گروه مذهبی، این گفته، تکرار مکررات است که انقلاب اسلامی بر مبنای ارزشهای اسلامی همچون امر به معروف و نهی از مکنر، جهاد و شهادت شکل گرفته است. که اگر این ارزشها نبود، شاید با کشتار میدان ژاله، باید تب انقلاب فرو میخفت و یا به قول صدام ملعون، عراقیها میبایست یکی دو هفته بعد از یورش وحشیانهشان به ایران، صبحانهی خود را در تهران میخوردند.
به گزارش بولتن نیوز، اما بعد از پایان جنگ، دو اتفاق باعث شد که منباب وجود ارزشهای اسلامی و انقلابی در جامعهی ایرانی تردید ایجاد شود. یکی، تبلیغات تخریبی همیشگی دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی بود که مدام این سیگنال را به دنیا مخابره میکردند که مردم ایران دیگر از هزینه دادن برای ارزشهای ایدئولوژیک خود خسته شدهاند و این تنها تبلیغات نظام است که نمای ارزشی از مردم را به تصویر میکشد.
البته این تبلیغات تخریبی، بر مبنای یک واقعیت سیاسی-اجتماعی در ایران پیش میرفت و آن سیاستهای فرهنگی و اقتصادی دولت سازندگی بود. سیاستهایی که تا همین الان هم مورد انتقادهای بسیار قرار گرفته است. و این سیاستها چیزی نبود جز برتری دادن خواسته یا ناخواسته مسائل اقتصادی و نوعی بیتفاوتی فرهنگی نسبت به تقویت ارزشهای انقلابی و اسلامی.
وجود آن سیاستهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مسئلهدار و تبلیغات مدامی که متأسفانه از طرف رسانهی ملی با پاسخ مناسبی روبهرو نمیشد، باعث شکل گیری یک سوال مهم در اذهان عموم جامعه شد: آیا مردم ایران، هنوز شهادت طلب هستند؟ آیا ایشان، هنوز هم پای حرفهایی که زمان انقلاب میزدند هستند؟ آیا هنوز هم شعار جنگ جنگ تا نابودی کامل استکبار را سر میدهند؟
آمدن دولت دوم خرداد، با همهی حاشیههایی که داشت، به این سوالات و ابهامات نیز دامن زد. حتما آنهایی که حوادث آن روزها را بخاطر دارند میدانند که چقدر روزنامهها و نشریات و رسانههای دوم خردادی، مستقیم و غیرمستقیم این جو را تقویت میکردند که دیگر مردم عوض شدهاند و کسی به ارزشهای حکومتی مثل جهاد و شهادت طلبی اعتقادی ندارند. و این حرف و حدیثها، هنوز هم هست که هست.
گرچه برگزاری دهها انتخابات و راهپیمایی مختلف که همراه با حضور چند میلیونی مردم بوده، به خوبی جواب این ابهامها را داده و ثابت کرده که بخش قابل توجهی از مردم ایران، هنوز پای حرفهای سال 57 هستند، اما این دو نمایشگاه ابراز دغدغههای ملی، همیشه مورد انقلت دشمنان ما بوده و آنها را تصنعی و ساختهی دست نظام میدانستند. هرچند هر آدم منصفی میداند که در این تجمعات و رأیگیریها، نهایت خلوص عقیده وجود دارد، اما چند سالیست برای اثبات دوبارهی همراهی مردم ایران با ارزشهای اسلامی و انقلابی، عرصهی جدیدی شکل گرفته که جای هر اما و اگری را از بین میبرد.
همانطور که مستحضرید، بعد از سقوط صدام و خروج نسبی امریکاییها از عراق، چند سالیست موضوع حضور ایرانیان در مراسم اربعین در کربلا پر رنگ شده است. در سه چهار سال اخیر، شاهد حضور خودش جوش مردم کشورمان در این بزرگترین تجمع انسانی هستیم. حضوری که نه سازمان و تشکیلاتی پشت سرش ایستاده و نه دولتیست. کاملا مردمی و غیر دولتی.
هر ساله صدها هزار ایرانی برای بودن در حرم اباعبدالله در ایام اربعین، پای پیاده راهی عراق میشوند و صدها هزار ایرانی دیگر، با وجود میل باطنی برای حضور در این سفر، به دلایل مختلف توفیق همراهی پیدا نمیکنند. البته ارزش این حضور وقتی بیشتر میشود که بدانید این سفر و شرکت در آن تجمع، همراه است با تحمل دهها مشقت و سختی. از سرما و بیخوابی گرفته تا دشواری پیادهروی که حداقل از نجف تا کربلا را باید پیمود. اما همهی این سختیها یک طرف، ایجاد یک مسئلهی خاص در امسال، این احتمال را میداد که روی حضور ایرانیان در مراسم اربعین کربلا، تأثیر منفی بگذارد و آن مسئله چیزی نبود جز ظهور داعش و تهدید جانی زائرین.
به عبارت دیگر، بعضیها پیشبینی میکردند که بخاطر حضور داعش در عراق و نزدیکیها به مرز ایران و مسیرهای پیادهروی، بعضی از مردم ایران از بیم جان خود، تمایل چندانی برای حضور در کربلا و مراسم اربعین را نداشته باشند. اما وقتی به مراکز مردمی ثبت نام پیاده روی اربعین سر میزنید، به خوبی درک میکنید که با وجود همهی سختیهای موجود و همیشگی مثل بیخوابی و گشنگی و سرما و مریضیها، و با وجود مشکل جدید امسال به اسم داعش، نه تنها میل مردم ایران برای حضور در کربلا کم نشده بلکه بیشتر شده است.
چه افرادی که اسمشان برای همراهی با کاروان پیادهروی اربعین در نیامده و اشک از چشمانشان سرازیر شده است و یا اندوه جا ماندن از سفر، تمام صورتشان را میپوشاند. و چه جوانانی که از الان ساکهایشان را بسته و دائم از زمان آغاز سفر میپرسند. وقتی به جا ماندهها گفته میشود: خوب شد که قسمتتان نشد، چون از شر احتمالی داعش در امان میمانید، جواب میدهند که اگر شرط حضور در اربعین، جنگ با داعش است، ما تعهد میدهیم که جلوی آنها بایستیم. و وقتی به همراهان سفر میگوییم از داعش نمیترسید و نگران این نیستید که اتفاق بدی برایتان بیافتد، با پوزخند جوابتان را میدهند.
حضور داعش در عراق و آزمون ایرانیان در بزرگترین تجمع انسانی در کربلا با وجود خطر داعش، یک نکتهی بسیار مثبت دارد و آن اینکه به خوبی میتواند پاسخ ابهامات موجود در خصوص پابرجا بودن روحیهی شهادتطلبی در ایرانیان را بدهد. که اگر ایرانیها هنوز پای حرفهای سال 57 نبودند و در وجود آنها خبری از ارزشهای اسلامی و انقلابی نبود، امسال برای حضور در کربلا و مراسم پیادهروی اربعین، این چنین سر و دست نمیشکاندند. آن هم با وجود داعشی که هدف اصلیاش ایران شیعیست.
داعش در عراق آدم میکشد. آنهم آدم شیعی. و ایرانیان شیعی با جوانانشان، خطر داعش آدم کش و شیعه کش را به جان خریدهاند و خود را مهیای سفر پیاده به کربلا میکنند. آیا با این شرایط، باز هم میتوان گفت که جوانان ما دور از فرهنگ اسلامی و انقلابی هستند؟ آیا میتوان خالی از ارزشهایی چون شهادت طلبی بود و پا در این سفر گذاشت؟ خدا رو شکر که عدو سبب خیر شد و یکبار دیگر، انقلابیگری مردم ایران و جوانانش محک خورد و ثابت شد، این مردم، هنوز پای حرفهای پدرانشان ایستادهاند.
حتی وقتی پای زیباترین احساسات و اصول اخلاقی به میان می آید...!
زندگي كه چيزي نيست،پدر و مادرمون فداي اباعبدالله عليه السلام.