گروه سیاسی - ذوالفقار صادقی، اظهارات بی سابقۀ وزیر امور خارجۀ کشورمان – آقای ظریف- در مصاحبه مطبوعاتی با همتای «کروات» خود در تهران، در کمک خواهی از مجلس شورای اسلامی مبنی بر واکنش به اقدامات جناح حاکم بر کنگرۀ آمریکا در مدیریت مذاکرات 1+5 ، می تواند فاز جدیدی باشد در نگرش به موضوع هسته ای و بهانۀ این نوشتار. نویسنده قصد ندارد به شکلی که خوش بینان و دلواپسان در مذاکرات به آن پرداخته اند، به مسئله نگاه کند و طبق روال همیشگی تنها دغدغه ای که دارد، منافع ملی کشورم خط قرمزی است که رعایت آن واجب، منطقی و بر طبق آنچه انقلاب شکوهمند اسلامی بر آن پایه گذاری شده منصفانه می دانم. سئوال اساسی که قصد پرداختن به آن دارم، این که؛ خوش بینی در پرداختن جدی به مذاکرات بر چه زمینه و چشم انداز سیاسی متکی بود و حال، طولانی شدن آن و تمدید آن منجر به موضع گیری آقای ظریف در دیدار همتای خانم «کروات» خود شده است؟!
به گزارش بولتن نیوز، دوره شش ماهه، تمدید چهارماهه و هم اکنون تمدید هفت ماهه مذاکرات هسته ای، زمانی برای راستی آزمایی طرفین دعوا است. در حالی که آمریکایی ها به بهانه «به روز رسانی تحریم شوندگان» حدود 110 فرد و شرکت را به لیست تحریمها افزوده اند، و در نگاهی، عملاً اعتبار توافق نامه اقدام مشترک «ژنو» را به بازی گرفته اند و در عین حال و در مذاکرات؛ توسعه و تحقیق سانتریفیوژها را محدود کرده اند، فعالیت سانتریفیوژهای پیشرفته ای چون «آی.آر.6» و «آی. آر.2ام»و«آی.آر.8» را محدود و یا اجازه نصب در نطنز ندهند، در مذاکرات باعث پایان ذخایر استراتژیک اورانیوم ایران شده اند، به عبارتی عوامل و ابزارهای موجود در بحث هسته ای که ورق های بازی ما در مذاکرات بود را از دست ما گرفته اند و دیگر قابلیتی برای چانه زنی نداریم!؟ این درحالی است که تهران توافق «ژنو» را «فریز شدن» تحریمها می داند؟!
چیزی که بطور ملموس می توان از آن بعنوان دستاورد نام برد، دستیابی به درصدی از دلارهای بلوکه شدۀ کشورمان بوده است و شعار اساسی شکاف برداشتن دیوار تحرمهاست که، با توجه به روند اتفاقات جهانی و منطقه ای تا حدودی با واقعیات سازگار شده است. این همه در حالی است که آمریکایی ها با بزرگنمایی و حساسیت بخشی به مسئله هسته ای توانسته اند شکل یک ائتلاف واقعی از قدرتهای جهانی را علیه ما حفظ نمایند و از آن بهره ببرند؟ این همه در حالی است که ما می توانیم در مقابل اقدامات «ضد وتوی» کنگره به توان تعلیق 120 روزه رئیس جمهور «اوباما» دل ببندیم، و یا سرنوشت تحریمهای شورای امنیت که بین سالهای 2006تا2010 به کجا خواهد انجامید؟ مطالبی که در عالم دیپلماسی چه مفهومی در بندبازی بین اوباما و کنگره می تواند داشته باشد؟
در صورتی که از نگرش عوام پسندانه و فضای رسانه ای عبور کنیم، قبول اختصاص دادن مذاکرات به حل مسئله هسته ای صِرف توسط طرف مقابل، مشکل می نماید؟ پیوستگی های راهبردی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در روابط بین الملل و به قدرت های مسلط جهانی در حال مذاکره که، از مسئله هسته ای فرصتی و روزنه ای برای حل سایر مسائل منطقه بنفع خود بهره ببرند!؟ و موقعیت منطقه ای و جهانی ایران در قرارگیری در «بیضۀ» استراتژیک انرژی جهانی یکی از همین دلایلِ وسوسه انگیز برای شُرکای 1+5 است، و در توجیه وصحت همین نظرگاه است که تحلیل گران عالم سیاست به برگ های برنده ایران در مذاکرات هسته ای اشاره می کنند! و از ناگزیری دولتمردان آمریکایی در ناتوانی در ترک میز مذاکره با توجه به داشته های ایرانی ها، دلایلی دارند؟ اینکه؛
• ایرانی ها توانسته اند وجهه بین المللی کشورشان و انقلابشان را در مذاکرات بالا ببرند! یعنی در مدیریت افکار عمومی غرب موفق بوده اند که تحریمها وجهه قانونی ندارند و یا ایرانی با تروریسم میانه ای ندارد و . . . و شاید به همین خاطر باشد که سناتور «رابرت منندز» چرخه مذاکره و تمدید، همراه با حذف برخی تحرمهای ایران را موفق ندانسته است؟!
• تحریمها و مذاکرات هسته ای را ایرانی ها به نفع تثبیت قدرت منطقه ای خود مدیریت کرده اند، در حالی که غربی ها هدف از مذاکرات و بهانۀ هسته ای را کم رنگ سازی و یا حذف و حداقل در وارد کردن ایران در حل مسائل خود خواسته و می خواهند، و حال به جایی رسیده اند که نگرانی خود را در هدف قرار گرفتن 2190 پرسنل نظامی خود در عراق ابراز می کنند و یا ائتلاف محور مقاومت را برای منافع ملی خود در خطر می بینند.
با توجه به موارد مورد بحث، می رسیم به پاسخ سئوال طرح شده که؛ خوش بینی و نگرانی در نتیجه بخش بودن مذاکرات، با توجه به تفاسیر امنیتی «بازها – کبوترها»ی حاکم بر ایالات متحده آمریکا؛
در حالی که اندیشمندان و عالمان حوزه سیاست و امنیت، بعد از فروپاشی جهان دوقطبی برای بهتر زیستمند شدن جهانیان «جامعه شبکه ای» را در جمع بین «ایده آلیسم – رآلیسم» تئوریزه می کردند، نئومحافظه کاران در زمان ریاست جمهوری بوش پدر، با طرح شعارهایی چون «دهکده جهانی» ساز جدیدی را کوک کردند؟ ایده امنیتی نومحافظه کاران در تفسیر «اثبات گرایی» از نوع مدرن آن هنوز چهره عملیاتی بخود نگرفته بود که دموکرات ها با رسانیدن «بیل کلینتون» به ریاست جمهوری و با طرح و عملیاتی سازی شعار «رفاه اجتماعی» با این توجیه که حفظ اقتدار جهانی آمریکا بیش از آنکه در دوردست ها پی گیری شود، در توجه به جلب رضایت مردمان آمریکا و با افزایش توان اقتصادی این کشور قابل حصول خواهد بود که، با اقبال افکار عمومی جامعه آمریکا روبرو شد. لیکن، حادثه مشکوک 11سپتامبر که ساختگی بودن آن بیشتر مورد توجه کارشناسان قرار گرفته است، خط فکر دموکرات ها را زیر سئوال بُرد و نشان داده شد که؛ امنیت و رفاه اجتماعی آمریکایی ارتباط مستقیمی با تهدیدات خارجی دارد و به این گونه بود که نومحافظه کاران بر طبل جنگ کوبیدند، نگرش جنگ طلبان به امنیت دارای سه رویکرد پایه ای است؛
• رویکرد اول) اقتصاد محور است، یعنی با پی گیری سیاست های جنگ طلبانه، پایه های اقتصادی و رفاهی آمریکایی و در اصل سرمایه داری جهانی در امنیت کامل، مقاوم تر از گذشته شکل می گیرد؟ نگاهی به برخی آمارهای اعلام شده نشان می دهد که؛ تعداد میلیاردرهای دنیا از 793نفر در سال 2009 به 1645نفر در مارس 2014رسیده است و ...
• رویکرد دوم) سخت افزار گرایی در سیاست و قدرت است که، بازی با حاصل جمع صفر، هدایت و شکل دهی افکار عمومی که بجای توجه واقعی به افکار عمومی جهانیان که مورد توجه ادعایی دموکرات هاست، متمایز بودن و جلب احترام در دنیا با توجه به نظامی گری و در نهایت نگاه سلبی در تأمین امنیت ملی.
• رویکرد سوم) بی توجهی به مشکل اخلاقی نظامی گری، و باور و عمل به داروینیسم اجتماعی در روابط بین الملل، یعنی توجه طبیعی به قدرت و نگاه جنگلی در تعاملات بین المللی.
رویکردهای مذکور که بخشی از نگاه نومحافظه کاران به مقوله قدرت است، یکی از موانع عمده و اصلی به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای بین ایران و 1+5 در گذشته، قابل توجه است. لیکن، به قدرت رسیدن دموکرات ها با «اوباما»ی صلح طلب! و تغییر نگرش در پی گیری سیاست خارجی، امیدها را به طور طبیعی در خوش بینان به نتیجه مذاکرات در ایران افزایش داد و با به قدرت رسیدن آقای روحانی شکل واقعی به خود گرفت و مذاکرات با رویکردی دیگر و خوش بینانه شروع و منجر به توافقنامه «ژنو» شد. توافقنامه و مذاکراتی که در عمل خط قرمزی آنگونه که انتظار می رفت بر یکه تازی آمریکایی ها با وجود در دست داشتن قدرت توسط دموکرات ها، نتوانست بکشد؟! آیا پی گیری منافع ملی نامیمون آمریکایی در عمل و روش تفاوتی بین رویکرد بازها و کبوترها ندارد!!؟ موضع گیری کم سابقه و صریح وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار با همتای «کروات» خود، قابل تأمّل است.
نگاهی به سخنان آقای دکتر ظریف، حاوی چند نکته اساسی است؟؛ این که از مجلس شورای اسلامی خواسته است نسبت به تحرکات کنگره آمریکا، موضع گیری کند، هشداری به خوش بینان و طمع کارانه غربی و آمریکایی است که اگر تاکنون متناسب با اقدام جنگ طلبان آمریکا واکنش متناسبی را شاهد نبوده اند، علتش یکپارچگی و حمایت ملی ایرانیان از مذاکره کنندگان است و از این به بعد بایستی نتایج عربده کشی های خود را ببینند که تیم مذاکره کننده در پی گیری منافع ملی ورق های ارزشمندی را می توانند روکنند.
با اشاره به حق «وتو»ی آمریکایی، هشدار داد که در ایران چنین حقی وجود ندارد و با اشاره به مصوبات مجلس، در ایران، قانون را حرف اول می زند. در واقع با اشاره به سیستم پوسیده آمریکایی و ناکارآمدی آن را یادآور شد و به طور ضمنی به تفاوت حق «وتو» با «حکم حکومتی» در ایران اشاره و متمدنانه بودن آنچه در ایران وجود دارد تاکید کرده. بایستی غربی ها بدانند که نمی توانند تحت فشار برای امتیازگیری، دل به چنین احکامی ببندند.
نتیجه گیری؛
با توجه به معادلات جاری در خاورمیانه و شرق آسیا و آنچه که در این مجیز آورده شده که بخشی از آنچه در جریان است را شامل می شود، بایستی توجه داشته باشیم که در مسئله هسته ای و مذاکرات مرتبط با آن پی گیری منافع ملیِ ملت بزرگ ایران بر هر نگرش سیاسی اولویت دارد و اجازه ندهیم منافع ملی ما در مذاکرات هسته ای تحت تأثیر معادلات جناحی داخلی به مذبح برده شود!؟ «اوباما» در حالی دست به مذاکرات می زند که در فرمان حمله سایبری به تأسیسات هسته ای کشورمان تردید نکرده و ژنرال «دمپسی» تهدید می کند که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات دست به کار خواهد شد؟!