به گزارش بولتن نیوز، سهل از این بابت که میتوان با یک گفتگوی تلفنی با یک کارشناس اقتصادی له یا علیه ان مطالبی دست وپا کرد و بنا برانگیزه نویسنده مرقومه ای پر مخاطب تحویل سردبیر داد وممتنع از این باب که اکنون دیگر مالک این شرکت یک فرد نیست که بخواهیم اورا به مسلخ کلاهبرداری کشانده یا به عرش اعلای کار افرینی برسانیم ، مساله امروز مردمی هستند که خیلی از انها همه دارو ندارشان را صرف خرید سهام این شرکت کرده و اکنون نیز هرشب و با هر خبر منفی کابوس میبیندو فردا با یک جمله مساعد که از دهان مسوولی خارج میشود ؛ نفسی راحت به ریه تزریق میکنند .
حداقل دراین مقاله قصد ندارم زوایای فنی مساله ای و یا بهتر بگویم پدیده ای مانند پدیده شاندیز را بررسی کرده و درباره ان نظری برامده از دیدگاه خبرگان فن بیان کنم ؛ کما اینکه به طور قطع این کار نیز از وظایف رسانه بوده و از فرداو با مطالعه گفتگو و کار کارشناسی بیشتر گزارشهای مفصلی دراین خصوص خواهم نگاشت.
اما بحث امروز من چگونگی شکل گیری چنین شرکتهایی ؛ دلایل رونق یافتن انها، ماجراهای پشت پرده و کپی سازی و مشابه سازی انها درسراسر کشور به نامهای گوناگون است ،اینکه درکشوری که مدعی هستیم میخواهیم درافق 1400سرامد منطقه دربسیاری شاخصها باشیم چرا پس ازچند سال تازه درمیابیم که مثلا پدیده فلان عیب را داشته یا بهمان تخلف را مرتکب شده است و...اما مشهدی ها حداقل خوب بیاد دارند که ماجرا ازکجا شروع شد ؛ از یک رستوران درشاندیز که البته انگونه که شنیده ام بنای ان دریک محفل خصوصی کلید زده شد؛ رستورانی بزرگ در دل شهر شاندیز که امکانات مناسب و متفاوتی دران وجود داشت ؛ البته مشخص بود که درساخت ان سلیقه هم بکار رفته بود به گونه ای که میتوانست یک شب خوب را برای هرسلیقه ای رقم بزند.
کار ندارم که صاحب ان کیست و دران محفل خصوصی چه گذشت تا ماجرا به ساخت چنین رستورانی دربهترین نقطه شهر شاندیز ختم شد اما همین اندازه میدانم که درمدت فعالیتش نه تنها مشهدیها که زایران راهم به سمت خود جذب کرد و خیلی زودتر از انچه سازندگانش توقع داشتند به یکی از مناطق توریستی حداقل برای صرف یک وعده غذا تبدیل شد.
اما ماجرای پدیده به همین رستوران ختم نشد ؛ رستوران بعدی و رستوران بعدی و رستوران بعدی ؛ اما انگار مالک رستوران که دیده بود هرگز میزهایش بخاطر همین معروفیت کسب شده درمشهد خالی نمیماند به پروژه های بزرگتری اندیشیدو سپس اعلام کرد که شهری رویایی درشهر شاندیز که در20 کیلومتری مشهد قرار دارد و یکی از ییلاقات مشهد به حساب میاید احداث خواهد کرد.
البته انگونه که مالک این پدیده مدعی شده عمرش را صرف فعالیت اقتصادی کرده اما انگار رشد کارش در افغانستان کلید خوردو سپس به ایران منتقل شده است و این پدیده بوده که باعث شده تا پای بند وطن شود.
شرکت پدیده همانطورکه گفتم دریک مهمانی خصوصی کلید خورد و رشد کردو پاگرفت و انگونه که خبر دارد هنوز هم خصوصی اداره میشود یعنی مالکان ان همه با هم نسبت فامیلی دارندو به نوعی قوم وخویشند که البته بسیارهم مستحسن است که عده ای قوم وخویش دور هم بنشینند وسرمایه های خود را روی هم گذشته و فعالیتی اقتصادی را شروع کنند .
اما ماجرا از جایی آغاز شد که این قوم وخویش پای دیگران راهم وسط کشیدندو بافروش سهام ؛ نه تنها اکثر مشهدیها که شهروندانی از سراسرکشور راهم سهیم وهم همراه خود کردند.و چیزی حدود 300میلیون ؛ بیشتر یا کمتر به مردم فروختند.
کار تا اینجا خوب پیش میرفت ،مقامهای شهرستان که جانشانرا برای این پروژه میدادند چون همه نگاهها را معطوف به انجا کرده بود. اراضی اطراف ارزش یافته بود وسرمایه گذاران دیگری هم تمایل به این شهرستان پیدا کرده بودند ؛ مقامهای استانی هم درکنار مسوولان پروژه هر ازگاهی حاضر میشدندو درمراسم مختلف از فرماندار گرفته تا استاندار و معاون ومدیرکل به بازدید پروژه میرفتندو باهمان کلاههای معروف کارگاهی درکنار دوستان پدیده ای و یا اقوام وخویشنان مسوولشان عکس میانداختندو فردا درروزنامه های پرتیراژ ؛ کم تیراژ وحتی بی تیراژ به چاپ میرسید که مثلا استاندار خراسان رضوی گفت که سرعت کار درپروژه پدیده بسیار بالاست و چنان چنین وهم اینها بود که اعتماد مردم را جلب کرد تا به محض اعلام فروش سهام پدیده سراز پا نشناخته راهی دفاتری شوند که درمرفه نشین ترین مناطق شهر مشهد با هزینه های میلیاردی احداث شده بود تا به مردم سهام بفروشد و انها را درخوشبختی همراه سازد.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد وهر روز خبری جدید از پدیده در مطبوعات و رسانه ها پخش میشد ، هیاتی از نمایندگان مجلس ؛ هیاتی از شورای اصناف کشور ؛ هیاتی از فلان سازمان و بهمان نهاد و همه اینها بعلاوه اگهی های جذاب که خبری خوش درراه است و ... باعث شد تا قیمت سهام هرروز افزایش یابد و به ارقامی نجومی که حتی درباور نمیگنجد برسد ؛ این افزایش قیمت چنان مردم را خوشحال و راضی کرده بود که با خود میگفتند چرا افرادی مانند جمشید بسم ا... بجای اینکه از دوبرابر کردن قیمت دلار حداکثر سرمایه شان را دوبرابر کنند نیامدند سهام پدیده بخرند تا درچشم برهم زدنی بدون بدنامی سرمایه شان نه صدبرابر که بیش از 200برابر شود.
اما این مساله مربوط به امروز ودیروز نیست که گمان کنید مثلا طی یکماهه اخیر قیمت سهام یکباره بالا کشیده و همین مساله باعث حساسیت مقامهای مسوول شده و انها نیز وقتی امده اند ببینند چه خبر است متوجه برخی ماجراها شده و ...
پدیده به واقع یک پدیده بود ؛ تیم فوتبالی که خریده بودند به لیگ برتر راه یافت و خرجهای میلیاردی انها به ثمر نشست و سودش عاید سهام شد، اما این خرجهای میلیاردی فقط برای تیم فوتبال نبود ؛ مدیر این شرکت به واقع خود یک پدیده است و چیزهایی از سخاوت ودست ودلبازی او شنیده ام که داستانش نه دراین مقال میگنجدو نه درباور شما که چطور میلیون و میلیاردبرایش پول خرد بحساب میاید و البته درکار خیر وحسنه .
خوب پس دراین چند سال چه شد که این مشهدیها که همیشه بخود میبالند بعد تهران دومین مرکز رسانه ای کشورند تا کنون به مسایل این شرکت ورود نکرده بودند و تاروزیکه یک خبرنگار شجاع درمصاحبه با دادستان مشهد سخنی درباب این شرکت به میان نیاورد هیچ کس حرفی نزد؛ نه مشهد که کل رسانه های کشور چنان محو فضایل ومناقب این شرکت پدیده شده بودند که انگار انها را جادو کرده بودند چشم بر هر انچه دراین شرکت رخ میدهد ببندند . مقامهای مسوول هم .
بله این سحر را باید اعجاز همان خرجهای میلیونی ومیلیاردی دانست که درقالب اگهی به غالب روزنامه ها و رسانه های کشور سرازیر میشد و به گونه ای آنها را معتاد کرده بود که خبر دارم برخی رسانه ها بودجه خود را برمبنای اگهی های پدیده میبستند.
و البته این حقیر حتی مدیر رویایی شرکت پدیده را از دور هم ندیده ام اما شنیده ام درهرمجمعی که حضور میابد برخی خبرنگاران ، حتی انها که برای خود شان ومنزلتی قایلند ، نهایت تلاش خودرا بکار میبرند که خودرا به وی نزدیک کنند تا شاید در پستهای خالی ؛ درسمتهای جدید یا طرحها و برنامه های اتی آنها راهم درنظر داشته باشند تا از دریافتهای دست ودلبازانه جناب مدیر محروم نمانند ؛ حتی جایی شنیدم که اقوام او , حتی انها که نقشی درپدیده ندارند هم کیمیا شده اندو خودرا از محافل جمعی دور میدارند تاگرفتار سفارش و... نشوند.
آنوقت درچنین فضایی چگونه توقع داریم که رسانه ها بررسی کنند در شهری که شهروندی را بخاطر ساخت یک الونک در باغش به دادگاه میکشندو شبانه با بولدزر بر سرش خرابش میکنند چگونه صدهاهزار هکتار از اراضی چند روستا شد شهری رویایی ؟ یا درحالیکه مسوولان برای پیش فروش مسکن هزار ویک شرط میگذارند و شرکتهای سرمایه گذاری نظارتی شدید دارند بر فروش 300 میلیون سهم یا بیشتر هیچ نظارتی ندارندو نمیپرسند که چه ناگهان این سهام رشد چندصددرصدی داشت؟ چگونه است که این شرکت هرچه سهام میفروشد تمام نمیشود ؟ حتی شنیده ام به کارگرانش حقوق سهام میدهدو کارگران هم شادمانند که تا اخر ماه بعد ارزش سهامی که بجای حقوق گرفته اند اگرنگوییم چند برابر اما حداقل دوبرابر که میشود.
دراین شهر انگار همه مسخ شده بودند وهیچ کس نمیپرسید چگونه است که به هر دیواری به هر تابلویی به هر کوچه وپس کوچه ای به هر مراسم ومناسکی اعم از مذهبی و انقلابی تا عروسی وعزا که میرویم ردپایی از پدیده است ؛ این همه هزینه از کجا تامین میشود ،این همه پول از کجا امده که به این راحتی خرج میشود ؟ مگر شرکتی که هنوز به بهربرداری نرسیده چه معجزه ای کرده که سودش را اینگونه دست ودلبازانه ریخت وپاش میکند؟
اما اکنون که دادستان کل کشور بدرستی سرچشمه اگهی و تبلیغات رسانه هارا بست ؛ شاید طلسم رسانه ای شکسته شود که البته اکنون دیگر چه فایده . اکنون به نظر میرسد هرچه این دیگ رابیشتر هم بزنیم این مردم هستند که ضرر میکنند . مردمی که این سهام را باقیمتهای بالایی از بنگاههای خریدو فروش خریده اند و به امید روزهای درخشانترش بودند . شاید ندانید که درکنار این شرکت و سهامش ،دهها و بلکه صدها بنگاه دلالی سهام راه افتاده بود که درخرید وفروش وقیمتگذاری این سهام نقش داشتندو انها هم بر تنور افزایش قیمتها میدمیدند که البته این حقیر با ان نگاه بد بینانه که دست بنگاههای خریدو فروش دربالا وپایین بردن قیمتها دردست مدیران پدیده دریک کاسه میداند را قبول ندارم چراکه هنوز صدها میلیون از سهام دردست خود آقای مدیر است ونیاز به این قبیل بازار سازی ها ندارد اما ممکن است دوستان واطرافیانی که انها هم سهامداران عمده اند بدشان نیاید که از این رهگذر نیز ثروت افسانه ای خود را چندین میلیارد دیگر افزایش دهند.
و امانکته آخر اینکه ،اکنون فضای این شرکت و حوالی اش به شدت مه الود است ؛ مه الود از شایعاتی که برخی صحیح وبسیاری دیگر نادرست است ، گروهی درتلاشند تا اینگونه وانمود کنند که اینها همه بازی خودمدیران است تا سهامشان را با قیمت بسیار نازل از مردم بازخرندو دوباره و از طریق دلالها باقیمتهای گزاف به مردم بفروشند و البته شاید دور از ذهن هم نباشد .
اما اگر بناست که زنگار کلاهبرداری ازچهره پدیده زدوده شود ومردم ایمان بیابند که این شرکت راهی صحیح را باشیوه ای صحیح درپیش گرفته و این افزایش قیمت سهام امری اقتصادی و عادی وحاصل کارکرد و بینش وهوشیاری مدیران این شرکت وصد البته زنگار ازچهره مدیران دولتی ؛ قضایی و نمایندگان مجلس زدوده شود که حامی کارکرد صحیح بنگاههای اقتصادی و کارافرین و مخالف سرسخت دوز وکلک وکلاهبردای برای رسیدن به پول هستند و سرمایه های میلیاردی مدیران یک شرکت هم هیچ تاثیری درانها ندارد باید با دقت و فارغ از جوسازیها ؛ تهدیدها و تطمیع ها پرونده فعالیت پدیده را بررسی کنند تا اگرخدای نکرده درکارکردش نقصانی یافت شد،پیش از انکه مردم بیش ازاین متضرر شوند اصلاح گردد وا گر شیوه و راه صحیح است که به مردم اطمینان خاطر داده شود تا با خیال راحت به سرمایه گذاری پرداخته وهر شب نگران بر باد رفتن تمام سرمایه زندگیشان نباشند.
درپایان بد نیست به آن قبیل مسوولان و نمایندگان مجلس هم که درروزهای آفتابی پدیده درمیان ساخت وسازها ی این شرکت قدم میزدندو عکس یادگاری میگرفتند خاطرنشان کنم که امروز این شما هستید که باید به مردم اطمینان خاطر دهید که سرمایه شان به باد نمیرود چرا که انها به ایمان و اطمینان به شما ؛ عکسهایتان وجملات زیبایی که دروصف پدیده گفته بودید سراغ این سهام رفتند و مطمئن باشید اگر بدانند در این میان هدف سود شخصی بوده یا امثال ان هرگز شما رانخواهند بخشید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
آقای کوشانفر تا بحال کجا بودی جانا ؟!
آمدی ولی حالا چرا ؟!!!
یک دفعه میگن کلاهبرداره یا اختلاس گر یا هر چیز دیگه
چرا اول بررسی نمیکنید بعد از چند سال یک دفعه این حرف ها رو میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟/