نحن ابناالحسین(ع)
کجایند وهابیون کثیف/ جان بر کفان و فداییان علی(ع) و اولادش را ببینند.
عشق حسین(ع) در وجود هر انسان آزاده میباشد.
اللهم العن الظلم حق محمد(ص) و آل محمد(ص)
آمین یا رب العالمین
ز هر طرف مه رخساره ات، به جلوه گری است
خموش باد، نگاهی که ناظر دگری است
دو صد مسیح نفس، مانده واله و مبهوت
که در فضای شفاخانه ات، عجب اثری است
کنم به تاجوران ناز، از غلامی تو
که نوکری، در این خانه، فوق تاجوری است
اگر تو جلوه نمایی به وقت دادن جان
به عمر، افضل ساعات بنده، محتضری است
به دهر، هر خبری هست، زیر پرچم توست
اگر کسی در دیگر زند، ز بی خبری است
سزد، تمام بخوانم نماز، در حرمت
که حائر توأم، ای شاه! خانه پدری است
ز عمر نوح فزونتر دهند اگر کس را
به هرزه می رود، ار بی غم رخت، سپری است
هزار سال ز سر دادنت گذشت و فلک
هنوز هم به عزای تو، گرم نوحه گری است
صف جزا، نفسی، خنده از لبش نرود
«رحیق»! آنکه دمی در غم حسین گریست
دلم یلدا نمی خواهد
غروب سرد فردا را نمی خواهد
دل زینب چو غمگین است
دل من پسته خندان نمی خواهد
گلوی اصغرش خشکید از گرما
دل من هم انار قرمز و شیرین نمی خواهد
گل نرگس عزادار است این شب ها
دل من رنجش صاحب عزا را نمی خواهد
کجایند وهابیون کثیف/ جان بر کفان و فداییان علی(ع) و اولادش را ببینند.
عشق حسین(ع) در وجود هر انسان آزاده میباشد.
اللهم العن الظلم حق محمد(ص) و آل محمد(ص)
آمین یا رب العالمین
وقتی که کار صحن و سرای تو دلبری ست
شبهای جمعه عکس حرم زنده می شود
تصویر روشن پرچم و گنبد چه محشری ست
ما را اسیر عشق تو کرده تفضّلت
با این حساب کار شما ذرّه پروری ست
با تربت تو کام دلم را گشوده اند
آقا ارادتم به شما ارث مادری ست
در ماتم تو محفل اشک است چشم ما
اصلا" بنای هیأت ما روضه محوری ست
ما سالهاست در غم تو گریه می کنیم
هم ناله با محرّم تو گریه می کنیم
اللهم ارزقنا کربــــــــلا
خموش باد، نگاهی که ناظر دگری است
دو صد مسیح نفس، مانده واله و مبهوت
که در فضای شفاخانه ات، عجب اثری است
کنم به تاجوران ناز، از غلامی تو
که نوکری، در این خانه، فوق تاجوری است
اگر تو جلوه نمایی به وقت دادن جان
به عمر، افضل ساعات بنده، محتضری است
به دهر، هر خبری هست، زیر پرچم توست
اگر کسی در دیگر زند، ز بی خبری است
سزد، تمام بخوانم نماز، در حرمت
که حائر توأم، ای شاه! خانه پدری است
ز عمر نوح فزونتر دهند اگر کس را
به هرزه می رود، ار بی غم رخت، سپری است
هزار سال ز سر دادنت گذشت و فلک
هنوز هم به عزای تو، گرم نوحه گری است
صف جزا، نفسی، خنده از لبش نرود
«رحیق»! آنکه دمی در غم حسین گریست
غروب سرد فردا را نمی خواهد
دل زینب چو غمگین است
دل من پسته خندان نمی خواهد
گلوی اصغرش خشکید از گرما
دل من هم انار قرمز و شیرین نمی خواهد
گل نرگس عزادار است این شب ها
دل من رنجش صاحب عزا را نمی خواهد
الّلهمّ ارزقنا فی الدنیا زیارة الحسین
و فی الآخرة شفاعة الحسین علیه السّلام