گروه ورزش جهان، ابتدا مقصر اصلي افول ميلان، مکس آلگري بود؛ سپس کلارنس سيدورف به عنوان مقصر معرفي شد و حالا اين پيپو اينزاگي است که بار نتايج ضعيف روسونري را به دوش مي کشد.
به گزارش بولتن نیوز، پس از 7 ماه حضور روی نیمکت میلان، اینزاگی خطر اخراج را هر هفته احساس می کند. هرچند پس از شکست مقابل لاتزیو در کوپا ایتالیا، مدیران باشگاه اعلام کردند که او همچنان به کارش در این باشگاه ادامه خواهد داد اما هیچ تضمینی وجود ندارد که اینزاگی تا پایان فصل هدایت میلان را برعهه داشته باشد.
البته آمار اصلا به سود "سوپر پیپو" نیست. تیم او در نیمه پایینی جدول سری A قرار دارد و تنها باید برای رسیدن به لیگ اروپا تلاش کند. راهیابی به چمپیونزلیگ که در ابتدای فصل به عنوان هدف اصلی میلان اعلام شد، کمی دور از دسترس به نظر می رسد. آنها در 20 بازی ابتدایی شان در رقابت های این فصل سری A، تنها 6 پیروزی به دست آوردند و از 4 بازی ابتدایی شان در سال 2015، تنها 1 امتیاز گرفتند؛ بدترین شروع میلان در 74 سال اخیر.
البته که میلان برای بازگشت به مسیر موفقیت، به تغییر نیاز دارد اما قربانی کردن اینزاگی، اتفاقی که پیش از آن برای آلگری و سیدورف رخ داد، راه حل این بحران نیست. اکنون زمان آن است که سیلویو برلوسکونی و آدریانو گالیانی به عنوان دلیل اصلی مشکلات میلاان معرفی شوند.
این دو دلیل اصلی قهرمانی هایی میلان در دهه 1990 بودند؛ بعد از اینکه برلوسکونی در سال 1986 میلان را خرید و با به خدمت گرفتن بهترین های فوتبال دنیا، یک تیم شکست ناپذیر را ساخت. آنها با هدایت آریگو ساکی، یکی از بزرگترین تیم باشگاهی دنیا را ساختند؛ تیمی که مارکو فن باستن، رود گولیت، فرانک رایکارد، فرانکو بارسی و پائولو مالدینی را در اختیار داشت. موفقیت های خیر کننده آن تیم باعث شد تا به پرافتخارترین تیم تاریخ از نظر کسب جام تبدیل شود.
اما بعد از آخرین قهرمانی میلان در سال 2007، پس از اینکه ستاره های پا به سن گذاشته ای مانند مالدینی، نستا، گتوزو، سیدورف و اینزاگی، روسونری را برای آخرین بار در اروپا به قهرمانی رساندند، افول این تیم آغاز شد؛ حتی قهرمانی تیم در اسکودتو در سال 2011 هم نتوانست این واقعیت را که میلان چه از نظر فوتبالی و چه از نظر مالی در سراشیبی سقوط قرار گرفته، پنهان کند.
البته افول ناامید کننده میلان دلایل متعددی دارد؛ از جمله افت کلی سری A، تاثیر کالچوپولی و سایر اتفاقات مالی در رابطه با دوران کاری برلوسکونی به عنوان یک سیاست مدار و بازرگان اما نخست وزیر سابق ایتالیا و گالیانی باید مسئولیت اصلی افت چند سال اخیر روسونری را برعهده بگیرند.
سیاست نقل و انتقالات باشگاه در این سال ها وحشتناک بود؛ فهرست خریدهای باشگاه بعد از سال 2007 پر از بازیکنانی است که بدون اینکه برای تیم تاثیرگذار باشند، به تیم های دیگر واگذار شدند؛ همین طور به خدمت گرفتن بازیکنان آزاد و بازیکنان پا به سن گذاشته ای که دوران اوج شان را سپری کرده بودند. فرناندو تورس، مایکل اسین، کریستین زاکاردو، نیکلا لگروتالیه، امرسون، مانسینی و بازگشت کاکا و آندری شوچنکو نمونه ای از این خریدهای بی حاصل میلان در این سال ها بود.
از این خریدها به نظر نمی رسد که گالیانی هیچ دید آینده نگرانه ای داشته باشد و یا اینکه پروژه ای در باشگاه تعریف شده باشد. بدتر از همه اینکه آنها تعدادی از ستاره های جوان و بااستعدادشان را به راحتی از دست دادند؛ ازجمله پیر امریک اوبامیانگ، سوکراتیس پاپاستوپولوس، ماتیئو دارمیان و داویده آستوری.
در مقابل، آنها برای بازیکنانی که می شد حدس زد آبی از آنها گرم نمی شود، هزینه های بی موردی انجام دادند. در سال 2013، گالیانی 12 میلیون یورو برای خرید الساندرو ماتری از یوونتوس هزینه کرد؛ مبلغی که یوونتوس برای خرید کارلوس تبس از منچسترسیتی پرداخت. ماتری تنها یک نیم فصل برای میلان بازی کرد و پیش از اینکه به فیورنتینا واگذار شود، تنها یک گل برای روسونری زد. در حالی که تبس در 74 بازی، 40 گل برای یووه زد. این اولین بار نبود که گالیانی مستقیما در موفقیت یوونتوس نقش داشت. تصمیم بی مورد او برای تمدید نکردن قرارداد با آندره آ پیرلو، نقشی کلیدی در احیای یووه از سال 2011 داشت. همه این تصمیمات در رسیدن میلان به تیم بی کیفیتی تاثیر زیادی داشته است.
البته بودجه ای که از اواسط دهه قبل در اختیار گالیانی قرار گرفت، بسیار محدود بوده است. برلوسکونی دیگر قادر نبود مانند گذشته برای تیمش سرمایه گذاری کند و این برای باشگاهی که از نظر تعداد قهرمانی در اروپا بعد از رئال مادرید دوم است، قابل قبول نیست. در چنین شرایطی، او یا باید یک شریک تجاری مناسب برای خود پیدا کند یا به کلی باشگاه را بفروشد. در حالی که او می خواهد همچنان قدرت اول میلان باشد؛ بدون اینکه هزینه چندانی برای ساختن تیم کند و این برای هواداران نمی تواند قابل قبول باشد.
میلان زمانی یکی از پیشروترین باشگاه های فوتبال اروپا در استفاده از علم روز بود. با حضور پزشک باتجربه ای مانند ژان پیر میرسمان در آزمایشگاه اختصاصی میلان، ستاره هایی مانند پائولو مالدینی و الساندرو کاستاکورتا توانستند تا 40 سالگی در بالاترین سطح بازی کنند اما با حضور برلوسکونی 78 ساله و گالیانی 70 ساله، که به نظر نمی رسد ارتباط چندانی با فوتبال مدرن داشته باشند، شرایط این روزهای میلان چندان عجیب نیست. میلان اکنون از نظر اقتصادی به اندازه ای شرایط نامناسبی دارد که آغاز یک دوره نوسازی، دور از ذهن به نظر می رسد.
در فهرست 20 باشگاه ثروتمند اروپایی که به تازگی منتشر شد، میلان به همراه اینتر، تنها باشگاه هایی بودند که درآمد فصل 14-2013 شان، نسبت به فصل پیش از آن کاهش پیدا کرده بود. آنها با 13.8 میلیون ضرر نسبت به فصل قبل، از جمع 10 باشگاه ثروتمند دنیا خارج شده بودند. درآمد میلان از بلیت فروشی های فصل قبل در سن سیرو تنها 24.9 میلیون بود؛ در حالی که درآمد رئال، بارسا، منچستریونایتد و آرسنال از بلیت فروشی در ورزشگاه های خانگی شان به بیش از 100 میلیون یورو رسید.
به نظر می رسد میلان فصل آینده هم در چمپیونزلیگ غایب خواهد بود و این به معنی ادامه پیدا کردن بحران مالی آنها حداقل در دو سال آینده است. شرایط مالی آنها به حدی وخیم شده که آنها برای کاهش مخارج، حتی مجبور به فروش اتوبوس اختصاصی باشگاه شدند. از سوی دیگر، قوانین فرپلی مالی باعث شده تا حتی اگر برلوسکونی می توانست به اندازه دهه 1980 و 1990 هزینه کند، باز هم امکان رقابت با بزرگان فوتبال اروپا در بازار نقل و انتقالات را نداشت.
در چنین شرایط نامساعدی، حتی اگر جنگ قدرت بین گالیانی و دختر برلوسکونی، باربارا، را در نظر نگیریم، چطور می توان انتظار اینزاگی را مسئول اصلی ناکامی میلان در داخل زمین دانست؟ اخراج اینزاگی هیچ چیزی را حل نمی کند زیرا مطمئنا سرنوشت مشابهی در انتظار جانشین او خواهد بود, چه این جانشین مائورو تاسوتی و لوچانو اسپالتی باشد و چه ژوزه مورینیو و پپ گواردیولا.