گروه بین الملل، یک اندیشکده آمریکایی با طرح این سؤال که اگر مذاکرات هستهای با شکست کامل مواجه شود، چه اتفاقی خواهد افتاد عنوان کرد که شکست کامل مذاکرات نتایج بسیار خطرناکی را برای ایران، آمریکا و خاورمیانه به همراه خواهد داشت و خطر شکست مذاکرات از یک توافق ناقص بسیار بیشتر است و دولت آمریکا باید تمام تلاش خود را برای دستیابی به توافق با ایران انجام دهد.
به گزارش بولتن نیوز، مرکز امنیت نوین آمریکا در گزارشی به قلم «ایلان گلدنبرگ» مدیر برنامه امنیتی خاورمیانه و «رابرت دی. کاپلان»،عضو ارشد این مرکز با نگاهی به مذاکرات هستهای ایران به بررسی ابعاد مختلف شکست مذاکرات و پیامدهای منفی حاصل از آن پرداخته است. نویسندگان این مقاله معتقدند در این شرایط نباید مانع از ادامه روند مذاکرات و دستیابی به توافق نهایی شد چرا که شکست کامل مذاکرات پیامدهای خطرناکی را برای آمریکا، ایران و سراسر منطقه در پی خواهد داشت.
بگذارید کمی بیشتر صبر کنیم تا ببینیم دولت آمریکا در نهایت به چه نوع توافقی با ایران دست خواهد یافت. همانگونه که برخی افراد کنگره آمریکا و اجتماع سیاسی واشنگتن خواهان شکست مذاکرات هستهای با ایران هستند، اگر مذاکرات زمانی با شکست کامل مواجه شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ما معتقدیم شکست کامل مذاکرات نتایج بسیار خطرناکی را برای ایران، آمریکا و خاورمیانه به همراه خواهد داشت و خطر شکست مذاکرات از یک توافق ناقص بسیار بیشتر است؛ توافقی که ایران را در فاصله مطلوبی تا دستیابی به بمب هستهای نگه دارد و از سوی دیگر به آمریکا این اطمینان خاطر را بدهد که این کشور بدون نابودی و توقف کامل برنامه هستهای ایران بتواند هرگونه تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای را کشف و شناسایی کند.
اول از همه باید گفت که احتمال حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران به طرز قابل ملاحظهای در حال افزایش است. ممکن است اسرائیلیها ادعا کنند که در طول سالهایی که مذاکرات هستهای ایران در جریان بوده است جلوی خود را گرفتهاند و اکنون از حق مسلم و از ضرورت استراتژیکی لازم برای اقدام علیه ایران برخوردارند. اما ممکن است اسرائیل در تمام این مدت بلوف زده و تلاش کرده باشد آمریکا و جامعه بینالمللی را با تهدیدات توخالی خود وادار سازد که علیه ایران دست به اقداماتی بزنند. و یا اینکه آخرین دریچه فرصت واقعبینانه اسرائیل برای بمباران ایران بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ میلادی بود، یعنی پیش از آنکه تأسیسات هستهای «فُردو» که به طور کامل تخریب شده بود دوباره عملیاتی شود و تهدید حمله هوایی اسرائیل را بیاثر سازد.
با این حال، از آنجائی که اسرائیل برای انجام یک حمله وسیع فاقد نیروی هوایی کافی و بزرگ است، احتمال دارد تنها به راهاندازی مجموعه حملات کوچکتری علیه ایران بسنده کند تا از این طریق برنامه هستهای ایران را چند سالی به عقب برگرداند ولی در عین حال قابلیتهای متعارف دریایی و موشکی ایران را دستنخورده باقی بگذارد. ایران نیز ممکن است این حملات را با استفاده از حملات موشکی علیه اسرائیل تلافی کرده و همچنین از طریق شبکه جهانی عوامل نیابتی خود حملات تروریستی علیه اهداف و مواضع اسرائیلی و احتمالاً آمریکایی راهاندازی کند. ایران میتواند از این هم فراتر رفته و تصور کند که آمریکا نیز در حملات علیه ایران همدست اسرائیل بوده و با حمله به داراییهای نیروی دریایی آمریکا و نیروهای مستقر در شبهجزیره عربستان پاسخ متقابلی به آمریکا بدهد. بدینترتیب آمریکا هم مجبور خواهد شد با عملیات نظامی خود به حمله ایران پاسخ دهد؛ امری که چندین هفته به طول خواهد انجامید و پیامدهای ناگوارتری برای ایران، نسبت به آمریکا، به همراه خواهد داشت. اما همگی باید از وقوع چنین اتفاقی بر حذر باشیم.
افزایش درگیریهای منطقهای در پی شکست مذاکرات هستهای
از طرفی شکست کامل مذاکرات میتواند جنگ پنهانی در حال جریان در منطقه، میان ایران و ائتلاف غیررسمی اسرائیل و عربستانسعودی را تشدید کند. ترور مرموز دانشمندان هستهای ایران و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در چنین شرایطی افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، راکتهای بیشتری از جنوب لبنان به سوی اسرائیل پرتاب خواهد شد و حتی این احتمال وجود دارد که درگیریها و حملات به اروپا هم سرریز کند، درست مانند اتفاقی که در مورد بمبگذاری حزبالله لبنان در بلغارستان در سال ۲۰۱۲ میلادی رخ داد.
این جنگ پنهانی میتواند به حوزه سایبری نیز کشیده شود که نتیجه آن چیزی نیست جز حملات سایبری بیشتر علیه برنامه هستهای ایران و همچنین ازسرگیری مجدد حملات سایبری ایران علیه شرکتها و بانکهای آمریکایی، مؤسسات دولتی و همچنین حملات بیشتری که خسارات عمدهای بر جای خواهد گذاشت؛ نظیر آنچه علیه شرکت «آرامکو» عربستانسعودی در سال ۲۰۱۲ میلادی انجام شد. اوضاع امنیتی منطقهای در چنین شرایطی بیش از پیش رو به وخامت خواهد گذاشت و میتواند بهای هر بشکه نفت را دوباره تا مرز ۱۰۰ دلار افزایش دهد و از طرف دیگر بحران و درگیریهای منطقه را به صورت ناخواسته تا حدی افزایش دهد که آمریکا را هم به این درگیریها بکشاند.
شکست مذاکرات فرصت همکاری میان ایران و آمریکا را از بین خواهد برد
شکست کامل مذاکرات هستهای میتواند باعث شود ایران استراتژی پنهانکاری خود در مسئله هستهای را رها کند و در عوض تصمیم بگیرد به سرعت به سوی دستیابی به بمب هستهای حرکت کند. چنین تصمیمی آمریکا را وادار خواهد ساخت از بین دو گزینه وحشتناک خود یعنی انجام اقدام نظامی علیه ایران و یا قبول یک ایران مسلح به تسلیحات هستهای یکی را انتخاب کند؛ اما هر دو گزینه نسبت به شرایط موجود بسیار هزینهبر خواهند بود. گذشته از تمامی پیامدهای منفی که شکست مذاکرات میتواند به همراه داشته باشد، آمریکا و ایران تعدادی از فرصتهای تاریخی خود را از دست خواهند داد. اگرچه ممکن است آمریکا و ایران در موضوعاتی چون سوریه، عراق و یمن از طرف یکسانی حمایت و پشتیبانی نکنند و یا اهداف بلندمدت مشابهی را دنبال نکنند، اما فرصتی فراهم شده که آمریکا و ایران همکاریهای محدودی را برای مقابله با دولت اسلامی (داعش) و گروه القاعده در شبهجزیره عربستان داشته باشند. هرگونه چشمانداز همکاری ضمنی میان این دو کشور با شکست کامل مذاکرات، به سرعت از بین خواهد رفت و هم به آمریکا و هم به ایران آسیب وارد خواهد کرد.
بیایید روراست باشیم؛ انجام حملات هوایی بهتنهایی موجب شکست دولت اسلامی (داعش) نخواهد شد. ما نمیتوانیم هم داعش، هم نیروهای بشار اسد در سوریه و هم ایران را همزمان شکست دهیم. با این حال، همکاری با ایران در برخی از سطوح هرچند غیررسمی، غیرمستقیم و صرفاً از طریق "کانالهای پشتی” لازم و ضروری خواهد بود. توافق هستهای میتواند زمینه مساعدی را برای این امر به وجود آورد. نفوذ بدخواهانه ایران در عراق که بسیاری آن را برای عدم همکاری با ایران در جنگ با داعش بهانه میکنند، درست بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ آغاز شده است. عراق به دلیل مجاورت جغرافیایی با ایران و تاریخچه خود با این کشور، به طرز اجتنابناپذیری تحت اختیار نسبی ایران است و این امر تا زمانی که حکومت ایران تغییر نکند، ادامه خواهد داشت. تنها حکومت ظالمانه و خودکامه صدامحسین در بغداد بود که توانسته بود جلوی نفوذ ایران به عراق را بگیرد.
فرصتهای برای همکاری ایران و آمریکا در افغانستان
فرصتهای ازدسترفته دیگری نیز در افغانستان وجود خواهد داشت، جایی که ایران سالهاست با طالبان نبرد میکند و لذا میتوان از نیروهای آن برای تسهیل خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان استفاده نمود. در حقیقت، ایران در جریانات پس از حمله آمریکا به افغانستان، نقش مهم و کلیدی در حمایت از توافقنامهای داشت که به تشکیل یک دولت جدید در افغانستان انجامید. شاید بتوان این همکاری بین ایران و آمریکا را نزدیکترین همکاری آنها از زمان انقلاب اسلامی ایران تاکنون به حساب آورد. پس از حصول توافق هستهای هم باید اولویت بالایی به همکاریهایی از این دست داده شود تا از سربازان آمریکایی محافظت شود. شاید مهمترین پیامدهای چنین اقدامی را بتوان در مبارزه داخلی بر سر قدرت در ایران مشاهده کرد.
این اولین بار از زمان انقلاب اسلامی ایران تاکنون است که مصلحتگرایان توانستهاند تا این حد عموم مردم این کشور را به خود جذب کنند و آرمان یکپارچگی هرچه بیشتر اقتصاد ایران با جامعه جهانی را در سر داشته باشند. آمریکا باید بخواهد که به آنها کمک کند و آنان را دست کم نگیرد. اگر توافق هستهای حاصل شود، قدرت و نفوذ حزب مصلحتگرا بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
کنگره آمریکا باید عواقب شکست مذاکرات هستهای را در نظر داشته باشد
اما اگر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران به دلیل شکست مذاکرات هستهای اعتبارش را از دست بدهد، تندروها همچون زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد کنترل کامل اوضاع را به دست خواهند گرفت و در مبارزه بر سر جانشینی پیروز خواهند شد. این امر توانایی غرب برای همکاری با ایران را تا سالها از بین خواهد برد. درنهایت، احتمال آن ضعیف است که همه پیامدهای منفی و فرصتهای ازدسترفته به وقوع بپیوندند اما وقوع برخی از آنها حتمی است. آیا واقعاً میخواهیم چنین اتفاقی بیفتد؟ کنگره قبل از آن که تصمیم به خراب کردن مذاکرات هستهای با ایران بکند، باید بهاندازه کافی در مورد آن بیندیشد. پیشنهاد ما این است که کمی بیشتر صبر کنیم تا ببینیم دولت اوباما خواهد توانست به چه نوع توافقی با ایران برسد (اگر برسد). کنگره پس از آن بهاندازه کافی وقت خواهد داشت که در راستای جلوگیری از تضییع اصول و قواعد کشورمان اقدام نماید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com