به گزارش بولتن نیوز به نقل از اشراف، اندیشکده کارنگی در مقالهای به قلم کورنلیوس آدِبار نوشت: اکنون، با توجه به اندک زمانی که از ضربالاجل ۲۴ نوامبر مذاکرات هستهای بین ایران و ۱+۵ باقیمانده است و تردیدهای فراوان در خصوص اینکه توافقی حاصل میشود یا نه، زمان خوبی است که رویکرد تهران درصورتیکه توافق به دست نیاید را بررسی کنیم؛ بسیاری از تحلیلهای صورت گرفته در این خصوص بررسیهایی کوتاهمدت درباره اتفاقات پس از شکست مذاکرات هستند. ایران غنیسازی اورانیوم را از سر خواهد گرفت، آمریکا بر حجم تحریمها خواهد افزود و سایرین نیز – از اروپا گرفته تا هند و چین – نیز واکنش نشان خواهند داد. ماهیت این واکنشها وابسته به تفسیر این است که چرا توافق جامع حاصل نشده است؛ و این ارزیابی به اینکه دولت ایران و هماوردان آن چه انجام خواهند داد وابسته است.
■ ایران در صورت عدم تحقق توافق موقعیتی بهتر از غرب خواهد داشت■
واکنشهای شخصی، سیاستها و محیط اقتصادی پیرامون مذاکره نشان میدهد ایران در صورت عدم تحقق توافق موقعیتی بهتر از غرب، بهخصوص دولت آمریکا، خواهد داشت. اگر توافق حاصل نشود، تهران جهان را با جنگی لفظی خود همراه خواهد ساخت و شرایطی ایجاد میشود که یافتن حقیقت در آن میان دشوار است. واکنش خودمحورانه تنها نتیجه معکوس خواهد داشت؛ بلکه متحدان دو سوی آتلانتیک باید تنشهای احتمالی برآمده از شکست مذاکرات را مدیریت کند.
- دو رییسجمهور و یک رهبر معظم
بسیاری از تحلیلهای غربی «روحانی» را بیش از همتای آمریکایی خود محتاج توافق برشمردهاند. نگاه مشترک در غرب این است که ایران به این دلیل که تحریمهای بینالمللی دولت میانهرو «روحانی»، که ۱۸ ماه قبل برای تغییراتی امیدوارکننده انتخابشده بود، را در تنگنا قرار داده بود، وارد مذاکرات شد.
■راهبرد «روحانی» مبتنی بر رفع تحریمهاست ■
این اندیشه بر آن است که او به دنبال حفظ ریاست جمهوری خود با ابزار تعامل با جامعه بینالمللی، که به ایران اجازه خواهد داد از وضعیت نامطلوب سیاسی و اقتصادی خارج شود، است. او نیازمند رفع تحریمها برای پیگیری بخش دوم کار خود یعنی ایجاد جامعهای آزادتر است. بدون رفع بیشتر تحریمها او شانسی برای غلبه بر تندروها در ایران ندارد. بااینحال درواقع ایرانیها – درست یا غلط- معتقدند که آنها در موضعی قویتر هستند و درصورتیکه لازم بدانند از گفتگوها خارج شوند. آنها گذشت زمان را به نفع خود میبینند؛ ظهور داعش در عراق آنچه آنها پیشتر بهعنوان نبرد شیعی- سنی میدیدند را به جنگ سنی – سنی در کشورهای عرب منطقه تبدیل کرده است. علاوه بر این بسیاری از ایرانیها «اوباما» را به دلیل ناکامیهایش در سیاست خارجی نسبت به توافق محتاجتر میبینند. با توجه به شکست مذاکرات صلح خاورمیانه و بیثباتی اکثر منطقه، ایرانیها گمان میکنند که آمریکا به دنبال این است که بیکنشی خود در قبال داعش را با سیاست تشنجزدایی در قبال ایران جبران کند.
■مقایسه اوضاع داخلی «اوباما» و «روحانی» ■
علاوه بر این ایرانیها فکر میکنند تحریمهای بینالمللی به اوج خود رسیده است و اکنون روسیه، بهعنوان یکی از اهداف تحریمها، و همینطور چین، هند و کره جنوبی میل اندکی برای دنبال کردن خواستهای آمریکاییها دارند. مهمتر از همه اینکه آمریکا در صورت شکست مذاکرات بیش از طرف ایرانی خود در خانه ضرر خواهد کرد. درحالیکه «اوباما» با سرزنشهایی در صورت عدم توافق از سوی کنگرهای که اکنون تحت غلبه اکثریت جمهوریخواه است، مواجه خواهد بود، نظام ایران هم «روحانی» و هم وزیر امور خارجه «ظریف» را برای دفاع از منافع ایران در برابر غرب زیادهخواه خواهد ستود. در آمریکا مذاکرهکنندگان آمریکایی ایدئالیستهایی خام پنداشته میشوند که وقت خود را برای تلاش برای تفاهم با ایرانیان زیرک تلف کرد. در مقابل گفتگوکنندگان ایرانی به دلیل ایستادگی بر مواضع خود همچون یک قهرمان مورد استقبال قرار خواهند گرفت. اگر میانهروترین و قدرتمندترین مذاکرهکنندگان ایرانی نتوانند آمریکا را وادار به توافق کنند گفته خواهد شد که مقصر آنها نیستند. در عوض عدم اراده طرف آمریکایی منشأ مشکل بوده است.
■عوارض شکست مذاکرات برای دولت ایران ■
اگر مذاکرات، بدون امکان ازسرگیری مذاکرات تا یک سال بعد، کاملاً به شکست بینجامد، «ظریف» – انتخاب «روحانی» برای پیشبرد مذاکرات – علیرغم این افتخارات، ممکن است بهصورت داوطلبانه استعفا دهد. معالوصف «روحانی» به دلیل ثبات نظام همچنان برای ادامه مسئولیتش بر مسند خود باقی خواهد ماند. اینکه آیا «روحانی» نخستین رئیسجمهور ایران در تاریخ است که برای یک دوره ریاست جمهوری میکند وابسته به این است که او بتواند اقتصاد را در وضع فعلی حفظ کند – حتی اگر نتواند پیشرفتی حاصل کند. او اصلاحاتی از کم کردن از میزان یارانهها تا پایان دادن به ابر پروژههای غیرضروری و مبارزه با فساد، دستزده است که به کاستن از نرخ تورم و بازگشت رشد نسبی کمک کرده است. در صورت شکست مذاکرات، آمریکا به ایجاد ائتلافی جهانی برای افزایش تحریمها برای مقابله با تلاشهای دولت «روحانی» اقدام خواهد کرد.
■ وضعیت برد – برد «آیتالله خامنهای» ■
در این میان رهبر معظم «آیتالله خامنهای» برای خود یک وضعیت برد – برد ایجاد کرده است. وی بارها تصریح کرده است که به آمریکاییها اعتماد ندارد اما مذاکرات را یک فرصت میبیند؛ و با این کار موقعیت خود را در صورت شکست یا پیروزی مذاکرات حفظ کرده است. وی مثل تندروهای آمریکا خود را بری از مسئولیت شکست مذاکرات میداند و همچنین از نیاز «روحانی» برای نزدیکتر شدن به خود سود خواهد برد. وی پیروزی «روحانی» در انتخابات را بهعنوان نشاندهنده حمایت مردم از حکومت مصادره به مطلوب کرد، و این ادعا را مطرح کرد که پیروزی یک انقلابی یک پیروزی برای نظام است. سرانجام «آیتالله خامنهای» برخلاف «اوباما» سرنوشتش به نتیجه مثبت مذاکرات گره نخورده است.
■ شکست رویکرد میانهروی در صورت شکست مذاکرات ■
- میانهروی از میان خواهد رفت
در این میان دوران ریاست جمهوری تدبیر و امید «روحانی» ادامه نخواهد یافت. اگر مذاکرات شکست بخورد، حتی اگر «روحانی» همچنان بر مسند خود باقی بماند این رویکرد نیز شکست خواهد خورد ؛ و با توجه به اینکه در اردوگاه محافظهکار، به دلیل وجود رئیسجمهوری همسو، دیگر شکایتی در کار نخواهد بود، سیاستها به قبل از انتخاب دولت میانهرو او بازخواهد گشت. رهبر معظم بیش از قبل از طریق نمایندگانش در هر وزارت خانهای سیاستهای دولت را جهتدهی میکند و وزرایی که اصلاحطلبتر هستند باید صحنه بازی را ترک کنند. این سناریو، با توجه به ناتوانی «روحانی» در تحقق وعدههای انتخاباتی خود برای تغییر و میانهروی، با موفقیت کامل اصولگرایان برای به قدرت رسیدن همراه خواهد بود. در مارس ۲۰۱۶ یک انتخابات همزمان مجلس خبرگان برگزار خواهد شد. این انتخابات همزمان میتواند یک پیروزی اولیه برای به رقبای «روحانی» قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷ باشد.
■ترجیح ثبات از سوی ایرانیها ■
مقابله عمومی علیه اینچنین چرخش تندروانه– که باعث رکود اقتصادیای بدتر از ۲۰۱۲-۲۰۱۳ خواهد شد که نرخ رشد اقتصادی ۵.۸- علیرغم تعهد «روحانی» برای اصلاحات در تابستان ۲۰۱۳، نامحتمل خواهد بود. ایرانیها به اطراف متشنج خود، مصر ناآرام، جنگ سوریه، عراق درگیر جنگ یا لیبی در حال زوال، نگاه میکنند. آنها با به خاطر آوردن خشونتی که پس از انقلاب اسلامی شایع شد، بد را بر بدتر ترجیح میدهند و ترجیح میدهند با تندروها بسازند تا اینکه مملکتشان دچار بینظمی شود. نسل جوان نیز پس از شکست جنبش سبز در ۲۰۰۹، انرژی لازم برای ناآرامی را ندارند. برای افرادی که دهه سوم یا چهارم عمر خود را میگذرانند مسائل شغل و خانواده مهمتر از جانفشانی برای یک هدف عمومی است.
■واکنش هستهای ایران ■
این مسئله که ایران چه زمان و کجا غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصدی (که میتواند برای تولید سلاح هستهای بهسرعت غنیسازی بیشتری قرار بگیرد)، را از سر میگیرد منوط به شکست مذاکرات – و واکنش آمریکا- خواهد بود. یقیناً اگر آمریکا به دنبال تشدید تحریمها باشد، ایران به جهت مقابلهبهمثل یا برای ذخیره برای آینده به سطح غنیسازی اورانیوم قبلی خود بازمیگردد؛ سطحی که پس از برنامه اقدام مشترک در نوامبر ۲۰۱۳ تعطیلشده بود. ایران با عملیاتی کردن تمامی سانتریفیوژهایش به دنبال دو برابر کردن ظرفیت غنیسازیاش خواهد بود و تحقیق و توسعه بر روی سانتریفیوژهای جدید را ادامه خواهد داد؛ اما بااینحال ایران همچنان بر این اصل پافشاری خواهد کرد که غنیسازیاش برای تولید بمب نیست. ایران همچنان تأکید خواهد کرد که سلاح هستهای امنیتش را افزایش نخواهد داد و برنامه هستهایاش موازی با حقوق بینالمللی و نیازهای داخلی است.
■ همکاری محدود با غرب در صورت شکست مذاکرات در دیگر مسائل محتمل است ■
مسئله دومی دارای کاربردی دوگانه است که در آن نیازهای احتمالی برای برنامهای وسیعتر همچون برگ برندهای در صورت از سر گرفته شدن مذاکرات به کار بسته خواهد شد. هرچند شکست مذاکرات فضای مذاکرات آتی را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد، همکاری محدود با غرب در دیگر مسائل محتمل است. در کنار اینها ایران از پایان یافتن درگیریها، از جنگ سوریه گرفته تا نبرد علیه داعش سود میبرد. علاوه بر این در صورت شکست مذاکرات تلاش ایران برای مطمئن ساختن همسایگانش در خلیجفارس از نیات ایران، بیشتر خواهد شد. این رویکرد به این دلیل است که بدون محدودیتهای بینالمللی ناشی از توافق بر برنامه هستهای ایران رقبایی مثل عربستان نیز احساس نیاز بیشتری به برنامه هستهای میکنند و با ایران در بازی قدرت متعارف رقابت خواهند کرد؛ و بدین ترتیب فضا برای مانور ایران کمتر میشود.
■مقاومت مردم ایران در برابر تحریمها ■
اقتصاد – آیا اوضاع میتواند از این بدتر شود؟
کنار آمدن حکومت با شکست مذاکرات وابسته به وضعیت اقتصاد ایران است. حکومت میگوید طرحهایی اضطراری و مقاومتی دارد و میتواند شیوه تجارت خود را در صورت لزوم تغییر دهد. این به معنای کاهش چشمگیر مبادلات با دنیا و تکیهبر منابع داخلی– مواد خام، نیروی کار داخلی و صنایع محلی- خواهد بود؛ اما در مرتبه نخست باید به این نکته اشاره کرد که درحالیکه تحریمهای جدیداً وضعشده پس از شکست مذاکرات ممکن است شدید باشند، میتوانند، به دلیل هماهنگیهایی که پس از سه سال تجربه تحریمهای جامع بهدستآمده است، قابلتحمل باشند. علاوه بر این بسیاری از ایرانیها معتقدند که روسیه و چین راههای فراری برای ایران، چه از طریق رد علنی تحریمها – اگر به نظر آنها غرب عامل شکست مذاکرات باشد – و یا دور زدن بیسروصدای تحریمها، به دلیل منافع اقتصادی و راهبردی فراهم میکنند. دوم اینکه، به نظر میرسد ایرانیها با سختیها کنار بیایند – ممکن است مردم رنجی را متحمل شوند ولی ناامید نمیشوند – و منافع توافق تا حدودی ناملموس است. برخی داخلیها از روشهایی که از دور زدن تحریمها ابداعشده منتفع شدهاند درحالیکه توافق دربردارنده منافعی برای تمامی مردم خواهد بود.
■ دولت «روحانی» در مهار تورم و پاکسازی اقتصاد دستاوردهایی داشته است ■
برای عدهای رها کردن منافع بیواسطهشان برای منافع ملی بلندمدت دشوار است؛ و اگر بخواهیم عامتر سخن بگوییم برخی معتقد به حمایت مردمی از دولت در برابر تهدیدات سیاسی و اقتصادی در صورت شکست مذاکرات هستند، درحالیکه مزایای احتمالی توافق شکافهای بیشتری بین ایرانیها ایجاد میکند. سرانجام الیتها معتقدند مدیران اقتصادی لایقی در دولت «روحانی» وجود دارند. این در مقایسه با کابینه پیشین «احمدی نزاد» – که دولت او به دلیل مدیریت بینظم اقتصادی زبانزد بود – اغراق نیست و دولت «روحانی» در مهار تورم و پاکسازی اقتصاد دستاوردهایی داشته است. امید بر این است که این رهبران قادر باشند اقتصاد را تا حدی باثبات نگاه دارند تا مذاکرات هستهای در یک تا دو سال آینده دوباره از سر گرفته شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد ایران از موضع قدرت، با توجه به اینکه بهزعم خود در برابر ظلم دیگری از سوی غرب ایستادگی کرده است، وارد مذاکرات خواهد شد.
■ تأثیر واقعی تحریمهای آمریکا وابسته به حمایت طرفهای دیگر از آمریکا است ■
اینکه آیا این اتفاق خواهد افتاد یا نه منوط به مقاومت مردم ایران و انسجام ائتلاف جهانی در پیگیری خواست شفافیت برنامه هستهای ایران است. درحالیکه آمریکا به دنبال تحریمهای اقتصادی افزونتری است تا اینکه ایران مجبور به مصالحه شود، تأثیر واقعی تحریمهای آمریکا وابسته به حمایت طرفهای دیگر– متحدان اروپایی آمریکا، چین، روسیه و همینطور شرکای تجاری مهم آمریکا مثل هند، ژاپن و کره جنوبی- از آمریکا است. رویکرد این شرکا تا حد زیادی متأثر از چرایی شکست مذاکرات است. یافتن متحد برای هر طرفی که عامل شکست مذاکرات تلقی شود دشوار خواهد بود.
- ترک میز مذاکره ورود به بازی اتهام
ایران در صورت شکست مذاکرات با تمرکز بر بُعد رسانهای چالش هستهای آماده کلید زدن بازی اتهام است. دولت «روحانی» به دلایل منفعت شخصی به دنبال اتحاد خواهد بود – و نمیخواهد بهجایی برسد که طرف بازنده رقابت داخلی میان تندروها و میانهروها باشد. دولت همچنین، هماهنگ با ادعای دیربازش در خصوص دفاع از حق مستضعفین در برابر ظلمی که از سوی قدرتهای امپریالیست به آنها روا داشته میشود، آماده ورود به جنگی در عرصه افکار عمومی دنیا است.
■ ریاست کنونی ایران بر جنبش عدم تعهد میتواند ایران را به داعیهدار جهانی غیر غربی تبدیل کند■
دولت ایران بهخصوص ادعا خواهد کرد که به دنبال دفاع از حقوق فاقدان فناوری هستهای در برابر دارندگان آن است. ریاست کنونی ایران بر جنبش عدم تعهد میتواند ایران را به داعیهدار جهانی غیر غربی تبدیل کند. به نظر میرسد دولت ایران پیگیر دو نکته خواهد بود. اول اینکه چنانکه وزیر امور خارجه ایران تصریح کرده است، اگر توافق حاصل نشود آخرین پیشنهاد ایران را علنی میکند. هدف او این است که دقیقاً به جهان بگوید که ۱+۵ چه چیزی را رد کرده است. ایران با این ادعا که خواست رئیسجمهور برای توافق به دلیل لابی اسرائیلیها در کنگره با شکست مواجه شد، بیش از دولت «اوباما» کنگره را، متهم خواهد کرد. دوم اینکه ایران با مفاد برنامه اقدام مشترک که بهصورت زمانمند بخش از تحریمهای آمریکا را تعلیق میکرد، مخالفت خواهد کرد. اینگونه دعوی خواهد شد که آمریکا از اول خواهان مصالحه نبوده و این دولت ایران بوده که با خوشخیالی گمان میکرده توافق قابل حصول است.
■ مصالحه ایران و آمریکا برای هر توافقی ضروری است ■
- آمریکا نیازمند دوستانی است
در میان تمامی پیشبینیها در خصوص اتفاقاتی که پس از شکست مذاکرات خواهد افتاد، یک سؤال کلاسیک مطرح است. هر دو طرف هم خواهان توافقاند و هم اینکه بهعنوان طرفی که مذاکرات را به شکست کشانده معرفی نشوند. درحالیکه مصالحه ایران و آمریکا برای هر توافقی ضروری است (و توافق میان دو طرف میتواند کافی باشد) سایر اعضاء ۱+۵ نیز برای احتراز از سناریوی شکست مذاکرات ضروری هستند. آنها میتوانند دو طرف را به مصالحه و در صورت امکان توافق سوق دهند. برای آمریکا توافق به معنای چشمپوشی از فشار داخلی و تمرکز بر کم و کیف توافق با ایران است. این بدین معناست که هر توافقی نیز باید بهاندازه کافی برای ایرانیها قابلقبول باشد که بتوانند به آن پایبند باشند. شرکای اروپایی نیز توافق را مثبت ارزیابی خواهند کرد؛ بدین ترتیب نتیجه تنها نباید از منظر آمریکا بررسی شود. درحالیکه مذاکرهکنندگان آمریکایی ممکن است وسوسه شوند که بر مذاکره دوطرفه تمرکز کنند و با ایران به توافق برسند، آنها بید جانب متحدان اروپایی خود و همچنین شرکای بینالمللی را نیز نگاه دارند.
■اگر توافق صورت نگیرد غرب باید در پاسخ به افکار عمومی دنیا هوشمندانه عمل کنند ■
آمریکاییها به این شرکا بهاندازه کمک برای اجرایی شدن توافق به کاستن از عواقب عدم توافق نیاز دارند. هرچند ایران مشی راهبردی خود را دارد اما در قبال کشورهایی که با مقاومت هستهای این کشور همدل هستند مشکلی در این زمینه نخواهد داشت. اگر توافق صورت نگیرد، کشورهای اروپایی و آمریکا باید در پاسخ به افکار عمومی دنیا هوشمندانه عمل کنند، و در خصوص علت شکست گفتگوها و توافقاتشان توضیحاتی را در دست داشته باشند. آنها بهجای وضع تحریمهای بیشتر میتوانند طرف خود را غافلگیر کند و ایران را در منظرگاه شرایطی بدتر قرار دهند. چراکه اگر مذاکرات شبیه بازی مکعب روبیک است وضعیت پس از شکست مذاکرات به بازی میکادو «شباهت دارد»؛ کسی که نخستین حرکت را بکند میتواند بازنده باشد. آمریکا میتواند تحریمهایی را وضع کند ولی بهسرعت آنها را تعلیق کند و درصورتیکه ایران کارهایی را انجام دهد یا کارهایی دیگری را انجام ندهد آنها را اجرایی کند. پاسخ غرب درصورتیکه ایران غنیسازی اورانیوم خود را از سر بگیرد یا به نحوی دیگر برنامه اقدام مشترک را نقض کند، بجا خواهد بود؛ اما اگر دو طرف بخواهند که بهعنوان متجاوز شناخته نشوند تمدید توافق فعلی راهی مناسب است. این امر ازسرگیری تلاشها برای راهحل دیپلماتیک که هر دو طرف به نحوی مساوی امتیاز بدهند و بگیرند را ممکن میسازد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com