گروه سیاسی، یک اندیشکده کانادایی پیشبینی کرد که سال ۲۰۱۵ شاید "آخرین فرصت” برای برقراری دوباره روابط میان ایران و ایالاتمتحده باشد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از اشراف، اندیشکده «ژئوپلیتیکال مانیتور» کانادا در گزارشی به پیشبینی روابط آمریکا و ایران در سال ۲۰۱۵ پرداخت و نوشت: از میان تمامی پیشبینیهای ممکن برای سال آتی، شاید سادهترین پیشبینی در بین اهالیِ فن این باشد: ۲۰۱۵ شاید "آخرین فرصت” برای برقراری دوباره روابط میان ایران و ایالاتمتحده باشد، که در حال حاضر از سوی دو طرف محتاطانه بهسوی بهبود پیش میرود. دو دلیل برای این موضوع وجود دارد. نخست، نیروی جهتدهنده برای همکاری بیشتر همواره شخصی بوده، و در بالاترین سطوح دولتهای این دو کشور تصمیمگیری میگردد. میتوان گفت که هم رییسجمهور اوباما، و هم رییسجمهور روحانی با مخالفتهای سفتوسخت، اگر نگوییم متعصبانه، در درون دولتهایشان [برای برقراری روابط] مواجهند.
■ برنامه روحانی و اوباما برای روابط نو میان آمریکا و ایران ■
اوباما دارد سیاست نرم سالهای پیش خود که بار سنگینی را بر دوش سیاست خارجیاش نهاده بود را کنار میگذارد، ولی حتی در این صورت هم هنوز این امکان برای کنگرهی تحت کنترلِ جمهوریخواهان وجود دارد تا راهی را برای از ریل خارجکردن روند مذاکرات پیدا کنند. با در نظر داشتن انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۶، پیروزیِ جمهوریخواهان میتواند تقریباً تمام راههای ایالاتمتحده [برای برقراری روابط] را ببندد. و در مورد ایران نیز میتوان گفت که دستگاه حاکم مذهبی از فکر روابط نزدیکتر با ایالاتمتحده (که هنوز برای بسیاری "شیطان بزرگ” است) بیزار است؛ تا آنجا که هنوز این پرسشِ پاسخدادهنشده مطرح است که آیا گفتگوهای فعلی با حسننیت در حال پیگیری است یا نه؟ خلاصه اینکه، "روابط نو” میان ایالاتمتحده و ایران، تا حدود زیادی برنامهی شخصی روحانی و اوباما بوده است. و ۲۰۱۵ آخرین فرصت آنها برای تحقق بخشیدن به این فرصت است.
■ ایران و ایالاتمتحده، اتحاد برای مقابله با دشمن مشترک؟ ■
دومین عامل کلیدی در این میان، ثبات و پایداری در خاورمیانه است که روز به روز وخیمتر میگردد. ایدئولوژی خصمانهی دولت اسلامی [داعش] ترغیبکنندهی یک نوع دشمنی – که حتی آن را میتوان نزدیک به کشتار جمعی و نسلکشی دانست – میان جمعیت سنّی و شیعهی منطقه است. ایران بهعنوان پشتیبان نمادینِ جمعیت شیعهی جهان باید تهدیدات و خطرات داعش را بسیار جدی بگیرد. و این اندرز قدیمی در اینجا کاربرد دارد: "دشمنِ دشمن من، دوست من است.” ایالاتمتحده و ایران در مسائلی مانند نبرد علیه داعش، سقوط منطقه [به دست داعش]، و هرجومرج در این منطقهی کلیدی به همپیمانان طبیعی یکدیگر تبدیل شدهاند. این نخستین بار پس از انقلاب ایران است که دلیلی برای همکاری دوجانبه [میان دو کشور] پدیدار گشته است که صدایش آنچنان رسا است که حتی ممکن است صداهای عقیدتی در هر دو کشور را خفه کند.
■ موارد مورد مناقشه برای دستیابی به یک توافق جامع ■
مدت دستیابی به یک توافق هستهای پایان یافته، و تاکنون دو بار تمدید گردیده است، که آخرین بار نوامبر ۲۰۱۴ بوده است. ضربالاجل فعلی ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵ است و نشانههایی از پیشرفت (مذاکرات) پیش از ۱۵ ام ژانویه، یعنی زمانی که مذاکرهکنندگانی از ایالاتمتحده، روسیه، چین، فرانسه، آلمان و بریتانیا گفتگوها را از سر میگیرند، دیده میشود. مسائل اصلی که هنوز میبایست حل شوند این موارد را در بر میگیرند: ظرفیت غنیسازی بلندمدت ایران (شش طرف مذاکرهکننده به دنبال کاهش ۵۰ درصدی هستند، و ایران با ۲۰ درصد موافق است)؛ وضعیت آتی تسهیلات غنیسازی زیرزمینی در نطنز و فردو، که خارج از دسترسی حملات هوایی است؛ و وضعیت آتی رآکتور آبسنگین در اراک که تقریباً تکمیل گردیده است. واشنگتن تأکید میکند که افزایش همکاری و "ترمیم روابط” ایران [با دیگر کشورها] بدون دستیابی به یک توافق جامع در مورد برنامهی هستهای ایران امکانپذیر نخواهد بود.
■ عربستان بازنده اصلی بهبود روابط ایران و آمریکا■
- دورنما
در حالی که دورنمای ازسرگیری روابط میان ایالاتمتحده و ایران بهتر از دورنمای موجود در دهههای پیشین بوده است، باید به این نکته اشاره کرد که روابط میان این دو کشور رویهمرفته هنوز تیرهوتار است. از جمله دلایل [تیرگی روابط دو کشور] میتوان اینها را نام برد: جبهههای قدرتمندی که در هر دو کشور مخالف [ازسرگیری روابط هستند]، و بازیگران مشخص خارجی که متعهد این هستند که واشنگتن و تهران دشمنان قسمخورده باقی بمانند. عربستان سعودی برای نمونه یکی از کشورهایی است که اگر روابط [میان ایران و ایالاتمتحده] بهبود یابد، چیزهای بسیاری را از دست خواهد داد، و دولت عربستان سعودی هرچه از دستش برآید انجام خواهد داد تا این عادیسازیِ روابط روی ندهد، حالا چه با جلو انداختن خود بهعنوان راهحلی شدنی در نبرد علیه دولت اسلامی، یا با پذیرفتن بیسروصدای تأثیرگذاری ایالاتمتحده در قدرتمندترین کارتل نفتی در دنیا.
■ زمان در حل مذاکرات هستهای بسیار اهمیت دارد ■
در سال پیشِ رو باید دو مسئلهی کلیدی را در نظر داشت. نخست، از ایران خواست تا هرچه زودتر حرکتی به سمت توافق انجام دهد – که اگر شایعات اخیر درست باشد که تهران با فرستادن مواد شکافپذیر [(مانند اورانیوم)] به روسیه موافقت نموده است، این مسئله خود به خود حل شده است. مذاکرهکنندگان ایرانی بدونشک از این مسئله آگاه هستند که هر روز که میگذرد، رییسجمهور اوباما نسبت به حل مسائل بدگمانتر میشود. اگر امیدی برای دستیابی به یک توافق وجود داشته باشد، زمان در این میان بسیار دارای اهمیت است. بنابراین ضربالاجل بعدی در ژوئن [۲۰۱۵] را به احتمال بسیار فراوان میتوان آخرین مهلت دانست.
دوم، رویدادهای رخداده در جنگ علیه داعش تأثیری مستقیم بر روی برقراری یا عدم برقراری روابط میان ایالاتمتحده و ایران دارد. واشنگتن همچنان بر سر مواضع خود ایستاده و در جنگش علیه داعش، همپیمان دور و دراز ایران، یعنی بشار اسد را نیز مورد حمله قرار داده است (گویا مثل "دشمن دشمن من، دوست من است” در تمام موارد صحت ندارد). ولی اگر نیروهای دولت سوریه در سال آینده در جنگ داخلی پیروز گردند، ایالاتمتحده ممکن است چارهای نداشته باشد جز اینکه با تنگنظری [هم که شده] وجود بشار اسد را تقریباً مانند پیش از درگرفتن بیداری عربی بپذیرد.
■ ایران قادر به ثباتبخشیدن به این شرایط خطرناک است■
نتیجه بحران سوریه برای روابط میان ایالاتمتحده و ایران به منزلهی سود خالص است، چرا که منجر به از میان رفتن یکی از مناقشات اصلی میان دو کشور میگردد: این پرسش که آیا بشار اسد باید بماند یا برود. به همین ترتیب، اگر هرجومرج در امتداد مرز سوریه و عراق گسترش یابد، و ترکیب نیروهای دولت عراق و ائتلاف حملات هوایی ایالاتمتحده بیتأثیر باشد، ایران میتواند بهعنوان یک شریک خوشایند وارد عمل شود؛ و هرچند ایران به هیچ وجه شریکی ایدهآل به شمار نمیرود، ولی میتواند کشوری باشد که قادر به ثباتبخشیدن به این شرایط خطرناک باشد، بدون اینکه به استقرار بلندمدت و آرمانگرایانهی ارتش ایالاتمتحده که بسیار برای آن کشور پرخرج نیز هست، نیازی باشد.