گروه سینما و تلویزیون، «رولان بارت» یکی از نظریه پردازان و تئوریسین های هنر مدرن معتقد است که سینما و ادبیات دو برادر هستند که در کنار یکدیگر در ساخت ماهیت و چیستی هنرهای دراماتیک نقشی اساسی در دوران مدرن ایفا کرده اند.
به گزارش بولتن نیوز، در ادامه این نظر، «میشل فوکو» دیگر تئوریسین و فیلسوف شهیرمعاصر پا را
فراتر گذاشته و معتقد است: اگر یک رابطه خانوادگی و خونی در جهان هنر وجود
داشته باشد بدون شک آن مربوط به ارتباط سینما و جهان ادبیات است.
هنر
سینما پیش از آنکه با اهرم ماشین عظیم هالیوود به دو قطب سینمای تجاری و
سینمای هنری بدل شود سهم بالایی از جاودانه شدن در کنار عمر بسیار کوتاه
خود را مدیون روایت هایی است که با اتکا از سرچشمه جهان ادبیات با مخاطبان
شریک شده است و به همین دلیل است که مساله اقتباس ادبی، حتی امروزه هم در
جهان سینما با جدیت و توجهی خاصی از سوی سینماگران و کمپانی های عظیم
فیلمسازی پیگیری می شود.
در حقیقت سینما به عنوان هنری وارداتی به
ایران با بهره گیری از علاقه مفرط و شدید ایرانیان به اصل قصه گویی در
مقاطع مختلف، وامداری و تعهدش را به ادبیات داستانی اثبات کرده و در این
سیروسلوک از گنجینه کهن ادب پارسی گرفته تا داستان ها و رمان های مدرن
نویسندگان متاخر را شامل می شود و تنها در این میان فیلمساز است که تصمیم
می گیرد برای قصه گفتن اثر سینمایی اش به کدام یک از این گونه های ادبی
علاقه و ارادتش را اثبات کند.
بر همین اساس و با توجه به هفته کتاب
جمهوری اسلامی ایران بنا داریم در گزارش هایی مجزا به معرفی برخی شاخص ترین
آثار اقتباسی سینمای کشورمان از رمان ها و داستان های معتبر داخلی و بین
المللی بپردازیم تا شاید این گزارش ها بتوانند دریچه ای نو برای گشودن دفتر
جدیدی در امر مطالعه و یا حتی فیلم دیدن همراهانی باشد که چشمان خود را به
این نوشته ها میهمان می کنند.
در این گزارش نقطه اصلی تمرکز بر
ساخت آثار سینمایی در کشور با اتکا به مجموعه دارایی ها و ادبیات نویسندگان
بین المللی استوار است که حاصل آن در ادامه به شرح و تفصیل پرداخته شده
است.
«سارا»، روایتی از فداکاری همسر و بی وفایی شوهرداریوش
مهرجویی در طول فعالیت های سینمایی خود در ایران ثابت کرده است که در امر
قصه گویی حد و مرزی نمی شناسد و به عنوان کارگردانی صاحب سبک در روایت
داستان های آثار سینمایی از قصه و رمان گرفته تا نمایشنامه را رصد می کند
تا بهترین بستر را برای قصه گویی جذاب برای مخاطبانش انتخاب کند.
مهرجویی
که تحصیلکرده رشته فلسفه است در سه دهه ابتدایی دوران فیلمسازی همواره
اعتقاد راسخی به گنجاندن رگه های تفکر فلسفی برای رسیدن به سینمایی متفکر
برای مخاطبان داشت و در این میان در کنار نگاهش به قهرمان های زن در دهه 70
باعث خلق آثار شاخصی شد که یکی از آنها فیلم «سارا» است.
مهرجویی
فیلمنامه این اثر را بر اساس نمایشنامه بسیار معروف «خانه عروسک» اثر
«هنریک ایبسن» نمایشنمامه نویس شهیر آمریکایی و آغازگر موج مدرن در هنر
نمایشنامه نویسی اقتباس کرد و برای روایت داستانش از حضور بازیگرانی چون
نیکی کریمی، امین تارخ، خسرو شکیبایی و یاسمین ملک نصر بهره برد که این
هنرمندان نیز بازی های درخشانی از خود در این فیلم ارائه دادند.
«سارا»
روایت کننده داستان مردی به نام «حسام» است که برای تامین هزینه عمل جراحی
شوهرش حسام بدون اطلاع او از گشتاسب همکار شوهرش پول قرض می کند و در ازای
آن به او سفته می دهد. بعد از آن هم با کار شبانه در خانه تمام قسط هایش
را می پردازد.اما سه سال بعد که حسام به ریاست اداره اعتبارات بانک منصوب
می شود، تصمیم می گیرد گشتاسب را به دلیل سوءاستفاده مالی اخراج کند و همین
بهانه خوبی است که گشتاسب سارا را تحت فشار قرار دهد که اگر رای شوهرش را
تغییر ندهد، ماجرای سفته ها را به حسام خواهد گفت.
وقتی حسام پی به
واقعیت امر می برد، در جریان یک نزاع لفظی می گوید که او را لایق زندگی و
معاشرت با خود و فرزندانش نمی داند. سارا آزرده از بی رحمی شوهرش در قبال
رنجی که به خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه او را ترک می کند.
«پری»، روایت فلسفی از عرفان شرقی در بستر داستانی از غربمهرجویی
در سال 1373 هجری شمسی در ادامه روند خلق آثار سینمایی با اتکا به قهرمان
های زن محور یکی از متفاوت ترین آثار کارنامه سینمایی خود و سینمای ایران
را به نام «پری» خلق کرد.
وی فیلمنامه این اثر سینمایی را بر اساس
رمان «فرانی و زویی» از آثار شناخته شده «جروم دیوید سالینجر» که نویسنده
مورد علاقه خود مهرجویی است اقتباس کرد.
هر چند این اقتباس به دلیل
آنکه بدون اجازه نویسنده صورت گرفته بود با شکایت او از تولید این اثر
باعث شده تا فیلم «پری» با ورود به حاشیه های متعدد نتواند در جشنواره های
بین المللی حضور موفق داشته باشد.
«پری» دانشجوی ممتاز ادبیات و
تئاتر که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است با خواندن کتاب
سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می شود. کتاب سرگذشت سیر و سلوک عارف
گمنامی در قرن پنجم هجری است. پری پس از خواندن کتاب با آن که خواهان مراتب
معنوی بالاتری است از زندگی معمولی دل کنده شده و در وادی دردناک «طلب»
سرگردان می شود.
کتاب به برادر بزرگش، «اسد» تعلق دارد. «اسد» چندی پیش در حادثه آتش سوزی کلبه اش در گذشته است.
اما در ادامه پیش از آنکه پری در رویاهای فلسفی و عرفانی خود غرق شود؛
«داداشی» برادر دیگر، «پری» را از این حالت قهر و طغیان نجات می دهد.
نیکی
کریمی، خسرو شکیبایی، علی مصفا، عباس شادروان، محمدرضا شریفی نیا، ژاله
علو، توران مهرزاد، فرهاد جم و پارسا پیروزفر بازیگران این فیلم سینمایی را
تشکیل می دهند.
«پله آخر»، روایتی ویژه از حکایت خنده های یک زن داغدار علی
مصفا بیش از آنکه به عنوان کارگردان برای مخاطبان هنر هفتم در ایران مطرح
باشد بیشتر به عنوان بازیگری موفق در سینمای کشورمان شناخته می شود اما
همین بازیگر سرشناس در دومین تجربه کارگردانی خود در سال 1390 با اقتباس از
داستان «مردگان» از کتاب مجموعه داستان های کوتاه «دوبلینی ها» به قلم
«جیمز جویس» نویسنده معاصر و چهره بین المللی ادیبات داستانی آمریکا که
برای نخستین بار در سال 1914 میلادی منتشر شد، فیلم «پله اخر» را در سال
1390 با بازی خود و لیلا حاتمی تولید کرد.
هر چند استناد اقتباسی
مصفا برای تولید فیلم «پله آخر» تا حد زیادی وابسته به داستان «مردگان» است
اما وی برای تحقق افکارش و روایت صریح تر و باورپذیرتر از زندگی قهرمان
های این فیلم نگاهی نیز به رمان «مرگ ایوان» اثر «لئو تولستوی» از بزرگان
ادبیت رئالیسیتی روسیه و جهان نیز داشته است.
«لیلی» (با بازی لیلا
حاتمی) ستاره سینما است و به تازگی شوهرش را از دست داده است سر صحنه
فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش می گیرد و از کار باز می ماند.
هیچ کس نمی تواند دلیل خنده هایش را حدس بزند... این داستان غیرمتعارف
دربرگیرنده خط اصلی قصه فیلم «پله آخر» است.
فیلم «پله آخر» علاوه
بر آنکه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای علی مصفا در سی
امین دوره جشنواره فیلم فجر به ارمغان آورد، در جشنواره های بین المللی
جایزه فیبرشی (بهترین فیلم)، گوی بلورین بهترین بازیگر زن و بهترین پوستر
را از چهل و هفتمین دوره جشنواره فیلم کارلووی واری ایتالیا، جایزه بهترین
بازیگر مرد از جشنواره باتومی، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره کرالا و
جایزه PIUCULTURE از جشنواره مد فیلم ایتالیا را نیز کسب کرده است.
«اینجا بدون من»، روایتی عمیق بر
همگان واضح ومبرهن است که تئاتر به عنوان پدر هنرهای نمایشی در جهان سهم
بالا و غیرقابل انکاری در خلق ادبیات دراماتیک و در نهایت متجلی شدن آن در
قالب فیلمنامه و آثار سینمایی را دارا است و به همین دلیل است که در بحث
اقتباس های سینمایی از آثار ادبیاتی، نمایشنامه به عنوان سرآمد آثار ادبیات
دراماتیک جهان همواره دستمایه خوبی برای تولید آثار درخشان در عرصه هنر
هفتم بوده است.
امر اقتباس از نمایشنامه های بزرگ به قلم نویسندگان
سرشناس تنها به سینمای غرب خلاصه نمی شود و در ایران نیز فیلمنامه نویسان و
کارگردانان شناخته شده ای با استناد به این آثار نوشتاری و تئاتری توانسته
اند فیلم های سینمایی موفقی نیز تولید کننده که یکی از درخشان ترین آنها
فیلم «اینجا بدون من» اثر بهرام توکلی در سال 1389 با اقتباس از نمایشنامه
«باغ وحش شیشه ای» اثر «تنسی ویلیامز» نمایشنامه نویس شهیر آمریکایی است.
بهرام
توکلی که با معدود آثار سینمایی خود نشان داده که از هوش، قریحه و استعداد
بالایی در شناخت ارکان سینما به ویژه سینمای قصه گو برخوردار است با ساخت
فیلم «ایجا بدون من» با حضور درخشان بازیگرانی چون فاطمه معتمد آریا، صابر
ابر، نگار جواهریان و پارسا پیروزفر تواسنته است داستان زندگی اجتماعی یک
خاواده غربی را چنان با قدرت و مهارت در بستر خانواده ای ایرانی با تمام
فرهنگ ها و خرده فرهنگ های بومی و ملی اش روایت کند که تحسین مخاطبان و
منتقدان داخلی و بین المللی را با خود به همراه داشت.
«اینجا بدون
من» روایت کننده داستان زندگی مادری است که دختر او به دلیل فلج بون قادر
به ارتباط برقرار کردن با جامعه نیست و پسر آنها فارغ از دغدغه های خانواده
تنها به دنبال تحقق رویاهای شخصی است تا آنکه ورود دوست پسر خانواده به
زندگی آنها شرایط را به گونه ای دیگر رقم می زند.
«پستچی»، داستانی تلخ از گرفتار شدن یک قهرمان مهرجویی
در سال 1351 هجری شمسی در چهارمین تجربه کارگردانی خود بر اساس نمایشنامه
ای به نام «ویتسک» فیلم «پستچی» را با حضور بازیگرانی چون علی نصیریان،
عزت الله انتظامی، بهمن فرسی و ایرج راد تولید کرد که به موفق ترین و
شناخته شده ترین فیلم این کارگردان در محافل بین المللی بدل شد و البته این
اثر توانست تا رکورد فروش سال 1351 را از آن خود کند.
«پستچی»
روایت کننده داستان قهرمانی به نام «تقی» است که شغل او پستچی است و در
خانه اربابی اش با همسرش زندگی می کند. او به سبب ناتوانی های عاطفی شخصیت
عصبی و نامتعادلی دارد. دکتر معالجش دامپزشکی است که او را با داروهای
گیاهی درمان می کند. مهندس، برادرزاده ارباب از فرنگ باز می گردد. او قصد
سامان دادن به املاک عموی خود و تبدیل دامداری به خوکدانی را دارد. تا آنکه
تقی متوجه رابطه پنهانی مهندس با همسرش می شود و در نهایت او را به قتل می
رساند.
«عروسک فرنگی»، روایتی معلق فرهاد صبا
برخلاف آنکه کارنامه بسیار پرباری در مدیریت فیلمبرداری آثار سینمایی مختلف
از خود به جای گذاشته است از کارگردانان کمتر شناخته شده سینمای ایران
است، وی در سال 1385 در تنها تجربه کارگردانی خود با اقتباس از داستانی به
نام «عروسک فرنگی» از نوشته های «آلبادسس پدس» فیلمی به همین نام را با
حضور بازیگرانی چون خسرو شکیبایی، پونه حاج محمدی، آزیتا لاچینی، آتیلا
پسیانی و حسن پورشیرازی تولید کرد.
«عروسک فرنگی» روایت داستان
«شهاب سالک» مردی جاافتاده و مشاور حقوقی موفق، موجه و متین در موقعیت شغلی
و اجتماعی، اما بی قید و هوس ران در زندگی شخصی، خواسته یا ناخواسته، از
روی عشق یا هوس، روز و شب به مریم می اندیشد؛ دختری ساده و معمولی که به
رغم روزمرگی، دست نیافتنی است. گرایش شهاب گرچه بیشتر ظاهری است، اما به
تدریج چنان عمقی می یابد که بازشناسی از عشق دشوار به نظر می رسد و در این
هنگام ماجرا یک باره دگرگون می شود
این فیلم با وجود آنکه تهیه
کننده ای چون رسول صدرعاملی را در راس خود می دید و با دستان کیومرث
پوراحمد تدوین شده بود؛ اما در جشنواره بین المللی فیلم فجر نتوانست موفقیت
چندانی را کسب کند و در اکران عمومی نیز در ارتباط گیری با مخاطبان موفق
نبود.
«خواهران غریب»، کودکانی درخشان کیومرث
پوراحمد که بارها و بارها توانایی خود در داستان گویی با محور کودک و
نوجوان را در تولید مجموعه تلویزیونی «قصه های مجید» بر اساس داستان های
هوشنگ مرادی کرمانی به اثبات رساده بود، بار دیگر با دستمایه قراردادن دو
قهرمان کودک و با استناد به داستان «خواهران غریب» به قلم «اریش کاستنر»
فیلمی به همین نام را در سال 1374 و با حضور بازیگرانی چون زنده یاد خسرو
شکیبایی و افسانه بایگان تولید کرد.
خواهران غریب روایت داستان
زندگی دو خواهر است که بنا به بازی سرنوشت و دست روزگار مسیر زندگی شان از
هم جدا می ماند و در سیر گذران فراز و فرودهای زندگی سرآخر به هم می رسند
اما در این میان تحول عمیق و شگرف است که حاصل زندگی این دو خواهر بر
مخاطبان این داستان از خود به جای می گذارد، تحولی به نام جادوی عشق و
بزرگی حسی به نام عاطفه و ایثار که در اثر روان و موزیکال و درخشان پوراحمد
به خوبی در حافظه تاریخی سینمای ایران به ثبت رسیده است.
«خواهران
غریب» در چهاردهمین دوره جشنواره بین الملیل فیلم فجر (1374) سیمرغ بلورین
بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین بهترین صحنه آرایی را از آن خود کرد، این
فیلم همچنین با فروش بیش از 241 میلیون تومان لقب پرفروش ترین فیلم سال
1374 را از آن خود کرد.
«شب های روشن»، عاشقانه ای شرقی فرزاد
موتمن از کارگردانان شناخته شده سینمای ایران که تولیدات وی فارغ از جنبه
کیفی و حرفه ای همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد در سال 1381 هجری
شمسی با اقتباسی از داستان «شب های روشن» اثر «فیودور داستایوفسکی» نویسنده
اخلاق گرا و شهیر روسی که این داستان را در سال 1848 میلادی به رشته تحریر
درآورده بود اثری با همین نام را با حضور بازیگرانی چون هانیه توسلی و
مهدی احمدی تولید کرد.
موتمن با روایت این عاشقانه عرفانی و شخصی
علاوه بر روایت ساده و بی پیرایه داستان فیلمش توانست اثری سینمایی و بلند
را با حضور تنها دو بازیگر به گونه ای خلق کند که مخاطب در طی نود و چند
دقیقه پیگیری قصه این دو کاراکتر به هیچ وجه احساس خستگی و تکرار نکند و در
نهایت با اتمام فیلم نیز در ذهن و اندیشه خود به بازتاب تفکرات عرفانی و
عاطفی کاراکترهای این اثر سینمایی و تطبیق آن با فراز و فرودهای زندگی خود
دست زند.
پیش از موتمن، کارگردان صاحب سبک ایتالیایی یعنی «لوکینو
ویسکونتی» با استناد به داستان شب های روشن داستایوفسکی اثری با نام «شب
های سفید» را در ایتالیا ساخته بود که در بین مخاطبان و منتقدان تحسین های
فراوانی را با خود به همراه داشت.
«غزل»، روایتی تلخ از عشق تا قتل مسعود
کیمیایی به عنوان یکی از معدود کارگردانان مولف و صاحب سبک سینمای ایران
همواره آثارش با بازخوردهای مختلف میان مخطابان و کارشناسان حوزه هنر هفتم
مواجه بوده است و بدون شک وقتی درباره سینمای کیمیایی صحبت می شود نمی توان
از کارنامه موفق و درخشان او در خلق آثار اقتتباسی به سادگی گذشت چرا که
بخشی از توفیقات این هنرمند در رسیدن به سبک و سیاق نوشتن فیلمنامه و
ادبیات سینمایی اش مدیون توجه به حوزه ادبیات داستانی در خلق آثار سینمایی
است.
کیمیایی در سال 1355 با دستمایه قراردادن داستان کوتاهی به نام
«مزاحم» از نوشته های «خورخه لوئیس بورخس» نویسنده سورئالیست (فراواقع
گرا) شناخته شده جهانی بار دیگر به فعالان عرصه سینمای ایران نشان داد که
نوع اقتباس و حتی جنس روایت قصه های انتخابی برای تبدیل شدن به اثر سینمایی
چندان اهمتی ندارد بلکه نکته مهم به درایت کارگردان و نوع استفاده او از
آن داستان برای بیان افکار و اندیشه های هنرمندانه به مخاطب است.
فیلم
«غزل» با حضور بازیگرانی چون محمدعلی فردین، فرامرز قریبیان، پروین
سلیمانی و سعید پیردوست روایت کننده داستان دو برادر به نام های «حجت»
(محمد علی فردین ) و «زین العابدین» (فرامرز قریبیان ) است که قرق بان جنگل
هستند و درتنهایی روزگار می گذارنند. دل خوشی آن دو این است که خاطرات
سرزمین اجدادی شان کردستان را مرور کنند و روزهای جمعه در شهر به گشت و
گذار و استراحت بپردازند.
تا اینکه روزی آنها متوجه می شوند که چند
نفر مخفیانه درخت های جنگل را قطع می کنند. روزی حجت به دنبال مهاجمان می
رود و در این حین با «غزل» آشنا می شود و ورود این کاراکتر مثلث عاطفی را
دراین فیلم ایجاد می کند اما رقابت دو برادر تا قتل غزل پیش می رود و آن دو
پس از به قتل رساندن غزل جسد او را در دل جنگل به خاک می سپارند و پس از
به آتش کشیدن کلبه شان سوار بر اسب به دنبال سرنوشت نامعلوم خود می روند.
«سوپراستار»، شکست خورده ای درونیتهمینه
میلانی از آن دست کارگردانانی است که همواره ساخته های او به دلیل نگرش
زنانه آثارش با دو دسته از مخاطبان مواجه است، عده ای که با آثار او ارتباط
کامل و دوست داشتنی برقرار می کنند و عده ای دیگر که درست در نقطه مقابل
گروه نخست در برقراری ارتباطی حتی ضعیف با نگرش و جهان بینی این کارگردان
سینمای ایران توفیقی ندارند.
اما این کارگردان که اغلب فیلمنامه های
آثار سینمایی اش را نیز خود با اتکا به تخیل و قدرت داستان پردازی های
شخصی به رشته تحریر در می آورد در نگارش و ساخت فیلم «سوپراستار» در سال
1387 هجری شمسی ترک عادت می کند و مبنای فیلمنامه این اثر را بر اساس امر
اقتباس از داستان «آگوستوس» اثر «هرمان هسه» قرار می دهد و جالب آنکه در
تولید و ارائه این فیلم تواسته برخلاف دیگر آثارش با عموم مخاطبان ارتباط
برقرار کند.
«سوپر استار» آنچنانکه از نامش پیداست روایت زندگی شخصی
یک بازیگر موفق عرصه سینما است که برخلاف درخشش در بازی صحنه های حرفه ای
شغلش در زندگی شخصی و خانوادگی با مشکلات متعدد روحی، عاطفی و حتی
روانشناختی مواجه است.
این فیلم که با حضور بازیگرانی چون شهاب
حسینی، سارا خوئینی ها، رضا رشیدپور، فتانه ملک محمدی و افسانه بایگان
تولید شده است از جمله آثار این کارگردان با سابقه سینمای ایران است که
علاوه بر بازخورد خوب مخاطبان توانست آرای مثبت منتقدان اغلب مخالف آثار
میلانی را نیز به خود جذب کند که بی شک بازی درخشان شهاب حسینی در تحقق این
موفقیت بی تاثیر نبوده است.
«ناخدا خورشید»، اوج انطباق با ادبیات غربیبی
تردید با تورق برگ های تاریخ سینمای ایران وقتی به فیلم «ناخدا خورشید»
برخورد می کنیم باید تمام قد در برابر این ساخته ناصر تقوایی بایستیم و به
احترام کیفیت، صلابت و قدرت این اثر سینمایی در امر اقتباس و انطباق آن با
فرهنگ بومی و ملی ایران کلاه از سر برداریم.
تقوایی که سبک و سیاق
خاص فیلمسازی را در سینمای ایران دارد و به قولی امضای آثار او کاملا مشخص
است، در ساخت این اثر سینمایی محور روایت قصه این اثر را بر مبنای برداشت و
اقتباسی آزاد از داستان «داشتن و نداشتن» به قلم «ارنست همینگوی» نویسنده
بزرگ آمریکایی قرار داد و به خوبی خط داستان این نوشته غربی را با فرهنگ
ملی و بومی ایرانی آداپته (تطبیق دادن) کرده است.
تقوایی با ساخت
«ناخدا خورشید» در سال 1365 با حضور بازیگرانی چون داریوش ارجمند، علی
نصیریان، سعید پورصمیمی و پروانه معصومی علاوه برآنکه توانمندی خود در
آداپته کردن یک اثر سینمایی را به رخ کشید به خوبی نشان داد که حتی در
روایت یک داستان جنایی با مبنای قصه ای غربی می توان ورق هایی از تاریخ
معاصر کشور (روایت قتل حسن علی منصور در این فیلم) را به خوبی برای مخاطبان
ترسیم کرد.
داستان فیلم ناخدا خورشید روایت «خواجه ماجد» است که
«ناخدا خورشید» را لو می دهد و بار قاچاق لنج ناخدا به آتش کشیده می شود.
دلالی به نام «فرحان» که می خواهد چند فراری سیاسی را از مرز آبی عبور دهد
وارد بندر می شود. او با ناخدا خورشید تماس می گیرد. ناخدا که احتمال می
دهد لنجش را مصادره کنند با فرحان همکاری می کند و چند مرد را که ظاهراً در
ترور «حسنعلی منصور» دست داشته اند به آن سوی آب می رساند.
پس از
آن چند تبعیدی نیز از فرحان می خواهند که اسباب فرار آنان را فراهم کند.
ناخدا این بار نیز با اکراه به این ماجرا کشیده می شود. تبعیدی ها پیش از
فرار خواجه ماجد و مباشرش را می کشند و مرواریدهای او را می ربایند. فرحان و
«ملول» (دستیار ناخدا) نیز کشته می شوند و در نزاع خونینی که میان تبعیدی
ها و ناخدا در می گیرد، همگی از پای در می آیند.
فیلم «ناخدا
خورشید» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (داریوش ارجمند) و لوح
زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد (سعید پورصمیمی) را در پنجمین جشنواره فیلم
فجر به خود اختصاص داده است. همچنین ناصر تقوایی جایزه یوزپلنگ برنزی چهل و
یکمین دوره جشنواره بین المللی فیلم لوکارنو کشور ایتالیا را به خاطر
فیلم ناخدا خورشید دریافت کرد.