گروه سیاسی، این چندمین یادداشتی است که از سوی «سیّد محمدصادق محمّدی وفایی» به تحریریه ما ارسال شده و ما نیز با افتخار اقدام به انتشار آن نموده ایم.
به گزارش بولتن نیوز، با این همه، یادداشتی که در ادامه تحت عنوان «تندرویی از امروزیان و دیروزیان» تقدیم می گردد، تا حدودی متفاوت از یادداشت های پیشین و به قولی چکیده ایست از اندیشه پشت تمامی آن نوشته ها و ایرادات.
در متن این یادداشت به قلم «سیّد محمدصادق محمّدی وفایی» آمده است:
تندرویی از امروزیان و دیروزیان
پانزده سال داشتم و از حوزه علمیه، هیچ خبری نداشتم، ولی تقدیر سرشار از کرم الهی حوزه ایم کرد و اولین استاد حوزه ام عارف و زاهد کم نظیر مرحوم مروجی«ره»شد. آمدنم به حوزه لطفی از خدا، و این که نخستین استادم آن عالم عامل شد، کهکشانی از لطف خدا بود.
هرچند زبان دل و قلمم عاجز از آن است، نمی از خوبی های آن استاد کم نظیر را
بنویسم اما می توانم بگویم طلبه ماندنم مرهون نکات خالصانه و ناب اسلامی ای
بود، که از دل آن با صفا ناشی و برزبانش جاری می شد.
او علوم دینی را برای یادگیری معارف دین و تبلیغ آن تدریس می کرد و افق های
بسیار بالاتری را نشانمان می داد. از آن استادالهی آموخته بودیم که
خودسازی و مهذب ماندن وظیفه ی اصلی هر طلبه است و هیچ برنامه ای مهمتر از
خودسازی وجود ندارد و هرگز و به هیچ بهانه ای نباید از امر به معروف و نهی
از منکر چشم پوشی کرد. زیرا امام علی(ع) فرموده اند: کسى که منکَر را با
قلب و دست و زبانش انکار نکند، مرده اى است میان زندگان.
او از معصومین(علیهم السلام) نقل می کرد: «غارت زده کسی است که دین نداشته
باشد و خسارتی جبران ناپذیر است اگر به جای یادگیری دین، خودسازی و امربه
معروف و نهی از منکر خود را صرف دنیا کنید. و سپس میفرمود: «وزیری به شاه
گفت: اگر در بیابانی باشی و از تشنگی در حال هلاک شدن، چه قدر می دهی تا
به تو یک لیوان آب دهند؟
شاه گفت: نیمی از دارایی ام را. وزیر گفت: اگر در جایی باشی که نیاز شدید
به دستشویی داشته باشی، چه قدر می دهی که اذنت دهند تا به حاجتت برسی؟
شاه گفت: نیمی از دارایی ام. وزیر گفت: این دنیا چیست که نیمی از آن را می
دهی تا از تشنگی هلاک نشوی و نیم دیگر را می دهی تا همان آب را دفع کنی؟!»
از اینرو بنده نیز، داعیانه و داغانه و جوانانه به پندهای استاد توجه می
کردم و گاهی که سوار ماشینی می شدم و راننده نوار ترانه ای می گذاشت، تا
حدودی هجومی، خاموش شدن ضبطش را خواستار می شدم و به محض این که ضبط و نواری
را در عروسی اقوام درجه یکم می دیدم، بدون هیچ ملاحظه ای به کمتر از
خاموش شدن آن رضایت نمی دادم. شبی که چند ساعت قبلش نوار موسیقی و ضبطی را
ضبط کرده بودم، در منزل پدر بودم و تلویزیون او به مناسبتی موسیقی و رقص
لری و محلی پخش می کرد! و همین برنامه بهانه ای شد تا مادر گرامیم سوال کند،
اگر این رقص و موسیقی ها حرام است چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی آن را
پخش می کند؟!
گفتم مادرم! موسیقی با موسیقی فرق می کند و هر موسیقی حرام نیست. هرچند
حکومت اسلامی است، ولی همه ی ادارات و سازمان ها و نهادها به همه ی بایدها و
نبایدهای شرع مقدس پایبند نیستند. ملاک و معیار شریعت مقدس اسلام است، نه
صدا و سیمای کشورمان.
اکنون که چهل و چند ساله شده ام و 24 سال است در قمم تندی و نشاط جوانیم
پژمرده شده است، گناهان را فقط در دایره ی غیبت و تهمت و موسیقی مبتذل و
رقص نمی بینم، بلکه به هر جا می نگرم در مییابم که بیش از این باید به
آموزه های دینی روی آوریم؛ به همین دلیل هرازگاهی یادداشت هایی را به سایت
ها میدهم. و این از وظایف ما طلبه هاست.
مقام معظم رهبری در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی فرمودند: «این، ابزارهای تسهیل کننده، مثل رایانه ها و ارتباطات اینترنتی و فضای
مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست. اگر بتوانید اینها را یاد
بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما
آنها را نمی شناسید، برسانید؛ این فرصت فوق العاده ای است؛ نبادا این فرصت
ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد
از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما
برای ترویج معارف اسلامی چه استفادهای کردید؟
و نیز فرمودند: «این که یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به
کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است.
روحانی باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی
است، با همهی وجود استقبال کند.
مراجع تقلید کنونی، مکرر متعددیشان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را
به هر کیفیتی حرام قطعی میدانیم. خیلیشان از روی لطف به من پیغام میدهند
یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهندهی قدرشناسی از
نظام اسلامی است. حالا یک معممی یک گوشهای بیاید خودش را از نظام کنار
بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلی خوب، صد تا
انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامهایها وارد است.
مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب می
شود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه
نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الی ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه
هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید برای شما همین جا یک
فهرست از بر بنویسم.
صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب می شود ما از روحانیت
اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در
کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.
حوزههای علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای
نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزی
است که سیاست سرویس های امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و
دیگران دنبال میکنند.»
بر این اساس از بدحجابی در تشیع جنازه مرحوم پاشایی گفتم و از شیطانی بودن
شبکه ی ماهواره ای «من و تو» و ضدیت آن با نظام جمهوری اسلامی، نوشتم. از
دروغگویی و علاج آن و از اعتدال و کور و کر و لال شدن منافقین در 22بهمن
نوشتم. از پنج نکته در مورد امامان جمعه و جماعت نوشتم و در مورد فتنه
و...مطالبی را درسایت ها درج کردم.
هرچند بسیاری ازمخاطبین ارجمند، به وظیفه ی شرعی خویش عمل کردند و پشتیبان
یادداشت های معارفی ام بودند، ولی برخی، خفه شدن قلمم را خواستار شدند و
نسبت به آموزه های دینی نامهری ها به خرج دادند و گفتند: ما مانده ایم که هدف شما از این نوشتن ها چیست؟ نکند خیال کاندیدا شدن برای نمایندگی مجلس را در سر می پرورانید؟
دیگری گفت این آقا عددی نیست که چنین خیالی کند، او نمی تواند وفایی نباران را مدیریت کند.
آقایی نوشت: «حاج آقا شما بیش از آنچه نگران مردم و حجاب و پند و نصیحت
باشید، بهتر است نگران خود و همفکرانت باشید. مردم فهیم خوب و بد را تشخیص می
دهند بهشت و جهنم را هم خوب می فهمند. دیگر به خود زحمت درس دین و حدیث
گفتن ندهید چون مردم از این حرفا خسته و بیزارند!»
این سنخ از افراد به جای این که اختلاط نامحرمان و بدحجابی غافلان را محکوم
کنند، بعد از انکار حجاب گفتند: «بنده تنها جوابی كه می تونم به حاج آقا
بدم اينه كه خودشو مطابق قرآن اصلاح فرمايند.»
برخی نیز نوشتند: «حرف دین کهنه شده است» و با افتخار تمام، نکاتی پوسیده
آن هم از جنس نظریات سست بنیان نظریه پردازان پیروان کلیسا تحویلم دادند!
یاللعجب خداوند دانا و توانا دین محمدی(ص) را دین همیشگی و امر به معروف و
نهی از منکر را فریضه ای ابدی دانسته است، ولی برخی از بندگان خدا نهی از معروف و
پشتیبانی از منکر را منطق و نوشتن خود کرده اند! و گویا دین داری برخی ها
به حدی بالا بود، که کاتولیک تر از پاپ شدند و به همین دلیل نه تنها از
مفسده های ماهواره و من و توییها، نکته ای ننوشتند، بلکه گفتند چرا شمای
طلبه به «من و تویی ها» تهمت می زنید؟!
راستی کدام عقل سلیم می پذیرد، اگر صدا وسیمای کشورمان دارای مشکلاتی بود، به تلافی آن مشکلات، به شبکه های ماهواره ای اعتماد کنیم؟!
از توان موشکی کشور نکاتی نوشتم. برخی به حدی بی اطلاع بودند، و ذهنشان
فقط انبار انتقاد و نامهری به نظام است، خیال کردند اسرار نظام را فاش کرده
ام! و گفتند کارشناسان نظامی هم فقط کلیاتی بیان می کنند و مانده ایم شما
این جزئیات را چگونه فاش کرده ای؟! شمای طلبه این اطلاعات را از کجا گرفته
ای؟!
این نوع انتقاد تخریب ها مرا به یاد نامه امام موسی صدر به مرحوم صادق طباطبایی انداخت که فرمودند: «هرگاه اشکالی در یکی از بحثهای دینی برای تو و یا برای یکی از دوستانت
پیش آمد، با نهایت خوشوقتی آماده جواب نوشتن به نامهها هستم. اصولاً
این قسمت از مکاتبات را از بهترین وظایف خود میدانم. تو خود میدانی که در
هفته متجاوز از هفت ساعت در مدارس اینجا و بیروت با جوانان سر و کله
میزنم. من به آنها گفتهام که درِ سالن را میبندیم و درِ دهانها را
میگشاییم. آنچه میتوانید سؤال کنید. و من آماده پاسخ دادن به آنها
هستم.»
بنابراین هرچند باز گشایی دهان ها و جواب شبهات کاری عقلانی و پسندیده است
ولی ای کاش همه ی قلم داران و منتقدین نیز روشمند نقد کنند و بیش از این
حرمت نقد و انتقاد را به نمایش بگذارند و به رخ مبارک دین ناخن نکشند و
لجبازانه دین را به بی خاصیتی وکهنگی متهم نکنند.و همانطور که خودشان
آزادنه نظریه پردازی می کنند،در پی سلب آزادی بیان دیگران نباشند.
گفتنی است، چیزی که بیش از هرچیزی دلم را می سوزاند این است که برخی ازاین
همیشه معترضان و منفی بافان،گاه در مقام تعلیم و تربیت قرار دارند.راستی
طلبه یامعلمی که امربه معروف و نهی از منکر نمی کند و به فرموده ی امام
علی(ع) مرده ای در میان زندگان است،چگونه می تواند شمع امید را در دل
دیگران روشن کند؟
کسی که هرسال چند متری از زیر چتر انقلاب اسلامی فاصله می گیرد،و گاه همهی
تمجیدهایش را نثار غرب می کند،چگونه می تواند دانش آموزی انقلابی و ضد
استعماری را تحویل جامعه دهد؟!
اگر کسی به اشغال سرزمین های فلسطین باور نداشته باشد.و در این مورد دانش و
بینشی ناصواب داشته باشد، آیا دانش آموزی صهیونیسم ستیز را تحویل جامعه می
دهد؟
به یقین اگر طلبه یا معلمی که نقش تعلیم و تربیت جامعه را بر عهده
دارد،خودش مهذب و دلداه معارف اسلامی نباشد هر گز نمی تواند شاگردانی مهذب
و آرمانگرا و انقلابی را تحویل جامعه دهد.
و اگر معلم یا طلبه ای چراغ امربه معروف و نهی از منکرش خاموش باشد، مخاطب و
دانش آموز او چگونه به این فریضه ی فراموش شده روی خواهد آورد؟
اگر کسی فناوری هسته ای را بی فایده و مدیریت کشور را به لجبازی متهم کرد،و
همه تحریم ها را به خودی ها ربط داد، خانواده و ...این شخص که الگویی غیر
از او ندارند،چگونه خواهند شد؟
در گسترهی گسترده مسولین و مدیران نیز کشور عزیزمان از تندروی رنج برده
است.روزی اردوکشی خیابانی و آتش زدن اموال عمومی و متقلب جلوه دادن نظام را
شاهد بودیم و روزی نیز دفاع تمام قد دکتر احمدی نژاد از رحیمی و خط قرمزی
شدن کابینه و... را تجربه کردیم.
او در هشتم تیرماه 90 فرمودند: «کابینه خط قرمزی است که اگر بخواهند به آن
دستاندازی کنند، دیگر من باید وظیفه قانونی خود را انجام دهم و این حتما
به کشور آسیب میزند!»
به هرحال دستگاه قضا با قدرتی قابل تقدیر حکم قطعی رحیمی را صادر کرد و
حکم پنج سال و ۹۱ روز حبس و پرداخت سه میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان را به
اجرا گذاشت.
به فرموده امام خمینی«ره»: «باید همه بیدار شویم همه توجه کنیم هم اصلاح کنیم خودمان را که خدای
نخواسته تخلّف نکنیم و هم توجه کنیم به این که اگر یکی تخلف کرد جلویش را
بگیریم نه با داد و دعوا، با ملایمت، اگر یک کسی کار خلافی کرد و صد نفر
آدم با ملایمت سلام کرد تعارف کرد… آن کار خوب نبوده تأثیر میکند در انسان
و نمیتواند تخلّف کند.» صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۴۹۱، ۱۵ تیرماه۵۸
و به فرموده امام موسی صدر: «امیدواریم که از تنگ نظری قدیمیان، و از تندروی امروزیان، که نتیجه و عکس
العمل آن افراط بوده است، بر حذر باشیم و فرزندانمان آیندهای سعادتمند
داشته باشند.»
ممنون ز روشن گری شما