گروه تئاتر، درحالی که خبر درگذشت
«بهرام ریحانی» بازیگر و هنرمند پانتومیم جوان کشورمان، همچنان با واکنش
های تاثربرانگیز اهالی تئاتر و فرهنگ روبروست، صبح امروز طی مراسمی از روبروی تالار وحدت، پیکر او تشییع گردید.
به گزارش بولتن نیوز، تشییع پیکر «بهرام ریحانی»، برنامهریزی «علی پویان» برای اجرا در تئاتر شهر، جشنوارههای تئاتر از نگاه لک، نادری و تجنگی، تقدیم اجرای دو نمایش «یک صبح ناگهان» به کارگردانی «حسین پاکدل» و «پاییز» به کارگردانی «نادر برهانیمرند» به روح «بهرام ریحانی»، آغاز بازبینی پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار، گزارشی از تئاتر جدید گروه «جینگولد» به کارگردانی «دیوید استالر» در ایتالیا، و درنهایت صحبت های «لیلی رشیدی» درخصوص نخستین تجربه کارگردانی اش در تئاتر سرخط مهمترین اخبار تئاتر و هنرهای نمایشی امروز را به خود اختصاص داد.
برای مشاهده دیگر اخبار فرهنک و هنر اینجا کلیک کنید. پیکر بهرام ریحانی صبح امروز آرام گرفتمراسم تشییع مجید بهرامی صبح امروز (دوشنبه ۲۶ آبانماه) با حضور جمعی از هنرمندان و برخی مدیران سالنهای تئاتر در تالار وحدت برگزار شد و پیکر مجید بهرامی پس از گردانده شدن در تئاترشهر در تالار وحدت تشییع شد.
در این مراسم خانواده مجید بهرامی و چهرههای برجسته تئاتر و سینمای کشور از جمله جعفر پناهی، بابک حمیدیان، حبیب رضایی، لیلی رشیدی، نرگس آبیار، الهام پاوهنژاد، هدایت هاشمی، گوهر خیراندیش، شبنم مقدمی، مجید سرسنگی، قطبالدین صادقی، حسین کیانی، حسین پاکدل، فاطمه معتمدآریا، شهرام کرمی، مهدی سلطانی، اصغر همت، بهرام ریحانی، شهرام حقیقتدوست، مهدی حاجیان، محسن تنابنده، امیرحسین شفیعی، پانتهآ پناهیها، ایرج راد، محمد قدس، حسین مسافر آستانه و... حضور داشتند.
در ابتدای مراسم فاطمه معتمدآریا که در فیلم «گیلانه» با زندهیاد مجید بهرامی همکاری داشت گفت: «سخنرانی برای مرگ عزیزی که هیچوقت از حیاتش خالی از شور و نشاط نبود نباید حرفی زد. هر کدام از ما که اینجا هستیم، دور یا نزدیک خاطراتی با مجید بهرامی داریم.» وی افزود: «او فردی پر از مهر و دوستداشتنی بود و به قدری از زندگی کردن لذت میبرد که من تا زمانی که زنده هستم آن شیرینی برایم باقی خواهد بود. آنچه دنبالش بود یعنی رفاقت، شادی، مهربانی در سراسر زندگیاش وجود داشت. او دوستان مهربانی داشت که تا لحظه آخر ترکش نکردند.»
وی خاطرنشان کرد: «پزشکان 8 سال پیش که غیرممکن است بماند، ولی او با روحیهای که داشت توانست به زندگی ادامه دهد و به ما بیاموزد بودن شیرینترین چیزی است که میتوان با دیگران تقسیم کرد.»
حسین پاکدل که از جمله مدیرانی بود که در زمان حیات بهرامی امکان حضور او را بهوجود آورده بود در این مراسم متنی قرائت کرد که بدین شرح است:«تاریکی مطلق. وقتی چشمها به اندازه کافی به سیاهی عادت کرد، پرده آرام کنار میرود. فراوانی نوری در صحنه. بازیگر جوان قبراق و سرحال از عمق صحنه پیش میآید. چنان گام میزند انگار شاهزاده عالم است. پیش میآید. استوار و زیبا راه میرود. پیش میآید.با راه رفتن به عالم فخر میفروشد. از فراز سرها عبور میکند. چشمها او را دنبال میکنند. آن بالا طوری راه میرود گویی جهان صحنهی بازی اوست. گردنها به فرمان چشمها برمیگردند. بازیگر حسرتِ چشمها را با خود میبرد. سوی دیگر، صحنهای دیگر. به فراخی کهکشان. بازیگر پشت به چشمها در مرکز نور. نه، نور می تابد به جایی که بازیگر جوان ایستاده است، چه خدنگ ایستاده است، پشت به چشمها. او حالا رو به نور ایستاده است، نه، نور و او یکی است. سکوت. آرامش. چشمها گوش میشود و گوشها چشم. این چشمها فقط جلوهای از نور را از دور میبینند. جلوی بازیگر جوان، آنسوی صحنه تماشاگرانی دیگر، از جنسی دیگر. بازیگر جوان تازه بازیاش را برای آنها آغاز میکند. برای آنها که آن سوی هر چیزاند. حالا بازیگر جوان هم از جنس آنها شده است. چشمهای این سو پرهیبی از بازیگر جوان میبیند. گوشها اما به وضوح صدای او را میشنوند.
بازیگر جوان: سلام. من هم آمدم. آمدم تا بازی بزرگم را شروع کنم. آن سو تا توان داشتم تمرین کردم. من تمرین را بازی کردم. من هرچه نقش بود بازی کردم. من زندگی را بازی کردم. من بازیگری را زندگی کردم.من هرچه آرزو بود بازی کردم و غیر از آرزوی بازیگری همه را به بازی گرفتم. حتی آمدن به این سو را هزاران بار با تمام وجود بازی کردم. من بازیگری را هم مثل نقش اول بازی کردم. من شاهد دارم سرتاسر شهری را با چشم بسته پیمودم تا کوری را بازی کنم و کردم. من با دوستانم مدتها در زیر زمینی نمور تمرین بازی کردم تا بازیگری را خوب بازی کنم. بعدها این زیر زمین شد جهانِ من و جهان جا شد در زیر زمین بازی من و همین زیر زمین به جهان صادر شد. من شاه شدم، شاهزاده شدم، گدا شدم، دارا شدم. بعد زیر گِل همهی تاریخ وحرصهای بشر را بازی کردم. من موجی شدن را مثل یک موجی بازی کردم. من حقیقت و شفافیتِ زندگی راهرچند در نقشی کوتاه، خیلی واقعیتر از واقعیتِ زندگی بازی کردم. بیداری را بازی کردم. خواب را به بازی گرفتم. تمام سربازی را بازی کردم. رفتن و پیاده رفتن را تا انتها بازی کردم. آمدن را تا نزدیک بازی کردم. نفس کشیدن را بازی کردم. پروازِ بیبال را هم بازی کردم. من پریدن تا اوج را بازی کردم. باور کنید من این اواخر بالبال زدن را بهقدری خوب بازی کردم که پرندهها مبهوت شدند. من حتی مدتی مدید بودن را طوری بازی کردم تا بتوانم نباشم. من نبودن را عین بودن بازی کردم. من خیلی خیلی خیلی تمرین کردم تا خودم را بازی کنم و به هرجان کندنی بود بازی کردم. من ادای خودم را در نیاوردم، خودِ خودِ خودم را بازی کردم. من نقش مجید بهرامی را با تکتک سلولهایم بازی کردم. حالا آمدم تابا شما و برای شما بازی کنم. من خوشحالم که بازیگر خوبی بودم. آنقدر خوب که کارگردان بزرگ مرا برای ایفای این نقش جوان انتخاب کرد. من آمادهام،شروع میکنیم!»
سپس پانتهآ پناهیها همبازی مجید بهرامی در نمایش «سیاها» در حالیکه بغض گلویش را میفشرد، بیان کرد: «اینجا باید محمد طاهری یا عاطفه تهرانی سخنرانی میکردند.»
وی افزود: «اصلا باور نمیکنم که مجید نیست. الان یاد روزهای اولی میافتم که بهرامی باعث شد در آن گروه حضور داشته باشم. الان من هستم و مجید نیست من از همه میخواهم برایش دعا کنید. من مطمئن هستم او حتی از ما که زندهایم و راه میرویم خیلی زندهتر است.»
رضا ثروتی کارگردان «عجایبالمخلوقات» نیز با دستانی لرزان متنی در شرح بهرامی قرائت کرد.
دلنوشته ثروتی بدین شرح بود: «بگو عزانمان را کجا میبرند، بگو بازهم میشود ملاقاتش کرد ، میشود باز به آنها گفت روز بخیر. میشود صدایشان را شنید و دستشان را گرفت،بگو جهان چگونه بر مدار مرگ میگردد وقتی آن که نیست عطرش هنوز در هواست. بگو چگونه میشود باز هم بایستد و برای لحظاتی بی دستهای ما، چگونه میشود لبخند بزند بیآنکه لبانش به التماس در سرخانه برگردانیم. بگو جهانت چگونه جای خالی خندههایش را پر میکند، با سکوت؟ همان سکوتی که تو قرنهاست داشته ای؟
او که سرد خفته است روزی گلویش گرمترین گلوها بود، گرمتر از گلوی هر پرندهای، چگونه میتوان از او آموخت که با مرگ هم میتوان در خیابان قدم زد، با مرگ هم میتوان از روی صخرهها پرید، با مرگ هم میتوان کنار درختهای سبز دوید.مجید جانم تو در مهجورترین مکانی ایستادهای. در جعبه سیاه تئاتر در گودالی تاریک و این حقیقتی است که میدانستی. حقیقت تئاتر،حقیقتی که انتخابش کردی. وقتی در خانه کوچک خورشید جسمت را ذره ذره آب می کردی و میبخشیدی عصاره جانت را جوانیت را ،چگونه در د میکشیدی؟ تو برای برای جاودانه شدن درد جویده شدن تاب آوردی . قهرمان، قهرمان مظلوم، من دیده ام که وقتی پاهای نهیفت تحمل تنت را نداشت چگونه جسمت را با دستهایت از پلههای خانه بالا میکشیدی میدیدم چگونه فریاد دردهایت را در پیراهنت حبس میکردی چگونه اشکهایت را پنهان میکردی، قهرمان با این همه درد آیا کسی توانسته تصویری جز لبخند از تو ثبت کند؟ هیچکس نه، هیچکس.
بهرام ریحانی که این روزها با بیماری سرطان دست به گریبان است و با کپسول اکسیژن در مراسم حاضر شده بود، گفت: «مجید عزیز من برای سوگ تو نیامدهام. در همین تئاتر شهر با لبخند همیشگیات با تو آشنا شدم و با اینکه در یک ماه گذشته در بیمارستان بستری بودم به خوبی میدانم که تا لحظه آخر هم لبخند بر لب داشتی.»
وی ادامه داد: «مجید عزیز در نمایشگاهی که اواخر مرداد برگزار کردی گفتی که آدمهای شریفی را دیدهای ولی از ناملایمات هم گفتی. شاید آدمهایی مثل رضا ثروتی بسیار کم باشند که وقتی فهمیدند که بیماری داری اجرا را متوقف کردند و گفتند پس از خوب شدنت نمایش را روی صحنه خواهند برد.»
وی تاکید کرد: «من به عنوان یکی از بیماران سرطانی میدانم که پول تاثیری ندارد. این بیماری همانطور که میگفتی همچون سپاه سیاهپوشی است که تا دندان مسلح است و تو گفتی که میخواهی تا لحظه آخر مبارزه کنی.»
ریحانی ادامه داد: «در اینجا میخواهم فریاد بزنم که چرا مسولان تنها برنامه تئاتری ما، زمانی که در بیمارستان بودی، به جای ده دقیقه بازتاب نمایش بزبزقندی و برخی رویدادهای دیگر چند دقیقه بر سر بالینت حاضر نشدند تا بگویند که ما بهعنوان نماینده بچههای تئاتر با تو هستیم.»
وی در پایان سخنانش از حاضران خواست تا با گذاشتن دست بر روی قلب به نشان احترام یک دقیقه سکوت کنند و در ادامه گفت: «آنچه از تو به یاد میماند لبخند همیشگی و عشق به زندگیات نیامدم. دوستت دارم مجید.»
سپس مهدی نادری کارگردان «بدرود بغداد» به عنوان دیگر سخنران این مراسم بیان کرد: «ما کمتر شبیه مجید بهرامی زندگی میکنیم. درست است که اینجا مجلس خاکسپاری است ولی من فکر میکنم مهمترین ویژگی این شخصیت به عنوان قهرمان تلاش او در مبارزه با سونامی سرطان بود. وی ادامه داد چنین قهرمانی که به هیچ وجه به خود جرات نمیدهم برایش اشک بریزم چون احساس میکنم همین الان در گوشم چیزهایی میگوید.»
وی اضافه کرد: «مجید بهرامی بچه بامعرفت و با استعداد کوچههای تهران بود و کسی اشک او را ندید. او چنین قهرمان شایستهای بود. آنچه که در بین ما کم شده رفاقت، معرفت و لبخند است که مجید بهرامی از آن برخوردار بود.» وی خطاب به حاضران گفت: «سعی کنیم دیگران را دوست داشته باشیم و کنار قهرمانان دیگر بمانیم.»
در ادامه این مراسم حجت الاسلام دعایی به همراه حاضران در مراسم بر پیکر مجید بهرامی نماز خواند و پیکر پاک این هنرمند فقید برای تدفین به بهشتزهرا منتقل شد.
برنامهریزی علی پویان برای اجرا در تئاتر شهرصحبتهای اولیه برای اجرای نمایش «در میان کاغذ پارهها» در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر با آقای سرسنگی صورت گرفته و احتمالا نمایش سال 95 روی صحنه میرود.
علی پویان سال آینده با نمایشنامهای نوشته ویلیام شکسپیر به تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر میآید. این هنرمند همچنین بار دیگر از عدم حمایت معاونت امور هنری از اجرای نمایش «رودکی» در کشور تاجیکستان انتقاد کرد.
علی پویان با اعلام اینکه قصد دارد سال 94 نمایشنامه «کوریولانوس» نوشته ویلیام شکسپیر را در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه ببرد از انجام گفتگوهای اولیه برای اجرای سال 95 خود خبر داد.
این کارگردان با بیان توضیحاتی در همین رابطه اظهار کرد: صحبتهای اولیه برای اجرای نمایش «در میان کاغذ پارهها» در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر با آقای سرسنگی صورت گرفته و احتمالا نمایش سال 95 روی صحنه میرود.
پویان همچنین بار دیگر به تلاشهای خود برای اجرای نمایش «رودکی، جادوگر واژگان سبز» اشاره کرد و گفت: چندی قبل برای اجرای این نمایش به شهر دوشنبه، پایتخت کشور تاجیکستان دعوت شدیم اما به این دلیل که معاونت امور هنری حمایت نکرد نتوانستیم گروه را برای سفر آماده کنیم.
قائم مقام دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد در پایان بیان کرد: وجود مقبره شاعر بزرگ در کشور تاجیکستان شرایط بسیار مناسبی برای اجرای نمایش «رودکی» در این کشور فراهم میکند. چنین اتفاقی میتواند افزایش گستره فرهنگی ایران در دیگر کشورها را به همراه داشته باشد و اتفاق بسیار خوبی است اما متاسفانه حمایت نمیشود.
این هنرمند چندی قبل در گفتگویی عنوان کرد: امسال چهارمین سال پیاپی بود که کشور تاجیکستان برای اجرای نمایش «رودکی، جادوگر واژگان سبز» از ما دعوت به عمل آورد و قرار بود این سفر انجام شود. اما متأسفانه و در دقیقه 90، سلایق شخصی یک فرد ادامه این روند فرهنگی و هنری را متوقف کرد.
جشنوارههای تئاتر از نگاه لک، نادری و تجنگیوحید لک، اتابک نادری و جلال تجنگی، سه فعال تئاتر و از مدیران با سابقه این عرصه هستند که در میزگردی در رابطه با برگزاری جشنواره تئاتر به برخی آسیبها و اتفاقات اجرایی در جشنوارههای تئاتر پرداختهاند.
نشریه نمایش در شماره جدید خود به سراغ مسئله برگزاری جشنوارههای تئاتر رفت و در این رابطه با سه تن از افرادی که در این عرصه فعالیتهای بسیاری داشتهاند، میزگردی را برگزار کرده است. در این میزگرد وحید لک، اتابک نادری و جلال تجنگی پاسخگوی سوالاتی در رابطه با جشنوارههای تئاتری بودند که در زیر بخشهایی از این گفتوگو را به صورت مجزا از هر یک از افراد حاضر در این میزگرد آورده ایم که میتواند مورد توجه باشد.
وحید لک: جشنواره ها در بخش های قضاوت، دبیری،اجرایی و... به یک شیوه نامه نظام مند و علمی نیاز دارندکشور ما هم ظرف مدت پنجاه سال گذشته درگیر برگزاری جشنواره های هنری بوده که یکی از آنها جشنواره تئاتر است. معیار و یا شاید فاکتوری که در بحث برگزاری جشنواره ها وجود دارد، توجه به خلاقیت و کیفیت است که باعث جریان سازی می شود. جشنواره اتفاقی است تا خانواده تئاتر به هم نزدیکتر شده و از ایده ها، آثار و برنامههای یکساله هم باخبر شوند و آثار خودشان را در معرض دید همطرازان و هم صنف هایشان قرار دهند. همچنین بتوانند با گفتوگو، نشستها، جلسات نقد و بررسی با هم تعامل داشته باشند.
باید رشد را به معنای رشد فرهنگی و نمایشی در تمام سطوح داشته باشیماگر نگاهی به تاریخ شفاهی و مکتوب کشورمان بیندازیم متوجه افت و خیزهای زیادری در برگزاری جشنواره های تئاتر می شویم در این جستجو ها نشانه هایی می یابیم که نشان دهنده نوسان در برگزاری جشنواره ها در تمام(ایده پردازی، سیاست گذاری، اجرایی و مدیریتی و...) سطوح است که بخشی از آن به عناوین مختلف جشنواره ها بر می گردد. معتقدم جشنواره ها در بخش های قضاوت، دبیری،اجرایی و... به یک شیوه نامه نظام مند و علمی نیاز دارند که مورد تایید جامعه هنری، خانواده تخصصی تئاتر و نمایندگان آنها باشد. ولی رشد جشنواره ها در تمام بخش ها به درستی صورت نگرفته است. وقتی یک جشنواره ای برگزار می شود یعنی آن جشنواره چه دولتی و چه غیر دولتی بوجه اش از جایی و به هر صورتی تامین شده است. در یک دهه اخیر بخشی از جشنواره ها نگاهشان به آثار بین المللی معطوف شده است که این مسئله نیز دال بر توجه ویژه و آشنایی با تئاتر جهان است. اما ما در کنار برگزاری جشنواره ها می توانستیم کارهای دیگر را هم انجام بدهیم. به عنوان مثال سال هاست جشنواره برگزار می کنیم اما هنوز با به روزرسانی امکانات سالن مواجه هستیم.
باید رشد را به معنای رشد فرهنگی و نمایشی در تمام سطوح داشته باشیم. جشنواره ها بخش های مختلفی مانند حوزه اجرا، تجهیز سالنها، فضای رفاهی و پشتیبانی، خدماتی، بین الملل و... دارند. تجربه در طول این سال ها نشان داده شعارهایی که در فراخوان دیده می شوند باید در راستای نیاز جامعه مان باشند. اما به نظر من قبل از آنکه جریانی را به وجود بیاوریم باید دبیر جشنواره هدف برگزاری جشنوراه را مشخص کند. مثلا ما در طول پنج یا 10 سال آینده باید چه اهداف و شعارهایی داشته باشیم تا موجب ارتقای سطح فرهنگی و ارتباطی جشنواره در سطح بینالمللی شویم، چطور می توانیم هم تولیدات خاص کشور خودمان را داشته باشیم و هم جشنواره مان را بینالمللی برگزار کنیم؟ اگر به جشنواره های خارجی نگاهی کنیم متوجه می شویم آنها به نیازهای جهانی توجه می کنند اما ما فقط به نیازهای داخلی خودمان توجه داریم. این عدم رشد به دلیل نبود همفکری گروهی است. اما سوال اینجاست که این همفکری گروهی چطور شکل میگیرد؟ ما به همه پرسی و نشست با خانواده تئاتر نیازداریم زیرا ما فقط تهران نیستیم بلکه سی و یک استان در پهنای کشور داریم. به همین خاطر باید تمام خانواده تئاتر، نمایندگان صنوف مختلف و قشرهای مختلف حضور داشته باشند تا به یک اجماع برسیم.
باید از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تئاتر هدف گذاری شودمشکل اساسی این است که در طول33 سال گذشته هنوز در نحوه برگزاری جشنواره مشکلاتی داریم. در طول 33 دوره جشنواره تئاتر فجر دبیران مختلفی خوب یا بد این جشنواره را برگزار کردند. باید آسیب شناسی کنیم و ببینیم مشکل برگزاری این جشنواره ها کجاست و به کجا لطمه زده است که بعد از این همه سال هنوز شاهد مشکلات فراوان در جشنواره ها به ویژه تئاتر فجر هستیم. مشخص است که برگزاری جشنواره در کشور ما ساماندهی نشده است که بسیار لازم است این ساماندهی تحت عنوان یک آیین نامه یا اساسنامه شکل بگیرد. تصور من این است که این کار نباید از طریق یک سازمان یا یک وزارتخانه اتفاق بیفتد. بلکه باید از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی هدف گذاری شود و از طریق یک سازمان یا یک وزارتخانه اتفاق بیفتد. بلکه باید از طریق همین شورا مشکلات شناسایی شود و راه حل ارائه داده شود. ما در کشور جشنوارهای مختلفی داریم که اگر اسناد آن ها جمع آوری شود بهتر می توان برای شناسایی و برنامه ریزی آن ها اقدام کرد. در این صورت مطمئنا یک تقویم منسجم و یک شیوه نامه خواهیم داشت که با تغیییرات مدیریتی در برنامه ریزی اجرایی خللی وارد نخواهد شد. حتی می توانیم در خصوص انتخاب دبیر جشنواره جابجایی نیروهای اجرایی آن نیز شیوه نامه داشته باشیم.
نیازمان را مردمی نکردهایمهمه ما معتقدیم بزرگترین اتفاق نمایشی کشور تئاتر فجر است. اما کم کاریها و بی توجهی ها باعث شده است تا یک بخشی از خانواده تئاتر به مرور زمان با اینکه محصول این جریان هستند از آن دوری کنند. بحث سر این است که چرا در کشور ما مسئولان از کلمه و عنوان هنر و تئاتر کمتر استفاده می کنند اما بارها کلمه فرهنگ را می شنویم؟ بیشتر برنامه ها و سخنرانی ها را که گوش می دهیم وقتی اسم فرهنگ می آید در کنار آن اسم سینما و موسیقی هم گفته میشود اما هیچ وقت کلمه تئاتر نه از صدا و سیما و نه از زبان هیچ مسئولی شنیده نمی شود. اگر این امر اتفاق بیفتد خود یک آغاز است. ما توقع داریم مسئولان چه در مجلس چه در حوزه اجرایی، چه در سیاست گذاری و چه در سازمان های مرتبط فرهنگی تئاتر را هم به رسمیت بیشتری بشناسند.
شعار ما تئاتر برای همه است، اما تنها در حد یک شعار باقی مانده است. یعنی نیامده ایم این نیاز را مردمی کنیم. برای همین مشکل بودجه و ساخت و ساز داریم. در بخش های دیگر هنری هم این مشکلات وجود دارد اما چون آن ها مخاطبین گسترده این دارند چندان به چشم نمی آید. یعنی وقتی تعداد مخاطبین زیاد باشد، نیار مردمی در آن دیده می شود؛ چیزی که تاکنون برای تئاتر اتفاق نیفتاده است. متاسفانه تئاتر، رویه نیست. یعنی همیشه در پس زمینه جریانات فرهنگی هنری قرار گرفته است. نباید فراموش کنیم که ما به تئاتر به عنوان یک عنصر فرهنگ ساز نیاز داریم پس باید این حوزه را تقویت کنیم.
اگر جدول جشنوارهای از یک ماه قبل از شروع جشنواره اطلاع رسانی نشود، آن جشنواره مردمی نیست
اتفاقاتی می افتد که عده ای کم کار می شوند و جذب حوزه های دیگر می شوند. متاسفانه برای این بچه ها و حرفه آن ها هیچگونه سرمایه گذاری صورت نمی گیرد و رها می شوند. این مسائل موجب لطمه زدن به این خانواده میشود. بعضی وقت ها فکر می کنیم وقتی جشنواره ای در یک استانی برگزار می شود، فقط مربوط به آن استان است، اینجا ایران است. اگر نگاهمان فقط این باشد که من اصالتاً لر هستم پس فقط باید در جشنوراه ای که در لرستان و برای زاگرس نشینان و خانواده اقوام بزرگ لر است، شرکت کنم، کاملا در اشتباهیم. لرستان بخشی از ایران است و همه ما در کنار هم زندگی می کنیم. ما باید ملی فکر کنیم تا فکرها بزرگتر، ریشهای تر یا زیادتر شود.
بحث برگزاری جشنواره تقسیمات زیادی دارد که به آن ها بی توجه هستیم. اگر جدول جشنوارهای از یک ماه قبل از شروع جشنواره اطلاع رسانی نشود، آن جشنواره مردمی نیست، بلکه یک جشنواره خصوصی است. من چطور باید برنامه کسی که در حوزه پزشکی و صنعت و دیگر حوزه ها فعالیت دارد را نادیده بگیرم؟ مگر ما برای یک ماه آینده مان برنامه نداریم؟ وقتی جشنواره ای جدول برنامههای اجراییش دو روز قبل از جشنواره بیرون می آید، چطور می توانیم اسم مردمی روی آن بگذاریم؟ در تمام حوزه های هنری باید اینگونه باشد، فرقی نمیکند. دغدغه ما این است. اگر آسیب شناسی کنیم متوجه می شویم که ما همیشه 10 روز اول اجراها مشکل داریم، زیرا سالنها پر نمی شوند. ولی هیچ وقت از خودمان نپرسیده ایم چرا؟ به دلیل اینکه ما از یک ماه قبل اطلاع رسانی نکرده ایم، ما از دو روز قبل، چهار روز قبل این کار را انجام میدهیم، برای همین مشکل پیش میآید.
اتابک نادری: جشنواره محملی برای جمع کردن افراد خبره در رشته های مختلف استتعریف و اساس جشنواره تئاتر به تفکر جمعی جامعه هنری در کل دنیا بر می گردد. یعنی اتفاقات هنری در یک جشنواره دیده یا پر رنگ می شوند. نکته قابل تعمق که نقش بسزایی در برگزاری جشنواره دارد این است که اتفاقات هنری تجمیع و پر رنگ شوند. جشنواره های مناطق،استانی، عروسکی،آیینی و... که از سال 67-68 در کشور ما شکل گرفته اند به خاطر ایجاد جهش و انگیزه برای تولیدات مستمر در حوزه تئاتر بوده است.
جشنواره محملی برای جمع کردن افراد خبره در رشته های مختلف است تا بتوانند داشته های خود را حفظ کنند. متصدیان فرهنگی در طول سالیان، این نگاه و این دغدغه را داشته اند که چگونه در هر دوره نگاه به تئاتر ملیمان را حفظ کنیم؟ اما این نگاه به تئاتر ملی در سال 1344 با نگاهی که در سال 1394 خواهم داشت، طبیعتا فرقق میکند. به هر حال این پیشرفت ها و تحول در عرصه نویسندگی و ادبیات نمایشی تا بازی، کارگردانی و صحنه آرایی برای ما اتفاق افتاده است.
تئاتر یک مقوله است که همه می توانند در اهداف سازمانی خود از آن استفاده کنندنمی دانم چرا وقتی به کلمه فرهنگ می رسیم، صرفا پای وزارت ارشاد به میان می آید و وقتی به کلمه تئاتر می رسیم فقط باید مرکز هنرهای نمایشی جوابگو باشد؟ متاسفانه در دایره تئاتر فقط مرکز هنرهای نمایشی حامی است، اما باید این دایره باز شود و در هیئت دولت و در کابینه وزیران مطرح شود. تئاتر یک مقوله است که همه می توانند در اهداف سازمانی خود از آن استفاده کنند. تئاتر فقط مختص مرکز هنرهای نمایشی نیست. من معتقدم باید برای تئاتر فرهنگ سازی کرد. خیلی ها هستند که اصلا جشنواره فجر را قبول ندارند و فقط در حد یک مناسبت به آن نگاه می کنند، در صورتی که این اتفاق باید به یک برآیند فعالیتهای هنری، صنفی و حرفه ای جامعه هنری کشور تبدیل شود نه فقط یک مناسبت.
من به جشنواره میآیم چون نمیتوانم اجرا بگیرممن به جشنواره میآیم چون نمیتوانم اجرا بگیرم، ظرف و مظروف ما یکی نیست. تعداد سالنهای اندک ما با تعداد توسعه تئاتر حرفهای مان قابل قیاس نیست. طبیعتا جشنواره سی سال پیش با همان کاربرد، بدنه و پیکره نمیتواند جوابگوی 30 سال بعد از خود باشد. دیگر اینکه به جای اینکه تعداد سالنهایمان را افزایش دهیم، جشنواره را بخش بندی می کنیم، فیلترهای مختلف و یا اصطلاحا گزینشهای هنری میگذاریم که همه اینها به خاطر آن جمله ای است که در مجموع صحبتهایمان هم بوده: اتفاق هنری!
جلال تجنگی: کشور ما پهناور است اما بیشتر جشنواره ها در تهران و مراکز استان ها برگزار می شود
کشور ما پهناور است اما بیشتر جشنواره ها در تهران و مراکز استان ها برگزار می شود که من هم با آن موافق نیستم، زیرا پتانسیل برگزاری جشنواره ها در برخی از شهرستان ها هم وجود دارد. اما اینکه جشنواره ای خوب برگزار نمیشود یا احتمالا جشنواره ای خروجی مطلوبی ندارد به این معنی نیست که جشنواره ها چیز بدی هستند. صرف اینکه دو دوره جشنواره خروجی خوبی نداشته، ملاک بد بودن جشنواره نیست. باید نظرات هنرمندان شنیده و یا خوانده شود و تحلیل گفتمان کنیم که قرار است در جشنواره ها چه اتفاقی بیفتد؟ کسانی که از برگزاری جشنواره ها دفاع می کنند نسل جوان هستند که می خواهند خلاقیت هایشان دیده شود، ولی ممکن است برخی از دوستان باتجربه که جایگاه هنری شان تثبیت شده است برگزرای جشنواره را سودمند ندانند.
با این وجود نباید این وزنه به یک سمت برود. جشنواره یعنی این حرفه محلی برای عرضه آثار هنرمندان تا آن چیزی که اهل این حرفه تولید کرده اند، دیده شود. در مورد جشنواره فجر همیشه عنوان ویترین به کار می رود. اما باید توجه داشته باشیم که اینطور نیست که جشنواره آیینه تمام نما باشد و بار برخی از کمبودها در حوزه های دیگر را جبران کند.
جشنواره یعنی جزئیاتیکی از مشکلات ما کمبود سخت افزاری تالارهای نمایشی است و یکی از راه هایی که دوستان می توانند اثرشان را در معرض دید قرار دهند گرفتن اجرای عموم بعد از جشنواره ها است. اگر ساز و کار اجرای عمومی درست پیش برود ممکن است ما این حجم از تقاضا را برای شرکت در جشنواره نداشته باشیم. وقتی بخشی از ساز و کار خلق آثار و عرضه آثار مشکل داشته باشد تقاضای ما برای ورود به جشنواره غیرمنطقی میشود. یعنی متناسب با خروجی آن نیست. اینکه تعداد تقاضاها به واسطه ساز و کار دشوار اجرای عمومی یا نبود سخت افزار به سمتی می رود که شما تقاضای 600 یا 500 متن دارید، اصلا ربطی به جشنواره ندارد. بسیاری از دوستان به این علت در جشنواره شرکت می کنند که امکان عرضه آثارشان بعد از جشنواره وجود داشته باشد.
از منظر اجرایی وارد مصادیق شویم، از نظر من جشنواره یعنی جزئیات. جزئیات است که کیفیت اجرایی یک جشنواره را بالا میبرد و آن وقت جدول چنین مدیریتی میشود، جدول یک ماه جلوتر. میخواهم بگویم کم وارد جزئیات شدهایم. در صورتی که جزئیات برگزاری هر جشنواره منطبق بر مصادیق جشنواره است، زیرا هر جشنواره با جشنواره دیگر متفاوت است. تجربیات در شیوه اجرایی جشنواره ها کم به زبان آمده و کم تر مکتوب شده است. 70 درصد و حتی بیشتر امور جشنواره در زمان برگزاری جشنواره اتفاق میافتد.
اجرای دو نمایش به روح «بهرام ریحانی» تقدیم شد
اجرای نمایشهای «یک صبح ناگهان» به کارگردانی حسین پاکدل و «پاییز» به کارگردانی نادر برهانیمرند به روح بهرام ریحانی تقدیم شد.
حسین پاکدل کارگردان نمایش «یک صبح
ناگهان»، پس از اجرای شب گذشته -5 اسفند ماه- این اثر اعلام کرد: «این
نمایش را به هنرمندی که مدتها با بیماری سرطان مبارزه کرده است و با حضور و
اجرایش روی صحنه سعی زیادی بر غلبه بر این بیماری داشته است تقدیم
میکنم».
نمایش «یک صبح ناگهان» اقتباسی کاملا آزاد از قصه «تشت خون» نوشته اسماعیل
فصیح است.
بازیگران نمایش «یک صبح ناگهان» این نمایش با نقش آفرینی مهدی سلطانی، عاطفه رضوی، مهدی پاکدل،
رحیم نوروزی، نسیم ادبی، مهرداد ضیایی، محسن حسینی، مهران امام بخش، معصومه
قاسمی پور، مرتضی آقاحسینی، محمدصادق ملکی، علی لیاقی، نیکی مظفری، هومن
خدادوست، مسعود انتظاری هرشب ساعت 20 در سالن استاد سمندریان روی صحنه
میرود.
صحنه ای نمایش «پاییز»
پس از اتمام نمایش «پاییز» به کارگردانی نادر برهانی مرند نیز، بازیگران و
تماشاگران برای ادای احترام به روح بهرام ریحانی یک دقیقه سکوت کرده و برای
شادی روح وی دعا نمودند.
بازبینی پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار آغاز شد
حسینعلی بیات مدیر کل هنری بنیاد شهید و امور ایثار گران با بیان این خبر
افزود: مرحله بازبینی پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار از روز یک شنبه
سوم اسفند ماه در تالار محراب آغاز گردیده است.
دبیر پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار هیئت انتخاب جشنواره پنجم را متشکل
از اردلان شجاع کاوه ،امیر دژاکام ،مهدی نصیری و محمد لارتی اعلام نمود.
بیات با اشاره به تعداد آثار شرکت کننده در جشنواره گفت: پس از مرحله
اول(بازخوانی متون )با تعداد735 اثر نمایشی 134 گروه نمایشی از 28 استان
کشور در مرحله بعدی با هم به رقابت می پردازند که در حال حاضر بازبینی
استانها به صورت فیلم و استان تهران به صورت زنده در تالار محراب با همکاری
و مشارکت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران بزرگ در تالار محراب درحال
برگزاری میباشد.
دردسرهای جهیزیه فاسد
گروه
تئاتر جینگولد که تحت رهبری دیوید استالر (کارگردان) است، یک بازخوانی
جدید از نمایش کمدی «خانههای بیوهها» اثر جورج برنارد شاو را از ۲۳ فوریه
(چهارم اسفند) در تئاتر تالیا روی صحنه برد.
دیوید استالر، کارگردان نمایش است و بازیگرانی چون دانیل
دیویس، اد دیکسون، ساسرا رز کرنز، بیل کوکس، لیزا اوهار، متیو راک و دیوید
ترنر در آن بازی میکنند.
این
نمایشنامه یکی از اولین کارهای برنارد شاو است. داستان در اواخر قرن ۱۹
میگذرد و پر از صحنههای خنده دار است که همچنان بعد از این همه سال برای
صاحب سالنهای تئاتر پولساز است. نمایش، داستان یک پزشک جوان را به تصویر
میکشد که قرار است به زودی ازدواج کند و به طور ناگهانی متوجه میشود که
پدرهمسر آیندهاش بیشتر ثروت عظیم خود را از راه اجاره دادن خانههای
زاغهای به فقرا به دست آورده است. به همین دلیل در ابتدا سعی میکند که از
قبول جهیزیه فاسدی که همسرش قصد دارد با خود به خانه او بیاورد سر باز
بزند ولی بعد حس میکند که نباید موضعش را به طور ناگهانی عوض کند و...
گروه
تئاتر جینگولد به دلیل اجرای همه ۶۵ نمایشنامه برنارد شاو در سال ۲۰۰۹
(۱۳۸۷) تاریخ ساز شد. گروه قرار است بعد از این اجرا به ترتیب نمایشهای
«پیوند نافرجام»، «حاکم»، «اولین نمایش فانی»، «مرد و ابرمرد»، «معما» و
«جزیره دیگر جان بول» توسط این گروه روی صحنه برود.
نمیخواهم به هر قیمتی کارگردان تئاتر شوم
لیلی رشیدی که قرار است
اولین کارگردانی خود در عرصه تئاتر را در سال 94 تجربه کند تأکید کرد که
مایل نیست به هر قیمتی کارگردانی تئاتر را تجربه کند.
رشیدی درباره اولین
تجربه کارگردانی تئاتر خود که قرار است تابستان سال 94 در سالن سمندریان
تماشاخانه ایرانشهر اجرا شود، گفت: همیشه وقتی به کارگردانی
تئاتر فکر میکردم، مهم برایم متن با کیفیتی بود که هم برای خودم و هم برای
مخاطب جذابیت داشته باشد. در کشور سوییس فیلمی را دیدم که بعد متوجه شدم
نمایشنامهای از آن نیز نگاشته شده است. نسخهای از این نمایشنامه را به
ایران آوردم که توسط شهلا حائری ترجمه شد.
این بازیگر شناخته شده
تئاتر ایران تأکید کرد: دوست نداشته و ندارم که به هر قیمتی کارگردانی
تئاتر را تجربه کنم. نمایشنامهای که خواندنش برایم خیلی جذاب بود، باعث شد
تا راغب شوم که کارگردانی تئاتر را تجربه کنم.
وی درباره تداوم
حضور خود در عرصه کارگردانی تئاتر گفت: همه چیز به تجربه اولم بستگی دارد.
اگر این تجربه خوب باشد به سراغ دومین تجربه خواهم رفت. مهم برای من این
است که تجربه درستی در اولین کارگردانی تئاترم داشته باشم.
رشیدی با
اشاره به اینکه هنوز با ریاست تماشاخانه ایرانشهر بر سر نمایشنامه
پیشنهادی به قطعیت نرسیده است، درباره گروه بازیگری مدنظر خود یادآور شد:
هنوز بازیگران نمایش مشخص نیستند ولی قطعا خودم در نمایش بازی نخواهم کرد و
تنها روی کارگردانی نمایش تمرکز میکنم.
طبق اعلام رئیس تماشاخانه
ایرانشهر قرار است در تیرماه و مردادماه سال 94 حسن معجونی و لیلی رشیدی به
صورت همزمان آثار خود را در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه
ببرند.