا می کند.
به عبارت دیگر، نوعی تقسیم کار و توزیع امکانات در شهرها و روستاهای مختلف یک قطب گردشگری مانند مازندران و گیلان مورد نظر است تا گردشگران بتوانند احساس قرار گرفتن در محیطی متفاوت از شهرهای شلوغ و آلوده و دارای ترافیک را تجربه کنند.
براین اساس، در منطقه ای مانند شمال کشور گیلان و مازندران، گلستان و اردبیل و... می توان با برنامه ریزی و مدیریت و سرمایه گذاری و تشویق مردم همان محل، امکانات کافی و مکمل نقاط دیگر را فراهم کرد.
به عنوان مثال، اگر شهری هتل و رستوران دارد اما استخر روباز و پارک بازی با آب و سورتمه سواری در کوهستان، اقامت در جنگل و ویلا و... را ندارد، باید از طریق شهرهای همسایه، این امکانات را تکمیل کنیم تا مسافران و جهانگردان احساس کمبود امکانات را نداشته باشند.
مثلا در استان گیلان، شهرهای رشت، انزلی، تالش، لاهیجان و... باید نوعی تقسیم کار منطقه ای و سرمایه گذاری برای تکمیل امکانات گردشگری را داشته باشند.
سازمان های متولی گردشگری و استانداری و شهرداری، می توانند با راهنمایی گردشگران، آنها را به مناطق و امکانات مورد علاقه آنها راهنمایی کنند و با ارائه نقشه، علاوه بر آثار باستانی، محیطی و دیدنی، راهنمای هتل، اقامت گاه، محیط بازی و سرگرمی، استفاده از آفتاب و فضای سبز، آب و رودخانه و دریا و... را معرفی کنند.
این نوع برنامه ریزی و تقسیم کار منطقه ای، قادر است ضمن ایجاد امکانات گردشگری، درآمد و سود مناسبی نیز برای شهرها و روستاها فراهم کند و همه امکانات را یکجا متمرکز نکند و از شلوغی و ترافیک نیز جلوگیری کند.
در قطب های گردشگری کشور مانند گیلان و مازندران، مسافران علاوه بر آب و هوا، بازار، آثار باستانی، دریا، کوه و جنگل، هتل، رستوران و... به برخی امکانات مانند پارک بازی، پارک آبی، استخر روباز، اقامت در ویلای جنگلی، روستایی، خرید لبنیات و مواد غذایی محلی، غذاها و حتی تجربه زندگی در روستا و جنگل نیز تمایل دارندو مسوولان می توانند این تجربه را در شهرهای مختلف مثل رشت، تالش، انزلی، لاهیجان و رودسر و.. به صورت یک مجموعه و نوعی تقسیم کار در نظر بگیرند.