گروه بین الملل، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی به بررسی استفاده آمریکا از اقتصاد به عنوان یک سلاح در حوزه سیاست خارجی پرداخته است و هشدار داده است که استفاده بی رویه آمریکا از تحریم و مجازات های اقتصادی مهمترین ریسک ژئوپولتیک برای آمریکا در سال پیش رو خواهد بود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از واشنگتن پست، سال 2015، باید یادآور شویم که ریسکهای ژئوپولتیک در خاطر بسیاری از سرمایه گذاران باقی مانده است (هر چند در تاثیر واقعی آن بر بازارها تردید وجود دارد). ژانویه هر سال، گروه اوراسیا 10 ریسک مهم ژئوپلتیکی سال را منتشر میکند. لزوما همه پیش بینی ها به حقیقت نمی پیوندند، و بسیاری از موارد (خاورمیانه، روسیه، چین) تنها گوشزد می شوند. با این حال، فهرست امسال، حاوی آیتم جالبی بود که به ندرت مورد بحث قرار گرفته است:
کاربرد نظامی اقتصادبرای دولت اوباما (و در واقع، بسیاری از منتقدان آن)، «گذاشتن چکمهها روی زمین» (کنایه از کنار گذاشتن جنگ) مفهومی مربوط به قرن بیستم است. مردم آمریکا به اندازه کافی درگیر جنگ و اشغال بوده اند. اما در مورد مسائل اصلی امنیتی، ایالات متحده همچنان خواستار تأثیر قابل توجه بر مسائل جهانی است. این به معنی اتکای کمتر به عناصر سنتی امنیتی امریکا - زرادخانه های سلاح های هسته ای، ناوهای هواپیمابر و یا دیگر دارایی های معمول و اتکای بیشتر به دلار، که در واقع در حال حاضر در مقایسه با شرایط نامتعادل قبل از بحران مالی به شدت به نفع امریکا است، می باشد. دسترسی به بازار و بانک های ایالات متحده، و تمایل واشنگتن به استفاده از حق این دسترسی، در حال تبدیل شدن به یک ابزار مهم امنیتی و سیاست خارجی است. هیچ عنوانی بهتر از استفاده نظامی از اقتصاد برای این روند وجود ندارد - استفاده نظام مند از هویج (دسترسی به بازارهای سرمایه) و چوب (انواع متنوع تحریم ها) به عنوان ابزار دیپلماسی.
استفاده نظامی از اقتصاد ابزاری با اهمیت است که با حداقل همکاری از طرف دولت های دیگر می تواند استفاده شود. مهم ترین چالش کوتاه مدت این رویکرد اثرات منفی در روابط با کشورهای دیگر است. اروپا با یک جانبه گرایی آمریکا که در نتیجه آن اروپا (و بانک های اروپایی) باید بهای آن را پرداخت کنند، نا کارآمدتر می شود.
همچنین، آمریکا می تواند با وضع تحریم های جدید در رابطه با روسیه و یا ایران، واکنش های شدیدتری را در سال 2015 بر انگیزد. هر چند در دراز مدت، دیگران از وابستگی به دلار و موسسات تحت سلطه آمریکا دوری خواهند کرد. به ویژه در شرق آسیا، که چین به عنوان یک قدرت آمادگی و انگیزه لازم برای ایجاد نهادهای اقتصادی خود را دارد و وابستگی کمتری به دلار وجود دارد. آغاز به کار بانک سرمایه گذاری زیرساخت های آسیا، بانک BRICS و تجارت دریایی و زمینی جاده ابریشم همگی گام هایی در این جهت می باشند. این پروژه ها، همراه با تصمیم پکن برای گسترش و تعمیق روابط تجاری و سرمایه گذاری در سراسر منطقه، در نهایت توانایی واشنگتن برای استفاده از این ابزار برای فشار بر کشورهای ضعیف را تضعیف می کند.
این موضوع در حال حاضر جالب توجه است، چرا که تا آنجا که می دانیم سیاست خارجی آمریکا در مورد احتمال مقاومت در برابر این نوع استفاده از اقتصاد نگران بوده است. با این حال، در 15 سال گذشته و یا حتی بیشتر، هیچ شواهدی از هر گونه مقاومت دیده نشده است.
گزارش گروه اوراسیا به طور غیر مستقیم اشاره می کند که دلار و بازار سرمایه آمریکا در سال های پس از 2008، نقش بیشتر و نه کمتری در اقتصاد جهانی پیدا کرده اند. روند تغییرات اخیر نشان دهنده افزایش ذخایر دلار می باشند که نشان می دهند در سال 2015، اقتصاد ایالات متحده قدرت های بزرگ را کنار خواهد زد، حتی فایننشال تایمز نیز معتقد است که دلایل کمی برای تغییر سیاست اقتصادی ایالات متحده در سال 2015 وجود دارد.
دلیل عدم مقاومت بیشتر در برابر این سیاست تحریم چیست؟ یک دلیل این است که علی رغم آنچه گروه اوراسیا می گوید، بسیاری از این تحریم های مالی ذاتاً یکطرفه نبوده اند. در حالی که به وضوح بیان نمی گردد، اما اتحادیه اروپا تا حد زیادی با تحریم روسیه و ایران همراه بوده است.
دلیل دیگر این است که هیچ جایگزینی وجود ندارد. در حال حاضر، تنها نهادی که در گستردگی و نقدینگی بازار سرمایه می تواند به ایالات متحده برسد اتحادیه اروپا است. البته بهتر است در مورد در دسترس بودن این گزینه کمتر صحبت کنیم. مطمئناً، چین راه اندازی برخی جایگزین های مالی را آغاز کرده است، اما در حال حاضر این سازوکار بیشتر شکل وعده دارد تا اینکه به یک واقعیت تبدیل شده باشد.
بنابراین، هشدار گروه اوراسیا فقط در حد یک تلنگر کوچک باقی می ماند. در واقع استفاده نظامی ایالات متحده از سیاست های اقتصادی یک ریسک ژئوپولتیک نیست، بلکه ریسک ژئوپولتیک سوء استفاده احتمالی از موقعیت برجسته خود است. در سال 2015، این سوء استفاده می تواند به یکی از دو شکل زیر نمایان شود.
در شکل اول ایالات متحده بیش از پیش از تحریم های مالی به عنوان ابزاری برای تغییر رژیم ها به جای ابزاری برای چانه زنی استفاده می نماید. بحث های زیادی در مورد قدرت تحریم های جدید وجود دارد، و اکثریت جدید در کنگره بسیار مشتاق تحریم های بیشتر روسیه و ایران هستند. اگر مسکو یا تهران پیشنهادهایی را ارائه دهند که مطلوب متحدان آمریکا و نه خود ایالات متحده باشند، این موضوع می تواند مشکل ساز باشد.
دوم این که ایالات متحده در مورد اصلاحات صندوق بین المللی پول، که ایالات متحده خود از حامیان آن است، همچنان به مانع تراشی ادامه دهد. در سال 2014 کنگره دو شانس برای تصویب این اصلاحات داشت اما تا کنون این اتفاق نیفتاده است. تا زمانیکه کنگره قانونی را که بیش از چند سال پیش مطرح شده بود را تصویب نکند، موسسات مالی بین المللی یک مجموعه قوانین از رده خارج از خواهند داشت. این وضعیت، بیش از هر چیز دیگری محرک ایجاد بانک توسعه BRICS شده است.
موضوعی در دل این دو نگرانی وجود دارد: مشکل دقیقا استفاده یک طرفه ایالات متحده از سیاست های اقتصادی نیست، بلکه استفاده یک طرفه کنگره ایالات متحده از سیاست های اقتصادی است. بنابراین با توجه به صحبت های رهبر جدید اکثریت سنا میچ مک کانل در مورد هراس انگیز نبودن، این امیدواری وجود دارد که زمینه ای برای به واقعیت تبدیل شدن لفاظی ها وجود داشته باشد.