گروه سیاسی، سایت ضدانقلاب خودنویس در مقالهای تحت عنوان "شش درس انقلاب 57 که هنوز به خوبی نیاموختهایم" به قلم مجید محمدی، به نظام جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامی تاخته و با هدفسازیهای تخیلی و غیرواقعی نمایی از حقیقتهای موجود، عملا انقلاب اسلامی را شکست خورده معرفی میکند.
به گزارش بولتن نیوز، استمرار دیکتاتوری از نظام پهلوی به جمهوری اسلامی، تداوم فساد مالی و اخلاقی از حکومت محمدرضا شاه به نظام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بیسواد یا کمسواد معرفی کردن رهبران انقلاب اسلامی، ازهم پاشیدگی نظام خانوادگی در نتیجهی بروز انقلاب اسلامی، از بین رفتن تخصص در امور حرفهای و شعاری بودن وعدهای نظام، شش ایراد مضحک و کلیشهایست که در این مقاله مطرح شده است.
در بخشیهایی از این مقاله میخوانیم که:
«سانسور، حکومت تک حزبی، پارتی بازی، رشوه دهی، زندانی شدن به دلیل عقیده و باور، انحصار رسانهای، و سیلی خوردن از مامور پلیس، ارتش و ساواک تحقیر آمیز است و اعتراض برانگیز. این تحقیرها در دوران جمهوری اسلامی دهها برابر شده و دهها برابر آزار دهندهتر است.
امروز پس از ۳۵ سال دیگر روشن است که اکثریت کسانی که به خیابان آمدند برای دمکراسی یا حقوق بشر یا تقویت نهادهای مدنی یا حاکمیت قانون یا پاسخگو کردن دولت به خیابانها نیامدند که اگر چنین بود امروز باید نتایجش را مشاهده میکردیم.
به نوشتههای شریعتی و بازرگان و آل احمد و {امام} خمینی از یک سو و به نوشتههای کیانوری و شعاییان و گلسرخی و احسان طبری نگاه کنید. مشتی خطابههای تهی و غیر تحلیلی و بیمبنا و پر از هیجاناند که یا از آثار انقلابیون اروپایی دزدیده شدهاند بدون ذکر مرجع و بدون فهم مبانی آنها، یا رویاهای بیپایه و رمانتیک خود آنها را بیان میکنند.»
همانطور که ملاحظه میکنید، آنقدر این ادعاها تکراری، بیاساس، ملالآور، کلیشهای و صدها بار پاسخ داده شده است که اگر زمان انتشار این مطلب در ایام دههی فجر نبود، شاید هیچ ارزشی برای پاسخ دادن به آن نمیِیابیم. اما صلاح ندیدیم به این اراجیف منتشر شده در این زمان معین پاسخ ندهیم و در حالی که همه به دستاوردهای انقلاب اسلامی و زحمات فراوان همهی دولتها در این نظام معترفند، چنین مطالبی زمینهساز شک و شبه در اذهان مختلف شود.
ادعا کردهاند که دیکتاتوری زمان شاه به بعد از انقلاب نیز سرایت کرده است. سوال میکنیم: آیا برگزاری سالیانه یک انتخابات در کشور، نشانهی دیکتاتوریست؟ چطور هیچ کدام از کشورهای دنیا – بجز امریکا و اسرائیل و جیرهخوارهایشان – هیچ وقت چنین ادعایی نسبت به جمهوری اسلامی نداشتهاند؟ آیا میشود در کشوری دیکتاتوری وجود داشته باشد و توأمان در آن کشور، در همهی زمینهها پیشرفتهای خیره کننده اتفاق بیافتد؟ بله، اگر ایستادن در برابر فتنهگرانی که قصد تزلزل پایههای نظام و قرارگرفتن در مقابل مردم را دارند دیکتاتوریست، ما به دیکتاتور بودن خود میبالیم.
ادعا کردهاند فساد گستردهی اخلاقی و مالی نظام پهلوی به این دوران انتقال پیدا کرده است. کدام فساد اخلاقی؟ حقیقتا کدامیک از مسئولین نظام جمهوری اسلامی، آنچنانی بودهاند که از شاه و دربار گرفته تا نخست وزیر و وکلا بودهاند؟ نخست وزیر مملکت در دوران شاه مبتلا به همچنس بازی بوده و این کجا و شهادت مسئولین نظام ما کجا؟ از نظر مسائل مالی هم، با وجود ایجاد برخی پروندهها که البته برای جمهوری اسلامی، حتی یکی هم زیاد است، بازهم حجم این پروندهها با زمان شاه قابل مقایسه نیست. و از همه مهمتر، ارتباط گفتمانی مفسدین امروز با مسئولین نظام پهلویست که در نظام جمهوری اسلامی رخنه کرده و قصد آلوده کردن آنرا دارند. اما حتما با درایت رهبر انقلاب و استحکام قوهی قضاییه، نظام جمهوری اسلامی از زیر بار این امتحان هم با موفقیت بیرون میآید.
همچنین ادعا کردهاند رهبران انقلاب از سواد کافی برخوردار نبودند. آیا ادعا از این مضحکتر هم میشود؟ واقعا هیچکدام از آنهایی که بهانههای مختلف از نظام گرفتهاند تا به حال چنین ادعای بیاساسی را مطرح نکرده بودند که مجید محمدی در این سیاهه به آن اشاره کرده است. آنقدر این ادعا مسخره است که لازم نمیبینیم به آن بپردازیم. چون هرکسی که شناخت مختصری از تاریخ انقلاب دارد میداند که این بزرگان خصوصا حضرت امام خمینی(ره) در کدام قلههای علمی قرار داشتند.
ادعاهای دیگر مثل برهم خوردن جایگاه خانواده و از بین رفتن تخصصگرایی در جامعه هم صرفا یک ادعا بیش نیست. چون هیچ دلیل و شاهدی برای این ادعا مطرح نشده است. در نتیجه معلوم است که این حرفها بیشتر به یک بیانیهی سیاسی از سر حدق و کینه میماند تا یک بررسی عالمانه. و اینجاست که باید گفتهی چند روز پیش رئیس جمهور روحانی به منتقدین دولت را نثار این مقاله و نویسندهی آن کرد که گفت: ایکاش خدا عقل بدهد!