اولین بار گارد جاویدان یکصد و پنجاه نفر را با اسلحه فرستاد تا جلوی امام
رژه بروند. ما دم در جلوی آنها را گرفتیم و گفتیم باید اسلحههایتان را
تحویل دهید. گفتند نه ما میخواهیم با اسلحه رژه برویم. گفتیم با اسلحه
هیچکس نمیتواند وارد شود. گفتند فرمانده ما جناب تیمسار رحیمی است که
البته چند سالی هم زندان رفته بود و با شاه مخالف بود.
گفتم تیمسار هم حق ندارد با اسلحه وارد شود. گفتند تیمسار با اسلحه رفته، گفتم کجا رفته، گفتند به دفتر مرحوم آقای توسلی رفته، در آن زمان آقای توسلی مسؤول ملاقاتها بود. گفتم به هیچوجه نمیگذارم وارد محل اقامت امام شوید. آن موقع من یوزی به گردنم بود و کلت هم به کمرم. من گفتم اول اسلحه تیمسار را میگیرم وقتی اسلحه خودش را بگیرم ناچار است به شما بگوید اسلحههایتان را تحویل دهید.
رفتم جلوی در، ایشان را دیدم که با آقای توسلی در حالی که گرم سخن گفتن هستند آمدند. به آقای توسلی گفتم آقای توسلی تیمسار اسلحه دارند، گفت داشته باشند ایشان از خودمان است. گفتم آقای توسلی شما مسؤول نوبت دادن برای ملاقاتها هستید، مسؤول حفاظت که نیستید، حفاظت با بنده است اگر از اسلحه ایشان تیری شلیک شود چه کسی جواب میدهد، گفت ایشان از خود ما است و زندان رفته و انقلابی است،
گفتم آقای توسلی، تیمسار برای چه اسلحه خدمت امام ببرد، اسلحه را اینجا بگذارد و برود، گفت نه آقای مدنی شما کار به این کارها نداشته باشید و کار خودتان را انجام دهید. شیخ داخل شد و به تیمسار هم گفت داخل بیا ولی من با اسلحه یوزی زیر بغل تیمسار زدم و گفتم تیمسار برگرد، دست من روی ماشه است و از زبانه هم خارج است، تیمسار رنگ و رویش پرید، گفتم اسلحه نباید داخل برود که اگر برود من شلیک میکنم، دید که خیلی جدی هستم خودش را کنار کشید و اسلحهاش را تحویل داد. یکصد و پنجاه نفری که بیرون آماده رژه بودند۱۵۰ اسلحه ام پی فایو و ۵۰ قبضه ژ۳ را تحویل دادند.
منبع: خبرگزاری رسا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com