گروه بین الملل، درگذشت پادشاه عربستان در ساعات اخیر، بازتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی و به ویژه رسانه های غربی به همراه داشت.
به گزارش بولتن نیوز، شبکه تلویزیونی «العربیه» بامداد دیروز جمعه (3 بهمن) اعلام کرد پادشاه عربستان که در بستر بیماری به سر میبُرد، درگذشت.
«عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه 91 ساله عربستان، 24 روز پیش (چهارشنبه 31 دسامبر) در آخرین روز سال میلادی گذشته، به دلیل مشکل تنفسی به بیمارستان منتقل شده بود.
در پی این اتفاق، «سلمان بن عبدالعزیز» برادر عبدالله، شاه جدید عربستان شد و «مقرن بن عبدالعزیز» که جانشین ولیعهد بود، ولیعهد جدید عربستان لقب گرفت.
سلمان بن عبدالعزیز آل سعود که پیش از بر عهده گرفتن منصب پادشاهی، نائب رئیس هیئت وزیران و وزیر دفاع و ولیعهد عربستان سعودی بود، در سه دوره مختلف حاکم ریاض نیز بوده است.
سلمان بن عبدالعزیز سومین ولیعهدی بود که در دوره پادشاهی ملک عبدالله بن عبدالعزیز به این سمت انتخاب شد. قبل از وی نایف بن عبدالعزیز و قبل از او سلطان بن عبدالعزیز ولیعهدی ملک عبدالله را بر عهده داشتند که هر دو پیش از مرگ پادشاه، فوت کردند.
با این همه نکته حائز اهمیت درخصوص این جانشینی حمایت رسانه ها در ساعات پیش بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، به محض اینکه دربارعربستان سعودی
خبر مرگ ملک عبدالله پادشاه این کشور را اعلام کرد، خبرگزاری های غربی ازجمله«فرانس پرس» و «رویترز» نیزآن را انعکاس دادند.
بر این اساس، «فرانس پرس» با انتشار گزارش های معتددی با تیتره های «گزارش: عربستان سعودی بازیگر کلیدی در خاورمیانه»، «اوباما با ستایش از ملک عبدالله او را رهبری شجاع توصیف کرد»، «اولاند از پادشاه عربستان تجلیل کرد»، «فوت پادشاه عربستان قیمت نفت را افزایش داد»، «مقرن ولیعهد عربستان شد»، «پادشاه عربستان فوت کرد» و خبرگزاری «رویترز» نیز با انتشار مطالبی همچون «ملک عبدالله یک اصلاح طلب محتاط بود»، «تلویزیون دولتی عربستان سعودی خبر فوت ملک عبدالله را اعلام کرد» نسبت به این خبر واکنش نشان دادند.
گفتنی است، از شکل و محتوای خبرها و گزارش های این دو خبرگزاری و دیگر خبرگزاری معتبر غربی بر می آید، در آن ها تلاش شده تصویری کاملاً عادی از اوضاع عربستان درمرحله پس از مرگ عبدالله عبدالعزیز ارائه شود و از سیاه نمایی درباره چشم انداز مسئله جانشینی باتوجه به بیماری سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید پرهیز گردد.
در بررسی این مسئله توجه به حداقل دو مسئله از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
نخست، روابط سیاسی و اقتصادی گسترده ای است که دولت های متبوع این خبرگزاری ها با عربستان سعودی دارند و نمی خواهند ارائه تصویری منفی از اوضاع عربستان به افزایش بهای نفت منجر شود و این کشورها را از فرصت طلایی کنونی محروم کند.
دوم خطر داعش است که در کمین هر گونه خلاء و اختلاف داخلی نشسته است و این کشورها با عربستان ائتلاف واحدی را با نام «ائتلاف ضد داعش» تشکیل داده اند.
ایندرحالی است که رسانه ها در مسئله تغییر پادشاه عربستان رویکردی بیش از حد مثبت نسبت به حضور سلمان داشته اند. به بیان دیگر به نظر می رسد، غرب همچنان قصد دارد با ادامه ارتباط با دولت سعودی و چشم پوشی از حمایت های مستند این رژیم از تروریسم، زیرپاگذاردن حقوق بشر و حقوق زنان و ... ایجاد نظام مستبد و اقتدارگرا و ادامه دادن به شیوه های سنتی حکومتی همچون پادشاهی و نقض تام و تمام اصول حقوق بشری و دموکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی شهروندان عربستان، منافع مالی و اقتصادی شان از ارتباط یکطرفه با دولت سعودی را حفظ کنند.
با این همه، باوجود آن که رسانه های غربی در این حمایت به منافع خود
اندیشیده و می اندیشند، به نظر می رسد، باتوجه به تفاوت های بنیادی پادشاه
جدید و پادشاه پیشین عربستان سعودی، به راستی می باید منظر تحولاتی هرچند
اندک اما تاثیرگذار و مثبت باشیم. تحولاتی که به ویژه در مناسبات منطقه می
توانند بسیار تاثیرگذار باشند.
در این میان توجه به این نکته نیز ضروری است که اين تنها راه برون رفت از این وضعیت نابه هنجار در عربستان سعودی که دامنه آن منطقه را نیز درگیر خود ساخته، این است که سلمان برای تقويت قدرت و جايگاه منطقهای بايد برای تغييرات درونی و تغيير در رفتار منطقه گام بردارد.
مسئله دیگر نیز مربوط به همگرايی ايران نسبت به تعاملات بيشتر دو كشور است. این درحالی است که ارتباطات گسترده دپلماتیک، فرهنگی و رسانه ای دو کشور باتوجه به همسایگی غیرمستقیم با یکدیگر و نزدیکی جغرافیایی و تاحدودی فرهنگی بر اهمیت این مسئله می افزاید.
ایران و عربستان به عنوان 2 قدرت بزرگ دو سوی خلیج فارس، نقش بی بدیلی در مسایل این آب راه و فراتر از آن در سراسر منطقه بازی می کنند. این 2 کشور با ظرفیت (پتانسیل) بالایی که از نظر مالی و رسانه ای و به تبع آن سیاسی در اثرگذاری بر تحولات منطقه ای دارند، جایگاهی محوری در شکل و جهت دهی به روندهای سیاسی و امنیتیِ منطقۀ خاورمیانه دارند. در نتیجه نوع رابطه ی 2 کشور را می توان متغیری مهم در روندهای کلان منطقه ی خاورمیانه دانست. این گزاره را تاریخ روابط 2 کشور در سده بیستم میلادی و نیز دهه ی پس از آن تأیید می کند. بنابراین تجربه تاریخی، بهبود روابط 2کشور همواره جهت روابط را به سمت تقلیل تنش های منطقه ای پیش برده است و بالا رفتن تنش ها به ازدیاد ناامنی و بی ثباتی در منطقه می انجامد.
در زمان حکمرانی ملک عبدالله به ویژه پس از تحولات خیزش های انقلابی منطقه خاورمیانه، روابط ایران و عربستان به نحو کم سابقه ای پرتنش و بغرنج شد. در هم تنیدگی سیاست های منطقه ای ایران و عربستان با روابط متقابل آن ها، عامل اصلی تشدید تنش در روابط 2 کشور بود. در نتیجۀ این وضعیت، عربستان در سوریه، عراق، لبنان، یمن، بحرین، مصر و نیز مسایلی همچون امنیت خلیج فارس، تنش های فرقه ای در خاورمیانه و غیره رویاروی ایران و محور مقاومت قرار گرفت. در نتیجه توجه به زمینه ها و گستره مسایل یادشده و رویکردهای رسانه ای دوطرف و سپس آسیب شناسی رویکرد رسانه ای عربستان و ایران، برای در پیش گرفتنِ رویکردی نوین در جهت بهبود روابط دوجانبه در دوره پادشاهی ملک سلمان و ریاست جمهوری روحانی، حایز اهمیت است.
یکی از عوامل اصلیِ اثرگذار بر روابط تهران-ریاض در زمان ملک عبدالله، همواره نگرش رسانه ای، گفتمانِ حاکم بر رسانه های دو طرف نسبت به یکدیگر و سیاست هایی بوده است که به این گفتمان و تبلیغات رسانه ای شکل می دهد. در نتیجه چنانچه هدف بهبود رابطۀ تهران-ریاض در راستای تقلیل شکاف ها و همکاریِ 2 کشور در مسایل منطقه ای در دوره پس از ملک عبدالله باشد، لازم است یک بازنگریِ اساسی در رویکرد رسانه ایِ پیشین صورت گیرد. چنین تحولی گامی نخست و غیررسمی در روابط 2کشور خواهد بود که انتظار می رود گام های بعدی را در سطوح رسمی و بالاتر در پی داشته باشد. در این راستا شناساییِ نقاط کلیدیِ رویکرد رسانه ای عربستان نسبت به جمهوری اسلامی ایران در زمان شاه پیشین عربستان، اهمیت دارد.