گروه سینما و تلویزیون ـ "گذر از رنجها" سریالی که در چند هفتهی اخیر، مهمان خانههای ایرانی از شبکهی اول سیما بود. حالا که دو سه روزیست تمام شده، میخواهیم نگاهی داشته باشیم به بالا و پایین دست بخت فریدون حسن پور تا ببینیم در این شبها و در رقابت با سریالهای جذاب ماهوارهای، رسانهی ملی چه چیزی به ملت تحویل داده است.
به گزارش بولتن نیوز، ابتدا از خوبیها و نقاط مثبت "گذر از رنجها" بگوییم. از اینکه این سریال، برخلاف خیلی از فیلمهای سینمای ایران خصوصا فیلمهای جشنوارهی فجر اخیر، داستان داشت. از جایی شروع شد، روندی را طی کرد و در این گذران، مطلبی مشخص برای بیان کردن داشت، و سرآخر، به جایی ختم شد. خیلی کلاسیک. یک درام کلاسیک.
محتوای اصلی این سریال هم از دیگر نقاط مثبت آن بود. در روزگاری که فضاهای رسانهای، در غیبت حضور موثر و متفکرانهی نهادهای تربیتی، نسلهای پیشرو را به سمت تحملناپذیری سوق میدهند تا جایی که حقیقتا برخی از دختران جامعهی امروزی، مصداق بارز واژهی "سوسول" هستند، "گذر از رنجها" درس مقاومت و پیشرفت میدهد. آنهم در نزد زنانی که شاید در نظر عامه، ذاتا عدم مقاومت آنها در برابر سختیها توجیه شده باشد. بدون گرایشهای فمینیستی، "دنیا"ی "گذر از رنجها" سعی میکند تا به نماد زن ایرانی مسلمان نزدیک شود و تا سطحی، آنرا محقق میکند.
اما با وجود نقاط روشن در کلیات اثر، نقاط تاریکی در جزئیات کار وجود دارد که انصافا وجود برخی از آنها در این اثر، خیلی تعجب براگیز بود. اینکه مثلا در زمان پیش از پیروزی انقلاب، از تلویزیون تظاهرات مردم پخش میشد یا دعای تحویل سال با صدای محمد اصفهانی، از آن گافهاییست که بیننده را در اوج داستان به خنده میانداخت و اصلا از سریالی در این سطح، قابل پذیرش نبود. و البته یکبار دیگر، این سوال را مطرح میکند که مگر نظارتی بر روند تولید آنها نمیشود که چنین مشکلاتی دارند؟
اما از اینها گذشته، میتوان نقدهای جدیتری به این سریال وارد کرد. نقد اول، به تصویریست که این سریال از زمان در خود نشان میدهد. زمان در "گذر از رنجها" گنگ است. بعضی وقتها معلوم نیست اتفاق رخ داده، در چه مقطع تاریخی رخ داده و فاصلهی بین رویدادها مبهم است. این باعث میشود که گاهی به خودمان بگوییم مثلا چقدر دوران کدخدامنشی طولانی شده و یا اینکه طول زمان مبارزات پیش از انقلاب را در کنار اتفاقات دیگر، بسیار طولانیتر از واقعیت تاریخی تلقی کنیم.
نقد دیگر، به تصویریست که در این سریال از نظام ارباب – رعیتی ترسیم میشود. اربابها نه چندان بد، با کمی دلسوزی. بله، ارباب خوب هم در تاریخ این نظام دیده میشد اما نکته اینجاست که هیچکدام از آنهایی که نظام ارباب – رعیتی را درک کردهاند، به آنچه که "گذر از رنجها" در اینباره نشان داد، نگاه مثبتی نداشتنه و فقط به آن خندیدند. چون ظلمهای آنها را بدون کمترین تناسبی با خان بالای سر "دنیا" میدانستند.
باید به طراحی لباس، گریم و خصوصا لهجههای حاضر در این سریال هم اشاره کنیم. لهجههایی که اصلا گیلکی نبود و عجیب اینکه بازیگران گیلانی این سریال مثل پژمان باذقی هم اسیر این لهجهسازی کارگردان میشوند. و یا گریمی که تنها در "دنیا" کمی قابل درک است، در حالی که اگر "دنیا" را با "الفت" شیار 143 از این نظر مقایسه کنیم، ضعف گریم را درک خواهیم کرد. لباسها هم کلا عهد قجری میماند و معلوم نیست چرا "کتایون" همان فرم لباسی را در ایام نزدیک به انقلاب به تن میکند که در ابتدای این سریال و در دهه 20 به تن میکرد؟
"گذر از رنجها" مبتلا به آببندی هم بود. نشان دادن سکانسهای طولانی راه رفتن و نگاه کردن و زبان طبیعت و ... گویا صرفا برای پر کردن آنتن طراحی شده بود و لاغیر. هرچند در کنار این انتقادات میشود به موارد دیگری هم اشاره کرد اما نباید اینها باعث شود تا ما نکات مثبتی که در ابتدا به آن اشاره کردیم را فراموش کنیم و باید انتظار داشته باشیم، فریدون حسن پور، در کارهای بعدیاش فرم را چندان فدای محتوای و داستان نکند.
نکتهای که دشمنان فرهنگی جمهوری اسلامی به خوبی آن را رعایت کرده و بارها دیده شده که آنها محتوای نه چندان عمیق و گویا را با فرم قوی و جذاب ترکیب کرده و به این طریق، روی ناخودآگاه مخاطب خود تاثیر میگذارد.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
نشسته ایم از سینمای هالیوود انتقاد میکنیم. برای مقابله با سینمای هالیوود چه کرده ایم؟ و مهمترین سوال این است، آیا واقعا کارگردان ایرانی اعتقادی به مبارزه با هالیوود و سینمای مبتذل غرب دارد؟؟؟؟!!!
البته بدلیل عوض شدن رئیس صدا و سیما ممکنه بصورت محدود از اول سال جدید خودمو مجاز به دیدن برخی از برنامه های علمی یا سریالهایی که مورد تأییدم باشند بدونم.
دوست عزیز من هیچوقت دهاتیها رو با روستائیان یکی ندانسته ام، دهاتی یه اصطلاح است که در مورد افراد شلخته، بدلباس، نامرتب و حمام نرفته بکار میره نه روستائیان.
و اما در مورد بعدی اینکه من از اول سال با خودم عهد بسته بودم که تا پایان سال حتی یک دقیقه هم برنامه های صدا و سیما رو نبینم ولی بعد از چند ماه فهمیدم که این عهد و پیمان بسیار سختگیرانه بوده است.
ضمناً از اوضاع مملکت بی خبر نیستم ولی عهدم تا پایان سال پابرجاست!
دوست عزیز من شیطنت خاصی که در چهره ی خانم ترلان پروانه موج میزند را خیلی دوست دارم و شاید بخاطر همینه که بازیهاش به دلم میشینه. دلیلی نداره که آدم فقط طرفدار هنرپیشه هایی باشه که در بین اذهان جامعه سوپراستار شناخته شده باشه.
یاد بگیریم که راستگویی را جزئی جدایی ناپذیر از شخصیتمان کنیم.
دوست گرامی چرا تهمت میزنید؟ فکر نمیکنید که آرشیو مقاله ها و نظرات در دسترس است و رسوا میشوید؟! من اتفاقاً در داخل پرانتز روستائیان عزیز را با دهاتیها جدا کرده ام و حداقل خودت میتونی سری به آن بزنی.
www.bultannews.com/fa/news/245220
به نظر من بد بود کاش کارگردان به جای بها دادن به قد وچشم و ابرو !!!یکم هم به بازی بازیگر بها می داد ،من نگاه می کردم به امید اینکه یه جایی داستان فیلم شروع بشه که نشد بعد متوجه شدم ارزش دیدن نداره . کدوم رنج مادرمن و شما بیشتر رنج کشیدن به جای اینکه بیت المال رو صرف ساختن این طور فیلم های آبکی کنید برید یکم تحقیق کنید سرزمین مون شیر زن. زیاد داشته و داره زندگی اوکارو فیلگ کنید. نه یک زن. که در طول فیلم. فقط می گه من بدبختتم و مقاوم و گو باید باور کنیم بدون اینکه ببینیم .
خاله من می گه اون زمان شهر ما برق نداشت اما روستای اونابرق داشت !!!
تو یکی از صحنه هاش دنیا معشوقش رو حل می ده. داخل آب چشمه خوب یکی نیست بگه. کارگردان محترم اگه دست زدن به نامحرم بده واسه دنیای فیلم شما خوبه واسه ما جونا بد ؟؟؟خوب شما که. دوست داشتی این صحنه تو فیلمت باشه می ذاشتی بعد عقد !اصلا فیلم به در. بخوری نبود .فقط طبیعت زیبای شمال ....
گذر از رنج اگه برای دنیا بود من که گذر از رنجی ندیدم...
در ضمن هر فیلمی باید تو اوج خودش تموم بشه نه این که کشش بدن...
به امید فیلم های بهتر آخه انتظار میره فیلم های ایرانی ضعف های بزرگ نداشته باشه.
یا علی...
صرف نظر از گاف های تکنیک و موجه کردن دوست داشتن های غیر منطقی دختر و پسر که در اوّل فیلم هویدا بود و تکریم و تمجیدهای انجام شده از آن دختر که علیرغم میل پدر ازدواج کرد و تأییدای مکرر دختر (مامان دنیا) که حرف دلش! را گوش کرد! و ....
اصولاً نام فیلم باید حداقل شباهتی با موضوع آن داشته باشد !!! «گذر از رنجها» رنجها را دیدیم که بیشتر نشان دهنده افكار نویسنده و ... فیلم بود .... ولی «گذر» را ندیدیم .....!!!!
در کلّ این فیلم جز «تبلیغ طبیعت گیلان» چیز دیگری نداشت .... که آنهم به دلیل فضای مخلوق دست اندرکاران فیلم، خیلی موفق نبود !!!!
من ازکارگردانان صاحب مکنت وصاحب انگیزه دعوت می کنم به این سونظری بیندازندخواهنددیدچه افتخاراتی دردل سنگ تاریخ اجتماعی ماگیرافتاده است که نجات دهنده ای رافریادمی زنند:گوش کنید...نمی شنوید؟!!
من باتمام وجودازتمامی عوامل فیلم «گذراررنج ها»تشکرمی کنم .
فقط بابک جووووووووووون
پس چطور میگفتن پسر هدایت ارث می بره از خان در حالیکه هدایت زودتر از پدرش که خان بود مرد؟؟؟
سریال قشنگی بود و خیلی زحمت کشیده بودند ولی ایکاش حداقل هایی رو رعایت میکردن
مثلا در قسمت ۳۱ نشون میده پزشک هندی داخله مطب یک پسر بچه رو ختنه کرده و دنیا و همسرش توی صف دکتر نشسته اند
آخه کدام پزشک سیک هندی اعتقادی به ختنه داره؟مگه بلده؟؟؟