بعد از اجلاس وین 8 که مذاکرات برای هفت ماه دیگر تمدید شد، برخی خوشحال بودند که این فاصله خوبی برای رفع اختلافات و کسب دستاورد در محیطی آرام و بدون فشار است و برخی دیگر چون نگارنده معتقد بودند ای کاش مذاکرات در همان اجلاس وین 8 با کمی انعطاف طرفین خاتمه مییافت و به آینده موکول نمیشد. تحلیل دسته دوم مبتنی بر دو استدلال بود؛ اول اینکه مذاکرات هستهای به انتهای خود رسیده و در ادامه آن از مذاکرات کارشناسی نتایج چندان جدیدی بهدست نمیآید. دوم اینکه گذشت زمان به نفع آنها که به صلح و امنیت میاندیشند، نیست و تندروها و مخالفین صلح جهانی درصدد تخریب هرنوع توافق هستهای بین ایران و گروه 1+5 خواهند بود. ازقضا شاهد از غیب آمد و نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی در همان روز تمدید مذاکرات هستهای طی مصاحبهای با خوشحالی از اینکه توافقی صورت نگرفته، اعلام کرد تمام تلاش خود را بهکار خواهد گرفت که هرگز موافقتی در پایان هفت ماه هم صورت نگیرد. در همین راستا برخی کشورهای منطقه و تندروها در آمریکا دست بهکار شدند و شرایطی برای دولت آمریکا بهوجود آوردند که نتانیاهو با سفر به آمریکا در زمینه ایرانهراسی به کنگره آمریکا رهنمود ارائه دهد! اکنون شاید ایران و آمریکا و کشورهای اروپایی به اهمیت مختومه کردن پرونده هستهای ایران در شرایطی احترامآمیز و با حفظ منافع و امنیت ملی ایران و جهان پی برده باشند و از این جهت تفکری عمومی در همه این کشورها به وجود آمده که نبایستی به تندروها و معاندین فرصت تخریب در مذاکرات هستهای داد. ایران حقیقتا در منطقه پرآشوب خاورمیانه احتیاج دارد هرچه زودتر انرژی و توان خود را از پرونده هستهای آزاد نموده و صرف اهداف و بحرانهای منطقهای نماید. دولت دموکرات آمریکا هم نیازمند یک توافق آبرومند با ایران است تا بتواند در قبال تندروهای جمهوریخواه قدعلم نموده و روشهای مسالمتآمیز و دیپلماتیک خود را کارسازتر از روشهای تحریم و تهدیدآمیز جمهوریخواهان معرفی نماید. ورود مقام معظم رهبری به این بحث و طرح دیدگاههای ایران چند هدف را محقق خواهد کرد: اول اینکه ایران هیچ تمایلی به طولانیکردن مذاکرات هستهای ندارد. دوم اینکه جمعبندی ایران این است که تمدید مذاکرات دیگر لزومی ندارد و همه بحثهای لازم صورت گرفته و در چند ماه آینده باید به پایان برسد. سوم اینکه ایران بهدنبال یک پایان خوب براساس منافع و امنیت ملی خود و حفظ حیثیت ایرانی است. چهارم اینکه مذاکرات تا بهحال در مسیر درستی پیش رفته و مذاکرهکنندگان گامهای استواری برداشتهاند. پنجم اینکه مذاکرات فنی و مذاکرات سیاسی باید به یک نتیجه مطلوب رسیده و با قبول یکی، خللی در دیگری بهوجود نیاید. بهعبارت دیگر توافق سیاسی بر روی اصول مذاکره باید همراه با توافق روی جزئیات و بحثهای کارشناسی باشد که مذاکرهکنندگان را زمینگیر ننماید. از قضا همزمان جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا هم اعلام نمود که اگر تا اوایل فروردینماه روی ساختار توافق هستهای دیدگاه مشترک بین دو طرف بهوجود نیاید، به معنای این است که بحثهای فنی تا اوایل تیرماه94 نیز به نتیجه نخواهد رسید لذا لزومی به ادامه مذاکرات فنی مشاهده نمیشود. بهعبارت دیگر از نگاه دولت آمریکا هم بحثها به پایان رسیده و باید در جایی توافق نمود و وقت باقیمانده را به نگارش متن اختصاص داد. این اشباع بحثها و گفتگوها به ایران و گروه 1+5 میآموزد که زمان تصمیمگیری فرا رسیده و یکی به امید انعطاف دیگری نباید باشد. درحقیقت هردو طرف باید اراده برای توافق و پایان دادن به مذاکرات هستهای داشته باشند وگرنه مذاکرات برد-برد، آبرومند و از نوع خوب محسوب نمیشود. با این ترتیب پیشبینی میشود شتاب جدیدی به مذاکرات ایران و گروه 1+5 داده میشود که با عبور از برخی جزئیات تا پایان اسفندماه به توافق اصولی دست یابند. خوشبختانه دیدگاه دکتر ظریف، وزیر خارجه کشورمان هم منطبق بر همین ساختار بوده و معتقد است مذاکرات باید در همان اجلاس وین به پایان میرسید لذا از این اعلام پایان وقت نهتنها نمیهراسد بلکه استقبال مینماید که با مضاعف نمودن تلاشهای دیپلماتیک خود به یک توافق برد-برد دست یابد، توافقی که یک طرف آن تعلیق و سپس لغو تحریمها محسوب میشود و طرف دیگر آن اثبات صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران در دوره اعتمادسازی.
* سفیر و نماینده دائم اسبق ایران در سازمان ملل متحد- ژنو و مشاور وزیر امور خارجه
منبع: روزنامه آرمان امروز