گروه مذهبی، حجت الاسلام عبدالرحیم بیرانوند، کارشناس و پژوهشگر در حوزه فرق، در گفتگو با خبرنگار فرقه نیوز در قم با اشاره به برگزاری مناظره با نماینده دراویش گفت: پیش بینی بنده این بود که مثل همیشه دراویش به جای پاسخ به دعوت مناظره، فرافکنی کرده و با فحاشی و هتاکی از برگزاری این مناظره خودداری کردند.
وی ادامه داد: تاریخ نشان داده است که هرگاه این گروه دعوت به مناظره شده اند از آن فرار نموده و هنگامی که حاشیۀ امنی برای خود پیدا کرده اند شروع به فحاشی و هتاکی می کنند البته وقتی در آموزه های صوفیه علم گریزی و علم ستیزی موج می زند انتظار بیشتری هم از آنان نمی رود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از فرقه نیوز، حجت الاسلام بیرانوند با اشاره به فحاشی های صورت گرفته توسط نماینده این فرقه گفت: مصطفی آزمایش در وب سایت کمیته به اصطلاح دفاع از حقوق دراویش! اینگونه می نویسد:
«محمود علوی وزیر تحمیلی اطلاعات در نشستی با محمدحسین نقدی رئیس سازمان بسیج و حسین طائب رئیس اطلاعات بسیج و سپاه و مهدی طائب - رئیس به اصطلاح قرارگاه عماریون - و سرکردگان مرکز موسوم به "موسسه دکترینال بدون مرز به ریاست حسن عباسی برای خالی نگذاشتن میدان، یک ملای بسیجی بیسواد و هوچی، با سابقه ءکیفریِ شرارت در دادگاه ویژه روحانیت بروجرد موسوم به ملا عبدالرحیم بیرانوند را پیش انداخته اند تا لبیک گوی دعوت به مناظره، بجای عبدالحسین خسروپناه باشد! »
حجت الاسلام بیرانوند در ادامه گفت: اخیرا استاد ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر خسروپناه و بنده مطلبی را دربارۀ نویسندۀ کتاب بیان السعادة مطرح کرده بودیم. به نظر می رسد این موضوع باعث برافروختگی و عصبانیت این گروه منحرف شده است. اما چه کنیم که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) این «دراویش دکان دار»!! از امام على علیه السّلام نیاموختند که حضرت فرموده اند: اُنظُر إلى ما قالَ و لاتَنظُر إلى مَن قالَ ؛ به گفته بنگر نه به گوينده آن.
وی ادامه داد: در جای دیگری حضرت علی علیه السلام فرمودند: «انّ الحق لا يعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله » همانا حق به شخصيتها شناخته نمی شود , خود حق را بشناس تا پيروان آن را بشناسی »
این پژوهشگر ادامه داد: خدای متعال را شاکر هستم که همیشه بر اساس رسالت طلبگی ام و با یاری خدای توانا روشنگری را سرلوحه ی کار خویش قرار داده و می دهم. این بار نیز با اینکه غرب نشینان مدعی درویشی، به جای پاسخ به دعوت مناظره متوسل به فحش و ناسزا شدند. تمام تلاش بنده برای این است که شاید برادر درویشی از سر انصاف و با حوصله و تدبّر یادداشت هایم را بخواند و یک بار دیگر سوالی را که بیش از یک سال است از دراویش پرسیده ام را دوباره می پرسم تا سیه رو شود هرکه درآن غش باشد.
آیا تفسیر «بیان السعادة» تألیف ملاسلطان بیدختی است؟ نقد و نظر
عده ای بر این عقیده اند که «تفسیر بیان السعادة» منسوب به ملاسلطان (موسس فرقۀ داراویش گنابادی) است و این تفسیر را دیگران برای او نوشته اند، حتی برخی بر این باور اند که ملاسلطان اقدام به سرقت ادبی کرده است.
اما آنچه مسلم است این است که اصل استناد کتاب «بیان السعادة» به ملاسلطان بیدختی مورد تردید است. برای مثال برخی از علمای بزرگ مانند «حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی» صاحب کتاب معروف «الذریعة الی تصانیف الشیعة» استناد این کتاب به ملا سلطان را نپذیرفته اند. امری که طبق استناد به کتاب «خورشید تابنده» در ملاقات سلطان حسین تابنده با حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی مورد اعتراف تابنده واقع شده است.(1)
یکی دیگر از شواهدی که استناد این کتاب به وی را مخدوش می نماید، عربی بودن آن است. در گذشته و حتی در بین معاصرین متداول بوده و هست که کتاب ها و رسائل علمی خود را به زبان فنی و عربی می نوشته اند، در حالی که تمام تألیفات فنی و علمی ملاسلطان (به جز تفسیر بیان السعادة) به فارسی نوشته شده اند، لذا استناد آن به وی مورد تردید است.
و اما از جمله کسانی که استناد تألیف این کتاب را به ملاسلطان نپذیرفته است، جناب مرحوم حاج شیخ محمدباقر گازاری، از علما و محدثین به نام بیرجند است که در کتابش تحت عنوان «اکفاء المکائد و اصلاح المفاسد» که در ردّ صوفیه، شیخیه و بابیه است، دربارۀ ملاسلطان و کتاب تفسيرش می نویسد:«پس ببین چقدر از کتاب و سنت بی خبر است و از اینجا می توان تصدیق کرد آنچه را بعض ثقات ذکر کرده اند: که تفسیر از خود این صوفی نیست، بلکه آن را به خط قدیمی دیده و آن را صوفی دیگر مبدعی نوشته، و این درویش دست از معارف و علوم تُهی به اسمش رواج داده و مضامین آن را نفهمیده است.»(2)
و البته این گفتار شیخ محمدباقر توسط «سلطان حسین تابنده» در کتاب «نابغه علم و عرفان» با تلخی ذکر شده است.(3)
همچنین «حاج شیخ عباسعلی کیوان قزوینی» معروف به «منصور علیشاه» شیخ تائب فرقۀ صوفیۀ نعمت اللهی بیدختی که در ایام ملاسلطان شیخ فرقه بوده و از مشایخ نورعلیشاهی و صالح علیشاهی نیز به شمار می آمده است، در کتاب رازگشا نسبت به استناد این کتاب به ملاسلطان اعتراض نموده و اعلام می نماید این کتاب حاصل تَتَبُع جمعی از نویسندگان از جمله خود وی بوده است آنجا که می گوید: «همه میدانند که یکی از خدمات شایان من به او(ملاسلطان) چاپ کردن تفسیر او بود... من دو سال تمام ساعات عمرم را یکسره صرف تصحیح و حاشیه نویسی نمودم که عین خط خودم در حاشیۀ تفسیر چاپ
شده...»(4)
البته «سلطان حسین تابنده» در کتاب «نابغه علم و عرفان» در کمال ناشي گري در مقام دفاع از کتاب «بیان السعادة» جدّش و نیز ردِّ ادعاي کيوان قزوینی می نویسد: «تصحیح نسخه چاپ، توسط مرحوم شیخ رضا تهرانی ملقب به شیخ الحکماء و حاج شیخ عباسعلی کیوان قزوینی بوده است.» وي در ادامه می نویسد: «و حاج شیخ عباسعلی کیوان قزوینی چند حاشیه مختصر نیز بر این کتاب نوشته که بعداً مورد اعتراض دانشمندان واقع شد.»(5)
از مجموع این مستندات می توان در اینکه این کتاب نوشتۀ ملاسلطان بیدختی باشد، تشکیک کرد و حتی آن را ردّ نمود.
پی نوشت:
1. خورشید تابنده، سلطان حسین تابنده، ص 307.
2. اکفاء المکائد و اصلاح المفاسد، ص59
3. نابغه علم و عرفان، ص 232.
4. عباسعلی کیوان قزوینی،رازگشا،به اهتمام محمود عباسی،1376،صصص186و187و188
5. نابغه علم و عرفان، ص 230
دراویش و تکفیری ها و داعش و آل سعود و آل خلیفه و منافقین و اس را ئیل و ام ری کا همه به یک آخور بسته اند و از یک آبشخور ارتزاق می کنند.
کلا ریشه همه شون یکیه که خدا ریشه شونو بزنه.