از جشنواره تئاتر فجر انصراف داده ام!

به گزارش بولتن نیوز، حسن باستانی نویسنده و کارگردان تئاتر که اثرش برای حضور در بخش تازه های تئاتر ایران پذیرفته شده بود درباره حضور در جشنواره تئاتر فجر گفت: نمایشنامه «صبح یه روز لعنتی – بر کرانه رود خواب زده» را برای حضور در جشنواره تئاتر فجر ارائه کرده بودم که در بازخوانی اولیه پذیرفته شده بود اما من و گروه نمایش ترجیح دادیم که از حضور در جشنواره تئاتر فجر انصراف دهیم.

وی افزود: یکی از دلائلی که باعث انصرافم از جشنواره تئاتر فجر شد این بود که گروه بازیگران زیاد مشتاق حضور در جشنواره نبودند چون واقعیت این است که برای حضور در این رویداد باید فاکتورهای مختلفی را مد نظر قرار داد و جشنواره تئاتر فجر بسیاری از این فاکتورها را نمی تواند، به گروه ها اختصاص دهد. بنابراین به این نتیجه رسیدیم که شرکت نکردن در جشنواره مقرون به صرفه‌تر است چون وضعیت کمک هزینه های جشنواره و نحوه پرداختشان نیز هنوز مشخص نیست.

این کارگردان تئاتر درباره برنامه ریزی برای اجرای عمومی این نمایش توضیح داد: درخواست اجرای عمومی این نمایش را به تماشاخانه ایرانشهر داده ام که امیدورام پذیرفته شود اگر این درخواست مورد قبول قرار نگرفت بعد از بازسازی تئاتر شهر برای اجرا در این مجموعه اقدام خواهم کرد. متاسفانه ضرب المثل «هرسال دریغ از پارسال» برای تئاتر ما صدق می کند چون هیچ برنامه ریزی وجود ندارد معمولا اجرای آثار به شکلی ناپخته و عجله ای صورت می گیرد و کیفیت لازم را نخواهند داشت.

باستانی درباه مضمون این نمایش توضیح داد: همیشه شرایط بحرانی که فلسطین اشغالی و مردم این سرزمین با آن روبرو هستند برایم مهم بوده و علاقمند بودم مسئله پایمال شدن حقوق مردم سرزمین های اینچنینی را به شکلی غیر مستقیم به تصویر بکشم. البته داستان این نمایش به هیچ وجه به مکان و جغرافیای خاصی اشاره ندارد و موقعیتی جهان شمول را مطرح می کند اما در نگارش نمایشنامه نگاه من به کشور فلسطین و دیگر کشورهایی بوده که دستخوش تجاوز شده و هویت کشورشان از آنها گرفته می شود. این نمایش نگاهی طنز و در حال تراژیک به این وضعیت بشری دارد.

کارگردان «بی سرزمین تر از باد» ادامه داد: متاسفانه با این همه شعاری که مدیران و سیاست مداران ما درباره حمایت از سرزمین های اشغالی سر می دهند اجرای نمایشی با این مضمون برای کسی مهم نیست. من درباره اجرای این نمایش با آقای طاهری صحبت کردم و وی بعد از خواندن متن نمایشنامه به من گفت که متن را به تئاتر شهر ببرم تا در نوبت اجرا قرار گیرد. اما این صحبت ها در حد وعده ای بیش نبود چون با وجودی‌که من از دو سال قبل در نوبت اجرا در تئاتر شهر بودم باز هم مدیریت این مجموعه به این نمایش اجرا نداد و گفت شاید در سال 93 این فرصت فراهم شود.

وی در پایان درباره دیگر فعالیت هایش نیز یادآور شد: به جز اجرای «صبح یه روز لعنتی – بر کرانه رود خواب زده» علاقمند هستم نمایش «داش آکل» را نیز اجرا کنم که با برداشتی از داستان «داش آکل» صادق هدایت نوشته شده است. اگر شرایط اجرای آن نمایش فراهم نشد مطوئنا «داش آکل» را جایگزینش خواهم کرد.