گروه بین الملل، یک اندیشکده امنیتی اروپایی در گزارشی ویژه به بررسی سیر تحول ساختار و راهبرد نظامی جدید حزبالله لبنان در جنگهای این نیرو با رژیم صهیونیستی و داعش پرداخت.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از اشراف، اندیشکده مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا در گزارشی به قلم فلورنس گاب تحلیلگر ارشد این مؤسسه به راهبردهای نوین و قدرت نظامی حزبالله پرداخت و نوشت: پس از حملهی غافلگیرانهی حزبالله به یک گشتِ اسراییلی در تلافیِ حملهی هوایی [اسراییل] که موجب کشته شدن شش فرمانده [حزبالله] در اواخر ماه ژانویه شد، حسن نصرالله رهبر حزبالله اظهار داشت که "مقاومت دیگر قواعد جنگ را رعایت نخواهد کرد، و ما … این حق را داریم تا در هر زمان، هر مکان، و به هر شیوهای، با دشمن روبرو شویم.” این اظهارات، نشاندهندهی ماهیت هیبریدی ساختار این گروه نظامی لبنانی است: و این گفتهها گواهی است که نشان میدهد این گروه نظامی میتواند به آسانی و به سرعت، گونههای گوناگونِ جنگهای نامنظم را اجرا نماید، و در همان حال، شکل و ساختار یک نیروی نظامی متعارف را حفظ نماید.
- سه نوع جنگ
۱. نامنظم (برای نمونه القاعده در مغرب اسلامی)
سازماندهی: آموزش یا نظم اندک؛ ساختار سلولی و غیرمتمرکز
سلاحها: سلاحهای سبک، راکتانداز (آر. پی.جی)، خمپارهانداز، موشکهای کوتاهبرد
۲. هیبریدی (ترکیبی) (برای نمونه حزبالله)
سازماندهی: آموزش و نظم بهنسبت مناسب، واحدها در اندازهی گردان، ساختار فرماندهیِ بهنسبت متمرکز
سلاحها: مشابه سلاحهای دستههای [نظامی] نامتعارف، ولی با قابلیتهای بالاتر (موشکهای دوربردتر، موشکهای ضدتانک، سیستمهای قابلحمل پدافند هوایی)
۳. منظم (مانند نیروهای مسلح سوری)
سازماندهی: سلسلهمراتبی، آرایش [نظامی] بزرگتر، رویهمرفته متمرکز، بسیار منظم و آموزشدیده
سلاحها: تمامی انواع ادوات نظامی – پدافند هوایی پیچیده، موشکهای بالستیک، نیروهای زمینی منظم، نیروهای ویژه، نیروی هوایی، نیروی دریایی
■ ماهیت جنگ هیبریدی ■
- جنگ هیبریدی (ترکیبی) چیست؟
جنگ هیبریدی، که گاهی از آن با عنوان عملیاتهای پیچیده، جنگهای کوچک، و یا جنگهای نامنظم نیز یاد میشود، بیانگرِ بهکارگیری ترکیبیِ قابلیتهای نیروهای [نظامی] متعارف به شیوهای پیچیده و هماهنگشده است. این نوع نبرد، شامل عواملی است که از تاکتیکها و آرایشهای [نظامی] گرفته، تا حملات نظامی و غیره را در بر میگیرد. جنگهای هیبریدی بر خلاف جنگهای نامتقارن و چریکی، به لحاظ عملیاتی رهبری شده، و در میدان نبرد هماهنگ میگردد؛ بنابراین، اینگونه نبردها مستلزم داشتن یک فرماندهی متمرکز و ساختارِ کنترل [روند نبرد] است (و بنابراین میتوان آن را تا اندازهای یک نهاد به شمار آورد). بنابراین، طبیعی است که بیشتر بازیگرانِ غیردولتی، از اینگونه امکانات و شرایط برخوردار نیستند. میتوان گفت که جنگهای هیبریدی در این چهارچوب، از تمامی ترفندهای [آموزش داده شده در] کتابها بهره میبرند، و تاکتیکهای نظامی و فنآوری را با هم ترکیب کرده و در روشهایی جدید و غیرمنتظره بهکار میگیرند. این گونه از نبرد، به لحاظ گزینش تاکتیکی، تنها محدود به بازیگران غیردولتی و ضعیف نیست، و به خودی خود نیز جدید به شمار نمیآید.
■ حزبالله، از هنگام تشکیل در ۱۹۸۵، تا بدل شدن به مقاومت رسمی لبنان در ۱۹۹۰ ■
- از جنگجویان شهری تا نیروی مقاومت
اگرچه حزبالله در سال ۱۹۸۵ به عنوان یک گروه شبهنظامیِ نوعی که در نبردهای نامتقارن شرکت میکرد زاده شد، اما به مرور زمان به نهادی تبدیل شد که توانایی شرکت در انواع بسیار گوناگون جنگ را داشت. در حین جنگ داخلی لبنان، هنگامی که حزبالله چیزی بیش از یکی از دستهی شبهنظامی ارتش لبنان نبود، اغلب در بمبگذاریهای انتحاری و یورشهای مرزی در غرب اسراییل و علیه نیروهای آن شرکت داشت – که هر دوی این عملیاتها به لحاظ نظامی نه پیچیده است و نه کارآمد.
هنگامی که حزبالله در سال ۱۹۹۰ به مقاومت رسمی لبنان در برابر اشغالِ اسراییل تبدیل شد، تاکتیکهای [نظامی] آن تا حدودی تغییر یافت. [از آن هنگام به بعد] حزبالله به شیوههای نامتقارن جنگی روی آورد – ولی همچنان توانایی انجام جنگهای منظم را در عملیاتهای خود نشان میداد.
■ تاکتیک نظامی حزبالله در برابر اسراییل ■
این گروه شیعهمذهب [(حزبالله)] به مواضع اسراییلی در نواحی امنیتی – زمینهای کشیده شده از درون لبنان که اسراییل آنها را به عنوان سدّی در برابر نفوذ [عوامل حزبالله] تصرف نموده است – یورش میبرد، سپس به روستاهای نزدیک عقبنشینی کرده و در میان جمعیت غیرنظامی روستا فرو میرود. حزبالله در پاسخ به هرگونه تیراندازی از سوی اسراییل، موشکهای کاتیوشا را به عنوان عملی که نصرالله از آن به عنوان "سیاست تلافیجویانه” نام میبرد، به سمت اسراییل روانه میکرد. حزبالله هر زمانی که اینگونه میپنداشت که اسراییل این قانونِ نانوشته را نقض کرده است که استفاده از خشونت تنها در نواحی مشخص و بخصوص مجاز است، از این تاکتیک بهره میبرد.
اینکه این گروه [(حزبالله)] به این مرزهای جغرافیایی چسبیده است، نشان میدهد که حزبالله در حیات دوم خود به عنوان یک نیروی مقاومت، موضع متعارفتری اتخاذ نموده است. حزبالله همچنین تاکتیکهای چریکی مشخصی را رد کرد، و برای نمونه از فرستادن مبارزانِ خود به اسراییل برای انجام هرگونه عملیات (همانگونه که سازمان آزادیبخش فلسطین انجام داده بود) خودداری نمود.
■ نمایش قدرت غیرمنتظرهی حزبالله در جنگ ۳۴ روزه علیه اسراییل در سال ۲۰۰۶ ■
- [جنگ] هیبریدی غافلگیرکننده در سال ۲۰۰۶
تحول بی سر و صدای حزبالله از یک نیروی چریکی به یک بازیگر متعارفتر، پنهانی و بدون جلبتوجه پیش رفت و تنها حین جنگ ۳۴ روزهاش با اسراییل در سال ۲۰۰۶ بود که آشکار گردید. این سازمان، تاکتیکها و قابلیتهایی از خود نشان داد که بسیار فراتر از آن چیزی بود که انتظار میرفت. و سپس به نماد جنگهای هیبریدی بدل شد. پس از تهاجم اسراییل، حزبالله به خوبی از نواحی ناهموار لبنان که مناسب حرکت پیادهنظام، ولی کابوسی برای مانورهای مسلحانه است، بهره برد. حزبالله همچنین به خوبی از روستاهای بالای تپهها که میدانِتیری بینظیر در اختیار آنها قرار میداد و به آسانی میشد از آنها دفاع کرد، بهره برد. مزیتِ دیگر این روستاها این بود که ساکنان آنها پشتیبان اقدامات حزبالله بودند. حزبالله از ترکیب تاکتیکهای پیشرفتهی نظامی و ادوات جنگی سنگین – مانند راکتها، خمپارهاندازها، و موشکهای زمین به هوا و زمین به دریا – استفاده نمود، و جادههایی که تانکهای اسراییلی از روی آنها رد میشدند را مینگذاری کرد.
■ دلایل موفقیت نظامی حزبالله در جنگ ۳۴ روزه علیه اسراییل ■
هرچند حزبالله به لحاظ شمارِ نفرات پایینتر از اسراییل بود، ولی واحدهای آن آموزشدیده، منسجم، و منظم بودند، و در دفاع از قلمرو بسیار تبحر داشتند. حزبالله که به لطفِ یک نظام ارتباطی پیچیده، امکان تماس با سلسلهمراتب فرماندهی را داشت، با موفقیت تاکتیکهای دفاعی خارپشت را به اجرا گذاشت – برای نمونه، اجرای تاکتیکهای دفاعی در پناهگاههای زیرزمینی سنگربندیشده، مانند یک نیروی [نظامی] منظم. حزبالله در حین نبرد [۳۴ روزه با اسراییل]، موفق شد تا با استفاده از موشکاندازهای پنهانشده (حتی در پشت خطوط دشمن)، موشکهایی را به سمت اسراییل روانه سازد – که اینها همه بخشی از پیامهای راهبردی آنها بود.
هیچیک از این تاکتیکها [ی بهکار برده شده توسط حزبالله] جزء ویژگیهای نیروهای چریکی که اغلب بر شیوههای جمعیتمحور اتکا میکنند تا خودشان را پنهان سازند، به شمار نمیآید. حزبالله در اصل اسراییل را به این دلیل غافلگیر کرد که به شیوهای [در جنگ] رفتار نمود که نه توسط نیروهای [نظامی] نامنظم پیاده میشد، و نه توسط یک بازیگر دولتی [منظم].
■ مرحلهی نظامی جدید حزبالله■
- و اما سوریه
حزبالله با شرکت در جنگ داخلی سوریه به یک مرحلهی نظامی جدید پای نهاده است: حزبالله هماکنون دوشادوش نیروهای رسمی رژیم بشار اسد، با دستههای شورشی میجنگد. قابلیتهای هیبریدی حزبالله در اینجا وارد کار میگردد و با واحدهای پیادهنظام و شناسایی خود، و نیز با دستههای تکتیرانداز خود، کارِ ارتش سوریه را تکمیل میسازد.
همچنین، گفته میشود که حزبالله در حال دادن آموزش و یاریرسانی به نیروهای دولتی سوریه است تا از این طریق قلمروهای تصرفشده، بهویژه در نواحی ساختهشده، را بگیرد. این مؤلفهی شهری را میتوان دوباره نشانهای دانست از نیرویی که به جنگ در نواحی تپهای و روستایی جنوب لبنان خو گرفته است.
■ حزبالله و کمک به نیروهای دولتیِ پشتیبان بشار اسد ■
مهارتهای تازهکسبشدهی حزبالله را میشد بهویژه در حین حمله به القصیر، شهری نه چندان دور از مرز لبنان-سوریه به خوبی دید. حزبالله نه تنها این حمله را برنامهریزی و پیاده کرد، بلکه این کار را به یک شیوهی متعارف نظامی نیز انجام داد: نخست، دورادور این شهر را محاصره کردند، و سپس با توپخانه و حملات هوایی سوریها، آن را مورد حمله قرار دادند. پس از آن، نیروهای زمینی حزبالله که در قالب واحدهایی به اندازهی گروهانهای ۱۰۰ نفری اقدام میکردند، وارد شهر شدند تا بلوک به بلوک آن را از وجود دشمن پاکسازی کنند. در حین این حملات، از کدهایی برای نام مکانها و اهداف بهره برده شد تا امکان برقراری ارتباط سریع و غیرقابل رمزشکنی میسر گردد.
بنابراین، حزبالله در سوریه از یک نیروی محلی نامتقارن به یک نیروی متعارف شهری تبدیل شد – و بار دیگر ثابت کرد که توانایی بیهمتایی در تطبیق دادن خود به لحاظ عملیاتی دارد.