حجتالله
ایوبی شامگاه 14 بهمنماه با حضور در برج میلاد، به تماشای فیلم شکاف ساخته
کیارش اسدیزاده نشست و بعد از نمایش این فیلم به پرسشهای خبرنگاران پاسخ
گفت.
او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه سی و سومین جشنواره فجر بدون حاشیه و
هیجان برگزار میشود، تصریح کرد: به هر حال ما با ادامه آرامش سعی میکنیم
نگاه درست و اصولی به جریانهای سینمایی را رعایت کنیم.
ایوبی با تاکید بر اینکه آرامش سینما به نفع همه است، یادآور شد: مدیران
سینمایی نسبت به سینماگران تلاش کمتری در این زمینه به خرج دادهاند و
آرامشی که امروز شاهد آن هستیم، مرهون تلاش خود سینماگران است. همچنان که
سال گذشته نیز خود هنرمندان عامل حفظ آرامش در سینما بودند.
رئیس سازمان سینمایی درباره حضور پیشکسوتان سینما در این دوره از جشنواره
فیلم فجر نیز گفت: بعضی از بزرگان در جشنواره حضور دارند و برخی خود
نمیخواهند فیلمهایشان در جشنواره نمایش داده شود و ترجیح دادند به نفع
جوانترها کنار بکشند. از سوی دیگر بزرگانی هم داریم که خود را برای ساخت
فیلمهای تازه آماده میکنند.
او در پاسخ به پرسشی دیگر درباره حمایت سازمان سینمایی از ساخت فیلمهای
جدید توسط بهرام بیضایی و ناصر تقوایی اظهار کرد: خود این بزرگان بهتر از
هر کسی میدانند که هر زمان بخواهند فیلم بسازند ما استقبال خواهیم کرد.
ایوبی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره اکران قطعی فیلم محمد رسولالله (ص)
ساخته مجید مجیدی در این دوره از جشنواره فجر گفت: آقای مجیدی اعلام کرده
فیلمش آماده است و فعلا مشغول بررسی شرایط مناسب اکران برای این فیلم است.
البته احتمال اکران این فیلم در جشنواره بیشتر از اکراننشدن آن است.
وی در ادامه درباره معرفی مدیر جدید انجمن سینمای جوان گفت: خوشبختانه
گزینههای متعددی وجود دارد و مشغول بررسی هستیم تا بهترین گزینه را انتخاب
کنیم که مطمئنا قبل از شروع سال جدید اعلام خواهد شد.
ایوبی در پاسخ به پرسشی درباره کارکرد سند مالکیت فیلمهای سینمایی نیز
توضیح داد: سند مالکیت، شناسنامه فیلمهاست. یکی از مشکلاتی که سینماگران و
بهویژه سرمایهگذاران به عنوان صاحبان فیلم با آن روبهرو بودند این بود
که سند مالکیت در جایی ثبت نمیشد. در واقع سند مالکیت فیلمها متعلق به
همه کسانی است که در ساخت یک فیلم سینمایی سهم دارند.
ایوبی آرزو کرد که کسب و کار سینما آنقدر خوب شود که فیلم هم جزو اسناد معتبر و ارزشمند به حساب بیاید.
رئیس سازمان سینمایی همچنین درباره اعضای شورای راهبردی امور بینالملل
سینمای ایران و تاثیر انتخاب این اعضا در بخش بینالملل جشنواره فجر تصریح
کرد: باید قدرشناس بزرگان سیاست خارجی باشیم که پذیرفتند در شورای راهبردی
امور بینالملل سینمای ایران، حضور داشته باشند و توجه ویژهای به این بخش
داشته باشند چرا که تجربه مفید و موثر بینالمللی در حوزههای مختلف دارند و
حضورشان در این شورا نشانگر علاقه آنان به سینماست.
ایوبی اضافه کرد: اگر فضای کار فراهم باشد و این احساس ایجاد شود که همه
میخواهند به فرهنگ ایران خدمت کنند، همگان به کمک میآیند و به همین دلیل
این بزرگان دعوت مرا پذیرفتند.
او با تاکید بر جایگاه والای سینمای ایران در عرصه جهانی افزود: در حوزه
شورای راهبردی شخصا وارد کار شدم و امور بینالملل را به کمک مشاوران
برجسته در این حوزه پیش میبریم که بر همین اساس امیدوارم شاهد موفقیتهای
سینمای ایران در عرصه بینالملل باشیم.
فیلم «محمد رسول الله (ص)» مجید مجیدی تا پیش از پایان چشنواره فیلم فجر یک نمایش خواهد داشت.
علیرضا رضا داد با اعلام این مطلب گفت:
دوشنبه شب در این خصوص با مجید مجیدی صحبت کردم و قرار شد طی یکی دو روز
آینده به جمع بندی برسیم و زمانی را برای نمایش مشخص کنیم.
وی درباره آماده بودن فیلمهای جشنواره فجر اظهار کرد: خوشبختانه همه فیلمها آماده هستند و نمایشها طبق جدول پیش خواهد رفت.
رضا داد همچنین درباره محل برگزاری بخش بینالملل جشنواره در اردیبهشت ماه
گفت: علاقمند بودیم بخش بین الملل در شیراز برگزار شود اما امکانات لازم
برای نمایش فیلمها در حد یک جشنواره بین المللی مهیا نیست و جشنواره در
تهران برگزار خواهد شد.
دبیر جشنواره که در برنامه «سینما 33» رادیو تهران حاضر شده بود تجربه نمایش فیلمهای مستند در سالن اصلی میلاد را مثبت ارزیابی کرد.
رضاداد درباره عدم استقرارش در کاخ جشنواره اظهار کرد: جشنواره فقط کاخ
جشنواره نیست و باید وضعیت سینماهای مردمی و داوریها و مسائل دیگر را نیز
زیر نظر داشت و به خاطر همین در ستاد جشنواره مستقر هستم.
وی همچنین درباره کم حاشیه بودن روزهای ابتدایی جشنواره به طنز گفت: همه چیز به طرز مشکوکی آرومه!
نتایج روز سوم آرای تماشاگران جشنوارهی فیلم فجر اعلام شد.
طبق اعلام روابط عمومی ستاد آرای تماشاگران،با شمارش 27298
برگ رای تماشاگران تا روز سوم جشنواره به ترتیب فیلمهای «رخ دیوانه» به
کارگردانی ابوالحسن داوودی با میانگین امتیاز 3/23 ، فیلم «عصریخبندان» به
کارگردانی مصطفی کیایی با میانگین امتیاز 3/12 و فیلم «کوچه بی نام» به
کارگردانی هاتف علیمردانی با میانگین امتیاز 3/02 تا این تاریخ به ترتیب
رتبه اول تا سوم را به خود اختصاص دادهاند.
سهگانهای از داریوش مهرجویی با
عنوان «به خاطر یک رسید لعنتی» به زودی زیر چاپ میرود. ماجرای این رمان به
مسائل فیلمسازی تعلق دارد که میخواهد پولش را از صدا و سیما بگیرد اما
با عوض شدن مدیریت آن با چالشها و مشکلاتی مواجه میشود که تمام زندگیاش
را تحتالشعاع قرار میدهد.
«در سرزمین فرشتگان» از دیگر آثار این کارگردان و نویسنده است که قرار است
راهی بازار کتاب شود. این رمان درباره زن و شوهر جوانی است که مستأجرند اما
برحسب تصادف کارتی شبیه به لاتاری برنده میشوند و با تصور اینکه در آن
سوی مرزها زندگی آنچنانی در انتظارشان است، تمامی زندگی خود را به فنا
میکشند.
از سوی دیگر، به تازگی کتابی با عنوان احتمالی «خاطرات مهاجرت به پاریس» از
نوشتههای مهرجویی در مجموعه «داستان جهان و جهان داستان» توسط شهرام
اقبالزاده ویرایش شده است. این کتاب به خاطرات مهاجرت این کارگردان به
فرانسه میپردازد و مهرجویی در آن بخشی از مشکلات کار حرفهیی خود را نوشته
است.
کتابهای تازه داریوش مهرجویی قرار است در نشر قطره منتشر شوند.
سند مالکیت فیلم شناسنامه آثار است/ بزرگان سیاست خارجی در سینمارییس سازمان سینمایی
درباره سند مالکیت فیلمها که به تازگی رونمایی شده و همچنین اعضای شورای
راهبردی امور بینالملل سینما اظهارنظر کرد.
حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی با حضور در کاخ جشنواره فیلم فجر و
دیدن فیلم سینمایی «شکاف» در جمع خبرنگاران نیز حاضر شد و درباره نمایش
فیلم «محمد رسول الله» در سی و سومین جشنواره فیلم فجر گفت: مجید مجیدی
کارگردان این فیلم سینمایی اعلام کرده که فیلم «محمدرسول الله» آماده نمایش
است و اکنون در حال بررسی این است که آیا فیلم را در جشنواره فجر نمایش
دهد یا خیر. همچنین در حال فراهم کردن شرایط مناسب برای اکران این فیلم
سینمایی است اما واقعیت این است که احتمال اکران شدن فیلم بیش از اکران
نشدن آن است.
وی درباره این نکته که جشنواره سی و سوم فجر بدون حاشیه
و هیجان لازم برگزار می شود، گفت: با حفظ آرامش سعی می کنیم نگاه درست و
اصولی به جریان های سینما داشته باشیم بنابراین آنچه امروز از آرامش در
سینمای ایران سراغ داریم مرهون تلاش خود سینماگران است، همانگونه که در سال
گذشته خود آنها عامل حفظ آرامش در سینما بوده اند باز هم با ساخت فیلم های
خوب، سینمای بدون حاشیه را رقم زدند.
رییس سازمان سینمایی
در پاسخ به این پرسش که چرا پیشکسوتان سینمای ایران در این دوره از
جشنواره دیده نشدند؟ گفت: ما بزرگانی داریم که در جشنواره هستند و فیلم های
آنها به درستی در زمان مناسب اکران خواهد شد اما برخی از این بزرگان
داوطلبانه از نمایش فیلم های خود در جشنواره صرف نظر کرده اند و به نفع
جوانگرایی در سینمای ایران کنار کشیدند. البته بزرگانی در سینما هم داریم
که خود را برای ساخت فیلم های جدید آماده می کنند.
وی در
پاسخ به اینکه ناصر تقوایی و بهرام بیضایی در دوره شما فیلم میسازند؟ گفت:
این بزرگان بهتر از هر کسی می دانند که هر وقت بخواهند فیلم های خود را
بسازند ما استقبال می کنیم.
ایوبی در پاسخ به خبرنگار مهر
مبنی بر کارکرد سند مالکیت فیلم های سینمایی که چندی پیش در مراسم تودیع و
معارفه محمد احسانی و حبیب ایل بیگی تصویب شد، گفت: سند مالکیت فیلم های
سینمایی شناسنامه آثار هستند. در واقع یکی از مشکلاتی که به ویژه سرمایه
گذاران به عنوان صاحبان فیلم با آن مواجه بودند این بود که این سند مالکیت
در جایی ثبت نمی شد ولی دیگر هر آنچه مربوط به حقوق فیلم و مالکیت صاحبان
اثر است در این سند به ثبت میرسد. در واقع این سند متعلق به همه کسانی است
که در ساخت یک فیلم سینمایی سهم دارند. من آرزو کردم کسب و کار سینما
آنقدر خوب شود که فیلم هم جز اسناد معتبر و ارزشمند به حساب بیاید.
وی
در ادامه با اشاره به معارفه جدید مدیرعامل انجمن سینمای جوان گفت:
خوشبختانه گزینه های متعددی برای این پست وجود دارد که در حال بررسی و
رسیدن به بهترین انتخاب هستیم که مطمئنا قبل از آغاز سال جدید مدیر عامل
انجمن اعلام خواهد شد.
وی در پاسخ به این پرسش دیگر مهر که
اعضای شورای راهبردی امور بین الملل سینمای ایران چه تاثیری در بخش بین
الملل جشنواره فیلم فجر دارند؟ گفت: به اعتقاد من باید بسیار قدرشناس
بزرگان سیاست خارجی ایران باشیم که پذیرفتند در شورای راهبردی امور بین
الملل سینمای ایران به امور بین الملل سینمای ایران توجه ویژه داشته باشند
چرا که یک عمر تجربه مفید و موثر بین المللی در حوزه های مختلف دارند. این
پذیرش نشان میدهد همه سینمای ایران را دوست دارند و اگر فضای کار باشد و
این احساس ایجاد شود که همه میخواهند در خدمت فرهنگ ایران باشند به کمک می
آیند و به همین دلیل است که این بزرگان دعوت من را پذیرفتند و یقین دارم
این اتفاق خواهد افتاد برای اینکه سینمای ایران جایگاه والایی دارد.
ایوبی
در پایان گفت: در حوزه شورای راهبردی امور بین الملل سینمای ایران شخصا
وارد کار شدم و امور بین الملل را به کمک مشاوران برجسته در این حوزه پیش
میبریم و قطعا شاهد موفقیت های سینمای ایران در عرصه بین الملل خواهیم
بود.
در «بختک» گداگرافی نکردم/ مرغ عشق نخ تسبیح سه زن از سهنسلمحمد کارت کارگردان فیلم «بختک» معتقد است در این
فیلم قصد نداشته گداگرافی کند و معضل فقر را به تصویر بکشد بلکه تلاش کرده
سه زندگی را با همه غم ها و شادی هایش به نمایش بگذارد.
فیلم مستند «بختک» دومین ساخته محمد کارت است که در حقیقت در ادامه منطقی
فیلم قبلی اش «خونمردگی» روایت می شود. در فیلم اول شاهد روایت زندگی لات
ها و لمپن های محله سعدی شهر شیراز بودیم و در این فیلم ابتدا وارد خانه
شخصیت اصلی فیلم اول می شویم و بعد از این طریق کارگردان ما را با خانواده
های دیگر این محله و فقر و جهالتی که با آن زندگی می گذرانند، آشنا می
سازد.
«بختک» با تدوین و ساختار روایی منسجم تری نسبت به فیلم اول
همان دغدغه های پیشین کارگردان را در ارائه معضلات اجتماعی که مردم مناطق
پایین جامعه با آن روبرو هستند، به تصویر می کشد. کارگردان برای بیان
مفاهیم مد نظرش سه زن را از سه رده سنی میانسال، جوان و نوجوان انتخاب کرده
که همگی مشکلاتی متفاوت از یکدیگر دارند اما ریشه همه این مشکلات را می
توان به فقر و جغرافیایی که در آن زندگی می کنند ربط داد. در این مستند
کارگردان نخواسته بیانیه و مانیفستی درباره فقر صادر کند و بدون تاکید بر
وضعیت نابسامان زندگی این افراد زندگی آنها را با همه غم ها و شادی ها و
بغض ها و گریه هایشان به تصویر کشیده است.
به بهانه نمایش این فیلم
در بخش مسابقه فیلم های مستند جشنواره فیلم فجر گفتگویی با این کارگردان
درباره تجربه ساخت این اثر مستند، چگونگی ارتباط برقرار کردن و صمیمی شدن
با سوژه های فیلم، روایتی که کارگردان قصد داشته از زندگی سه زن در مقاطع
سنی مختلف به تصویر بکشد و ... انجام دادیم.
در این گفتگو می خوانید:
*
فیلم «بختک» به جامعه شناسی قشری از جامعه می پردازد که شاید در مستندهای
دیگر قبلا نمونه اش را دیده ایم اما شیوه پرداخت شما به آنها و صمیمیتی که
در جلو دوربین شاهدش هستیم «بختک» را به فیلمی ویژه با نگاهی شوخ طبعانه در
زمینه ارائه دردهای اجتماع و بالاخص مساله زنان تبدیل می کند. صمیمیتی که
در فیلم جریان دارد از کجا نشات می گیرد؟
-
قشری که در فیلم به آنها پرداختیم افراد خوش مشربی هستند و سریع آدم را
جذب می کنند و من هم سعی کردم به شیوه همان آدم ها با آنها رفیق شوم. همین
صمیمیتی که در فیلم جریان دارد در پشت دوربین هم وجود داشت چون برای ساخت
این مستند تنها من و تصویربردارم بودیم و حضور تنها دو نفر برای ساخت یک
فیلم کافی است تا سوژه ها با آنها ارتباط برقرار کنند. تلاش من این است که
سوژه فکر نکند، کار سختی انجام می دهد. زمانی هم که من با آنها مصاحبه می
کنم به شکل خشک و رسمی این کار را انجام نمی دهم مثلا دراز می کشم و به حرف
هایشان گوش می کنم بنابراین فهمیده ام چطور پشت دوربین رفتار کنم تا آدم
های قصه، خودشان باشند.
همچنین من به عنوان یک کارگردان بنای فیلمم
را بر مبنای همدردی و تلاش برای انتقال وضعیت نامساعد این افراد گذاشته ام و
به همین جهت به سمتشان می روم با وجودی که تکنیک های آکادمیک را برایشان
توضیح نمی دهم اما به آنها می گویم که برای نمایش و انتقال دردمندی آنها به
اینجا آمده ام. من سعی می کنم پشت دوربین با آنها حرف بزنم نه اینکه
مصاحبه کنم. رفتارم با آنها به شیوه ای است که این افراد فکر نکنند من دارم
از بالا به آنها نگاه می کنم و یا مثل یک دکتر آمده ام که آنها را معالجه
یا واکاوی کنم.
این جنس معاشرت باعث میشود که این افراد صمیمی به
نظر برسند و حضور دوربین را حس نکنند کما اینکه نمیشود منکر این شد که باز
هم این افراد خودشان نیستند چون دوربین اعجازی دارد که نمی توان منکرش شد و
به هر حال آنها باز هم دارند نمایشگری می کنند اما این نمایشگری هم جزو
کاراکترشان است.
* درست است. به
عنوان نمونه شخصیت شبنم در اولین سکانسی که دوربین وارد خانه شان می شود
کاملا مشخص است که تحت تاثیر دوربین قرار گرفته و مشخصا دارد نمایشگری می
کند اما در طول فیلم کم کم این رفتار را کنار گذاشته و خودش می شود.
-
دقیقا. من اصلا منکر این نیستم که شخصیت ها در فیلم نمایشگری می کنند اما
این نمایشگری ذات خود شخصیت ها است و از بیرون به آنها تحمیل نشده است. از
نگینی که شبنم روی دماغش کاشته کاملا مشخص است که می خواهد نمایشگری کند.
انگار که جایش را در آن منطقه قبول ندارد بنابراین می خواهد دلبری کند و
سعی دارد تمییز و بدون لهجه صحبت کند چون برای خودش آینده بهتری را متصور
است پس این نمایشگری هم در جهت تلخی زندگی این آدم ها است.
*
برخی از شخصیتهای فیلم از مستند قبلی شما «خون مردگی» آمدهاند. در واقع
در داستان اول وارد خانواده اصغر شخصیت اصلی فیلم قبلی تان می شویم و حالا
قصه سوسن مادر این خانواده را می شنویم و با او همراه می شویم. شناختی که
در فیلم اول از این خانواده پیدا کرده بودید باعث شد به سراغ این سوژه
بروید؟ با سوژه های دیگری هم که در فیلم با آنها همراه می شوید از قبل
آشنایی داشتید؟
- بله من این افراد را از قبل می
شناختم و در پروسه پیش تولید برای هر داستانم چند کاراکتر مدنظرم بود و
دوست داشتم روایت فیلم از سیکل سنی مختلفی باشد به همین جهت مثلا برای
انتخاب سوژه دختربچه چند مورد دیگر را هم مد نظر داشتم که در نهایت به
شکیلا رسیدم بنابراین از قبل می دانستم که چه کسانی قرار است در فیلم باشد و
خانواده ها را مشخص کرده بودم.
*در
فیلم داستان سه زن در سه مقطع زمانی میانسال، جوان و کودک روایت می شود که
نخ تسبیح ارتباط آنها با هم دو مرغ عشق هستند. به این معنی که مخاطب با
حضور مرغ عشق ها در خانه زن اول وارد داستان شده و بعد به واسطه حضور آنها
به خانه های دیگر سوژه های فیلم هم سرک می کشد و در پایان نیز باز هم به
خاطر همین مرغ عشق ها است که به جای اول داستان و البته با حضور هرسه
کاراکتر باز می گردیم. از پیش از ساخت این فیلم ساختار روایی آن را مشخص
کرده بودید یا در زمان تولید به این شیوه روایت رسیدید؟
-
خیر من فقط می دانستم که قرار است این سه خانواده گزینش شده با محوریت زن
های خانواده در فیلم حضور داشته باشند اما در پروسه تولید به مرغ عشق رسیدم
که هم از لحاظ روایی و هم مفهومی می توانست به عنوان یک نخ تسبیح ارتباط
دهنده بین کاراکترها باشد. پس در پلات و فیلمنامه اولیه این شیوه روایت
وجود نداشت اما زمانی که متوجه شدم از لحاظ روایی حضور این مرغ عشق ها می
تواند در تعریف داستان به من کمک کند سوژه ها را از نظر ذهنی به شکلی تحریک
می کردم که به نفع خواسته من پیش بروند و واکنش نشان دهند. بنابراین در
طول پروسه تصویربرداری این شیوه روایت کم کم تکمیل شد.
*
قبل از ساخت فیلم چقدر از داستان و فیلمنامه را روی کاغذ نوشته بودید؟ چون
به نظر می رسد هرکدام از این افراد می دانند که باید از کجا داستان زندگی
شان را جلو دوربین بازگو کنند. آدم های داستان چقدر خودشان هستند؟
-
من می دانستم که می خواهم از سه سن مختلف میانسالی، جوانی و نوجوانی در
فیلمم حرف بزنم. یعنی از سه خانواده با محوریت زن در فیلم استفاده کنم و
تنها روی کاغذ موقعیت هایی را که باید بگیرم و می خواستم در فیلم باشد،
نوشته بودم اما اینکه داستان از کجا شروع شود و چطور پیش برود را در طول
کار پیدا کردم.
زمانی که من این سه زن را برای حضور در فیلم گزینش
کردم این نکته مد نظرم بود که داستان زندگی شان بر هم همپوشانی نداشته باشد
به این مفهوم که هر کدام دنبال مشکلات دیگری را روایت نکنند بلکه هر سوزه
داستان و مشکلات خودش را داشته باشد. البته من هر سه زن را یک نفر می بینم و
ممکن است که مشکلات مشترکی با هم داشته باشند اما دغدغه هایشان مشترک نیست
و موقعیت و دغدغه هایشان با هم فرق دارد.
از این نظر من برد کرده ام
که سوژه ها با هم همپوشانی ندارند و وقتی وارد بخش بعدی فیلم می شود آدم
دیگری همان مشکلات را به شکل دیگری روایت نمیکند بلکه مسائل خودش را وارد
قصه می کند. اما این طور نبوده که من به این افراد بگویم چطور سخن بگویند و
به آنها جهت بدهم. به نظرم قشر پایین شهر در به کار بردن واژه ها خلاق تر
است. ممکن است دایره لغاتش محدود باشد اما همین مقدار اندک را خلاق تر مصرف
می کند بنابراین وجود این خاصیت به فیلمسازی که می خواهد درباره این قشر
فیلم بسازد باعث می شود که زیاد لزومی به آنتریک کردن سوژه برای زدن حرف
های خوب ندارد بلکه یک اشاره کافی است تا این افراد خودشان با ادبیاتی
شیرین سخن بگویند.
* فرم روایت فیلم را در تدوین پیدا کردید؟
-
خیر. فرم را در زمان تولید به دست آورده بودم اما در تدوین آن را هرس
کردیم یعنی اضافات را زدیم تا فیلم شکل داستانی تری پیدا کند. در واقع با
نوع سوالاتی که از سوژه ها می کردم داستان را به سمت دایره ای که دوست
داشتم در فرم روایی و محتوایی به آن برسم پیش می بردم تا به نفع من تمام
شود. واقعا این لطف خدا بود که برخی لحظات اتفاق ها به شکل غریزی و خلق
الساعه به نفع من تمام شده است.
*
در ابتدای فیلم نوع قاب بندی و لنزهایی که برای نماهای فیلم مخصوصا پلان
هایی که در آب می گذرد، انتخاب کردید با بخش بعدی فیلمتان تفاوت آشکاری
دارد. در این پلان ها دوربین قصد خودنمایی دارد اما بعد این نوع
تصویربرداری را کنار می گذارید و دوربین به نفع داستان خودش را کنار می
کشد.
-فیلم قبلی من «خون مردگی» هم از همین فضای آب
آغاز می شد و بعد وارد داستان اصلی کار می شدیم. به نظرم این نوع قاب بندی
در ابتدای کار در روند فرم روایت فیلم بوده است. در ادامه من سعی کردم با
یک گروه دو نفره صمیمیتی را که لازم بود در فیلم ارائه کنم. به نظرم این
نوع قاب بندی و جای دوربین هایی که در فیلم خودش را نشان می دهد، در جهت
فاصله گذاری مخاطب با اثر صورت گرفته است.
اینکه می گویم هر سه این
زن ها را یک نفر می بینم از این جهت است که قسمت ابتدایی فیلم که پارت کمیک
و شوخ و شنگی بیشتری دارد بخش مربوط به زن اول فیلم سوسن است. پارت دوم
قلب فیلم است که بار احساسی بیشتری دارد و ما قصه شبنم را می بینیم و قسمت
پایانی زندگی دختر بچه فیلم شکیلا است که دامنه پایینی اثر را شامل می شود
و همین است که این سه زن را برای من یک زن تعریف می کند. در زمان بندی هم
این امر را رعایت کردیم مثلا اگر به زندگی سوسن 25 دقیقه پرداختیم به زندگی
شبنم 22 یا 23 دقیقه و به زندگی شکیلا 12 – 13 دقیقه اشاره شده تا این
سیکل به درستی طی شود. ما به زندگی شکیلا همانقدر پرداختیم که لازمه فیلم
است یعنی داستان زندگی اش همان قدر ابتر می ماند که باید باشد.
*برای
این فیلم از تکنیک ریلیف استفاده کردید یعنی برای اینکه بستر مناسبی برای
روایت داستان به وجود آورید صحنه ها و دیالوگ های طنزی هم از زبان بازیگران
می بینیم. تماشای این فیلم مثل این است که مخاطب دارد به یک زخم و یا
جراحت از بیرون نگاه می کند و مخاطب در برخی صحنه ها خدا را شکر می کند که
در چنین وضعیت معیشتی و با این مشکلات روبرو نیست.
-
درست است. برخی مواقع ما پشت دوربین شاهد دعواها و یا اتفاقاتی بین افراد
این خانواده ها بودیم که قابل وصف نیست و در بسیاری از جاها من خودم وارد
قضیه می شدم اما قصدم این نبود که این قضایا را در فیلم هم نشان دهم. آدم
های این فیلم شدیدا افراد صفر تا صدی هستند. یعنی تا ته مرام هستند و تا ته
بی مرامی هم پیش می روند. مردان این قشر بیشتر از زن ها نوسان دارند اما
اصغر و سعیدی که در فیلم می بینیم به حرمت رفاقتی که با من در طول فیلم
پیدا کرده بودند حتی حاضر می شدند خودشان را به خطر بیندازند تا فیلم من
پیش رود و من چون دوست نداشتم به برخی جنگ و دعواها دامن بزنم و فقط لحظه
ها را شکار کنم در بسیاری مواقع خودم وارد قضیه می شدم تا جریان را فیصله
دهم. نمی دانید که چقدر سر همین مرام و معرفت بازی بچه های پایین شهر جان
خودشان را به خطر انداخته اند و یا الان در زندان هستند.
*در
ابتدای شروع قصه وقتی که پای صحبت های سوسن می نشینیم و او از فرزندان
ناخلفش صحبت می کند به نظر می رسد که قرار است داستان درباره بچه های بزه
کار باشد اما بعد فاز روایت داستان تغییر می کند.
-
البته قصد توجیه ندارم اما از همان انتخاب نام فیلم که «بختک» است ما تلاش
داشتیم تا مخاطب را منحرف کنیم و برایش یک سوسپانس به وجود بیاوریم چون
احتمالا با دیدن نام فیلم برخی فکر می کنند داستان قرار است درباره موضوع
بختک و خرافات باشد اما در نهایت وارد فاز دیگری می شویم.
به این
جمله که زن گوهر آفرینش است و در ابتدای فیلم هم مشاهده می شود واقعا بدون
تملق و از ته دل اعتقاد دارم. این فیلم درباره سه زن است و میزان تحمل شان
در برخورد با شرایط سخت زندگی را به تصویر می کشد. در این فیلم ما در واقع
مردی نمی بینیم و این زن ها هستند که پای زندگی هایشان ایستاده اند. تنها
زنی که در فیلم رفته مادر شبنم است اما بقیه به جای مردها دارند جور زندگی
را می کشند. زن ستون خانواده و تکیه گاه زندگی است و در این فیلم هم قصد
داشتم همین نکته را انتقال دهم.
*به
نظر می رسد در ساخت این فیلم تلاش کرده اید فیلمی درباره فقر نسازید تنها
رویکردی جامعه شناسانه به نوع زندگی افرادی داشته اید که در یک منطقه خاص
زندگی می کنند. شاید خود این آدم ها ندانند که در چه و ضعیت اسف باری زندگی
می کنند آنها درهمین وضعیت هم خوش هستند و دارند زندگی شان را می کنند.
-
همه تلاشم در ساخت فیلم «بختک» این بوده که «گداگرافی» نکنم. شاید هرکس
دیگر بود برای تاثیر بیشتر، صحنه شیشه کشیدن عموی معتاد شبنم را نشان می
داد و یا روی آشغال هایی که در گوشه حیاط خانه جمع شده تاکید می کرد اما
همه تلاش من این بوده که روی فقر و بدبختی آنها زوم نکنم و تنها چند
خانواده را با همه شادی ها و بغض هایشان به تصویر بکشم. به نظرم «بختک»
فیلمی درباره فقر نیست بلکه درباره تضاد معلق آدم ها است. تلاش کردم دغدغه
ها، نوع فیزیک و حتی نوع رفتار و برخورد این آدم ها متفاوت از چیزی باشد که
قبلا دیده ایم و حتی روابط بی پرده این آدم ها هم برای مخاطب جدید است.
«دوران عاشقی» شهاب حسینی و لیلا حاتمیچهارمین روز از سی و سومین جشنواره فیلم فجر فیلم «دوران عاشقی» به کارگردانی علیرضا رئیسیان که در بخش سودای سیمرغ جشنواره سی و سوم است در ساعت 10 صبح نمایش داده میشود.
این کارگردان بعد از گذشت 6 سال با فیلم سینمایی «دوران عاشقی» به جشنواره فیلم فجر می آید.
این فیلم یک درام عاشقانه بر بستر مسائل روز اجتماعی است و در آن بازیگرانی چون لیلا حاتمی، شهاب حسینی، فرهاد اصلانی، پرویز پورحسینی، بیتا فرهی، لیلی فرهادپور، سوگل قلاتیان، نسیم ادبی، سعید داخ، عاطفه للهی، داریوش فائزی، شهرام جمشیدی، فرزان نجفی، حمیدرضا حیات، حسین کوهستانی و بازیگر خردسال با نام عرشیا خلج حضور دارند.
از دیگر عوامل این فیلم می توان به فیلمنامه نویس: رویا محقق، مدیر هنری: مجید فخرایی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، صدابردار: عباس رستگارپور، طراح چهره پردازی: سودابه خسروی، تدوین: هایده صفی یاری، طراحی صدا: رضا دلپاک، مدیر تولید و مجری طرح: مجید کریمی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سید علی هاشمی، عکاس: صبا سیاه پوش، مدیر تدارکات: سجاد رحیمی ، منشی صحنه: ندا آصف، مشاور حقوقی : شکوفه شرافت اشاره کرد.
«فیه ما فیه» به کارگردانی صادق داوری فر مستندی است که در نیمروز روز سوم جشنواره ساعت 13 در بخش سینما جقیقت نمایش داده می شود.
مستند «فیه ما فیه» به کارگردانی صادق داوری فر درباره نسبت سینما و روحانیت ساخته شده است .
«فیه ما فیه» برای نخستینبار در هفتمین جشنواره «سینما حقیقت» نمایش داده شد و کارگردان با توجه به برخی بازخوردها از سوی مخاطبان، برخی از سکانسها را اصلاح کرد.
فیلم سینمایی «بدون مرز» اولین فیلم سینمایی امیر حسین عسگری و به تهیه کنندگی مجتبی امینی ساعت 14:15 در بخش نگاه نو به نمایش درمیآید.
«بدون مرز» داستان پسری را روایت میکند که هر روز برای ماهیگیری به کشتی گل نشستهای در نقطه صفر مرزی پا میگذارد و آنجا را به محلی برای آرامش خود تبدیل کرده است، اما حضور غریبهای این آرامش را بر هم میزند.
علیرضا بالدی، زینب ناصرپور، آرش مهربان، ارسلان علی پوریان بازیگران «بدون مرز» هستند. ابوالفضل جلیلی به عنوان مشاور کارگردان با این پروژه همکاری کرده است.
«عصر یخبندان» به کارگردانی دومین فیلم بخش سودای سیمرغ است که در ساعت 16:30 نمایش داده خواهد شد.
این فیلم سینمایی مضمونی اجتماعی دارد و دومین همکاری مصطفی کیایی با منصور لشکری قوچانی بعد از فیلم «خط ویژه» است. در خلاصه داستان این فیلم آماده است: در عصر یخبندان خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در «عصر یخبندان» زنده ماندند.
مهتاب کرامتی، بهرام رادان، آنا نعمتی، سحر دولت شاهی، مینا ساداتی، محسن کیایی، بابک بهشاد، علی میلانی، پوریا رحیمی سام، صدف طاهریان، علی کوچکی و فرهاد اصلانی و ژاله صامتی بازیگرانی هستند که در این فیلم حضور دارند.
عوامل این فیلم عبارتند از تهیه کننده: منصور لشکری قوچانی، مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری، تدوین: نیما جعفری جوزانی، طراح صحنه: حجت اشتری، طراح لباس: نگار نعمتی، طراح گریم: سودابه خسروی، صدا بردار: امیر نوبخت، صداگذاری: سید علیرضا علویان، موسیقی: آرمان موسی پور، دستیار اول کارگردان: هومن خواجه نوری، برنامه ریز: رضا بختیاری نیک، دستیار برنامه ریز: محمد ثقفی، منشی صحنه: نفیسه ذاکری، عکاس: مهدی دلخواسته.
« تا آمدن احمد » به کارگردانی صادق صادق دقیقی پنجمین فیلم روز چهارم جشنواره در بخش سودای سیمرغ است که در ساعت 19 نمایش داده خواهد شد.
«تا آمدن احمد» پس از بزرگ مرد کوچک که دو سال پیش در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد دومین ساخته صادق صادق دقیقی است که در ژانر دفاع مقدس توسط خودش نگارش درآمده است.
قصه این فیلم درباره جان فشانی و رشادت های مردم شهر خارک در هشت سال دفاع مقدس است.
عوامل این فیلم عبارت اند از: پروانه مرزبان:تهیه کننده، صادق صادق دقیقی: کارگردان، عبدالجبار دلدار و پروانه مرزبان: نویسنده، عباس عمرانی و عبدالجبار دلدار: بازنویسی فیلم نامه، فریدون شیردل: مدیر فیلم برداری، مسیح سراج: مدیر صدابرداری، علی نصیر نیا: مدیرهنری، منصور میر شکاری: دستیار و برنامه ریز کارگردان، بهار مومنی: طراح صحنه ولباس، ولی داوودی، حمید بخشی: گروه صحنه و لباس، میلاد معتمدی فر: مشاور رسانهای، نیوشا دلدار: عکاس، حسین خور ذوقی: منشی صحنه، بهنام نوروزی، زهره آلاشی فیض آبادی: گروه گریم، صادق صادق دقیقی: تدوین، میثم حسن لو، فرانک کیان: گروه صدا، فرامرزکاکی:خدمات ،نگار شاملو: مالی و افسر اسدی، پرهام دلدار، مهدی فقیه، بهرام ابراهیم زاده، جواد پولادی، ونوس حسنی کاملی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
آخرین نمایش روز چهارم جشنواره فیلم فجر به فیلم «داره صبح می شه» به کارگردانی یلدا جبلی در بخش سینمای هنر و تجربه اختصاص دارد و در ساعت 21 برای رسانه ها نمایش داده می شود.
یلدا جبلی سال گذشته قصد داشت با فیلم سینمایی «داره صبح می شه» در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشد اما این فیلم به جشنواره سی و دوم نرسید و برای سی و سومین جشنواره فیلم فجر انتخاب شد.
رويا نونهالی، مهدی احمدی، رعنا آزادی ور، بابک کريمی، اميرحسين آرمان، الهه حصاری، فريبا جدی کار، گيلدا حميدی و… از بازيگران اين فيلم هستند.
اين فيلم در چهار اپيزود ساخته شده است و هر اپيزود روايتگر يک داستان اجتماعی مستقل است، اما حضور يک شخصيت ثابت اين چهار اپيزود را به هم مربوط کرده است.
تب و تاب جشنواره فیلم فجر به پردیس چارسو رسیدبا رسیدن جشنواره فیلم فجر به روز سوم، تب و تاب نمایش فیلم ها به پردیس چارسو رسید.
پردیس سینمایی چارسو تاکنون در 7 سانس که 6 سانس آن به دو روز گذشته
تعلق داشتند، نمایش فیلم داشته است در روز اول بیشترین فیلم مورد استقبال
«چاقی» است.
براساس فروش گیشه و بلیت های خریداری شده روز دوم دوشنبه
13 بهمن ماه حدود دو سوم سالن پر شده است و پیش بینی مسئولان این پردیس بر
این مبناست که در پایان هفته تعداد مخاطبان تمام سالن را پر خواهد کرد و
حتی چند فیلم به سانس اضافه برسد.
شب گذشته فیلم «این سیب هم برای
تو» به کارگردانی سیروس الوند و بعد از آن هم فیلم «جامه دران» به
کارگردانی حمیدرضا قطبی بیشترین میزان درخواست را داشت.
محی الدین
صانعی مدیر پروژه پردیس سینمایی چارسو پیش از این در گفتگویی با مهر با
انتقاد از پیش فروش های این سینما به صورت اینترنتی بیان کرده بود: بسیاری
نمی دانند پردیس چارسو راه افتاده است و یک دلیل آن این است که در پیش فروش
اینترنتی حضور کامل نداشتیم و تنها 8 ساعت از کل پیش فروش اینترنتی را در
اختیار ما گذاشتند که علت را آماده نبودن پردیس بیان می کردند درحالیکه این
پردیس تمام امکاناتش آماده بود تنها فکر می کنم نیاز به تبلغات بیشتری است
تا مردم از وجود این سینما با خبر شوند چون این مکان در پرترددترین قسمت
شهر قرار دارد و در آینده به نظرم به یک سالن بسیار پر مخاطب تبدیل می شود.
اظهار نظر جالب «مهسا کرامتی» درباره «چهارشنبه 19 اردیبهشت»مهسا کرامتی بازیگر فیلم «چاقی» در گفتگویی بعد از اکران فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» به کارگردانی علی جلیلوند گفت: از دیدن فیلم «چهار شنبه 19 اردیبهشت» بسیار لذت بردم. با اینکه اولین تجربه کارگردانی علی جلیلوند بود اما از لحاظ کارگردانی چیزی کم نداشت.
وی در ادامه افزود: خوشبختانه در این دوره فیلم اولی ها خوب درخشیدند و
حرفهای زیادی برای گفتن داشتند. «چاقی» ساخته راما قویدل هم فیلم خوبی است و امیدوارم نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
کرامتی در پایان خاطر نشان کرد: فرقی نمی کند چه کسی جایزه بهترین فیلم بخش نگاه نو را بگیرد و مهم ورود نیروی ماهر جوان به سینما است؛ من به شحصه از موفقیت دوستانم خوشحال می شوم.
گفتنی است؛ مهسا کرامتی با فیلم «چاقی» در سی و سومین دوره از جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
سینماگران حضور کمرنگی بین مردم دارند/ سانس فوقالعاده «عصر یخبندان»مجتمع سینمایی کوروش در
دومین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر به سانس فوق العاده رسید و مخاطبان
در سانس ساعت 23 فیلم «عصریخبندان» ساخته مصطفی کیایی را به تماشا نشستند.
مجتمع سینمایی کوروش در دومین روز از برگزاری سی و سومین جشنواره فیلم
فجر پذیرای مخاطبان علاقمند به سینمای ایران بود که نتیجه این استقبال
رسیدن سالن اصلی سینما به سانس فوق العاده بود.
مجتمع سینمایی کوروش
به سانس فوق العاده رسید و مخاطبان حاضر در این مجتمع سینمایی در سانس ساعت
23 فیلم «عصریخبندان» را به تماشا نشستند.
علاوه بر فیلم «عصر یخبندان»، دومین فیلم پر مخاطب در این مجتمع سینمایی «مرگ ماهی» ساخته روح الله حجازی بود.
از نکات قابل توجه، حضور کم رنگ عوامل برخی فیلمها علی رغم وعده قبلی در سینماهای مردمی است.
تنها
گروهی که در دیدار مردمی در مجتمع سینمایی کوروش حاضر شدند، غلامرضا
رمضانی کارگردان فیلم «فرار از قلعه رودخان» به همراه محمد سکوت فیلمبردار و
شکرخدا گودرزی بازیگر این فیلم سینمایی بود.
«نزدیکتر» را در این سانسها ببینیدفیلم سینمایی «نزدیکتر» به کارگردانی مصطفی احمدی و تهیهکنندگی سپهر سیفی از ابتدای جشنواره در 23 سانس در سینماهای مردمی سیوسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته میشود.
این فیلم با بازی صابر ابر، پگاه آهنگرانی، پارسا پیروزفر و... چهارشنبه 15 بهمن در سانس 15/30 در سینما جوان 1 و در سانس 19/30 در سینما فرهنگ 2 به نمایش گذاشته می شود.
ششمین محصول سینمایی «ایران نوین فیلم» پنجشنبه 16 بهمن در سانسهای 14/30 در سینما شکوفه، 16/30 در سینما ملت 3، 17/30 در سینما کوروش و در ساعت 18/30 در پردیس چارسو اکران میشود.
«نزدیکتر» جمعه 17 بهمن در دو سانس 15/30 و 17 در سینما کوروش روی پرده میرود و از ساعت 20/30 در ملت 4 اکران میشود.
شنبه 18 بهمن این فیلم تنها در سانس 17/30 در سینما فرهنگ 1 به اکران درمیآید.
اولین تجربه بلند سینمایی احمدی یکشنبه 19 بهمن در سانس 17 در پردیس زندگی 2 و در سانس 18 در سینما آزادی و دوشنبه 20 بهمن در سانس 16 در پردیس تماشا و سانسهای 17 و 20 در پردیس آزادی به نمایش گذاشته میشود.
«نزدیکتر» سهشنبه 21 در سانس 15/30 در پردیس راگا و 16/30 در سینما سروش اکران میشود.
این فیلم در آخرین روز جشنواره در دو سانس 16/30 در سینما ماندانا و در سانس 22 در پردیس ازادی به اکران درمیآید.
صبحانهای با طعم «مرگ ماهی» که به «شکاف» منجر شد/ همه چیز تحت تاثیر آقای رئیسسی و سومین جشنواره فیلم فجر سومین روز خود را با طعم «مرگ ماهی» آغاز کرد.نمایش این فیلم از ساعت 10.15 در سالن اصلی مرکز همایش های برج میلاد آغاز و طی یک روند خسته کننده نتوانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. روح الله حجازی کارگردان جوان این اثر چهارمین فیلم خود را به مرحوم علی حاتمی و رسول ملاقلی پور تقدیم کرد.
غیر از حجازی که تقریبا اکثر منتقدان را ناامید کرده بود، آنهایی که علاقهمند سینمای مستند هستند توانستند مستند خوب «بختک» را ببیند اما بازهم صندلیهای خالی در هنگام نمایش آثار مستند خودنمایی میکند و شاید با ادامه این روند باید حق را به مدیریت جشنواره داد که در ابتدا برنامهای برای نمایش آثار مستند نداشتند.
«احتمال باران اسیدی« که اگر چه موتورش مثل ماشینهای دیزلی دیر روشن شد و فیلم برای آنکه راه بیافتد به نیم ساعت زمان احتیاج داشت، اما وقتی راه افتد فیلمی گرم و ساده از بهتاش صناعیها دیدیم.
اما نا امیدی بزرگ روز سوم «تگرگ و آفتاب» رضا کریمی بود. کارگردانی که بعد از مدتها در فجر حاضر میشد اثری دفاع مقدسی با درونمایه داشآکل ساخته بود که نتیجهاش هم کاملا معلوم است؛ نارضایتی منتقدین.
البته گویا سر رئیس سازمان سینمایی نیز در سومین روز از جشنواره فیلم فجر خلوت تر شده بود و ایوبی عصر روز گذشته همراه با رسول صادقی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی به کاخ جشنواره آمد و در ابتدا نماز را به جماعت برگزار کرد و سپس از بخش های مختلف این جشنواره بازدید به عمل آورد.
البته دکتر ایوبی خیلی هم بدون اطلاع به کاخ جشنواره نیامده بود و پس از اتمام بازدید خود از محل برگزاری جشنواره فیلم فجر به تماشای فیلم سینمایی «شکاف» به کارگردانی کیارش اسدیزاده نشست.
علیرضا رضاداد دبیر جشنواره فیلم فجر، بالاخره بعد از سه روز در برج میلاد رویت شد و برای بازدید از روند کار به بخشهای مختلف کاخ جشنواره رفت و از نزدیک در جریان امور قرار گرفت.
و اما امیرکیان نجف زاده کیست؟! امیر کیان نجف زاده فرزند همان کامران نجف زاده خبرنگار و گزارشگر نام آشنای واحد مرکزی خبر است که در فیلم سینمایی «شکاف» ایفای نقش کرده است. نجف زاده در نشست خبری این فیلم که پسر کوچکش نیز حضور داشت حاضر شد و چون قد امیرکیان به میز روی سن نمیرسید او را بلند کرد و به روی میز گذاشت که این حرکت نجف زاده صدای شاتر عکاسان را در سالن مانند رگبار به صدا انداخت.
زهر ماری به نام فروپاشی خانواده«شکاف» بار دیگر تفاوت فیلمی سیاهنما و فیلم تلخ و دردمند اجتماعی را نشان میدهد. کارگردان جوانی که در نخستین تجربه فیلمسازی خود جامعهای را نشان میدهد که در آن همه مردان خیانتپیشه و هیولا هستند و همه زنان ستمدیده و رنج کشیده، این بار با عبرت از سرنوشت فیلم قبل خود اثری ساخته که اگرچه تلخ است و این تلخی مثل سایه سنگینی تا پایان فیلم همراه مخاطب میماند؛ اما خوشبختانه شاهد سیاهنمایی نیستیم.
به جرات میتوان گفت شاید جزو معدود دفعاتی باشد که ممیزی توانسته فیلمی را از فروپاشی کامل نجات دهد و سازنده آن با تفکر دوباره اثری اجتماعی بسازد که موضوعی روز را نه تنها با پرداختی مناسب روایت میکند بلکه تلخی اثر نیز نه به عنوان عنصری بازدارنده بلکه به عنوان موتور محرک اثری که به موضوع طلاق و فروپاشی خانواده میپردازد،کارکرد پیدا میکند.
اسدیزاده در «شکاف» اثر اجتماعی سرپا و پویایی ساخته که دو موضوع محوری را نشان میدهد. طلاق و تبعات سهمگین آن دیگری ترس از مسولیت؛ مخاطب در این اثر با دو خانواده که از دوستان نزدیک هم هستند مواجه است که یک خانواده به دلیل طلاق در فروپاشی کامل به سر میبرد و دیگری زوج جوانی هستند که وجود بچه حداقل تغییری که در زندگی آنها میتواند ایجاد کند زنده ماندن مادر است اما مادر هنوز توانایی پذیرش بار مسولیت را ندارد، و فیلمساز با پرداخت منطقی این دو قصه اثری را ساخته که اگرچه به سبب ماهیت موضوعی آن بسیار تلخ و گزنده است اما به خوبی توانسته از لبه تیز سیاه نمایی جان سالم به در ببرد.
بدون شک دیدن «شکاف» یک تلنگر مهم به مخاطب است و اگر در میان مخاطبین این فیلم کسانی وجود داشته باشند که در آستانه طلاق قرار دارند این فیلم میتواند آینه خوبی باشد برای آنچه آینده انتظارشان را میکشد؛ فروپاشی. شاید در بسیاری از مواقع طلاق اگرچه آخرین راه حل است اما برای پایان یک زندگی بحرانی بهترین راه حل نیز محسوب میشود اما برای زوجی که فیلمساز برای روایت خود انتخاب کرده، به دلیل آنکه این ازدواج از اساس بر اساس عشق و علاقه نبوده است(دیالوگی که نسیم به سارا) میگوید بلکه بچه دار شدن نیز تنها براساس جبر اجتماعی بوده است(گذراندن دوران خدمت سربازی فرهاد در شهر محل زندگی) و اصلی ترین قربانی این موضوع نیز فرزند آنها (ایلیا) که اولین قربانی یک زندگی تباه میشود.
فیلمساز در قصه اول خود به سهمگین بودن تبعات طلاق میپردازد و در روایت تلخ و گزنده به مخاطب نشان میدهد که اولین قربانی چنین انتخاب غلطی فرزند خانواده است؛ فرزندی که پدر و مادر از وجود بیماری او خبر ندارند و در آخر نیز قربانی خودخواهی پدر و مادری میشود که برای رهایی از آن زندگی مشترک ناخوشایند حتی نمیتوانند به درستی از فرزند خردسال خود محافظت کنند.
در قصه دوم که موازی با قصه اول روایت میشود، فیلمساز داستان زندگی سارا و پیمان را نشان میدهد که زندگی آرام و عاشقانهای را با هم سپری میکنند اما یک بیماری آنها را در معرض انتخابی بزرگ قرار میدهد، آنها یا باید برای رهایی سارا از توده خطرناکی که در رحم او بوجود آمده بچهدار شوند و یا این بیماری میتواند منجر به مرگ سارا شود و نیز آغاز ماجرای قصه پر کششی است که خود قابلیت تبدیل شدن به فیلمی مجزا را داشت اما فیلمساز برای تکمیل پازل فیلم اجتماعی خود قصه این زوج را در کنار قصه نسیم،فرهاد و ایلیا روایت میکند تا بگوید فروپاشی یک زندگی نه تنها ممکن است آینده فرزند آن خانواده را تباه کند، بلکه به نابودی زندگی اطرافیان نیز می تواند منجر شود.
به هر ترتیب با وجود اینکه فیلمنامه «شکاف» در برخی مواقع پرداخت خوبی ندارد و حتی برخی پلان های ضائد در فیلم مشاهده میشود که این مشکل در قیلم اول اسدیزاده نیز به چشم میآمد اما در مجموع اثر اجتماعی قابل باوری است که توانسته موضوع روز اجتماعی و مبتلا به بسیاری را افراد را با پرداختی مناسب روایت کند.
اسدیزاده:رسیدن به رئالیسم زندگی هدف جدی «شکاف» بودنشست رسانه ای فیلم سینمایی «شکاف» به کارگردانی کیارش اسدی زاده و تهیه کنندگی منیژه حکمت و علی سرتیپی با حضور بازیگران این فیلم سینمایی برگزار شد.
در این نشست که مانی باغبانی منتقد آن بود، کیارش اسدی زاده کارگردان فیلم با ابراز خوشحالی از استقبالی که از فیلم او شد گفت: شب هیجان انگیزی برایم بود و خوشحالم زیرا برای فیلم قبلی خود از چنین اتفاقی محروم بودم.
وی درباره ایده فیلم توضیح داد: ایده این فیلم از لحظه ای بود که من و همسر تصمیم گرفتیم بچه دار شویم و در مطلبهای دکترهایی که می رفتیم با دیدگاه های متفاوتی در مورد این موضوع مواجه شدیم که برایمان جالب بود.
اسدی زاده افزود: یکباردر مطب با زوجی برخورد کردیم که به اجبار باید بچه دار می شدند و همین موضوع موجب شد تا اواخر سال ۸۳ کارهای اولیه را برای ساخت«شکاف» شروع کنم.
وی در ادامه صحبت خود اشاره کرد:در مورد هیچکدام از مسایل فیلم بی گدار به آب نزده و در خصوص تک تک موضوعات قضایی و ورزشی و پزشکی تحقیقات جامع داشته اند.
این کارگردان در مورد دومین همکاری اش با مهدی گرجیان ( فیلمبردار) نیز گفت: باید یادآور شوم که من و گرجیان بیشتر با تصویر با هم صحبت می کنیم و جا دارد تا از سلیقه بصری او تشکر کنم.
وی در خصوص تدوین فیلم سینمایی «شکاف» که بر عهده خود او بود بیان کرد: ادعایی در تدوینگری ندارم اما شیوه کارگردانی ام طوری است که اگر راش هایم را به تدوینگر بدهم تصور میکند یک مشت آشغال تحویل او داده ام زیرا من قصه را تدوین شده میبینم و میسازم.
اسدی زاده از اینکه حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی در نشست این فیلم حضور دارد و شرایط فیلمسازی را برای جوانان فراهم کرده است ابراز خوشحالی کرد.
وی اظهار کرد: رسیدن به رئالیسم زندگی هدف جدی این فیلم بود و تمام لحظات این فیلم واقعیت است واتفاقات بحران زده در فیلم شامل تحقیقات بر روی بچه های این نسل است.
این کارگردان به غیاب پارسا پیروزفر در این نشست اشاره کرد و در مرود این بازیگر گفت: آقا ترین مرد سینمای ایران پارسا است زیرا حال و هوای دیگری به این فیلم داد، کاش امشب در بین ما بود.
در ادامه این نشست منیژه حکمت یکی از تهیه کنندگان فیلم سینمایی «شکاف» نیز گفت: در این سال ها فیلم های متفاوتی ساخته ام اما ژانر اجتماعی با اینکه مسئولیت اجتماعی هم دارد ژانری است که من دوست دارم .
وی با بیان اینکه بسیار خوشحالم از اینکه فیلم کیارش اسدی زاده اینبار دیده شد گفت: وقتی به فیلمسازی اعتماد می کنم به او اختیار کامل می دهم. شاید بعد از نمایش نظراتم را بگویم مانند همین الان که از سالن به بیرون آمدم و به کیارش گفتم که ۸ دقیقه از آن اضافی است.
تهیه کننده «شهر موش ها ۲» در خصوص وضعیت سینمای مستقل نیز گفت: تا زمانیکه دولت و مجموعه مدیران حیات خلوتی دارند که دوستان خودشان را رد آن گرد هم جمع کرده اند وضعیت کارهای مستقل مشخص است کم و پیش کار می کند.
وی اضافه کرد: سینما سطح ندارد و تنها حس و اندیشه است و نسل جوان هر زمان اراده کند راه خود را پیدا می کند و می تواند ایجاز را در سینما به وجود آورد وحتی با موبایل فیلم بسازد ضمن اینکه این کار یک سرمایه عجیب نمی خواهد زیرا اندیشه راه خود را می رود و به جایی می رسد که تهیه کننده آن را پیدا می کند.
این تهیه کننده بیان کرد: به نسل جدید سینمای ایران تبریک می گویم واین سینما را دو دستی تقدیمشان می کنم.
علی سرتیپی دیگر تهیه کننده این فیلم نیز گفت: این فیلم در ژانر کاری من نبود اما به دوستی با کیارش اسدی زاده این کار را انجام دادم که ثمره خوبی هم داشت، امیدوارم در اکران هم خوب باشد. از همه می خواهم که در زمان اکران هم از این فیلم حمایت کنند.
سحر دولتشاهی از بازیگران این فیلم گفت: مدتی طولانی با این فیلمنامه همراه بودم و از ابتدا مد نظر کارگردان بودم به همین دلیل با آمادگی بیشتری به این پروژه وارد شدم.
وی درباره همکاری با کارگردان های نسل جوان اظهار کرد: ما هم نسل هستیم و با یک سری از مسائل مشابه در زندگی روزمره مواجهیم ضمن اینکه هم سلیقه ایم و دغدغه های هم را می دانیم.
بازیگر فیلم «مرگ ماهی» بیان کرد: به جادوی سر صحنه اعتقاد دارم اما با این حال دورخوانی خیلی به ما کمک کرد و در ساختن لحظه لحظه کار ما را جلو انداخت.
هانیه توسلی دیگر بازیگر این فیلم نیز با اشاره به اینکه «شکاف» تجربه خوبی بود، گفت: از فیلمنامه خوشم آمد زیرا اولین چیزی که برایم مهم است فیلمنامه است.
بازیگر فیلم «خط ویژه» بر جسارت بالای نسل جوان در سینما و تئاتر تاکید کرد و گفت: در زمان روخوانی فیلمنامه تغییرات جزئی را در دیالوگ ها به وجود آوردیم و از اینکه کیارش اسدی زاده در این موضوع انعطاف به خرج می داد ممنونم.
بابک حمیدیان از دیگر بازیگران فیلم که نقش اصلی را بر عهده داشت نیز گفت: عاشق کار کردن با بچه های نسل خودم هستم و در کنار آن ها مشق کارگردانی می کنم بدین معنا که دوست دارم در آینده فیلم بسازم.
وی در خصوص جلسه های دورخانی فیلمنامه بیان کرد: بازیگر دورخانی نیستم اما دورخانی در این فیلم ما را خیلی جلو انداخت.
بازیگر فیلم «چ» با بیان اینکه نیازها و حرف های هم نسل های ما مشترک است افزود: کیارش اسدی زاده کارگردانی اخلاق گرا است اما متاسفانه بعضی از هم نسل های ما فارغ اخلاق عمل می کنند.
براساس این گزارش، در انتهای این نشست سعید راد که مهمان این نشست بود گفت: این فیلم یکی از پربارترین و منطقی ترین فیلم هایی بود که در سینمای ایران دیدهام و اینقدر محکم بود که حیرتزده ماندهام.
شاعری که بازیگر شد / شمس لنگرودی: آمدنم اتفاقی نبود نشست رسانه ای و نقد و بررسی فیلم سینمایی «احتمال باران اسیدی» عصر امروز
سه شنبه پس از اکران این فیلم در کاخ جشنواره برج میلاد با حضور بهتاش
صنایی ها کارگردان ، مریم مقدم نویسنده و بازیگر ، کامبوزیا پرتوی مشاور
کارگردان ، ایرج رامین فر طراح صحنه و لباس ، محمدرضا جهان پناه فیلم بردار
، سمیرا برادری برنامه ریز و شمس لنگرودی ، پوریا رحیمی سام بازیگر برگزار
شد.
صنایی ها که علاوه بر کارگردانی به همراه مریم مقدم نویسنده
فیلم نامه احتمال باران اسیدی نیز است اظهار کرد: ایده شکل گیری این فیلم
نامه خاطره ای از یک دوست در باره تنهایی بود که قصه ای ساده و لذت بخشی
داشت.
وی در باره شعار این فیلم گفت: سینما جای شعار دادن نیست اما
با توجه به اصراری که برای ارایه یک شعار تبلیغاتی بود تصمیم گرفتیم بخشی
از دیالوگ فیلم را به عنوان شعار انتخاب کنیم.
کارگردان فیلم احتمال
باران اسیدی ادامه داد: این فیلم منحصر به کاراکتر خودش است و به یک فیلم
یا فیلم ساز خاصی تعلق ندارد ، در این اثر به مفهوم واقعی به فیلم مینی مال
رسیدیم .
وی با بیان این که موسیقی فیلم احتمال باران اسیدی درخشان
و تحمیل کننده حسی خاص بود خاطرنشان کرد: در این فیلم از ترکیب سازهای
غربی و شرقی استفاده شده است.
شمس لنگرودی بازیگر نقش منوچهر در این
فیلم با بیان این که از حدود 40 سال پیش فعالیت خود را در خلوت (شعر و
ادب) آغاز کرده گفت: پس از این سالها بسیار خسته شدم و با احتیاط به عرصه
سینما آمدم تا وارد فضای دیگری شوم .
وی خاطرنشان کرد: فضای سینما
با خلوتی که سالها در آن بودم بسیار متفاوت است و بازی در فیلم احتمال
باران اسیدی بار خستگی را از دوشم برداشت.
وی با بیان این که بازی
در این فیلم فرصت خوبی برای او بود تصریح کرد: آمده ام تا حضورم در عرصه
سینما تداوم داشته باشد. امیدوارم آنچه در شعر به دنبال آن هستم در کار
سینما هم ارائه دهم.
پوریا رحیمی سام ، دیگر بازیگر این فیلم نیز که
از هنرمندان عرصه تئاتر است ، گفت: این فیلم خبر خوبی برای تمام
بازیگرانی بود که به رغم داشتن شایستگی پشت خط مانده بودند.
وی ادامه داد: اعتماد به نسل جوان می تواند تحولی را در بازیگری کشورمان ایجاد کند ، چراکه جوانان ما استعداد زیادی دارند.
وی
با بیان این که بازیگران بسیار خوبی در شهرستان ها حضور دارند گفت:
امیدوارم امثال بهتاش صنایی ها به این بازیگران مستعد فرصت خودنمایی بدهند.
سمیرا
برادری برنامه ریز این فیلم نیز گفت: وقتی فیلم نامه را خواندم علاقه ام
به آن نسبت به پدرم که تهیه کنندگی فیلم را بر عهده دارد بیشتر شد و لحظه
به لحظه کار با همفکری بزرگانی که در کنار ما بودند پیش رفت.
وی تصریح کرد: علاقه ام به سمت سینمای مستقل کشیده شده و امیدوارم بتوانم در این عرصه موفق باشیم.
همچنین
محمدرضا جهان پناه فیلمبردار احتمال باران اسیدی گفت: انتخاب لوکیشن ها
برای داشتن تصویری خوب در این فیلم اهمیت زیادی داشت و توانستیم با نگاه
های نزدیک عوامل فیلم به چارچوب درستی برسیم.
ایرج رامین فر طراح
صحنه و لباس فیلم نیز اظهار کرد: پیش تر سابقه همکاری با صنایی ها را
نداشتم و برای همکاری در این فیلم مردد بودم، اما رفته رفته بسیار علاقه
مند شدم چرا که مشورت ، بحث و گفت وگو برای موفقیت بیشتر فیلم در بین عوامل
مختلف فیلم مشاهده می شد.
در خلاصه داستان فیلم احتمال باران اسیدی
آمده است: منوچهر 60 سال سن دارد ، او بازنشسته اداره دخانیات است ولی از
سر بیکاری همچنان هر روز به اداره می رود ، مادرش تا زنده بود آرزو داشت
ازدواجش را ببیند در حالی که منوچهر حتی دوستی هم در زندگی نداشته، خسرو
...
سی و سومین جشنواره فیلم فجر از 12 بهمن آغاز شده و تا 22 بهمن ادامه دارد.
حاشیه های سومین روز کاخ جشنوارهی فجر
سومین روز نمایش فیلمها در برج میلاد کاخ جشنواره فیلم فجر، با تقدیم فیلم
اول به علی حاتمی و رسول ملاقلی پور آغاز شد و با صحبتهای خسرو سینایی به
پایان رسید.
«ماهی و گربه» اولین فیلم روز سوم بود که
روح الله حجازی پیش از آغاز فیلمش را در حضور لیلا حاتمی به زندهیاد حاتمی
و ملاقلیپور که پیش از این فیلمهای «مادر» و «میم مثل مادر» را با
محوریت مادر ساختهاند، تقدیم کرد.
امیر جعفری و لیلا حاتمی برای دیدن بازی همسرانشان ریما رامینفر و علی مصفا در سالن حضور داشتند.
«بختک» مستند روز سوم بود که در سالن اصلی به نمایش درآمد و با توجه به
نمایشهای متعددی که این فیلم پیش از این داشته است، صندلیهای خالی زیادی
به چشم میخورد.
علیرضا رضاداد دبیر جشنواره روز گذشته در سالن همایش های میلاد حضور پیدا
کرد و ضمن بازدید از بخش های مختلف، دقایقی نیز به تماشای «بختک» نشست.
بابک حمیدیان و سحر دولتشاهی بازیگران دو فیلمه روز سوم بودند که مشترکا دو فیلم «مرگ ماهی» و «شکاف» از آنها به نمایش درآمد.
حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی هم روز سوم به کاخ جشنواره آمد و ضمن بازدید از بخش های مختلف به تماشای فیلم «شکاف» نشست.
در تیتراژ پایانی فیلم «تگرگ و آفتاب» عنوان برداشتی آزاد از «داش آکل» صادق هدایت با واکنش تماشاگران همراه شد.
از چهره های جدیدی که روز گذشته در جشنواره دیده شدند می توان به حمید فرخ
نژاد، محمد رضا هنرمند، ناصر شفق، محمد سلوکی،همایون ارشادی، حسین ترابی،
حسین پارسایی، محمد مهدی طباطبایی نژاد و وحید موساییان اشاره کرد.
کامران نجف زاده هم برای دیدن بازی پسرش در فیلم «شکاف» در کاخ جشنواره حاضر شده بود.
پایان بخش سومین روز جشنواره نمایش فیلم «جزیره رنگین» خسرو سینایی در بخش
خارج از مسابقه بود که روایتی مستند داستانی داشت، بعد از نمایش نیز نشست
پرسش و پاسخ فیلم برگزار شد.