کد خبر: ۲۳۷۱۳۸
تاریخ انتشار:
صورت و سيرت

حكم رهبرى در همه فواصل، فصل الخطاب است

حكم رهبرى در همه فواصل، فصل الخطاب است
گروه سیاسی - محمدتقی فرجی، در پى اعلام سال اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملى و مديريت جهادى، صاحب اين قلم، بيش از يكصد مقاله در حوزه فرهنگ و دغدغه هاى فرهنگى نگاشته و به دست طبع سپرده است.

به گزارش بولتن نیوز، اين ياداشت هاى سريالى كه تا كنون به شمارگان ١٢٤ رسيده و به عون الهى، همچنان ادامه خواهد داشت، بيشتر متناسب با مناسبت هاى روز و پيرامون اهم امهات فرهنگى انسان و جامعه نوشته مى شود، اما اين نوشتار، بعضأ با تأئيد و تشويق و يا رد و نقد و نظر خوانندگان محترم مواجه بوده است. از اين رو، در كوتاه و گوياى اين شماره، من مى كوشم پاره اى از دغدغه هاى دوستان را واكاوى و منظر و مناظر ايشان را باز تعريف نمايم. براى طرح و شرح كمى تا قسمتى از چالش ها و نارسايى هاى مورد مناقشه، قبلأ سطورى را به عنوان مقدمه و يا حاشيه بر متن، قلمى مى نمايم. صورت و سيرت، در حقيقت دو صفت مؤافق و مخالف و دو همسفرهمراه و ناهمراه و يا دو ضد مكمل يكديگر محسوب مى شوند، مثل قهر و صلح كه به طور تؤامان، مورد اجابت و عنايت است،
عاشقم بر قهر و بر صلحت به جد
بؤ العجب من عاشق اين هر دو ضد
همانگونه كه صورت افراد مى تواند معرف سيرت ايشان باشد، معكوس اين مسئله هم مى تواند صادق باشد، يعنى كسى نشان دهد آن كه نيست و آن كه هست نشان ندهد! هم او كه در ظاهر، از خدا و دين و قران و نماز و رحمت و گذشت و مروت و مدارا، دم مى زند، اما خود به هيچ يك از اين اصول پايبند نمى باشد. تظاهر به نيكى ها و نيك نامى ها و كارنامه كامياب خود مى كند اما در حقيقت معنا و مرام و روش، زشت و بد نام و نا كام ياب است. وعده مى دهد، اما به وعده خود عمل نمى كند. از اخلاق مى گويد، اما بد اخلاقى مى كند، بر طبل عدل مى كوبد، اما عدالت را دور مى زند!
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی
صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بر رود بالا، همان با اصل خود یکتاستی
این سخن را درنیابد هیچ فهم ظاهری
گر ابونصرستی و گر بوعلی سیناستی
اگر واعظان، آنچه در منابر و معابر خود مى گويند، خود به آن عمل كنند، مداحان همان قدر كه از مريدان خود، خلوص مى خواهند، خود خالص باشند، افراد و دستگاه هايى كه سمينارهاى قران و نماز بر پا مى دارند، خود عامل به قران و نماز بودند، اصحاب رسانه و ارباب سايت هاى مدعى آزادى خواهى، آزادانه آثار غير خود را منتشر مى كردند، دولتمردان و متوليان امور، به جاى برگزارى ميتينگ مبارزه با فساد، اين مبارزه به حق را از خود و اطرافيان خود آغاز مى كردند و از بيت المال مبارك مسلمين حفاظت و دست مستضعفين را مى گرفتند، شهردارى و ساير دستگاه ها، شعارهايى را كه در سطح شهر نصب مى كنند، حداقل خود بخش حد اقلى آن را رعايت مى كردند، مسئولين و كسانى كه داراى نفوذ كلام هستند و به تريبون هاى عمومى دسترسى دارند، بويژه نخبگان، علما و روحانيت كه خود مظهر رحمت و وحدت هستند، اينقدر از خشونت و دوئيت و دشمنى حرف نزنتد، و در يك كلمه همه خدا را در خود و خود را در خدا جستجو مى نموديم، امروز شاهد اختلاف فاحش صورت ها و سيرت ها و خود بزرگ بينى ظاهرى، در مقابل تحقير باطنى خود نمى بوديم،
خود بزرگی عرش بس باشد پدید
لیک صورت کیست چون معنی رسید
و،
هرکه دربند صور باشد بمعنی کی رسد
مرد گر صورت پرست آید بود معنی گذار
اخلاق نيك و عمل صالح، از شروط مؤمنان و ايمان از نشانه هاى توحيد و وحدانيت الهى است. حقيقت صورت در پس پرده سيرت و اهم امهات سيرت پنهان، در صورت پيدا متجلى مى گردد. حيات عزيزانه و زندگى حقيقى و مجازى انسان ها نيز
در قالب معانى عرفانى و معرفت انديشى تجربت انديش، از منظر شناخت و شناخت شناسى، باز شناسى مى شود،
اتحاد یار با یاران خوش است
پای معنی گیر صورت سرکش است.
خود شناسى قبل از خدا شناسى است و انسان تا خود را نشناسد، نمى تواند خدا را بشناسد و صورت و سيرت نيكو، بلكه سيرت و صورت نيكو، از جمله ادله ملزومات شناخت است. آدمى با سيرت نيكو ، مى كوشد صورتى نيكو نيز از خود نشان دهد. به عبارتى صاحبان سيرت و صورت نيكو، غرور و تفرعن و منيت و نخوت و حسادت و كدورت و تنگ نظرى و انتقام و گبر و ترسا را بر نمى تابند. بلكه آنچه بر خود مى پسندد، بر ديگران مى پسندد وَ آنچه بر خود نمى پسندد، بر ديگران نمى پسندد. كسانى كه پسندند آنچه را جانان پسندند، پسند خود را بر پسند جانان نمى پسندند و منافع شخصى خود را بر منافع جمعى خلق الله ترجيح نمى دهند. هر حرف و عمل و قدم و قلمى كه براى خدا و در راستاى عبادت و خدمت به خلق باشد، الهى است و متقابلأ، هر كارى براى هواهاى نفسانى و در قلمرو و سيطره سلطنت نفس پليد، پديد آيد، كارى شيطانى است و شيطان براى فريب انسان، از سر استدراج در آدم نفوذ مى كند،
من آن را آدمی خوانم که دارد سیرت نیکو
مرا چه مصلحت با آنکه این گبرست و آن ترسا

حكم رهبرى در همه فواصل، فصل الخطاب است

من همچنان خود را شاگرد كوچك مكتب بزرگان مى دانم، اما از سر جسارت و شفقت بر ايشان و به دليل نقد حال نيش و نوشى كه بويژه اخيرأ از اين روى و از آن روى و از اين كوى و از آن كوى و از اين سوى و از آن سوى مى شنوم، اكنون بيش از پيش، بر اين باورم كه درست مى گويند، حرمت امام زاده را متولى آن نگه مى دارد! كما اينكه آن عزيز سفر كرده نيز مى فرمود،"الله الله در انتخاب اصحاب و الله الله از تعجيل در تصميم گيرى! صد افسوس و هزاران قصه پرغصه كه در عصر و عرصه اى كه ما زندگى مى كنيم، برخى افراد و گروه ها، ظاهرأ نان خود را در دامن زدن به اختلافات بين بزرگان قوم جستجو مى كنند و بدينوسيله مى خواهند، از آب گل آلود ماهى مراد خود را صيد نمايند! كسانى كه با القاء مطالب غلط و ارائه اخبار و نقل قول هاى بى اعتبار و يا نه چندان معتبر، نشان مى دهند كه احيانأ از ايجاد بى اعتمادى و شيوع بد، بد گمانى بين طرفين مورد مناقشه، منتفع مى گردند. اما آنچه بنده از اين نجوا مراد مى كنم اين است كه بعد از گذشت سه دهه از عمر انقلاب اسلامى، امروز ايران وارث اسلام، تشيع، تمدن و مسئول بيدارى ملت هاى مسلمان است و براى انجام اين رسالت بزرگ دينى و ملى خود، از هيچ كوششى فروگذار نكرده و در اين مسير پر فراز و نشيب، از جان و مال و آبروى خود هزينه مى كند. نتيجه اين كه امروز، دوست و دشمن ايران را ام القراى جهان اسلام و دارالتقريب بين المذاهب مى دانند، از اين رو، هر گونه اظهار نظر، اعلام موضع و اقدامى كه از سوى شخصيت ها و مسئولين داخلى كشور صورت پذيرد كه موجب تضعيف انقلاب و خدشه به وحدت ملى گردد و از اندازه هاى بين المللى ايران در جهان بكاهد، به گمان من نوعى گژ انديشى منفى و مخرب است كه ما بدانيم و ندانيم، توسط عوامل بيگانه و سرويس هاى استعمارى انشاء و القاء مى شود. در شرايط حساس و استراتژيك دوران گذار و نظم نوين جهانى كه هر يك از دولت ها و قدرت هاى خود خوانده، با تمسك به تئورى توطئه، در پى استيلاى مستعمرات خود و سهم خواهى بين المللى، مى كوشند حتى با دشمنان تاريخى خود، وحدت كنند، چرا و چگونه است كه ايران بزرك كه محققأ داراى بيشترين سهم از معادله تقسيم قدرت در جهان كنونى است، بايد همچنان اسير اختلافات نفس گير، آن هم براى هر پيچ و هر هيچ باشد!؟ هيچ  عقل سليم و وجدان بيدارى تشديد دوئيت و اختلاف، بويژه بين عالمان دينى، دانشمندان، دولتمردان، گروه ها و اصحاب رسانه را بر نمى تابد. اصول مترقى اسلام و اصل ولايت فقيه در قانون اساسى ايران، چراغ راه رهبرى جهانى است و كسانى كه با الفباى حكومت اسلامى آشنايى دارند، نيك مى دانند كه در نظام جمهورى اسلامى، هيچ فعل، يا افعال حياتى صورت نمى پذيرد، مگر با اذن ولى و برخوردار از همه شئون قانون اساسى، از اين رو، همانگونه كه ديروز و در زمان رهبرى امام راحل، وحدت كلمه اسم رمز مقامات و نيروهاى انقلاب بود و در مسائل مهمى چون، پذيرش قطعنامه ٥٩٨ و از سر گيرى روابط با دولت پادشاهى عربستان، بعد از به خاك و خون كشيدن حجاج بيت الله الحرام، مورد استقبال آحاد مردم و جناح هاى سياسى قرار مى گيرد، امروز و در دوران رهبرى حاضر نيز، ممكن است ايران، در مسائلى از قبيل مذاكرات موصوف به گروه ١+٥، به تصميم مهم و نتيجه مهم ترى دست يابد و قفل تحريم هاى ظالمانه، به لطف تدبير خردمند أنه منشور حكمت، عزت و مصلحت، گشوده شود، در ابن ميان هركس ادعاى ولايت پذيرى بيشترى دارد، بايد با خط رهبرى همراه تر نشان دهد، زيرا علاوه بر اينكه حكم رهبرى در همه فواصل، فصل الخطاب است، همه مى دانيم از امام و رهبر انقلاب، كسى و كسانى استكبار ستيزتر نبوده و نيستند!؟ پخته داند كاين سخن با خام نيست!
من غلام نظر آصف عهدم کو را
صورت خواجگی و سیرت درویشانست.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین