گروه سیاسی، یک اندیشکده آمریکایی میگوید روند سیاست خارجی دولت آمریکا به نفع ایران خواهد بود؛ و به نظر میرسد تا زمانی که دوران ریاست جمهوری اوباما تمام شود هیچ کشوری بر روی زمین بهاندازه ایران از دولت او منفعت نخواهد برد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از اشراف، اندیشکده کارنگی در یادداشتی به قلم دیوید روتکوف نوشت: با سفر رئیسجمهور اوباما به هند، که با استقبالی گرمی نیز روبرو شد، مفسرین بار دیگر از ادعاهای منسوخ شده دولت اوباما درزمینه چرخش به سمت آسیا سخن به میان آوردند. دیگر حوادث هفتههای اخیر – از تصمیم رئیسجمهور برای ترک زودهنگام دهلی برای شرکت در مراسم خاکسپاری «ملک عبدالله» در ریاض تا آشوبها در یمن، از دیپلماسی در حال انجام با ایران تا تلاشهای «بنیامین نتانیاهو» برای تضمین روابط با اوباما، که بدترین نمونه در تاریخ روابط میان آمریکا و اسرائیل محسوب میشود – حکایت از این دارد که میراث سیاست خارجی دولت فعلی بر توازن مجدد راهبردی متفاوتی مبتنی خواهد بود. این روند بهنحویکه در چهارچوب سیاست خارجی آمریکا بیسابقه بوده است، به نفع ایران است؛ و به نظر میرسد تا زمانی که دوران ریاست جمهوری اوباما تمام شود هیچ کشوری بر روی زمین بهاندازه ایران از دولت او منفعت نخواهد برد.
■ توافق با ایران را تنها راهحل پیش روی اوباما ■
البته تمام اینها نتیجه کار کاخ سفید نیست، و درواقع برخی از اینها در بلندمدت در جهت خلاف منافع ماست. بااینحال شکی وجود ندارد، که برخی از دستاوردهای مهمی که به نظر میرسد در آینده نزدیک متوجه تهران باشد بیش از سیاست چرخش به سمت خاورمیانه (سیاستی که مطابق با ایدهها و تلاشهای طیفی از دستیاران ارشد و اعضاء کابینه او است و نه خواست اوباما و نزدیکانش) برآمده خواست درونی خود رئیسجمهور است. این دستاوردها ازاینقرارند؛ مسئله میراث سیاست خارجی در وهله نخست مطرح است. با تداوم گفتگوها در فضایی پرالتهاب موجود، تیم سیاست خارجی اوباما توافق با ایران را تنها راهحل پیش روی خود میبینند. در سوی دیگر امکان برخی پیشرفتها در توافق تجاری همکاری فرا آتلانتیک وجود دارد که چنانکه طرفدارانش ادعا میکنند اهمیتی ندارد.
■بیم و امیدهای توافق هستهای برای آمریکا■
این قطعاً حرکتی سازنده است، اما در عالم واقع روابط ما با بزرگترین بازیگران آسیایی، یعنی چین و هند، را بهبود نمیبخشد. گذشته از این مسئله اتفاق خاصی به وقوع نپیوسته است. توافق با ایران اگر عملی شود، بر روی کاغذ برنامه هستهای ایران را متوقف میکند. این امر قطعاً حرکتی مثبت است؛ اما این توافق تضمینی نمیدهد که تهران در آینده خلاف تعهداتش عمل نمیکند یا به رویه ۳۰ ساله خود– یعنی ایجاد بیثباتی در منطقه؛ امری که نیازی به استفاده از سلاح هستهای ندارد -ادامه نمیدهد. چیزی که توافق در بر خواهد داشت – علیرغم رویکرد خصمانه کنگره در برابر ایران یا تحریمهای جدیدی که کنگره وضع خواهد کرد و وتوهای رئیسجمهور که میان کنگره و رئیسجمهور ردوبدل میشود- رفع تحریمهایی از سوی کاخ سفید است.
■نتایج یک توافق هستهای ■
یک توافق هستهای احتمالاً روابط میان ایران و آمریکا را بهبود میبخشد، و درعینحال انگیزهای برای دیگر کشورها برای ازسرگیری روابط تجاری با ایران است (بیش از مقدار فعلی). ایران وجهه خود را بازخواهد یافت؛ و جایگاه بهتری میان کشورها خواهد یافت. از مزایای اقتصادی توافق بهرهمند خواهد شد و دشمنان این کشور مغلوب میشوند؛ اما اگر رئیسجمهور فکر میکند که یک دیدار از عربستان سعودی باعث میشود که از بدبینی این کشور نسبت به توافق با ایران کاسته شود، اشتباه میکند. اوباما نمیتواند آنها را متقاعد کند که از تفاوت فرهنگی میان دو کشور که پیشینهای ۱۰۰۰ ساله دارد، چشمپوشی کنند. این رویکرد آمریکا از سوی متحدان سنی در خلیجفارس بهمثابه یک خیانت نگریسته میشود. آنها عملگرا هستند. برخی از آنها از همین حالا خود را برای کنار آمدن با آنچه آن را بهمثابه یک بازنگری گریزناپذیر مینگرند، آماده میکنند.
■علت نگرانی کشورهای حوزه خلیجفارس از گرم شدن روابط ایران و آمریکا■
آنها در آینده نزدیک ایران را بهمثابه سدی در برابر دشمنان خطرناکترشان – سنیهای افراطگرا- خواهند دید (این منطقه جایی است که دشمن دشمن من دوست من است.) اما آنها از این وضعیت چندان هم خوشحال نیستند و دشمنی هزارساله همچنان به یک دلیل پابرجاست. دلیل اینکه آنها اینقدر ناخشنودند تنها این نیست که آمریکا روابط خود را با ایران تغییر داده و در جهت تقویت اقتصادی و سیاسی این کشور برآمده است، بلکه مشکل آنها این است که سیاستهای آمریکا – شامل کنشها و بیکنشیهای این کشور – به فعالیتهای ایران در تثبیت موقعیت خویش کمک کرده است. بخشی از این روند موجود تقصیر اوباما نیست بلکه بر عهده سلفش است: جنگافروزی «بوش» نیروهایی نظیر داعش را آزاد کرد و دولت بعث در عراق را با دولتی که آشکارا هم از جنبه حفاظتی و هم از بعد حمایتی وابسته به ایران است، جایگزین ساخت.
■دستاوردهای ایران در منطقه ■
علاوه بر این آمریکا نیروی هوایی لازم که نیروهای ایرانی را قادر میسازد که سرزمین متحد خود را حفظ کنند را برای این کشور مهیا ساخته است؛ امری که جایگاه ایران در عراق را بیشازپیش تثبیت میکند. (اتفاق مهم چند هفته گذشته این بود که اسرائیل، متحد دیرینه آمریکا، حملهای را به سوریه انجام داد که منجر به کشته شدن یک ژنرال ایرانی در سوریه شد، اسرائیلیها درواقع عضو یک سازمان نظامی را کشتند که اکنون در کنار و هماهنگ با آمریکا در کشور عراق میجنگند.) ایران کشوری در خاورمیانه است که دستاوردهای مادی قابلتوجهی از قِبَل ناآرامیهایی که منطقه را احاطه کرده است، به دست آورده است. گروه حوثی در یمن، یک گروه شیعه تحت حمایت ایران، – حداقل در بخش وسیعی از این کشور- به قدرت دستیافته است. بغداد اکنون مستقیمتر از همیشه و بیش از هرزمان دیگری به ایران وابسته است؛ ایران نیروهای زمینی زیادی برای نبرد با داعش و حفاظت از شیعیان عراق از تروریستها به عراق اعزام کرده است.
■ آمریکا خواهان ماندن «بشار اسد» بر مسند قدرت است ■
حتی در سوریه، متحد ایران «بشار اسد» پیامهای زیادی دریافت کرده است که آمریکا خواهان ماندن او بر مسند قدرت است در این میان حزبالله همچنان در لبنان قدرتمند است و در جنوب سوریه نیز دستاوردهایی داشته است. علیرغم تلاشهای کنگره برای تأثیر بر گفتگوهای هستهای میان ایران و آمریکا با وضع تحریمهای جدید، به نظر آشکار میرسد که ایرانیها روزی از دوران اوباما همچون دورانی یاد خواهند کرد که هرچند– با وضع تحریمها بر این کشور- بد شروع شد ولی پایان خوشی داشت؛ اما به نظر نمیرسد دو کشوری که آمریکا در جهت کمک به ایجاد به ثبات در آنها جنگید، عراق و افغانستان، دو کشوری که تا ۲۰۱۶ همچنان دچار تشتت خواهند بود و نبردهایی خشن و بیثبات کننده را تجربه خواهند کرد، این احساس را داشته باشند. متحدان آمریکا در خلیجفارس نیز که با فشار افزایش تولید نفت و گاز (به رهبری آمریکا) مواجهاند، وضعیتی که با پیشرفت انرژیهای تجدید پذیر و افزایش کارایی در حوزه انرژی تشدید شده است، از این دوران بهخوبی یاد نخواهند کرد.
■ ارتباط اوباما-«نتانیاهو» بدترین رابطه در طول تاریخ ■
تقریباً همه در خلیجفارس با تهدید توسعه افراطگرایی مواجهاند و از ماهیت سست حمایت آمریکا از متحدان سنتیاش صدمه دیدهاند. واقعیت این است که: آنها به آمریکا مثل سابق اعتماد ندارند. مصر و ترکیه، دو قدرت منطقهای دیگر با تأثیر تاریخی قابل قیاس با ایران، نیز با چالشهای داخلی مواجهند؛ و اسرائیل؟ بله، یکی از مقامات ارشد پیشین دولت اوباما سخن من را تائید کرد که ارتباط اوباما- «نتانیاهو» را میتوان بدترین رابطه در طول تاریخ دانست. او گفت «البته رابطه «بگین» و «کارتر» نیز بد بود؛ اما نه تا این حد.» به نظر من این سخن درست است. درحالیکه میتوان تصدیق کرد اوباما کارهای زیادی برای تخریب رابطه انجام داده است (و تیم اوباما نیز به سخنان نخستوزیر اسرائیل وقعی نمینهد)، اما باید گفت اخیرترین مناقشه در روابط تماماً تقصیر «نتانیاهو» است (امری که با تأکید نخوت بار و غیر سازنده سخنگوی کنگره «جان بونر» همراه بود).
■ دعوت از «نتانیاهو» برای سخنرانی در کنگره اشتباه بزرگی بود■
تصمیم «نتانیاهو» برای پذیرفتن دعوت «بونر» برای سخنرانی در برابر کنگره در خصوص تهدیدات برنامه هستهای ایران موردی از فرستادن آدمی اشتباه در زمانی نامناسب برای ارائه سخنرانیای اشتباه در مکانی نامناسب است. اگر «بنیامین» واقعاً به دنبال تضمین امنیت اسرائیل بود، چنانکه چنین ادعا میکند، باید منتظر میماند و امیدوار بود – و دولت اوباما را برای ارائه تضمین تحتفشار قرار میداد – که راه توافق راهی خوب و صلحآمیز برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی باشد؛ و اگر آن زمان توافق را مخدوش و غیرقابل اجرا میدید آن موقع میتوانست با آن مخالفت کند؛ اما اینکه یک نفر بخواهد به کنگره بیاید تا سیاستهای آمریکا را تغیر دهد و مذاکراتی را که در حال جریان است از مسیر خارج کند، امری بیسابقه و نادرست است.
■بررسی نتایج توافق با ایران ■
علاوه بر این، این کارها میتواند عواقب بدی برای «نتانیاهو» داشته باشد – که حداقل این عواقب تثبیت این ذهنیت نزد مشاوران اوباما است که اگر آنها کاری انجام دهند که نتیجهاش به حاشیه راندن «بنیامین» باشد، از سوی اوباما مورد استقبال واقع خواهد شد. این رویکرد برای ارتباطی کلیدی میان دو کشور نیز مضر است و تنها نشانی بر تقصیری دوطرفه و لزوم بازنشانی روابط است. روابط چالشبرانگیز با ایران در مرکز تمامی این مشکلات است. اگر یک توافق با ایران مانع پیشبرد برنامه هستهای تسلیحاتی این کشور شود این امر یک برد محسوب میشود؛ و اگر به این منجر شود که آمریکا در راه مبارزه با افراطگرایی به شریک تازه دست یابد نیز بسیار مطلوب خواهد بود. اگر این روند به استقرار سیاست جدیدی از سوی آمریکا در منطقه منجر شود که بر مدیریت توازن منطقهای بین کنشگران عمده منطقه برای حفظ ثبات و مقابله با تهدیدات متکی باشد نیز کاری مطلوب است.
■تحقق وعده اوباما درباره ایران در کمپین ۲۰۰۸■
سرانجام اگر این روند به یافتن راهی برای همکاری با متحدان سنتی آمریکا از اسرائیل گرفته تا کشورهای خلیجفارس، بازگرداندن ثبات به منطقه، تقویت اصلاحات در ترکیه، مقابله با حمایت از افراطگرایی در میان برخی از متحدان ما در خاورمیانه، و حرکت به سمت استقرار دولت فلسطینی که به حق اسرائیل برای بقا احترام بگذارد، منتهی شود، نیز بسیار مثبت خواهد بود. بدین ترتیب رویکرد اوباما بهمثابه تحولی شگرف نگریسته خواهد شد – و او اعتبار مضاعفی خواهد یافت. به یاد بیاوریم که در حریان کمپین انتخاباتی اوباما در ۲۰۰۸ بود که وی تصریح کرد یکی از وجوه تفاوت سیاست خارجی او این است که به مسئله ایران خواهد پرداخت. اگر او این کار را با مدیریت راهبردی و محتاطانه روابط آمریکا در منطقه انجام دهد و تمامی گامهای لازم برای انجام این کار را بردارد، پیشرفتی بزرگ محسوب خواهد شد.
■ارزشگذاری چرخش آمریکا به سمت ایران ■
اما اگر ایران بیشازحد نیاز با رفع تحریمهای اقتصادی مواجه شود و همچنان به بیثباتی در منطقه دامن بزند، اگر در توافق فریبکاری کند، و بر سرعت نفوذ ایران که تهدیدی برای عربستان و دیگر متحدان مهم خلیجفارس است افزوده شود، اگر تقویت ایران شیعه تبدیل به دستاویزی برای جذب نیروی برای گروههایی مثل داعش یا القاعده شود، اگر اسرائیل اعتمادش را به دیپلماسی آمریکا از دست بدهد و زمینه جنگ این کشور با ایران فراهم شود، اگر روابط کلیدی آمریکا با کشورهای حوزه خلیجفارس همچنان بد و بدتر شود، و سرانجام اگر عدم دخالت آمریکا (یا دخالت پراکنده، و به لحاظ راهبردی نامناسب) باعث انتشار و نه جلوگیری از تروریسم شود، پس این چرخش به سمت ایران اشتباهی بزرگ خواهد بود؛ و آمریکاییها نیز کمکم به این نتیجه میرسند که رئیسجمهورشان فریبخورده است.
شما باید تشخیص بدهید که کدامیک از این گزینهها اتفاق خواهد افتاد؛ اما یکچیز قطعی به نظر میرسد. اینکه وقتی شما به کارنامه سیاست خارجی دولت اوباما در کتابهای تاریخ نگاه کنید، بیش از آنکه تلاشهای او برای توازن مجدد راهبردی آسیا توجه شما را جلب کند، رویکرد وی به ایران و کنشها و بی کنشیهای او در خاورمیانه ناآرام – و تلاشهای ناموفق او برای اعلان پایان جنگ آمریکا علیه تروریسم- جالبتوجه خواهد بود.